فرنگیش شکیبا
پروین پژواک متولد سال ۱۳۴۵ در کابل، داستاننویس و شاعر معاصر افغانستان است. او تحصیلات ابتدایی را در لیسه ملالی و تحصیلات عالی را در رشته طب کودکان در انستیتوی ابوعلی سینای بلخی کابل به پایان رساند. به گفتهی خودش از کودکی با شعر و داستان مانوس بوده و از چهارده سالگی دست به قلم برده است. اشعار و داستانهای کوتاه پروين پژواک در نشريههای مربوط به فارسیزبانان در داخل و خارج از افغانستان چاپ شده است. او همچنین در زمینهی ادبیات کودک نیز فعالیتهای شاخصی داشته است. خانم پژواک معتقد به نواندیشی، دگرگونی و پیشرفت است؛ زنی كه برای کودکان افغان شعر و داستان مینویسد و مفاهیم تربیتی را در قالب فیلم و نقاشی ارائه میدهد. خانم پژواک به همراه همسر و فرزندانش در استان اونتاریو زندگی میکند. او با همکاری آدینه نیازی از سیزده سال قبل، «انجمن زنان افغان» را پایهگذاری کردند و به مهاجرین تازه وارد به کانادا یاری میرسانند. پروین پژواک همچنین عضو هیات گزینش داستان برای «دومین جشنواره داستان کوتاه داکتر اکرم عثمان» بود که قرار است از سوی «کلوپ قلم افغانها» در بهار پیشرو در سوئد برگزار شود. توجه او طی هفتههای اخیر به دوری ششماههی دختران افغانستانی از مکاتب، ما را بر آن داشت تا در این خصوص با او به گفتوگو بنشینیم که شرح آن در ادامه از نظرتان میگذرد.
خانم پروین پژواک عزیز، از چه زمانی میل به نوشتن را در خود کشف کردید؟
پروین پژواک: از کودکی میدانستم نویسنده هستم اما برعکس هیچ گمان نمیکردم که شاعر هم باشم. اشعار کلاسیک را که در کتابهای درسی مکتب خوانده بودم، خوشم نمیآمد و آرزو نداشتم آنگونه بنویسم. نزدیک به چهارده سالگی بودم که با شعر نیمایی و سپید آشنا شدم و عاشق شعر گشتم. اولین شعری که نوشتم «مرگ خورشید» بود. از همان روز تا اکنون، مادرم عقیقه پژواک و پدرم دکتر نعمتالله پژواک، بهترین مشوقین قلم من بودهاند.
نوشتههایم را با قصهها برای اطفال آغاز کردم و همواره دوست داشتم برای خواهر خودم نیلاب قصه بسازم و با رنگهایی که از خواهر بزرگم گلالی قرض میگرفتم، آن قصهها را مصور بسازم. یکی از خوشبختیهای زندگی من این بوده است که همواره کتاب، فلم، رنگ، کاغذ و اشخاص علاقمند به دانش و هنر در اطرافم وجود داشتهاند. به عبارهی دیگر اعضای نزدیک خانواده و دوستانم کسانی بودهاند که من در خندهها، نگاهها و طرز دیدشان توانستهام آنها را به صورت دخترکها و پسرکهای شوخ که بازیکنان اینسو و آنسو میدوند، مجسم کنم.
پس از تسلط طالبان بر افغانستان، بخش بزرگی از اهالی قلم افغان به خارج از کشور مهاجرت کردند. این مهاجرت گسترده چه تاثیری بر ادبیات و فرهنگ افغانستان خواهد داشت؟
پروین پژواک: تاثیرات مهاجرت اجباری بالای روان مردم همیشه منفی است. این به بریدن ناخن از گوشت میماند. شاک آن آنی است و درد آن همیشگی. اقتصاد ضعیف مانع بزرگ برای ادامهی کار فرهنگی منظم از سوی اهل قلم است. زبان بیگانه و نداشتن کتاب تازه به زبان مادری، اهل قلم را به تدریج از مطالعه دور میکند. تفاوت فرهنگی جامعهی میزبان که در شرایطِ سفر اختیاری میتواند بسیار جالب و آموزنده باشد، برای نسلِ اولِ مهاجرین اجباری میتواند شکننده باشد.
افغانستان بیشتر از چهار دهه است که فرزندان خود را از دست میدهد. این، به رفتن خون از بدن میماند در طول سالهای جنگ و مهاجرت فرهنگ افغانستان چنان دگرگون شده که خلای طبیعی میان نسلها که با فرهنگ گفتگو و تبادل نظر میتوان بالای آن پُل بست، به پرتگاهی بدون پُل مبدل گشته است. مردم همزبان، زبان همدیگر را نمیدانند!
