چهره پنهان ایران به روایت ۱۳ فیلم کوتاه در «سینماتِک» مونترال

چهره پنهان ایران به روایت ۱۳ فیلم کوتاه در «سینماتِک» مونترال

یک‌بار در یکی از نشست‌های کمک به کاریابی مهاجران، شرکت کرده بودم. سخنران ویژه این مراسم از همه شرکت‌کنندگان می‌پرسید که برایشان از همه‌چیز سخت‌‌تر در پروسه مهاجرت چه چیزی بوده است.

یک‌بار در یکی از نشست‌های کمک به کاریابی مهاجران، شرکت کرده بودم. سخنران ویژه این مراسم از همه شرکت‌کنندگان می‌پرسید که برایشان از همه‌چیز سخت‌‌تر در پروسه مهاجرت چه چیزی بوده است. نوبت به من که رسید گفتم: «من برخلاف همه نه زمستان‌های سرد مونترال خیلی برایم مسئله است و نه زبان فرانسه را یادگرفتن؛ اما یک‌چیزی خیلی برایم مشکل است و آن هم این است که وقتی مردم برای من چیز خنده‌داری تعریف کنند خنده‌ام نمی‌‌گیرد. چون هیچ احساس مشترک و فرهنگ یکسانی بین ما برقرار نیست تا این خنده و یا حتی غصه را به‌خوبی متوجه شویم.» درواقع برای هر مهاجر، ادغام شدن و به‌اصطلاح ترکیب شدن در بافت جامعه میزبان یکی از سخت‌ترین کارها است که انجام دادن کاملش مدت طولانی مسئله اصلی و درگیری ذهنی باقی می‌ماند. به نظر من دریافت درست از جامعه مهاجر برای میزبان هم یکی از مسائلی است که به این ترکیب شدن، کمک ویژه‌ای می‌کند. وقتی عناصر جذاب فرهنگ و جامعه یک مهاجر ایرانی برای یک شهروند کبکی تبار به‌درستی نشان داده شود و چهره پنهان این عناصر را در شکلی به‌جز بستر رسانه و تبلیغات و با ابزاری قدرتمند مانند سینما بتواند ببیند، مطمئناً او نیز آسان‌تر این مهاجر را به درون لایه-های سخت و غیرقابل دسترسی فرهنگ و اجتماعش راه می‌دهد و ارزش‌های مشترکی را خلق می‌کند که شاید دیگر خندیدن و درک رنج و مسائل انسانی را برای هر دو طرف قابل لمس‌تر نماید.

هفته گذشته مجموعه «سینماتِک» مونترال، میزبان نمایش گزیده‌‌ای از آثار فیلم کوتاه هنرمندان ایرانی طی روزهای ۲۳ و ۲۴ و ۲۶ سپتامبر بود. فیلم‌‌هایی که همگی محصول سینمای سال‌های اخیر ایران بوده و موضوعات مختلفی را از فضای فرهنگی و اجتماعی ایران به تصویر می‌کشیدند. تلاشی بسیار ارزشمند برای نزدیک‌تر شدن همان عناصر فرهنگی و اجتماعی برای بهتر ترکیب شدن در جامعه میزبان که در قالب رویدادی با عنوان «ایران، چهره پنهان» برگزار شد. برگزارکننده اصلی این رویداد فرهنگی که خود یکی از مهاجرین هنرمندی است که مدت زیادی نیست برای ورود به جریان اصلی جامعه کبک راه خود را آغاز کرده است، به‌خوبی این نیاز را درک کرده و بر اساس آن کوشیده تا این مسیر را هموارتر کند.

با موضوع «راست و دروغ» فیلم‌های «بایرن‌مونیخ» از نگین امین‌زاده‌، «گوش‌سیاه» از بهزاد آزادی، «نگاه» از فرنوش صمدی و «مثل بچه‌ی آدم» از آرین وزیردفتری در روز اول برنامه نمایش داده شدند.

در روز دوم  با موضوع «بازی» فیلم‌های «سایه‌ی فیل» از آرمان خوانساریان،‌ «روتوش» از کاوه مظاهری و «دیدن» از سهیل امیرشریفی در بخش اول برنامه پخش شدند. بخش دومِ روز دوم گفت‌وگویی بود درباره‌ی سینما و ایران که در آن محمد ارژنگ و سیمون گَلیه‌رو فیلم‌ساز مستقل کبکی و خانم فرشته …………… به گفت‌وگو نشستند و به پرسش‌های حاضران پاسخ ‌دادند. 

موضوع بخش سوم از برنامه روز دوم فرهنگ و جامعه‌ی ایران بود. در این بخش فیلم‌های «داد» از محمد ارژنگ و «هایلایت» از شهرزاد دادگر به نمایش درآمد.

روز سوم موضوع «عزاداری و تدفین» بود. در این آخرین روز برنامه فیلم‌های «آز» از محمد مجلل، «مانیکور» از آرمان فیاض، «مرضیه» از درناز حاجی‌ها و «جای منو تو اتاق بنداز» از امیر توده‌روستا توجه بینندگان را به خود جلب کرد.

