چرا از کانادا سپاسگزارم؟ چه انتقاداتی به کانادا دارم؟

چرا از کانادا سپاسگزارم؟ چه انتقاداتی به کانادا دارم؟

روز ملی کانادا فرصت خوبی است که به کشور دوم‌مان نگاهی دوباره بیندازیم. نگاهی منصفانه که هم نکات مثبت را ببیند و هم نکات منفی را به چالش بکشد. در این مجال با ده نفر از ایرانیان مقیم کانادا به گفت‌و‌گو نشسته‌ایم تا نظر آنان را در این رابطه بدانیم.

خبرنگاران: فرنگیس شکیبا و نرگس هاشمی

روز ملی کانادا فرصت خوبی است که به کشور دوم‌مان نگاهی دوباره بیندازیم. نگاهی منصفانه که هم نکات مثبت را ببیند و هم نکات منفی را به چالش بکشد. در این مجال با ده نفر از ایرانیان مقیم کانادا به گفت‌و‌گو نشسته‌ایم تا نظر آنان را در این رابطه بدانیم. از همه‌ی آنها دو سوال پرسیده‌ایم. سوال اول این که چرا از کانادا سپاسگزارید؟ و سوال دوم این که چه انتقاداتی نسبت به کشور دوم خود دارید؟ پاسخ‌های جالب و متنوعی را از این ده نفر که در حوزه‌های مختلف فعالیت دارند، دریافت کرده‌ایم که شما را به خواندن آن دعوت می‌کنیم.

نیاز سلیمی: کانادا، کشوری بر دوش مهاجران

«نیاز سلیمی» هنرمند و فعال اجتماعی و سیاسیِ ایرانی‌تبار، بیش از سی سال است در تورنتو کانادا زندگی می‌کند، در پاسخ به سوال اول ما می‌گوید: «من به طور اتفاقى از کانادا سر در آوردم. من و همسرم وقتى از ایران خارج شدیم، توسط یک سازمان بین‌المللى حمایت از هنرمندان به بخش پناهنده‌پذیرى سازمان ملل معرفى شدیم و قرار شد که ما به کشور هلند که دفتر مرکزى این سازمان در آنجا قرار داشت، فرستاده شویم ولی نهایتا پرونده ما اشتباها به سفارت کانادا فرستاده شد و ما هم به خاطر ضرورت پزشکى فرزند بزرگ‌مان با این مساله مخالفت نکردیم و به کانادا آمدیم. در طول سى سالى که ما در کانادا زندگى می‌کنیم، با جنبه‌هاى بسیاری از این کشور و فرهنگ و تاریخ و طبیعت آن، آشنا شده‌ایم که اکثرا مطلوب و مثبت بوده است.»

او در ادامه می‌افزاید: «در سال اول حضور ما در کانادا که شرایط براى ما به دلایل فراوان بسیار سخت بود، دوستى که از سفر به اروپا، براى شرکت در جلسات کانون نویسندگان در تبعید، برگشته بود به دیدارمان آمد. در بین گفت‌وگوها، چون در آن دوره شرایط پناهندگان در آن کشورها بسیار سخت شده بود، من در این‌باره سوالاتى پرسیدم و براى این که بتوانم تصور دقیق‌ترى پیدا کنم از او خواستم که در مقایسه با کانادا شرایط را توضیح دهد. مثال این دوست این بود: شما به عنوان پناهنده و یا مهاجر در هر کشور اروپایى که ساکن باشید، هرگز نمی‌توانید خود را «اهل» آن کشور معرفى کنید و در بهترین شکل فقط می‌توانید «ساکن» آن کشور باشید؛ درحالى‌که هیچ ایرانى یا ترک یا افغان، حتى پس از سال‌ها اقامت، نمی‌تواند ادعا کند که آلمانى یا فرانسوى و یا اطریشى است اما هر یک از این تابعیت‌ها به‌آسانى، و با اعتماد به نفس کامل، می‌توانند خود را کانادایی بدانند. براى من هنوز هم این مساله والاترین ارزش این کشور است که در زمانى نه چندان دور به دست مهاجرین ساخته شده است.»

بومیان و دیدگاه‌های افراطی

خانم سلیمی در پاسخ به سوال دوم می‌گوید: «کانادا بى‌شک و بر طبق نظرسنجى‌هاى بین‌المللى، یکى از کشورهاى برتر براى زندگی است اما مشکلات کوتاه و بلندمدت خود را نیز دارد و اگر فرد به عنوان شهروند فعال و مسئول در این کشور زندگى کند دیر یا زود با این مشکلات روبه‌رو خواهد شد.»

این مهاجر ایرانی می‌افزاید: «مهم‌ترین اشکال بلندمدت کانادا رفتاری است که دولت‌ها و مهاجرین اولیه، با اقوام بومى این کشور داشته و دارند. البته نقش مخرب مسیحیت و کلیساها و بنیادهاى مذهبى را هم نباید دست کم گرفت.» البته خانم سلیمی می‌گوید که شخصا در این مورد هم دولت را مسئول می‌داند؛ چون طبیعى است که هر جریانى در پى گسترش نفوذ و قدرت خود به هر بهایى باشد، ولى حفظ حقوق و امنیت شهروندان وظیفه‌ی دولت‌هاست که متاسفانه حتى تا امروز هم کارنامه‌ی خوبى از عملکرد دولت در این مورد وجود ندارد.