توصیهی من به اهل قلم در همین مقطع زمان، بیشتر از نوشتن و مطالعه، نفس کشیدن است. این که بیتفاوت نشویم، این که از یاد نبریم و این که امید را از دست ندهیم.
دختران افغانستان شش ماه است از رفتن به مکاتب محروم شدهاند. با این شرایط، به آیندهی افغانستان و شرایط دختران و زنان افغان امیدوار هستید؟
پروین پژواک: شعری دارم به اسم «امید» که در اولین کتاب شعر من «دریا در شبنم» به چاپ رسیده است:
امید
هنوز ستارهای است
که بر اعماقِ شبم نورافشانی میکند
تا این ستاره است
خود را اسیر ظلمت نخواهم یافت!
من انسان مثبتی هستم و همواره به نیروهای مثبت باور دارم. زن موجودِ زندگیساز است. زندگی نام خود را از زن گرفته است. زنِ افغانستان موجودی شگرف است. من بخشی از این موجود هستم و با او میمانم. خواهش من از جامعهی بشری جهان همین است که با زنان افغانستان بمانند. توجه مرکزی من در نشرات انترنتی همین اکنون، باز شدن مکاتب برای دختران افغانستان است.
تاثیرات مهاجرت اجباری بالای روان مردم همیشه منفی است. این به بریدن ناخن از گوشت میماند. شاک آن آنی است و درد آن همیشگی.
پروین پژواک از زبان خودش
در یک سحرِ برفی زمستان ۱۳۴۵ در شهر باستانی کابل پایتخت افغانستان به دنیا آمدهام. سالهای کودکیام در دامانِ خانوادهی پرمهر در شهر زیبای کابل و ده سرسبز «باغبانی» واقع در ولسوالی سرخرود ولایت ننگرهار گذشته است. دوازده سال تعلیمیام در مکتب عالی ملالی و شش سال تحصیلیام در انستیوت طب ابوعلی سینای بلخی پوهنتون کابل بوده است. زندگی مهاجرت تا اکنون در پشاور، کانادا و پراگ، مرکز جمهوری چک گذشته است. به خاطر کتابهای که تا اکنون از من به چاپ رسیدهاند، ممنون یاری دوستانم و خانوادهام به خصوص مادرم بیبی عفیفه پژواک، پدرم داکتر نعمتالله پژواک و همسر هنرمندم هُژبر شینواری هستم. Email: ppazhwak@yahoo.com YouTube Channel: Parween Pazhwak Literature Website: www.ppazhwak.hozhaber.com Instagram: Parweenpazhwak Twitter: @ParweenPazhwak |
کتاب یا اثر جدیدی منتشر کردهاید یا در حال انتشار آن هستید؟
پروین پژواک: کتاب من «پَرِ مادر» اثر جدیدی نیست و حداقل از ده سال به این سو منتظر چاپ است. قرار بود این اثر در آخرین سال قرن چهارده در افغانستان به چاپ برسد. ویروس کرونا مانع سفر من گشت. در اولین سال قرن پانزده مصمم بودم که به وطن بروم و این کار را به سرانجام برسانم. طالبان آمد! من هنوز به سر گپ خود هستم. اگر زندگی اجازه بدهد.
در سال جاری کتاب مصور «من و نهال» برای اطفال در افغانستان به سه زبان دریفارسی، پشتو و اوزبیکی به چاپ رسید. سه کتاب دیگر من که برای اطفال قرار بود در آنجا به چاپ برسد، با تغییر اوضاع سیاسی بیسرنوشت مانده است.
چه توصیههایی برای نویسندگان و شعرای تازهکار افغان در شرایط کنونی دارید؟
پروین پژواک: مردم ما همین اکنون در چنان مقطعی از تاریخ سرزمین خود زندگی میکنند، که توصیهی من نه تنها به ایشان بلکه به خودم این است که فراموش نکنیم نفس بکشیم! افسردگیِ عمیق، جوان و پیر افغان را در داخل و خارج از افغانستان فرا گرفته است. تکرار دهشت و وحشت، همه را فرسوده ساخته است. باید نفس کشید و باید به گذشت زمان اجازه داد که بگذرد. گاه احساس مشترک این است که ما نهتنها گذشته تاریخی بلکه گذشته شخصی را دادهایم و خاطرات به شدت رنگ میبازد. گاه احساس مشترک این است که ما در گذشته ماندهایم و هرگز امروز نداشتهایم، تا آینده داشته باشیم. توصیهی من به اهل قلم در همین مقطع زمان، بیشتر از نوشتن و مطالعه، نفس کشیدن است. این که بیتفاوت نشویم، این که از یاد نبریم و این که امید را از دست ندهیم.
