گفت‌و‌گو با دانیال باقری‌سروستانی

مقابله با فرهنگ استعماری وظیفه‌ی ماست

مقابله با فرهنگ استعماری وظیفه‌ی ماست

دانیال باقری‌سروستانی فعال مدافع حقوق مردمان بومی است که در سازمان‌های مختلف کانادایی و بین‌المللی، در این زمینه فعالیت‌هایی داشته است. هفته با او به مناسبت فرارسیدن ماه ژوئن (ماه بین‌المللی مردمان بومی دنیا گفت‌وگو کرده است.

دانیال باقری سروستانی از زبان خودش

دانیال باقری سروستانی هستم. در سال ۲۰۱۵ از دانشگاه بین‌المللی صلح سازمان ملل متحد در رشته حقوق بین‌الملل و حقوق بشر فارغ‌التحصیل شدم. از آن زمان تاکنون به گروه‌های مختلف در آمریکای میانه، از جنوب مکزیک تا پاناما و بومیان کانادا به تحقیق و مشاوره مشغول هستم. هم‌اکنون در دانشگاه کانزاس در حال اتمام دکترا هستم. در حال حاضر بر روی موضوع «آثار جنبش حقوق بشری مردمان بومی بر ساخت فرهنگی و هویتی در آمریکای شمالی» در حال تحقیق هستم و به نتایج جالبی رسیده‌ام. من مدافع حقوق مردمان بومی هستم و در سازمان‌های مختلف کانادایی و بین‌المللی، در این زمینه فعالیت‌هایی داشته‌ام. هشت سال است که در مرز بین هندوراس و گواتمالا به مردمان بومی مایا خدمت می‌کنم. به مناسبت فرارسیدن ماه ژوئن (ماه بین‌المللی مردمان بومی دنیا) متن زیر را تقدیم می‌کنم.

نوشته‌ای برای گرامیداشت بومیان در سراسر جهان

ما می‌خواهیم رویداد خود را با احترام به اولین ملت‌ها، بومیان و افراد مبتکر که اکنون بر سرزمین سنتی/اجدادی آنها ایستاده‌ایم، آغاز کنیم. ما با سپاس از خود سرزمین و مردمی که در طول نسل‌ها آن را اداره کرده‌اند، قدردانی می‌کنیم. هنگامی‌که در اینجا جمع می‌شویم، به خود یادآوری می‌کنیم که به رابطه‌ی مقدس خود با این سرزمین و همچنین با اولین مردم آن چه در گذشته و چه در حال حاضر احترام بگذاریم و پرورش دهیم. لطفاً بیایید لحظه‌ای در تأمل و یادآوری به احترام همه‌ی روابط ما و یادآوری بی‌عدالتی‌های مردم ملت اول ملت آمریکا قدم بگذاریم.

جناب آقای باقری سروستانی، چه شد که به موضوع بومیان و حقوق آنها علاقه‌مند شدید؟

دانیال سروستانی: ازآنجایی‌که می‌دانید ایران یک کشور غنی به لحاظ تعداد فرهنگ‌هاست. خانواده من اصالتاً از عشایر بختیاری بودند که در سروستان زندگی می‌کردند که در دوران قاجاریه و پهلوی از سروستان به شیراز به اجبار کوچانده و شهرنشین شدند. از طرف دیگر، بعد از پایان تحصیلات در دوران کارشناسی ارشد، با مواردی مواجه شدم که مرا به این موضوع علاقه‌مند کرد. برایم جالب‌توجه بود که چگونه این مردمان با وجود فقر و بعد از ۴۰۰ یا ۵۰۰ سال نسل‌کشی‌ها و فرهنگ کشی‌ها توسط نظام‌های کولونیزمی، توانستند هویت خودشان را حفظ کنند. چگونه این هویت برمی‌گردد به وابستگی به سرزمین و چگونه مردم بومی توانستند باتوجه‌به این وابستگی به هویت خود برگردند و خود را از زخم‌های تاریخی نجات دهند.

