آقای سردار سعدی عزیز چه شد به شناخت فرهنگ و تاریخ و امور بومیان علاقهمند شدید و آن را دنبال کردید؟
سردار سعدی: از زمان ورودم به کانادا، من در زمینهی فعالیتهای دانشجویی در دانشگاه یورک و دانشگاه تورنتو و نیز سازماندهی برنامههای مشترک با گروههای مختلف فعال در تورنتو فعال بودهام؛ بهویژه در فعالیتهایی که بر تحقق عدالت برای مهاجران و همچنین همبستگی با مردم بومی در سراسر «جزیرهی لاکپشت» (اسمی کە مردمان بومی برای شمال آمریکا دارند) بودەاند، را داشتەام. از رهگذر این فعالیتها من بهنوعی از زاویهای متفاوت با جامعهی کانادا آمیخته شدم و این برای من فوقالعاده ارزشمند بود زیرا پیوند من با جامعه کانادا ازطریق جذب در هنجارهای فرهنگی و اجتماعی جامعه سفیدپوستان و کدهای رفتاری آنان نبود؛ بلکه از طریق آگاهی از روایتهای مردم بومی، تاریخ و مبارزات آنان بود. این از این لحاظ برام مهم بود چون من خودم از کردستان میآیم، و کردها بهعنوان مردمان بومی منطقهی خاورمیانه توسط دولتهای ملی سلطهگرا و دیکتاتور منطقه، همواره هدف آزار و شکنجه، جذب و سرکوب قرار گرفتهاند. بنابراین پس از آمدن به کانادا، حساسیت خاصی در قبال مردم بومی این سرزمینها پیدا کردم و در این مسیر فهمیدم که من مهاجرِ مقیم در سرزمینی هستم که در آن یک روند تاریخی و سابقهدار از خشونت استعماری وجود دارد که هنوز هم به شکلهای مختلف ادامه دارد.
سردار سعدی از زبان خودش: من زادهی مهاباد، از روژهلات (کردستانِ ایران) هستم. تحصیلاتم را در ایران در سال ۲۰۰۰ در رشتهی علوم اجتماعی در دانشگاه علامه طباطبایی تهران به پایان رساندم. در سال ۲۰۰۹ به کانادا آمدم و از آن زمان، تحصیلاتم را در رشتهی انسانشناسی، هم در دانشگاه یورک و هم در دانشگاه تورنتو ادامه دادم و در سال ۲۰۲۰ با مدرک دکترا در زمینهی انسانشناسی فرهنگی- اجتماعی از دانشگاه تورنتو فارغالتحصیل شدم. هماینک، من در حال گذراندن یک دوره فوق دکترا در شورای تحقیقات علوم اجتماعی و انسانی کانادا (SSHRC) هستم. این دوره را در دانشگاه واگنینگن در هلند میگذرانم. اما به دلیل شرایط همهگیری کرونا، هنوز در تورنتو مستقر هستم. علایق تحقیقاتی من شامل فرهنگ و سیاستهای مرتبط با کردها، حق تعیین سرنوشت، حق حاکمیت (ازجمله حق حاکمیت مردم بومی)، عدالت اجتماعی، مردمشناسی شهری و سیاسی و نیز سیاستهای رفاهی است. همچنین مقالات و پژوهشهایی را در مجلات و نشریات آنلاین مختلف منتشر کردهام و با رسانههای کانادایی، کردی و فارسی مصاحبههایی نیز انجام دادهام و در آخر این که، اخیراً، ریاست موسسهی تازهتأسیس علوم اجتماعی را در دانشگاه روژاوا (به کردی: ڕۆژئاوا) در منطقهی کردنشین روژاوا (در سوریه) بر عهده گرفتهام. من همچنین میزبان و تهیهکنندهی پادکستی به نام «نسخهی کردی» (کوردیش ادیشن) هستم. |
میگویید «روند خشونت استعماری در کانادا همچنان ادامه دارد» شما با چه موارد مشخصی روبرو بودهاید؟
سردار سعدی: من از بسیاری از مبارزات مردم بومی برای حاکمیت در سرزمینهایشان و علیه دولت مهاجران استعماری و شرکتهای بزرگ که از این سرزمینها برای سلطه و سود بیشتر بهرهبرداری کردهاند، آگاه شدم. بهعنوانمثال، من از مبارزهی مردم بومی در Grassy Narrows برای تأمین آب و محیطزیست سالم مطلع شدم. در اینجا لازم است برای کسانی که با موضوع آشنا نیستند بگویم که این ناحیه در شمال انتاریو واقع شده است و سیستم رودخانهای در این منطقه دچار آلودگی ناشی از نشت جیوه است؛ زیرا یک شرکت صدها تن جیوه را در رودخانههای این منطقه ریخته است و از آن زمان، ماهیان منطقه به جیوه آلوده شدهاند و افراد بومی ساکن این منطقه و زیستبوم آنها را نیز آلوده کردهاند.