فیسبوک من که دربرگیرندهی آثار من بود و من از آن مانند وبسایت ادبی کار میگرفتم بدون اخطار و بدون ارایهی دلیل از یک سال به این سو بسته شده است.
و کلام پایانی؟
پروین پژواک: تشکر از شما، دستاندرکارانِ مجله هفته کانادا و توجهتان به اهل قلم و ادبیات افغانستان. فیسبوک من که دربرگیرندهی آثار من بود و من از آن مانند وبسایت ادبی کار میگرفتم بدون اخطار و بدون ارایهی دلیل از یک سال به این سو بسته شده است. این خود گرفتن آواز زن نویسندهی افغان است. کلام پایان من همین است: در کنار جامعهی مدنی و مردم افغانستان ایستاده شوید و اجازه ندهید که صدای آنها ناشنیده و نادیده گرفته شود.
خانم پروین پژواک عزیز از شما سپاسگزاریم.
دو شعر از پروین پژواک ۱ دلم را با آن که مهر تو در آن است برایت نمیدهم ترسم مهرت را از آن گیری و دلم را به دور افکنی چون مردمانی که مروارید را به گردن میآویزند و صدفش را دور میریزند. ۲ شعرهاى من در اين جا براى تو تمام نشد بلكه حوصله اين ديباچه بود كه سرآمد و ورقى باقى نگذاشت تا بر آن بنويسم مگر درياى شعر را هم پايانى است اگر آن را سرچشمه جوشانى چون تو باشد؟ |
آثار پروین پژواک
۱و۲) پایان غم انگیز و رژیدلي ارمانونه، دو داستان مصور به شکل دو کتاب، رسامی پروین پژواک به اشتراک هُژبر، ۱۳۷۳، پشاور، د ملګرو ملتو د نشه بابو د مخنیوی پروګرام، د ښځو برخه خپرونه.
۳) دریا در شبنم، مجموعه شعر، نقاشی هُژبر شینواری، ۱۳۷۹، پشاور، انتشارات هژبر.
۴) نگینه و ستاره، مجموعه داستان، ۱۳۸۰، کانادا، انتشارات هژبر.
۵) مرگ خورشید، مجموعه شعر، ۱۳۸۱، کانادا، انتشارات هژبر.
۶) سلام مرجان، رمان، ۱۳۸۲، کانادا، انتشارات هژبر.
۷) گل میچینم، مجموعه شعر مصور برای اطفال، ۱۳۸۲، کابل، انتشارات مرکز تعاون افغانستان.
۸ و ۹) تعلیمات صحی، رهنمای معلم و رهنمای شاگردان در دو جلد، مصور به اشتراک هژبر، ترجمه، ۱۳۸۳، کابل، موسسۀ کمک به اطفال افغانستان در امریکا
۱۰) د مرجانې سلام، (ترجمه سلام مرجان) د شریفه هادی ساپی ژباړه، ۱۳۸۴، کابل، انتشارات مرکز تعاون افغانستان.
۱۱) لیلی لیلی حوضک – رسامی مجموعه اشعار محمد حسین محمدی برای اطفال به اشتراک هژبر، ۱۳۸۴، ایران، انتشارات طراوت.
۱۲) ماجراهای آرش، رمان برای اطفال و نوجوانان، ۱۳۸۵، کابل، انتشارات هژبر.
۱۳) گنج دری، آموزش زبان دری توام با تصاویر و سرگرمی به اشتراک هُژبر، ۱۳۸۶، کانادا، انتشارات هژبر.
۱۴) پرنده باش، مجموعه اشعار مصور برای کودکان به اشتراک هژبر، ۱۳۸۶، هرات.
۱۵) سیند په پرخه کې، (ترجمه دریا در شبنم) د اجمل اند ژباړه، انځورګر هُژبر شینواری، ۱۳۸۸، پشاور، دانش خپرندویه ټولنه.
۱۶) از حیوانات بشنوید، (کتاب معلوماتی برای کودکان شامل شعر، رسم و سرگرمی) چاپ اول ۱۳۹۰، چاپ دوم ۱۳۹۲، چاپ سوم ۱۳۹۵، کابل، موسسۀ نشراتی رحمت در چوکات موسسۀ آپ مرسی افغانستان.
۱۷) زمین و آسمان، (معلومات ساده و کوتاه مصور برای اطفال و نوجوانان/گردآوری، بازنویسی و رسامی: پروین پژواک)، خزان ۱۳۹۴ خورشیدی، ۲۰۱۵ میلادی، کابل، انتشارات USAID مرکز معلومات پوهنتون کابل. این کتاب برندهی جایزهی اول ترجمه ادبیات اطفال از سوی وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان شده است.