نیاز سلیمی مشکل کوتاه‌مدت جامعه‌ی کانادا را تاثیر و نفوذ دیدگاه‌هاى افراطى و مخرب آمریکایى در کانادا می‌داند و در این خصوص می‌افزاید: «این هم موردى است که باید قبل از این که جا بیافتد و بخش لاینفک فرهنگ کانادایى شود به آن پرداخت و آن را متوقف کرد.»

خانم سلیمی در پایان خاطرنشان می‌کند: «در گذشته دولت‌هاى پیشرو خدمات و امتیازات فراوانى از قبیل بهداشت و آموزش رایگان به عنوان حقوق اولیه شهروندى تصویب و ارائه کردند. متاسفانه، با گذشت زمان ارائه این خدمات کارآیى کافى ندارد و به نظر می‌آید که دولت‌هاى فعلى به این خدمات به شکل امتیازات اضافى نگاه می‌کنند و براى حل مشکلات آنها تلاشى ندارند.»

مصطفی عزیزی:

«مصطفی عزیزی» کارگردان و زندانی سیاسی سابق در ایران درخصوص سپاسگزاری از کانادا چنین می‌گوید: «قبل و بعد از زندانی شدن حمایت‌های کامل دولت کانادا و دوستان کانادایی‌ام را داشتم. بعد از بازگشت به کانادا بیماری سرطان‌ام شدت گرفت اما به بهترین شکل ممکن چه به لحاظ مالی و چه از نظر معنوی، از من حمایت صورت گرفت.»

او می‌افزاید: «در کانادا دو بخش بهداشت و آموزش از نظام بازار پیروی نمی‌کند و همین نظام شبه‌سوسیالیستی کانادا به من کمک کرد تا زنده بمانم.» این کارگردان ایرانی معتقد است این دو بخش از مهم‌ترین بخش‌هایی هستند که به شکاف طبقاتی دامن می‌زنند.

مصطفی عزیزی در پاسخ به سوال دوم ما می‌گوید: «من از کشوری می‌آیم که نمی‌توانم نسبت به کانادا انتقاد داشته باشم. البته جامعه‌ی کانادا بی‌نقص نیست و اصلا معنای دموکراسی این است که نقد وجود داشته باشد، مردم بتوانند حرفشان را بزنند و دولت‌ها بدون خونریزی و انقلاب بتوانند تغییر کنند.»

بی‌بی حاجیه هاشمی: نارضایتی از بخش صحی

«خانم هاشمی» آموزگار کودکان و داستان‌نویس افغان‌تبار می‌گوید که تنها از بخش صحی کشور کانادا کمی ناراضی است. آن‌هم به‌خاطر که مدت زمانی ضرورت است تا وقت ملاقات برای افراد داده شود. می‌گوید: «کانادا کشوری فرصت‌ها است و فرصت به بزرگ و کهنسال و میانسال یکسان داده می‌شود. امیدوارم تعداد کارمندان صحی در کانادا بیشتر شوند و این مشکل هم تا جایی مدفوع گردد. خرسندیم که در کانادا برای ما کانادایی‌ها همه خدمات صحی مجانی است و یکسان با همه‌ی مریضان برخورد می‌شود و همچنان از رویه نیک داکترهای شفاخانه‌ها متشکرم.»

کاوه شکوری: وارد شدن به تونل تاریک

«کاوه شکوری» مدیرعامل سازمان پند از تجربیات خودش در پاسخ به سوال من می‌گوید: «برای من و برای مهاجرانی شبیه به من، مهم‌ترین دغدغه‌ای که در ابتدای مهاجرت با آن مواجه بودیم، گام گذاشتن در مسیری بود که آینده‌ی آن برای ما نسبتاً مبهم بود. متغیرهای زیادی وجود داشت که بر روی این تصمیم‌گیری تاثیرگذار بود؛ زبان جدید، آموزش زبان و فرهنگ جدید، دانش جدید و انتظاراتی که در کشور جدید از ما به عنوان یک مهاجر داشتند. نگرانی از نحوه‌ی تربیت بچه‌ها و این که آیا می‌توانیم به‌موقع کار پیدا کنیم یا از عهده‌ی مخارج زندگی در این کشور بربیایم یا نه. همه اینها مواردسی بودند که واقعاً متغیر بودند و ثابت نبودند و نمی‌توانستیم برای آنها برنامه‌ریزی کنیم.»

آقای شکوری در ادامه به نکات مثبت کانادا در این زمینه اشاره می‌کند و خاطرنشان می‌کند: «همه‌ی این‌ها برای ما نگرانی‌های بودند که شبیه وارد شدن به یک تونل تاریک بود که روشنایی آن در ابتدای مسیر هنوز مشخص نبود.» البته او معتقد است اگر چه کانادا کشور کاملی نیست اما کشور مناسبی برای مهاجران است. چون کانادا این مسیر مبهم و نامعلوم را با امکانات و خدماتی برای مهاجران تا حدودی مشخص و روشن‌تر می‌کند؛ این سفر را تسهیل می‌کند و تا حدودی دغدغه‌ها را کاهش می‌دهد.

فرصت‌های رشد و آموزش

مدیرعامل سازمان پند در ادامه می‌افزاید: «کانادا فرصت‌های زیادی را برای رشد و آموزش افراد فراهم می‌کند؛ موقعیت‌هایی که برای مهاجران در کشورهای خودشان شاید چندان فراهم نباشد. حقوق شهروندی برای مهاجران در مقایسه با شهروندان کانادا (و تا حدود زیادی یکسان بودن آن) قابل ستایش است. قوانین آزادی بیان که در کانادا بسیار مهم است به شهروندان این اجازه را می‌دهد که خود واقعی‌شان باشند، بدون ترس از این که مورد قضاوت قرار گیرند.»