شیلات منبع اصلی غذایی بسیاری از مردم این منطقه است و این رودخانههای آلوده منبع اصلی تأمین معاش مردم بومی آنجاست. همچنین برنامههایی برای استخراج طلا در این ناحیه وجود داشته است که باعث آلودگی بیشتر این اراضی و سیستم آب شده و میشود.
همهی اینها یکطرف و نامشخصبودن زمانبندی و تعهدات دولت برای حفظ این منطقهی حفاظتشده برای بومیان سبب شد آنها پویش اعتراضی بزرگی در اعتراض به این مشکل سامان دهند و من نیز از اوایل آمدن به کانادا به این پویش پیوستم که هدفش به دست آوردن دوباره کنترل زمین و معیشت برای مردمان بومی بودە است.
بهعنوان یک متخصص انسانشناسی که با زندگی بومیان کانادا آشنایی بیشتری دارد، نظر شما درباره برخورد حکومت با بومیان طی تاریخ جوان کشور کانادا چیست؟
سردار سعدی: پس از ورود به تحصیلات تکمیلی در رشتهی انسانشناسی در دانشگاه تورنتو، شروع به مطالعهی بیشتر در مورد تاریخ استعماری مهاجران در کانادا کردم. من دربارهی بیعدالتی در حق مردم بومی در کانادا و آمریکای شمالی، و نیز نسلکشی علیه آنها (که بخشی از آن در سیستم مدارس اجباری رخ داد)، بیشتر آموختم و دانستم که کانادا براساس سرکوب و تسلط استعماری بر سرزمینها، زندگی و منابع مردم بومی ساخته شده است.
از زمان تصویب قانون بومیان (ایندین اَکت) در سال ۱۸۷۶، مردم بومی هدف یک فرآیند نابودی سیستماتیک قرار گرفتند: به اشکال ممکن کوشش شده که آنها در فرهنگ غالب انگلیسی یا فرانسهزبان جذب و ادغام شوند. آنها از سرزمینهای خود رانده شدند، راههای بقای اقتصادی بر روی آنان بسته شد و سبک زندگی ویژهی آنها در معرض نابودی قرار گرفت. آنها از خانوادهها و قوم خود جدا شدند و در مدارس اجباری تحت مدیریت کلیسای کاتولیک قرار گرفتند. بدین ترتیب آنها به افراد وابسته دولت تبدیل شدند؛ مورد تبعیض قرار گرفتند؛ زمینها و آبهای آنها توسط شرکتهای بزرگ مورد سوءاستفاده قرار گرفته و آلوده شده است.
با تأمل در این موارد تصدیق میکنید که آنها در تمام ابعاد مشغول تحمل رنجهای غیرقابلتصور بوده و هستند و تنها پس از مدتی بسیار طولانی، در سال ۲۰۰۸، بود که دولت کانادا به خاطر سیستم مدارس اجباری از بومیان عذرخواهی کرد و «کمیسیون حقیقت و آشتی» کانادا تأسیس شد که این هم نتیجهی دهها سال مقاومت مردم بومی و فشار سازمان ملل بود، اما میراث مدرسه اجباری همچنان ادامه دارد و «حقیقت و آشتی» واقعی هنوز در دسترس نیست. هنوز دانشگاهی وجود دارد (دانشگاه رایرسون) که به نام یکی از بنیادگذاران این سیستم استعماری، اگرتون رایرسون نامیده میشود و مجسمهی بسیاری از نژادپرستان سفیدپوست هنوز در اطراف شهرهای ما هستند و میراث آنها موردتردید و پرسش قرار نگرفته است.
رفتار جامعهی کانادا را با بومیان چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا به نظر شما با توجه به فعالیتهای روشنگرانه طی سالهای اخیر، این رفتار تغییر کرده است؟
سردار سعدی: من فکر میکنم باورهای غلط نژادپرستانه و قضاوتهای اشتباه متعددی دربارهی مردم بومی وجود دارد. آنها بهعنوان افرادی بدون تحصیلات، بیخانمان، متکدی و کسانی که از سیستم رفاه اجتماعی این کشور سوءاستفاده میکنند، بازنمایی میشوند و هنوز تاریخ این سرزمینها از نگاه مردم بومی خواندە نمیشود. درنتیجه مردم از خشونت استعماری علیه مردم بومی و این که چگونه زندگی آنها توسط آن تخریب شده است، اطلاعی ندارند.