پژوهش‌های ما نشان داد که ظلم‌ها و ستم‌های تاریخی که بر مردمان بومی روا داشته شده است چگونه در بدن و ذهن این افراد باقی می‌ماند و بر نسل‌های آینده اثرگذار خواهد بود. بر همین اساس، جنبش حمایت از حقوق بومیان می‌تواند این آثار را کاهش دهد و بخشی از آلام و رنج مردمان بومی را تسکین بخشد که این برای من خیلی مهم است.

به طور خاص در کانادا باورهای اشتباهی دررابطه‌با بومیان وجود دارد؛ از نسبت دادن عیوب ژنتیکی گرفته تا ادعای تحصیلات و مسکن رایگان. چرا باتوجه‌به افزایش تحقیقات در زمینه حقوق بومیان هنوز این باورهای اشتباه در بین مردم وجود دارد؟ مردم مقصرند؟ دولت‌ها یا رسانه‌ها؟

دانیال سروستانی: به نظر من نمی‌توان گفت که شخص یا گروه خاصی به طور صددرصد مقصر است و عوامل مختلفی به این باورهای اشتباه دامن می‌زنند. باید پذیرفت که بدبینی یا نژادپرستی بر علیه مردم عمومی یک واقعیت در کانادا و به‌طورکلی قاره آمریکا (از کشورهای آمریکای جنوبی تا کانادا) بوده و است.

دلیل آن هم این است که ریشه‌ی فرهنگ‌های مستقر در این قاره، کلونیزمی هستند؛ به عبارت بهتر، فلسفه‌ی ساخت کشور روی نابودی فرهنگ‌های مردم بومی بنا گذاشته شده است. این باورها و طرز تفکرها از طریق سیستم به عموم جامعه تزریق شده است؛ به‌طوری‌که وقتی ما مهاجران و ایرانیان وارد این فرهنگ کلونیزمی می‌شویم، این باورها را بازتولید می‌کنیم و خودمان می‌توانیم به یک مدافع و عامل گسترش نژادپرستی در این زمینه تبدیل شویم.

دلیل اصلی این موضوع هم ناآگاهی در این حوزه است. به‌عنوان‌مثال برخی مردم بر این باورند که بومیان به لحاظ ژنتیکی بیشتر مستعد اعتیاد به الکل هستند. مطالعات ما نشان می‌دهد که این مسئله وجود دارد اما علت نیست و معلول است؛ معلول رنج‌ها و ستم‌هایی که بر مردمان بومی طی قرون گذشته روا داشته شده است.

چگونه این تبعیض‌ها می‌تواند بر بروز این آسیب‌ها اثرگذار باشد؟

دانیال سروستانی: شما وقتی سرزمین گروهی از مردم را که به سرزمینشان بسیار وابسته هستند را از آنها بگیرند و بخواهید فرهنگشان را نابود کنید انواع مشکلات روانی از جمله خودکشی، اعتیاد به الکل و مواد مخدر و سایر اختلالات روانی در آنها چندبرابر بیشتر خواهد شد. در واقع این مشکلات نه علت، بلکه نتیجه‌ی مستقیم یک سیستم نژادپرستانه هستند. نکته‌ی مهم‌تر این است که این نتایج از سوی مردم آن قضاوت می‌شود و به‌عنوان یک واقعیت اجتماعی در می‌آید و بازتولید می‌شود. در واقع علاوه بر این‌که معلول به‌عنوان علت در نظر مردم به‌عنوان واقعیت جلوه می‌کند، بلکه در فرهنگ‌های کلونیزمی، بر اساس آن قضاوت صورت می‌گیرد و این باورهای نادرست همچنان ادامه پیدا می‌کند.

این مسئله نگران‌کننده است زیرا ممکن است نسل‌کشی‌هایی که در گذشته اتفاق افتاده را به صورت‌های دیگری ادامه دهد.

