نویسنده: امیر شفقی
حال و روز خراب اینروزهای جایگاهِ اجتماعیِ کشتی و کشتیگیرانِ ملی، نتیجهی سیاستگذاریهای پشتِ پردهای است که علیرضا دبیر مجری آن است. در واقع ماموریتی که در قالب جمهوری اسلامی تجسم یافته و برای بقای خود آدمها را به شکل منابعی هزینه شدنی میبینند، حالا یک قهرمان المپیک را به خدمت گرفته تا ذخیرهی اعتباری فرهنگ پهلوانی را خرج رشد و ماندگاری خود کند. فرهنگی که پیش از این شاخهای از لمپنیزم حکومتی آن را آلوده کرده، حالا در شکلی نوین در حال انحراف از معیار است.
آغاز ماجرا
شبی که در ضیافت شامِ پیش از اعزام تیم ملی کشتی به مسابقات خارجه، دبیر از خاتمی درخواست کرد در صورت قهرمانی اجازه دهند تحصیلات عالیه کند و خاتمی قبول کرد، آغازِ پایانِ یک سرمایهی بالقوهی انسانیاجتماعی و شروع یک پروژهی حکومتی بود. در واقع جمهوری اسلامی در وابسته کردنِ اشخاص شیوههای مختلفی دارد. خاتمی در روشی اصلاحطلبانه، با لبخند و ژست بزرگواری، نیرویی که در 20 سالگی با اتکا بر تواناییهای خود قهرمان المپیک شده بود را تبدیل به فردی متکی بر رانت حکومتی کرد. وقتی به تقاضای کسی برای شرایطی که شایستگیاش را بهدست نیاورده پاسخ مثبت میدهی برای همیشه اتکابهنفس او را نابود کردهای.
در دیگر سوی ماجرا و فارغ از تردید اساسی در درست طی شدن دروس، وقتی بیضابطه وارد تحصیلات عالیه میشوی باید حرف گوش کنی. دبیری که آنروزها زبل و دوستداشتنی مینمود احتمالا نمیدانست در چه راهی قدم گذاشته و شاید هنوز هم نداند کجای ماجرا ایستاده است. خاتمی اما خوب میدانست در حالِ تبدیل یک نیرویِ بالقوهی مردمی به ذخیرهای برای نظام است. ذخیرهای که بعد از جنبش انقلابی مهسا بایستی خرج ماندگاری حکومت میشد و شد. امتیازی دادند تا تمام سرمایهی اجتماعیِ آنروز و آیندهی سرداری المپیکی را بخرند و او را تبدیل به ذخیرهای در حدِ پیادهنظام برای نظام کنند و کردند.
لایههای تخریب
۱. آنچه پیش از همه به چشم مخاطب میآید ارائهی تصویری شبیه مداحان حکومتی از او در رسانههاست. در این بخش تخریب هویتِ تصویری گروهِ مرجعِ ورزشِ ملی به نفعِ حکومت حاکم در دستور کار است.
۲. خاتمی بهعنوان معممی سیاسی در ابتذالِ همزمانِ ورزش ملی و تحصیلات عالیهی دانشگاهی منافع سازمان متبوع خود را پیگرفته است. (اگر دبیر درخواستِ تحصیل در سطوح بالای حوزه علمیه را داشت، چنین اجازهای مییافت؟) اما مهمترین بخش ماجرا تبدیل دبیر به رخِ یک پروژهی تاریخی برای تخریب فرهنگ پهلوانی بهعنوانِ یکی از راههای قطعیِ برونرفت جامعه از شرایط کنونیست. یکی از دلایل رشد ژاپن معاصر، تزریق ارزشهای سامورایی، مانند تعهد و سختکوشی، به فرهنگ کاری بوده است. فرهنگی که معادل آن در ایران، منشِ پهلوانیست. در واقع دبیر، با جملاتی مانندِ «من نوکر نظامم» نشان داده نقشِ واسطهی به زیر سلطهی روحانیتِ سیاسی کشیدن ورزش ملی و بهتبعِ آن فرهنگ پهلوانی را بازی میکند. وصلت او بعد از گرفتن چند امتیاز از نظام با خانوادهی طلبهای آبادانی که بعد از انقلاب تهیهکنندهی حکومتی شد و حضور سیاسیونی مانند کروبی، قالیباف و باز هم خاتمی در مراسم عروسیاش، زوایای پنهانی بیشتری را آشکار میکند و نشانگر برنامهریزی چندین ساله در این زمینه است.