البته تغییرات مثبتی دیده میشود، اما هنوز کارهای ناکردهی فراوانی وجود دارد. در دانشگاهها، تمایل زیادی به انجام «استعمارزدایی» در مطالعات بومی وجود دارد، و بسیاری از استخدامها در سالهای اخیر بر روی دانشمندان بومی متمرکز شده است. همچنین فعالیتهایی نیز برای شناخت سرزمینهای بومی وجود دارد که در برنامەهای دانشگاهی گزیدە شدە است و اینها بد نیستند. بااینحال، این برنامەها باید با همبستگی واقعی با مبارزهی مردم بومی باشند و حرکت آنان تقویت شود، تا این کوششهای آغازشده پربارتر بە ثمر بنشینند.
ازنظر شما جامعهی مهاجر چقدر با فرهنگ بومیان آشنایی دارد و اصلاً چرا آشنایی با واقعیت زندگی بومیان برای ما مهاجران دارای اهمیت است؟
سردار سعدی: متأسفانه، من فکر نمیکنم جامعهی مهاجر ما از تاریخ و فرهنگ مردم بومی در کانادا آگاهی خاصی داشته باشند؛ شاید یک دلیل این باشد که برای معرفی این وجه از چهره و تاریخ کانادا کار زیادی انجام نشده است. مهاجران درحالیکه با اعضای جوامع خود پیوندهای محکمی دارند، در جوامع اصلی انگلیسی یا فرانسهزبان ادغام و جذب میشوند.
علاوه بر این رسانههای مهاجران، چندان به مسائل مردم بومی توجه نکردهاند. من فکر میکنم دولت کانادا نیز مسئول این امر است زیرا دولت (محلی، استانی یا فدرال)، سرمایهگذاری کافی در زمینهی افزایش آگاهی در مورد تاریخ و فرهنگ مردم بومی در بین جوامع مهاجر نمیکند.
همچنین بسیاری از آنها در زمینهی مشارکت زمین و مواهب کانادا با کسی مشکلی ندارند و بسیاری از آنها که من در موردشان صحبت کردم اعتقاد ندارند که سرزمینهای این سیاره متعلق به کسی است؛ بلکه آن چه ایشان با آن مخالف هستند استعمار و استثمار و سلب مالکیت است و ما باید یاد بگیریم که چگونه سرزمینهای آنها را بشناسیم و به آنها احترام بگذاریم.
با توجه به کشف گورهای جمعی کودکان بومی در کانادا چقدر به بهبود شرایط بومیان خوشبین هستیند؟ آیا فشار افکار عمومی ثمربخش خواهد بود؟
سردار سعدی: بدیهی است که همه از این کشف اخیر کاملاً متأثر شدهاند؛ همزمان بسیاری از ما میدانیم که در این مدارس چه اتفاقی افتاده است. در فراخوانهای زیادی از کلیسای کاتولیک خواسته شده تا برای جنایات صورت گرفته در «مدارس اجباری» کانادا پوزشخواهی شود و من فکر میکنم این بسیار مهم است.
ما باید دولت کانادا را تحتفشار قرار دهیم تا به مسئولیتهای خود در برابر مردم بومی عمل کند. تمام حقیقت در مورد رویِ زشت تاریخ کانادا باید آشکار شود، و همه (ازجمله جوامع مهاجر) باید در مورد آنها آگاه شوند. همچنین ضروری است که برنامههای آموزشی و کمپینهای آگاهیبخشی در مورد «مدارس اجباری» و آن چه مردم بومی پشت سر گذاشتهاند وجود داشته باشد تا دولت و همهی اقشار ملزم شوند تا به حاکمیت و حق تعیین سرنوشت خود و دیگران (ازجمله بومیان) احترام بگذارند.
درعینحال، ما باید بیشتر درگیر جنبشهایی باشیم که با مبارزات مردم بومی همبستگی نشان میدهند و علیه هرگونه پیشفرض نژادپرستانهای که در جوامع ما علیه مردم بومی وجود دارد برخورد نشان دهیم و آگاهسازی کنیم. من امیدوارم که آینده درخشان باشد، اما تنها با فشارها و مشارکت فعال ما در زندگی اجتماعی و سیاسی کانادا میتوان به جامعهای عادلانهتر و برابرتر رسید که بە حقوق بومیان برای حاکمیت بر سرزمینشان احترام گذاشته و آن را تضمین کند.
و ناگفتهی پایانی؟
سردار سعدی: بسیار ممنونم از فرصتی که برای این گفتوگو در اختیار من گذاشتید. امیدوارم این مصاحبه، سرآغاز پوشش بیشتر موضوعات مربوط به بومیان کانادا در رسانههای فارسیزبان باشد.
دکتر سردار سعدی گرامی از شما سپاسگزاریم.
ارسال نظرات