در بسیاری از کشورهای جهان، مردمان بومی نه‌تنها سرزمین بلکه فرزندان و خانواده خود را از دست می‌دهند. حتی کودکان را در قفس و زندان قرار می‌دهند. طبیعی است که در این شرایط از هر انسانی خشونت بروز پیدا می‌کند اما تحت شرایط فرهنگ کلونیزمی، این خشونت‌ها به‌عنوان فرهنگ این مردم تلقی می‌شود تا دولت‌ها بتوانند تبعیض‌ها و خشونت‌های بیشتر را علیه بومیان توجیه کنند.

باتوجه‌به کشف گور دسته‌جمعی اخیر کودکان بومی کانادا و واکنش‌های افکارعمومی نسبت به آن، دولت کانادا سعی بر عذرخواهی داشت اما به نظر می‌رسد این تبعیض‌ها و نژادپرستی به‌صورت سیستماتیک در جامعه‌ی کانادا وجود دارد. به‌عنوان نمونه کشته‌شدن یک زن بومی در بیمارستانی در مونترال در سال گذشته بود. به نظر شما چه اقداماتی باید صورت بگیرد تا جلوی این اتفاقات گرفته شود؟

دانیال سروستانی: به نظر می‌رسد ما هنوز در حال جست‌وجو برای پاسخ به این سؤال و راهکارهای جدید هستیم. متأسفانه ازبین‌بردن فرهنگ بومی همچنان در جریان است و به بخشی از سیستم نئولیبرالیسم تبدیل شده است. بهتر بگویم نسل‌کشی فرهنگ‌های بومی پدیده‌ای از سیستم نئولیبرالیسم است؛ بنابراین چگونه می‌توان به فرهنگ لیبرالیسمی امیدوار بود تا این تبعیض‌ها و خشونت‌ها را از بین ببرد؟ بنابراین باید به راه‌های دیگری فکر کرد. به‌عنوان یک تحصیل‌کرده‌ی رشته‌ی حقوق تجربیاتی که در آمریکای لاتین قدم بزرگی در این راستا برداشته شد را موثر می‌دانم. در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، یک مجموعه قوانین تحت عنوان «International Labor Organization Adopted Convention No. 169» امضا شد که شامل ۳۴ تا ۴۰ ماده است که کشورها باید این مواد را در حمایت از مردمان بومی کشور خود پیاده کنند.

بین ۷۰ تا ۸۰ درصد کشورهای آمریکای لاتین این مجموعه قوانین را امضا کردند و تلاش بر این داشته‌اند تا این مواد را در قوانین داخلی خود بگنجانند. تنها دو کشور کانادا و آمریکا (که بر اساس فرهنگ نئولیبرالیسم اداره می‌شوند)، این مجموعه قوانین را امضا نکرده‌اند. یکی از مهم‌ترین گام‌هایی که می‌توانند به حفظ حقوق بومیان کمک کند پذیرفتن و امضاکردن این مجموعه قوانین است. البته دولت کانادا با فرایندهایی موسوم به Conciliation به دنبال دلجویی از ظلم‌های روا داشته شده بر بومیان است اما این کافی نیست و پیوستن به مجموعه قوانین ذکر شده، در راستای حفظ حقوق بومیان ضروری است.

همان گونه که شما گفتید کشف گور دسته‌جمعی کودکان بومی در مدارس مخصوص بومی‌ها طی هفته‌های گذشته، دوباره این موضوع را در افکارعمومی مهم کرد. یادمان نرود که در این مدارس کودکان هم به‌صورت روحی و هم به‌صورت جسمی و جنسی مورد آزار قرار می‌گرفتند و دولت به دنبال این بود که فرهنگ بومی آنها را از آنها بگیرد و به‌اصطلاح آنها را متمدن کند. این پروژه بخشی از فرایند نابودی فرهنگ بومی مردم کانادا بوده است که آخرین مدرسه در قاره‌ی آمریکا در سال ۱۹۹۰ از بین رفت.