به باور این شهروند، نکته‌ی بسیار مهم دیگر، فراهم بودن حداقل زندگی برای تمامی افراد در این کشور است؛ از پایین‌ترین رده‌ی شغلی (که با حداقل دستمزد ۱۴ دلار در انتاریو مشغول به کار است) تا مدیران‌عامل شرکت‌های بزرگ که با حقوق‌های چندهزاردلاری مشغول به کار هستند، همگی از یک سطح زندگی حداقلی و شایسته برخوردارند و آن اختلاف طبقاتی که در بسیاری از کشورهای جهان وجود دارد در اینجا دیده نمی‌شود.

از کانادا آرامش می‌گیرم

کاوه شکوری با توجه به تجربیات خود معتقد است اکثر شهرها و استان‌های کانادا بسیار مثبتی نسبت به مهاجرین دارند و با سعه‌ی صدر و آرامش خاصی با مهاجرین برخورد می‌کنند که این موضوع برای ما درس مهمی است که صبر و تحمل خود را نسبت به یکدیگر افزایش دهیم. او می‌گوید: «این مساله، حس تعلق‌خاطر را نسبت به کشور کانادا افزایش می‌دهد. به عنوان مثال، اولین جمله‌ای که افسران مرزی در زمان ورود شما به کانادا می‌گویند این است که به خانه‌ی خودتان خوش آمدید. شنیدن این جمله باعث می‌شود که شما یک احساس آرامش و تعلق خاطری نسبت به این سرزمین داشته باشید. درواقع کانادا تلاش می‌کند که افراد به یکدیگر نزدیک شوند و بتواند راحت‌تر با یکدیگر ارتباط بگیرند تا درنهایت همه در کنار هم بتوانیم پیشرفت کنیم.»

ترجیح می‌دهم خوبی‌ها را ببینم

کاوه شکوری می‌گوید: «انتقاد خاصی نسبت به کانادا ندارد، چون به نظر من خوب و بد همه جا وجود دارد و انتقاد زمانی معنا پیدا می‌کند که انسان بدی‌ها را ببیند اما من ترجیح می‌دهم که نیمه‌ی پُر لیوان را ببینم؛ در واقع از نظر من برآیند خوبی و بدی که در کانادا وجود دارد، به سمت مثبت است. البته کانادا کشور کاملی نیست و در جاهایی نقصان‌هایی وجود دارد. من خودم اگر در مواردی ببینم که حق تبدیل به ناحق می‌شود، با توجه به آزادی بیانی که وجود دارد، حرفم را می‌زنم و انتقاد سازنده می‌کنم.«

او در ادامه می‌افزاید: «اگر بخواهم مثالی بزنم در رابطه با مواردی بود که پرونده‌های مهاجرت ایرانیان با تأخیر بررسی می‌شد، که گروهی از ما کمپینی راه انداختیم و با نهادهای مختلف از جمله نمایندگان مجلس، جلساتی داشتیم که این یک نمونه‌ی انتقاد سازنده بود.»

آقای شکوری انتقاد دیگری را نسبت به سیستم مهاجرتی کانادا مطرح می‌کند: «افراد قبل از مهاجرت باید بدانند تخصصشان در کدام شهر مورد نیاز است که این اتفاق رخ نمی‌دهد. امهاجران در شهر اشتباه مستقر می‌شوند، کار پیدا نمی‌کنند و سرخورده می‌شوند. به نظر من آموزش‌های قبل از مهاجرت ضروری است.»

مدیرعامل سازمان پند در پایان می‌گوید: «یکی از دوستان من مثال خوبی دارد که جا دارد در اینجا مطرح کنم. او می‌گوید اگر در کشوری هستی که تنها ایرادی که از آن می‌گیری آب و هوایش است، بدان که در جای خوبی زندگی می‌کنی. البته من مشکلی با سرمای این جا ندارم اما به دوستانی که با سرمای اینجا مشکل دارند می‌گویم که اگر تنها ایرادی که از این کشور می‌توانند بگیرند آب و هوای آن است، نیمه‌ی پُر لیوان را ببینند و تلاش کنند تا در کنار هم زندگی بهتری داشته باشیم.»

ایمل کریمی: کشوری امن و باثبات

«ایمل کریمی» همچنان از زنده‌گی در کانادا ابراز رضایت داشته می‌گوید: «همان‌طوری که افغانستان را دوست دارم، کانادا را نیز دوست دارم اما نبودن صلح و امنیت که اکنون مشکل بزرگ افغانستان است، ما همه‌ی افغان‌ها را به دیگر سرزمین‌ها کشانده ولی با آن‌هم خرسندیم که زنده استیم و در کشور با امن و ثبات به‌سر می‌بریم. از کانادا سپاس‌گزارم که شرایط کار و زنده‌گی را به همه‌ی افراد میسر ساخته است.»

دکتر گل‌نسیم ریاحی: کشور فرصت‌های شغلی بیشتر

اگر در مونترال زندگی می‌کنید حتما داروخانه‌ی خانم دکتر گل‌نسیم ریاحی را دیده‌اید یا حداقل اسم‌اش به گوش‌تان خورده است. این پزشک داروساز در پاسخ به سوال اول من می‌گوید: «از کانادا سپاسگزارم برای این که برای هر شهروند و برای سلامت و مطالبات او ارزش قائل است.»