۳. بزرگترین خاصیت ورزش کشتی تقویت اتکابهنفس درون ورزشکار است. وقتی سنگینیِ این ورزش درونت مینشیند، میآموزی خودت نقطه ثقلِ زندگیات باشی و متکی بر موجودیت خودت روز و روزگار سپری کنی. شکل سالن مسابقات و تشک آن، که دایرهدردایره است و تو در مرکز آن بایستی تنهای تنها بجنگی، حالتی از میدانداری درون بسیاری میپرورد. تختی در کنار این اتکابهنفس و با ویژگیهای دیگری مانند عزتنفس نماد و متر و مقیاسِ ارزیابیِ ارزشهای پهلوانیست. وقتی دبیر اعلام میکند نمیخواهد تختی شود، ارزشهایی که قرنها زمینهساز پهلوانی بودهاند را تخریب میکند. تخریبی هدفمند برای از بین بردن ویژگیهایی مانند اتکابهنفس، که در نظام ولایی، در تعارض با ولایت فقهها هستند.
۴. با اینکه کریخوانی همیشه بخشی از فرهنگ کشتی بوده، آنچه اینروزها شاهدیم تلاش برای تغییر بافت رجزخوانیست. وقتی امیررضا خادمِ خراسانی چند ماه بعد از قهرمانی جهان با پیروزی بر کنی ماندیِ آمریکایی، در جام تختی به تورج کوشانفرِ تهرانی باخت، ولولهای از رجزخوانی بین دو خطهی کشتیگیرساز به راه افتاد. ولولههایی که به تواناییهای درون تشک خلاصه میشد و کسی بر سر حرمت ارزشهای پهلوانی تردید نمیانداخت.
۵. موضوعی که بسیاری را نسبت به عملکرد دبیر مردد میکند جذب منابع مالی و توجه به زیرساختهاست. او طی سالهای گذشته کدهای رشد و جذب امکانات در جمهوری اسلامی را بهخوبی آموخته و از همان مسیرها پول قابل توجهی جذب فدراسیون شده است. خبری که در نگاه نخست هر عضوی از خانوادهی کشتی را مسرور میکند. اما، زمانی شهرداری تهران با تامین منابع مالی برای تکیهها و دستههای عزاداری تلاش کرد به عنوان اسپانسر، مراسم محرم را بهطور کامل در اختیار خود بگیرد. استراتژی چیده شده برای فدراسیون کشتی یادآور همان ترفند بوده و ممکن است دامنگیریِ خاک کشتی را که اصلیترین سرمایهی آن است از بین ببرد.
موخره
اینکه چه میشود روحی که زمانی المپیک را تسخیر کرده بود تیشه به ریشهی خود و ارزشهای سازندهاش میزند نیاز به تحلیلِ جامعِ روانکاوانه دارد. دبیر ممکن است بعدها ادعا کند برای کمک به کشتی همرنگِ صاحبان قدرت شده است. اما جبرانِ ضربهای که طی چندسال گذشته از ناحیهی او به جایگاهِ اجتماعیِ ورزش ملی خورده است زمانبر میباشد. علیالاصول پیش و بیش از همه این وظیفهی خانوادهی کشتی و به ویژه پیشکسوتهاست که در برابر سیاست از فرهنگ پهلوانی مراقبت کنند، که اگر نکنند، برای همیشه مشغولالذمهی پوریای ولی میمانند.
پ.ن ۱. زمانی بزرگترین ضعف اجتماعی کشتیگیران درسنخواندنشان بود. پیشکسوتها یکسره توصیه میکردند بهخاطر کشتی درس را رها نکنید. قرار بود عمومیت یافتن تحصیلات دانشگاهی آوردهای برای جامعهی کشتی داشته باشد. اما معاملهی دبیر با خاتمی تبدیل به نقطه ضعفی برای آبروی کشتی شده است. اگر بهتاسی از کسانی مانند عبدالله موحد در دانشگاه هم با اتکا بر تواناییهای خود پیش میرفت در این موقعیت مضحک قرار نمیگرفت.
پ.ن ۲. مکانیزم عملکرد ماموریت در نظام جمهوری اسلامی را در کتاب «بازاریابی انقلاب ایران» توضیح دادهام.
ارسال نظرات