خبرنگار: سجاد صاحبانزند
مرتضی عبدالعلیان: در زمان دولت خاتمی بسیاری از جوانانی که در رسانههای اصلاحطلب کار میکردند پس از بسته شدن آن روزنامهها و یا تهدید و بازداشت نتوانستند به کار موردعلاقه خود بپردازند. لذا ترک دیار کردند و راه مهاجرت در پیش گرفتند. کشورها و نهادهای متخاصم با حکومت موجود در ایران هم این را یک فرصت برای خود دانسته و بسیاری از این جوانان جویای نام و پول را جذب کرده و سعی کردهاند از آنها در جهت اهداف خود استفاده کنند.
جستوجوی نام مرتضی عبدالعلیان دو گزینه بسیار مهم را پیش روی ما میگذارد. او روزنامهنگاری است که از ابزار و رسانههای موجود استفاده میکند تا بتواند به جریان آزاد اطلاعات کمک کند. عبدالعلیان مترجم رسمی دادگستری است و همین نکته به او کمک کرده تا فارغ از نیازهای مالی، بیش از آنکه جریان خاصی را دنبال کند، مسیری را برود که آن را درست میداند. نکته دیگری که باید درباره آقای عبدالعلیان گفت، به عضویت او در هیئتمدیره «روزنامهنگاران کانادایی برای آزادی بیان» (CJFE) برمیگردد. او بهطور مستقل و همچنین از طریق این انجمن مهم و معتبر روزنامهنگاری، تاکنون به روزنامهنگاران بسیاری که به کانادا آمدهاند کمک کرده تا شرایط بهتری برای زندگی و کار داشته باشند. منابع بسیاری در فضای مجازی تائید میکنند که عبدالعلیان فردی فعال در عرصه حمایت از روزنامهنگاران ایرانی در کانادا و حتی دیگر کشورها بوده است. درنتیجه او با مشکلات روزنامهنگاران، بهویژه کسانی که به خارج کشور مهاجرت کردهاند، آشناست. با اینهمه او اخلاق را یکی از اصلهای جداییناپذیر کار رسانهای میداند.
این روزها رسانههای فارسیزبان خارج کشور گسترش بسیاری پیدا کردهاند. با توجه به اینکه بسیاری از این رسانهها (ازجمله ایندیپندنت فارسی) با حمایت مالی کشورهای دیگر (ازجمله پادشاهی عربستان) کار میکنند، این گسترش رسانهای را فرصت میدانید یا تهدید؟
اگر سؤال شما را خوب فهمیده باشم، منظور شما این است که این رسانهها (ازجمله ایندپندنت فارسی) «فرصت» هستند یا «تهدید»؟ باید خدمتتان عرض کنم که به نظر من اولاً رسانه هرچه بیشتر بهتر. تعدد رسانه یا مطبوعات نشانه آزادی بیان و دمکراسی در جامعه است. من جهل افراد را بزرگترین تهدید یک جامعه میدانم و پس از آن کسانی که به جهل دامن میزنند؛ جهلی که نیک را از بد و شر را از خیر نمیتواند تمیز دهد و بنابراین در انتخاب خود دچار اشتباه میشود.
در همین راستا رسانهها نقش مهمی در حیات اجتماعی و تاریخی یک کشور و جهان بازی میکنند و باید اصولی را دنبال کنند: «آنها میبایست وفادار به حقوق مردم (جامعه) باشند»، «آنها میبایست مستقل از قدرت باشند» و درنهایت «آنها میبایست حقیقت را بازتاب دهند».
این سه اصل روزنامهنگاری باید شدیداً مراعات شود. اینها در حقیقت باید اصول اخلاقی هر روزنامهنگار باشد. ازنظر من روزنامهنگاری را که این اصول را زیر پا بگذارد، نمیتوان روزنامهنگار خواند. روزنامهنگاری که خاک در چشمان مردم بپاشد و یا باعث گمراهی مردم شود و آب را گلآلود کند، روزنامهنگار نیست. اینکه رسانه ایندپندنت فارسی و انواع دیگر از این نوع، فرصت هستند یا تهدید را به خود خوانندگان این سطور واگذار میکنم. خوانندگان این سطور خودشان میتوانند این رسانهها را با آن سه اصل بالا بسنجند.
چقدر میتوان به این رسانهها اعتماد خبری کرد؟ آیا آنها میتوانند اصل عدم جانبداری خبری را رعایت کنند؟
هر رسانهای که بخواهد آن اصول پیشگفته را زیر پا بگذارد، خواسته و ناخواسته جهتی میگیرد که آن جهت نیز خلاف اصول خواهد بود. رسانه باید در خط وفاداری به حقوق مردم، حقیقتگوئی و استقلال از مراکز قدرت باشد.
ایران یکی از معدود کشورهای دنیاست که روزنامهنگاران آن در مقیاسی وسیع برای رسانههای دیگر کشورها کار میکنند. به نظر شما چرا ما شاهد چنین رویدادی هستیم؟
این رویداد واقعاً جای تأسف است و دلایل بیشماری را هم میتوان برای آن نام برد. در تاریخ ایران مهاجرت این حجم از روزنامهنگار بیسابقه است. در زمان دولت خاتمی بسیاری از جوانانی که در رسانههای اصلاحطلب کار میکردند، پس از بسته شدن آن روزنامهها و یا تهدید و بازداشت نتوانستند به کار موردعلاقه خود بپردازند. لذا ترک دیار کردند و راه مهاجرت در پیش گرفتند. کشورها و نهادهای متخاصم با حکومت موجود در ایران هم این را یک فرصت برای خود دانسته و بسیاری از این جوانانِ گاهِ جویای نام و پول را جذب کرده و سعی کردهاند از آنها در جهت اهداف خود استفاده کنند. بسیاری دلایل دیگر ازجمله نبودن آزادی بیان و آزادی مطبوعات، بهخصوص نبود رسانههای مستقل در کشور ما هم نباید نادیده گرفت. با همه اینها هستند روزنامهنگارانی که با وجود کار کردن در این نهادها سعی میکنند برنامهها و مقالات و گزارشهای خوب و باکیفیتی به هموطنان ما ارائه دهند. در قضاوت با این دسته از روزنامهنگاران نباید محتوا و کیفیت کار آنها را ازنظر دور داشت؛ به عبارت دیگر، آنها کاری را ارائه میدهند که نمیتوان از آن بهسادگی گذشت.
روزگاری، بهویژه در تفکر کمونیستی جهانوطنمحور، برتری ایدئالهای حزبی و عقیدتی به وطنگرایی ترویج میشد؛ یعنی فرد، کمونیسم را به وطنش ایران ترجیح میداد. آیا یک خبرنگار میتواند اصل خبری، یا اصلاً داشتن شغل را به همه چیزهای دیگر ترجیح بدهد؟
هستند خبرنگارانی که نهتنها آن اصول روزنامهنگاری، بلکه اخلاق انسانی را زیر پا گذاشته و بهجای خدمت به بشریت و هستی موجود بر کره زمین، به صاحبان قدرت و نابودکنندگان کره زمین خدمت میکنند. روزنامهنگار این نیست که بیاید و بگوید: هر کس بهاندازه پولی که به تو میدهد به او آش بده.
مرتضی عبدالعلیان عزیز از شما سپاسگزاریم
ارسال نظرات