او در ادامه می‌افزاید: «با توجه به این که من در اروپا هم زندگی کردم، به نظرم کانادا فرصت‌های شغلی بیشتری را در اختیار مهاجران قرار می‌دهد.»

این پزشک داروساز خاطرنشان می‌کند: «نکته‌ی دیگری در رابطه با شغل خودم به عنوان داروساز مطرح است که نقش مهمی در سیستم درمانی کانادا دارد. به خصوص در استان کبک که اختیارات داروسازان بالاست؛ از نسخه‌نویسی برای بیماران گرفته تا تزریق واکسن و به لحاظ حرفه‌ای در مرحله پیشرفته‌ای قرار دارد.» او معتقد است در سیستم درمانی کانادا نکته‌ی مهمی که وجود دارد که بین فقیر و غنی تفاوتی وجود ندارد و همه می‌توانند به صورت مساوی از امکانات و خدمات درمانی استفاده کنند.

ایشان در ادامه جاذبه‌های طبیعی، وجود کمپ‌های تفریحی، پارک‌ها و امکان استفاده از امکانات ورزشی را از دیگر مزایای کانادا می‌داند.

از مشکلات بهداشت و درمان تا سیستم مهاجرتی

خانم دکتر ریاحی در ادامه خاطرنشان می‌کند: از آنجا که کانادا خانه‌ی ماست، ما مثل اعضای خانواده، علاوه بر نکات مثبت باید نکات منفی را هم ببینیم. او در ادامه به سه مشکل اصلی در جامعه‌ی کانادا اشاره می‌کند: «اگر چه در کانادا به نسبت اروپا، فرصت‌های شغلی بیشتری برای مهاجران در دسترس است اما هنوز در مقایسه با آمریکا این فرصت‌های شغلی چندان قابل توجه نیست. هنوز در کانادا و به خصوص در استان کبک تبعیض بین مهاجرین و افراد بومی خصوصا اگر زبان فرانسه را ندانند، وجود دارد.»

خانم دکتر ریاحی با توجه به تخصص خود به‌عنوان نکته‌ی مورد انتقاد دوم اشاره می‌کند: «نکته‌ی منفی دیگر در در رابطه با سیستم بهداشت و درمان است که دسترسی به پزشک چندان آسان نیست و باید تمهیداتی در این خصوص اندیشیده شود تا با افزایش اختیار پرستاران یا با افزایش تعداد پزشکان این مشکل مرتفع شود. همچنین بیمه‌ی درمانی برای کسانی که اقامت در دائم ندارند و شهروند نیستند اصلا مناسب نیست. بیمه‌ی افرادی که ویزای تحصیل یا کار دارند بسیار محدود و تنها در حد اورژانس است و به‌هیچ‌وجه بیماری‌های دیگری را شامل نمی‌شود.»

دکتر ریاحی در پایان به سیستم مهاجرتی والدین به عنوان یکی از نقاط ضعف کانادا اشاره می‌کند: «در گذشته، سیستم مهاجرت والدین نظام بهتری داشت اما در حال حاضر به صورت لاتاری است که معایبی دارد. این در حالی است که وقتی اقدام به مهاجرت کردم، یکی از مزایای مهم کشور کانادا این بود که شما می‌توانستید والدین‌تان را بعد از چند سال به کانادا بیاورید و این خانواده محور بودن یکی از مزایای این کشور بود اما در حال حاضر این روال تغییر کرده و سیستم لاتاری جوابگوی نیازها نیست و منطقی هم نیست. گرفتن اقامت دائم با توجه به اهمیت زبان فرانسه در کبک نیز یکی از مسائل اساسی دانشجویان است که باید هرچه سریع‌تر اصلاح شود.»

فروزان فرملی: تجربیات یک زن مسلمان

«فروزان فرملی» که از یازده سال بدین سو در کبک زنده‌گی دارد و قبلاً در کشور دیگر به سر می‌برد وبه‌خاطر تبعیض‌های نژادی آن کشور را ترک کرده و با فامیل وارد کانادا شد می‌گوید: «تبعیض علیه خانواده‌های مهاجر مسلمان باعث آمدن ما به کانادا گردید.» او به خبرنگار هفته می‌گوید: شنیده بودم اقشار مختلف مردم در کانادا باهم زنده‌گی دارند. کانادا که یک کشور مهاجرنشین است زمینه را برای همه یکسان فراهم کرده است که به واقعیت هم چنین است. اگرچه زندگی در کشوری دیگر با زبانی متفاوت دشوار است اما در کانادا به هر دو زبان رسمی فرانسوی و انگلیسی بلدیت حاصل کرده و رفع مشکل می‌نماییم، حتی در اینجا به افرادی که زبان‌های رسمی کانادا را نمی‌دانند، زبان اشاره هم کاربرد دارد.

فروزان در ادامه می‌گوید: «در آنجا که به‌عنوان زن مسلمان در مصاحبه‌های شغلی طرد می‌شدم، اینجا در کانادا ترس از طردشدن مصاحبه‌های کاری را ندارم و اگر احیاناً برای یک مدت بیکار باشم دولت کانادا برنامه‌های دارد که افراد از آن به‌خوبی بهره‌مند می‌شوند. من در کشورهای دیگر بسیار چیزها را آموختم و چیزهای زیادی را عقب گذاشته و خوشحالم که در کانادا زنده‌گی می‌کنم؛ جایی که با همه‌ی افراد جامعه به یک اندازه رفتار می‌شود و همه حقوق و مسئولیت‌های خاص خود را دارند. من از خدا سپاسگزارم که زمینه‌ی آمدن ما به کانادا فراهم شد و اکنون در کنار درس و تحصیل، به خود و خانواده‌ام رسیدگی می‌توانم.»