پخش فیلم‌های انجمن فیلم کوتاه ایران در این رویداد مونترالی، فرصت بی‌نظیری را برای اولین بار در مونترال به دست مخاطبان کبکی داد تا بستر اجتماعی و فرهنگی ایران را در نمایی نزدیک‌تر و بدون پیش‌داوری ببینند و ایرانیان را بیش از پیش بشناسند. حرکتی که امید است در آینده با شتاب بیشتر و همکاری‌های گسترده‌تر ادامه پیدا کند.

در این رابطه با دو کارگردانی که به همت آنها این برنامه سه‌روزه برپا شده بود، محمد ارژنگ و سیمون گلیه‌رو، گفت‌وگو کردیم.

سیمون گلیه‌رو، کارگردان کبکی و حامی فرهنگی «ایران، چهره پنهان»: نمایشی بود از عناصر جذاب فرهنگ ایران به غربی‌‌‌ها

سیمون گَلیه‌رو کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس کبکی‌ست که در سال ۱۹۷۸ در مونترال به دنیا آمد. او یکی از بنیان‌گذاران Hors Champ، اولین مجله‌ی اینترنتی فرانسوی‌زبان است. او برنده‌ی جایزه‌ی جوترا Jutra و در حال حاضر جایزه‌ی آیریس Iris برای بهترین فیلم کوتاهش «زندان ما یک پادشاهی» (۲۰۰۸) و جایزه‌ی Focus برای بهترین فیلم بلند کانادایی (ابرها بر فراز شهر) در جشنواره‌ی سینمای جدید مونترآل (۲۰۰۹) است. آثار گَلیه‌رو در دوره‌ی ویژه‌ای در سینماتک کبکوآ در آوریل ۲۰۱۰ نیز مرور شده‌اند.

او به گفته‌ی خودش به‌طور داوطلبانه در انجمن هنری DAM برای هنرمندان مهاجر در سمت مشاور و راهنما کار می‌‌‌کند و از تجربه‌ی نمایش فیلم‌‌‌های کوتاه ایرانی بسیار رضایت دارد.

چه شد که ایده‌ی پخش فیلم‌های کوتاه ایرانی را قبول کردید؟

من همیشه به سینمای ایران و کشور ایران علاقه‌مند بودم و وقتی محمد ارژنگ ایده‌ی پخش فیلم‌های کوتاه ایرانی به مخاطبان مونترال را به من داد بدون فکر بله را گفتم. محمد هم درخواستش را با روشی بسیار ساده، زیرکانه و سخاوتمندانه مطرح کرد.

آیا شما سینمای ایران را از قبل می‌‌‌شناختید؟ آیا تماشای این فیلم‌‌‌ها تأثیری روی نگاه شما درباره‌ی ایران و سینمای آن داشت؟

وقتی من هنوز نوجوان بودم، فیلم‌های کیارستمی را دیدم و تقریباً برای من شوک بزرگی بودند. فیلم‌های او چه برای درک من از سینما و چه برای شخص من، چیز‌‌های زیادی را به ارمغان آوردند. محسن مخملباف و چند فیلم‌ساز دیگر ایرانی دیگر هم هستند. در برنامه‌ی فیلم‌های کوتاه اخیر اگرچه تعداد زیادی فیلم بودند که با سینمای کیارستمی اختلاف داشتند ولی من همان ظرافت‌‌‌ها، همان سلیقه‌‌‌های برای مطرح کردن سؤالات اخلاقی و هوش و احساسات را در این فیلم‌‌‌ها هم پیدا کردم.

چه چیز جذابی در این فیلم‌‌‌ها درباره‌ی فرهنگ و اوضاع اجتماعی ایران برای شما وجود داشت؟

به نظر من نکته‌ی جالبی که در این فیلم‌‌‌ها نشان داده می‌‌‌شود، این است که ایران علی‌رغم محدودیت‌‌‌های شدید داخلی و خارجی، کشوری است که مردم آن بسیار روشنفکر هستند. این کشور بسیار منحصربه‌فرد است و چیزهای بی‌نظیری برای گفتن به بقیه‌ی جهان از طریق سینمایش دارد. این فیلم‌‌‌ها به من نشان دادند که  در فرهنگ ایران و  بین ایرانیان از جوانان گرفته و حتی افراد مسن، مفاهیم گسترده‌‌‌ای مثل فلسفه، تردید، پرسش، شعر و معنویت وجود دارند. تمام این موارد اساسی هستند که یک کشور و یک فرهنگ را باارزش می‌‌‌کنند. من نمی‌خواهم در این مسئله اغراق کنم اما از دیدگاه غربی، مرم ایران از نقاط قوت  و منابع فرهنگی غنی برخوردار بوده‌‌‌اند که اکنون به نظر می‌‌‌رسد وجود ندارد و این فیلم‌‌‌های کوتاه ایرانی باز هم ثابت می‌‌‌کنند که هنوز هم آن عناصر فرهنگی جذاب وجود دارند و تنها مغفول مانده‌‌‌اند.

آیا تمایل به ادامه‌ی همکاری در این راستا دارید؟

مجموعه «سینماتِک» پیش از این به محمد پیشنهاد کرده تا این برنامه را در سایر شهرهای کبک به‌جز مونترال هم ادامه دهد. به طور کلی، فکر می‌‌‌کنم همیشه کنجکاوی و علاقه درزمینه‌ی این نوع رویدادها در کبک وجود داشته باشد.

ارسال نظرات