البته مردمان بومی بارها به این موضوع اشاره کرده بودند که فرزندان آنها مورد آزار و سیستمی قرار می‌گیرند اما این موضوع تا زمانی که توسط رسانه‌های بزرگ غربی فاش نشد، مورد توجه عموم قرار نگرفت. به نظر من در حال حاضر این عذرخواهی‌ها هم چندان مشکلی را حل نمی‌کند، چون دولت‌ها در واقع به دنبال حل ریشه‌ی اصلی مسئله نیستند و تنها می‌خواهند فشار افکارعمومی را به‌صورت کوتاه‌مدت از روی خود بردارند اما توصیه‌ی من به دولت کانادا این است که به پیشنهادهای سازمان‌هایی مانند ILO و پیمان‌هایی مانند Convention 169 و تعهدات بین‌المللی دیگری که آن را امضا کرده است، توجه کنند.

به‌عنوان یک فعال حقوق بشر چه پیشنهادهایی برای دفاع از حقوق بومیان به مهاجرانی که به کانادا یا آمریکا مهاجرت می‌کنند، دارید؟ به‌خصوص مهاجرانی که از جوامع با تجربه‌ی تبعیض به کانادا مهاجرت می‌کنند و این سابقه را قرار دارند تا عنوان مهاجر در دام تبعیض نژادی نیفتند. اصولاً چرا این موضوع برای ما به‌عنوان مهاجر باید مهم باشد؟

دانیال سروستانی: همان‌طور که در قبل اشاره کردم فرهنگ ایرانی خود ریشه‌ی عظیمی در فرهنگ‌های بومی دارد. ایرانیان از قدیم مردمان بومی تباری بوده‌اند و به دنبال گسترش فرهنگ خود در سطح منطقه‌ای یا جهانی نبودند. برای ما مهم است که ریشه‌های خود را حفظ کنیم، حتی وقتی به کشورهای مانند کانادا یا آمریکا با فرهنگ کلونیزمی مهاجرت می‌کنیم. دانستن درباره مردمان بومی این سرزمین به‌نوعی به ما کمک می‌کند تا ریشه‌های خود را حفظ کنیم و در واقع به‌نوعی به ما درس عبرت می‌دهد. درس‌هایی به این معنا که مردمانی که حس وابستگی از سرزمین را از آنها گرفته‌اند، مردمانی که فرهنگ آنها را از آنان می‌گیرند، مردمانی که در درون آنها جنگ راه می‌اندازند، به چه بیچارگی و فلاکتی می‌افتند؛ از مشکلات اقتصادی گرفته تا مشکلات روحی و روانی. البته این موضوع را در بین گروه‌های ایرانی هم می‌توان مشاهده کرد. ایرانیانی که در ابتدا به این کشورها مهاجرت می‌کنند در ابتدا دچار یک افسردگی عمیق می‌شوند. تجربیات خود را نشان می‌دهد که ما حتی بر علیه خودمان نیز دچار نوعی تبعیض و نژادپرستی می‌شویم. حتی نسبت به برادرمان که می‌تواند یک پاکستانی یک هندی باشد، بر علیه آنها را نژادپرستی نشان می‌دهیم.

البته این به آن دلیل است که ما در جهانی بسیار نژادپرستانه زندگی می‌کنیم. از سیستم‌های مختلف به وجود آمده در دنیای امروز بر پایه نژادپرستی تعبیه شده‌اند. بهتر است بگویم همه سیستم‌های بین‌المللی که از قرن شانزدهم میلادی به بعد شکل‌گرفته‌اند، ریشه در سیستم‌های کلونیزمی دارند. درواقع به نظر من مفهوم جهانی‌شدن، دهکده‌ی جهانی یا Global Village، ریشه‌ی کلونیزمی دارند. برای مقابله با این فرهنگ، باید بیشتر بخوانیم و تفکر کنیم. آشنایی با فرهنگ مردمان بومی و احترام به آنان از صمیم قلب نیز یکی دیگر از راه‌هایی است که می‌تواند در این زمینه راهگشا باشد چون در واقع این کشور، سرزمین اجداد آنهاست.

جناب آقای دانیال باقری سروستانی عزیز از شما سپاسگزاریم.

ارسال نظرات