سحر سیف: در کانادا، خودمان هستیم

«سحر سیف» که از نسل دوم مهاجران و دانشجوی محیط‌زیست در مقطع کارشناسی‌ارشد در دانشگاه اتاوا است در این‌باره می‌گوید: «کانادا اجازه می‌دهد که آدم‌ها خودشان باشند و مناسک مذهبی و فرهنگی خود را ادامه دهند. من به عنوان یک اقلیت فرهنگی در این جامعه، احساس آزادی می‌کنم. این نکته‌ی مثبتی برای کاناداست که به افراد و گروه‌ها اجازه می‌دهد که نه‌تنها فعالیت‌های فرهنگی خود را ادامه دهند، بلکه آن را تبلیغ کنند. علاوه بر این، احساس خوبی در رابطه با کیفیت زندگی در این کشور دارم.»

این فعال محیط‌زیست در ادامه به انتقادهایی که به کانادا (خصوصاً در شرایط کنونی) وارد است اشاره می‌کند: «ظلمی که نسبت به بومیان و خصوصا کودکان آنها در مدارس انجام شده است قابل فراموش شدن نیست. چه‌بسا اگر این کودکان کشته نمی‌شدند امروزه با یک سرمایه‌ی اجتماعی خوبی از بومیان مواجه بودیم که می‌توانستند به‌خصوص در حوزه‌ی محیط‌زیست و گرمایش زمین جلوگیری کنند.»

صفیه میلاد: امید به زنده‌گی

«صفیه میلاد» شاعر باقریحه و فعال حقوق زن که از افغانستان به کانادا مهاجرت کرده، رضایتش را از زنده‌گی در کانادا چنین توصیف کرد: «اصلاً فکر نمی‌کنم که مهاجر باشم از آمدن به کانادا احساس بسیار خوب و لذت‌بخش دارم. شرایط کار و زنده‌گی به هر سطح و سویه برای ما فراهم است. همین‌که وارد اجتماع می‌شویم و با برخورد نیک مردم و سلام دادن به هم برمی‌خوریم و در هر جا احترام می‌شویم بزرگ‌ترین افتخار و رضایت است. لبخند خودش نشان‌دهنده‌ی محبت و ابراز صمیمیت در یک محیط مشترک به هم است که ما با لبخند و امید به زنده‌گی در کانادا داخل شدیم.»

عبدالوحید کریمی: طبیعت زیبای کانادا باعث خرسندی روح است

«عبدالوحید کریمی» که از یازده سال پیش از افغانستان به کانادا آمد و در کبک زنده‌گی دارد، از خشنودی‌اش در کانادا چنین خاطرنشان کرد: «خدا را شکر که در اینجا که زمینه‌ی کار و درس برای اولادهایم و خودم مساعد است و صدای فیر و راکت شنیده نمی‌شود. فضای زیبا و طبیعت زیبای کانادا باعث خرسندی روح و روان انسان می‌گردد باعث رضایت خاطرم شده و دلم نمی‌خواهد به کشور دیگری بروم.»

کیومرث دیبا: احترام به انسانیت

«کیومرث دیبا» فعال اقتصادی که به واسطه‌ی شغل‌اش، بین ایران و کانادا در رفت‌و‌آمد است، در پاسخ به سوال «چرا از کانادا سپاسگزارم» به خبرنگار هفته می‌گوید: «از کانادا ممنونم چون براى خودم و فرزندانم موقعیتى فراهم کرد که با کیفیتی به مراتب بهتر از وطن‌ام، زندگى کنیم. ممنونم چون احترام به انسانیت، صداقت و راستگویی را در راس تصمیم‌گیری‌ها قرار دارد و این نگاه، باعث ایجاد جامعه ای سالم می‌شود و خوشحالم که فرزندانم در این محیط آموزش می‌بینند.»

او همچنین سپاسگزاری خود را از کانادا به‌خاطر حمایت‌های مالی از تمامی افراد جامعه ابراز می‌کند و می‌افزاید: «در اینجا با ساده‌ترین و بهترین حالت ممکن، امکان ایجاد شغل برای هر عضوی از جامعه فراهم می‌شود. از زمان مهاجرت‌ام، نگرانى من نسبت به آینده کمتر شده و احساس آرامش می‌کنم. بزرگ‌ترین سپاسگزارى من از دولت کانادا دادن موقعیت تحصیلى مناسب براى فرزندانم است.»

آقای دیبا در پاسخ به پرسش دوم درباره‌ی انتقادات به کانادا، کُند بودن فرآیند کارهاى دولتى (به عنوان نمونه روند گرفتن گواهینامه، کارت درمانی و کارت Pr) و طولانی بودن روندهای درمانی در نظام بهداشت و درمان را دو مورد قابل توجه عنوان می‌کند.

الحاج هاشمی: حس انسان‌دوستی می‌کنم

«الحاج هاشمی» که از شانزده سال به این طرف در کانادا زنده‌گی می‌کند، از کانادا چنین ابراز امتنان می‌نماید: «در اینجا نه‌تنها به اطفال و خانواده‌ها از نگاه مالی می‌رسند، بلکه به افراد مسن نیز شرایط خوب مالی را در نظر می‌گیرند. برای من که متقاعد استم و هیچ گاهی در کانادا کار نکرده‌ام چون به سن تقاعدی وارد اینجا شدم و بیشتر عمرم را در افغانستان گذشتانده و در افغانستان کارکردم اینجا دولت کانادا قدر کار و زحمات کشی ما را می‌داند و تقاعد مدت‌زمان کارم را کانادا برایم تقدیم می‌کند این خود نشان‌دهنده‌ی حس انسان‌دوستی و قدرشناسی‌شان است.»

دکتر الهام گرامی: گذر از هفت‌خوان رستم

«خانم دکتر الهام گرامی»، روانشناس ساکن مونترال در پاسخ به سوال اول ما می‌گوید: «از کانادا به خاطر آرامش، قانونمندی، آزادی بیان، نظم و امکاناتی که برای مهاجرینی همچون ما فراهم کرده، سپاسگزارم. سپاسگزارم که موقعیتی فراهم کرد که پسرم در این کشور امن به دنیا بیاید، رشد و پیشرفت کند و آزادانه بزرگ شود و بتواند تجربیات خوبی کسب کند.» او هم مانند بسیاری از افراد، انتقاداتی به سیستم درمانی و سیستم استخدامی کانادا دارد که به گفته‌ی او در هر دو باید از هفت‌خوان رستم گذشت.

مدینه زحل: رفاه در مکاتب

«مدینه زحل» که شش ماه داشت به کانادا آمد و در کانادا وارد مکتب شد و اکنون متعلم مکتب است می‌گوید:«افتخار می‌کنم که در دومین کشور بزرگ جهان زنده‌گی می‌کنم و در مکتب تمام شرایط تعلیمی برای ما فراهم است. وقتی فلم وعکس‌های اطفال را در مکتب‌های افغانستان می‌بینم که حتی چوکی برای نشستن ندارند و در هوای سرد اتاق درسی‌شان گرم نیست، از کانادا تشکری می‌کنم که برای شاگردان مکاتب همه وسایل آسایش را فراهم ساخته اند. ای کاش همه‌ی اطفال افغانستان بتوانند به کانادا بیایند و یا افغانستان شرایط خوب را در اختیار آنها قرار دهد.»

زرینه احمدی: احترام به حقوق افراد

«زرینه احمدی» که از نو سال به این طرف در کانادا زنده‌گی دارد، می‌گوید: «محیط سبز، فضای خوش‌گوار، اعاده شدن حق و حقوق به همه افراد، زنده‌گی انسانی داشتن، احترام متقابل به همدیگر، چمن‌زارهای سبز، بارک‌های تفریحی اطفال، محیط گرم مکاتب و مراجع تحصیلی اینها هم را که کانادا برای ما میسر نموده باعث می‌شود که از کانادا سپاس‌گزار باشیم. افغانستان را هم دوست دارم اما ای کاش صلح و امنیت باشد و همیشه خبرهای خوب و خوش را از افغانستان که جایگاه ما است و زمانی پناهگاه ما بود بشنویم.»

یما کریمی: اینجا استرس نداریم

«یما کریمی» شرایط خوب کانادا را چنین توصیف می‌کند: «در کانادا کار به همه‌ی افراد فراهم است و در هرجا به هر سطح و سویه کار است؛ چه تحصیل کرده باشد و یا نه بیکار نمی‌ماند. امنیت و آرامی چیزی است که همه به آن نیاز داریم اگر دروازه‌ی خانه‌ی ما باز باشد کسی در اینجا داخل نمی‌شود یعنی هر کس حد و حدود را می‌شناسد. همچنان کانادا جایی است که همه به حق انسانی خود می‌رسند و هیچ‌کس بالای کس دیگر ظلم نمی‌تواند. دولت کانادا از شرایط زنده‌گی هر تبعه‌اش باخبر است و در صورت مشکل به همه‌ی افراد کمک صورت می‌گیرد. یعنی در اینجا استرس بیکاری، بی‌نانی ،بی‌خانه‌گی را ندارند. از این نگاه از کانادا سپاس‌گزارم و روز کانادا را به همه تبریک می‌گویم.»

مریم آرانی: عدم پیگیری متهمان اقتصادی در کانادا

«مریم آرانی» ساکن مونترال که پس از تحمل یک دوره بیماری سخت به بهبودی کامل رسید درخصوص سپاسگزاری خود از کانادا می‌گوید: «از کانادا سپاسگزارم که یک زندگی دوباره برای من ایجاد کرد و توانستم از امکانات پزشکی کانادا استفاده کنم و درنهایت به بهبودی کامل برسم. من یک دوره مجبور بودم درمان‌های خاصی را داشته باشم و کانادا این امکان را به من داد و با هیچ هزینه‌ای از این امکانات پزشکی درجه یک استفاده کردم.» خانم آرانی که از سال ۲۰۱۳ از فرانسه به کانادا مهاجرت کرده است، در این رابطه به هفته می‌گوید: «در مقام مقایسه، امکانات بیشتری برای مهاجران نسبت به اروپا وجود دارد.»

او در مورد نقایص کانادا چنین می‌گوید: «تبعیض در برخی ادارات و مکان‌ها وجود دارد ولی من خوشبختانه در روند تحصیل و کار هیچ مشکل خاصی یا حس تبعیضی را درک نکردم. تنها چیزی که همیشه برای من سوال بوده این است که چرا به مسائل پول‌شویی و فسادهای مالی از سوی ایرانیانی با عنوان «متهمان اقتصادی» به اینجا آمده‌اند، پیگیری نمی‌شود. به نظرم کم‌کاری دولت کانادا در این زمینه زیاد بوده است و هیچ تلاش قانونی برای این موضوع انجام نشده است.»

نیوشا ریاحی: هزینه‌بر بودن دعاوی حقوقی

«نیوشا ریاحی» وکیل دادگستری در کبک، به خبرنگار هفته در خصوص سپاسگزاری از کانادا می‌گوید: «دادن شانس برابر به اعضای جامعه یکی از نکات مهم در کاناداست؛ این که تا حد توان تلاش شده هر کسی با هر ملیتی و فارغ از جنسیت و طبقه‌ی اجتماعی برای پیشرفت و موقعیت کاری و تحصیلی به نسبت شانس برابری داشته باشد، جای تقدیر دارد.»

خانم ریاحی با توجه به حرفه‌اش به مواردی اشاره می‌کند که در زمینه‌ی حقوقی جای بهتر شدن در کانادا دارند. او می‌افزاید: «دسترسی افراد به سرویس‌های حقوقی و دادگاهی با توجه به هزینه‌بربودن و مدت زمان طولانی بسیار مشکل است که این یکی از مواردی است که باید در راستای عدالت اجتماعی مورد توجه قرار گیرد تا همه در برابر قانون شانس مساوی داشته باشند.»

در مورد جامعه، جذب کردن افراد مهاجر ماهر در شغل خود به طوری که بتوانند هم برای خود و هم برای جامعه مفید باشند، زمینه‌ای است که باید مورد توجه قرار گیرد. او در پایان اشاره می‌کند که از حضور در کانادا راضی است و می‌گوید اگر دوباره شانس انتخاب کردن داشته باشد، حتما دوباره کشور کانادا را برای مهاجرت انتخاب می‌کند.

نیلوفر گلکار: به هر کجا که روی، آسمان همین رنگ است

«نیلوفر گلکار» پژوهشگر حقوق بومیان که بیش از یک دهه است در این زمینه فعالیت می‌کند، در پاسخ به سوال اول می‌گوید: «آزادی در ابراز عقیده و امنیت روانی مهم‌ترین چیزی است که کشور کانادا به عنوان یک مهاجر به من داده است.»

خانم گلکار در پاسخ به پرسش دوم ما می‌افزاید: «به عنوان یک زن مهاجر در سیستم آکادمیک کانادا با یک سری از مشکلات و تبعیض‌های سیستماتیک مواجه هستم و باید با بسیاری از کانادایی‌های غیرمهاجر رقابت شدید داشته باشم که این منصفانه نیست.»

او به عنوان یک فعال حقوق بومیان معتقد است یک‌سری مسائل وجود دارد که فرق نمی‌کند کجای دنیا باشی؛ هر جا که باشی باید برای آنها تلاش کنی؛ مواردی مانند برابری فارغ از جنسیت، قومیت و… از جمله چالش‌هایی است که هر روز با آن در کانادا مواجه هستیم.

فرشید سادات‌شریفی: از تبعیض‌ها جان‌به‌لب شدم و به کانادا آمدم

«فرشید سادات‌شریفی»، نویسنده و پژوهشگر ادبی، از تجربه‌ی خودش و تفاوت‌ها در ایران و کانادا می‌گوید: «باوجود تمام تلاش‌هایی که کردم و دستاوردهایی که در حد توان خود (کتاب، مقاله و …) داشتم در ایران از دریافت یک کرسی هیئت‌علمی تمام‌وقت محروم شدم. بعد از چندین سال تدریس قراردادی، پیگیر موضوع شدم و وضعیت جسمی من دلیل اصلی این موضوع عنوان شد. وقتی از آن‌ها خواسته شد که این موضوع را به‌صورت مکتوب اعلام کنند، گفته شد که این موضوع محرمانه است و نمی‌توانیم آن را اعلام کنیم. آن‌هم برای فردی که رشته‌اش ادبیات است و نه تربیت‌بدنی! در کنار این تبعیض‌های قانونی، دسترسی‌پذیری هم در زمانی که من تحصیل و کار می‌کردم بسیار زیاد بود و الآن هم باوجودی که بهتر شده است، همچنان ادامه دارد.»

او ادامه می‌دهد: «وقتی از این تبعیض‌ها به جان آمدم، بحث مسافرت، و سپس کار مهاجرت دائم به کانادا مطرح شد و از همان روزهای اول (که با نگاه توریستی کانادا را وارسی می‌کردم)، دو ویژگی برایم نظرگیر و تحسین‌انگیز بود: نخست آن که: این کشور علی‌رغم کاستی‌هایی که دارد مهم‌ترین ویژگی آن این است که برابری حقوق افراد با توانمندی‌های مختلف در آن یک قانون جدی است و دنبال می‌شود؛ و دوم و مهم‌تر این که: کاستی‌ها، چه در این زمینه و چه در زمینه‌های دیگر «پذیرفته» می‌شود و به خلاف بسیاری کشورهای جهان، آن‌ها را انکار نمی‌کنند. این «پذیرش»، خود راه را باز می‌کند تا در آینده این نقص‌ها برطرف شود.»

در گام دوم، وقتی‌که من به کانادا آمدم دانشگاه مک‌گیل و شهر مونترال ازنظر دسترسی‌پذیری دنیای دیگری را برایم فراهم کردند. البته بازهم بی‌نقص نبود که بگویم هر چه عیب است در ایران است و هر چه حسن در کانادا، ولی دسترسی‌پذیری جزو حقوق اولیه‌ی تمامی افراد تلقی می‌شود و برای آن قانون وضع شده است. بر این اساس، از انتهای ماه ژوئن تا سال ۲۰۲۵ همه‌جا ازنظر فیزیکی و دیجیتالی باید دسترسی‌پذیر باشد وگرنه تبعات قانونی دارد. این دسترسی‌پذیری کمک کرد که من زندگی دیگری را در اینجا تجربه کنم.

و باید اضافه کنم که آغوش و نگاه باز مردم مونترال و جامعه‌ی ایرانی آن (که مثلاً کاملاً نقطه‌ی مقابل شهری چون اتاوا است)، راه‌های بسیاری را به روی من گشود و سپاس‌گزار تک‌تک همراهان و راهگشایان، به‌ویژه خانواده و همکارانم و حامیان فعالیت‌هایم هستم.

سادات‌شریفی در ادامه می‌گوید: «با شروع کار در مک‌گیل، تفاوت دیگری نیز برایم برجسته شد: این تفاوت بزرگ این است که به دلیل حاکمیت قانون، (با تمام تبعیض‌هایی که وجود دارد) شما اگر حق خودتان را بدانید، به‌راحتی قادر به پیگیری قانونی هستید و در تکمیل همه‌ی این‌ها باید به تنوع (دایوریستی) شگفت‌آور کانادا و به‌ویژه شهرهایی چون مونترال اشاره کنم: به خاطر بافت مهاجرپذیر، تنوع فرهنگی بسیار بالایی در این کشور وجود دارد. البته احزاب مختلف تندرو تلاش‌هایی برای یکدست کردن جامعه دارند اما تنوع فرهنگی در کانادا ریشه‌دار است. از دیگر سو، اگر زاویه‌ی دوربین را به سمت مقولاتی بچرخانیم که نیاز به کار و بهترشدن دارند (و این نه‌فقط در دست دولت و بلکه در دست ما نیز هست).»

این تحصیل‌کرده‌ی ادبیات معتقد است: «در جنبه‌ی دایورسیتی از این منظر که کانادا باید چه کارهایی انجام دهد تا کشور بسیار بهتری باشد سه نکته به ذهنم می‌رسد. در درجه‌ی اول کانادا باید مسئله‌ی تنوع افراد را در سیستم‌های اداری (که جزو قوانین کانادا نیز هست) را بیشتر و بیشتر کند. بسیاری از سیستم‌های دولتی و قدیمی و حتی دانشگاه‌ها، خیلی مردانه و سفید هستند. البته قانون برابری کمک می‌کند که راه قانونی برای ورود افراد مختلف باز شود ولی به نظر من، این موضوع باید به یک فرآیند جدی و طولانی‌مدت تبدیل شود.»

به باور فرشید، نکته‌ی بعد آگاهی از گذشته کاناداست که به نظرم جای گسترش بسیاری دارد. این‌که تنها یک تصویر ایدئال و رسانه‌ای از رسانه‌های غالب از کانادا را به مهاجران ندهیم و کانادا را با تمام عمق، وسعت و قدمت‌اش به آنان معرفی کنیم. مهم است مهاجران بدانند این کشور قبل از آمدن سفیدپوستان هم با تمام تنوع‌اش وجود داشته است و آن قسمتی که به ریشه‌ی بومیان مربوط می‌شود فقط به این منحصر نشود که به‌صورت احساسی بگوییم بومیان خوب هستند یا فقط رنج‌ها و ظلم‌های رواداشته شده بر آنان را بگوییم. ما از یک فرهنگ ۴۰ هزارساله‌ی غنی با نزدیک به ۷۰ زبان و گویش صحبت می‌کنیم که این موضوع باید بیش از قبل ترویج شود.

او در پایان خاطرنشان می‌کند: «مساله‌ی آخر این است که در کانادا بخشی از کارها سریع به‌روز می‌شود اما بخشی از کارهای دولتی هنوز به شیوه‌ی سنتی انجام می‌شود. به‌عنوان‌مثال، شما نمی‌توانید برخی از مدارک خود را به برخی از ادارات دولتی ایمیل کنید و حتماً باید فاکس کنید. این در حالی است که در جهان امروز تقریباً فاکس منسوخ‌شده است. وقتی به پلیس مراجعه می‌کنید اگر قرار باشد صوتی را به آن‌ها ارائه دهید، نمی‌توانید از فلش استفاده کنید و باید حتماً از سی‌دی یا دی‌وی‌دی استفاده کنید که دیگر در دسترس نیستند. بسیاری از اپلیکیشن‌های اداره‌ی مهاجرت وقت شما از داخل اقدام می‌کنید، به‌جای آن‌که آنلاین باشد، کاغذی است. این در حالی است که تمام زیرساخت‌ها برای دیجیتال کردن این موارد وجود دارد و تنها برخی مدیران سنتی هنوز در مسند قدرت و تصمیم‌گیری هستند، این بخش‌ها را همچنان به شیوه‌ی سنتی نگه داشته‌اند. این مشکل می‌تواند با ورود افراد مختلف با توانمندی‌های مختلف حل شود.»

 

ارسال نظرات