۱۸) ځمکه او اسمان، (د ماشومانو او تنکیو ځوانانو لپاره ساده او لنډ معلومات، مصور/راټولونه، بیا لیکنه او انځورګري: پروین پژواک/ ژباړن: لعل اقا شیرین)، ۱۳۹۴، کابل، خپروونکی USAID په کابل پوهنتون کې د افغانستان د معلوماتو د منبع مرکز.
۱۹) داستانهای آموزنده برای اطفال و نوجوانان افغانستان، مجموعه داستانهای حقیقی از سراسر جهان، گردآوری و ترجمه پروین پژواک، ۱۳۹۵، کابل، انتشارات مرکز معلومات افغانستان از طریق برنامهی فرهنگی- نشراتی توانا.
۲۰) د افغان ماشومانو او تنکیو ځوانانو لپاره روزنیزې کیسې، له انګلیسي څخه دري ژباړه پروین پژواک، له دري څخه پښتو ژباړه لعل آقا شیرین، ۱۳۹۵، کابل، په کابل پوهنتون کې د افغانستان د معلوماتو د منبع مرکز ځواکمن نشرات.
۲۱) باغچه قصههای کودکان، گل بلوچ، ویرایشگر پروین پژواک، ۱۳۹۵/۲۰۱۶، کابل، افغانستان (به دو زبان دری و پشتو و مصور)، انتشارات بوم دانا.
۲۲) پشک دوپا با کلاه، نویسنده و نقاش داکتر سو، ترجمه پروین پژواک، ناظم یما ناشر یکمنش، گرافیک دیزاینر هژبر شینواری، مصور،۱۳۹۶/۲۰۱۷، کابل، انتشارات مرکز معلومات افغانستان (توانا).
۲۳) بوم دانا و دختر باهوش/هوښیار کونګ او ځیرکه نجلۍ، گُل بلوچ، ویرایشگر پروین پژواک، ناشر بوم دانا، ۱۳۹۷/۲۰۱۸، کابل، افغانستان (به سه زبان دری و پشتو و انگلیسی، مصور)، انتشارات بوم دانا.
۲۴-۲۸) چهار کتاب مصور نویسندهی فقید و شناخته شده افغان در امریکا ادریس شاه، از زبان انگلیسی به زبانهای دری و پشتو توسط پروین پژواک و هُژبر شینواری ترجمه و با سایر آثار این نویسنده برای اطفال با کیفیت عالی و تیراژ بالا توسط «انتشارات هوپ» نخست در سال های ۱۹۹۸ و ۲۰۰۱ و سپس هرساله به چاپ رسیده و در مرکز و ولایات افغانستان توزیع شده است:
- مرغ مسخره/ مسخره چرګ – کتاب مصور برای اطفال، ترجمه به دری/پشتو به اشتراک هُژبر.
- زن دهقان/ د بزګر ښځه – کتاب مصور برای اطفال، ترجمه به دری/پشتو به اشتراک هُژبر.
- شیری که چهره خود را در آب دید/هغه زمری چې خپله څیره یې په اوبو کی ولیده – کتاب مصور برای اطفال، ترجمه به دری/پشتو به اشتراک هژبر.
- پسرک بینام/ بینومی هلک – کتاب مصور برای اطفال، ترجمه به دری/ پشتو به اشتراک هژبر.
۲۹) من و نهال، داستان کوتاه مصور برای اطفال، به سه زبان، دریفارسی، پشتو و اوزبیکی، انتشارات مرکز معلومات افغانستان (توانا) بهار ۱۴۰۰/۲۰۲۱، کابل، افغانستان.
کتب زیر چاپ برای سال ۲۰۲۱ در کابل، افغانستان:
- پنج بزغاله، داستان کوتاه مصور برای اطفال، انتشارات فروشگاه کودکانه
- شبنم و گلهای بهاری، داستان کوتاه معلوماتی به شکل مصور برای اطفال انتشارات بوم دانا
- شبنم و شکل اشیا، داستان کوتاه معلوماتی به شکل مصور برای اطفال انتشارات بوم دانا
کتب آماده چاپ که از طریق نشرات برقی منتشر شده است:
- آبشار نسترن – رمان. این رمان به فرانسوی ترجمه شده است.
- گل اکاسی – مجموعه داستانهای کوتاه برای جوانان
- بود نبود، زیر آسمان کبود – مجموعه افسانهها برای اطفال
- چهار دوست من – داستان مصور برای کودکان به اشتراک هُژبر
- گوزن و شاخهایش – داستان مصور برای کودکان به اشتراک هُژبر
- تو از چشم من – مجموعه شعر و نثر عاشقانه
- ابر، باران، دریا – مجموعه نثرهای عارفانه
- گهوارۀ کاغذی – مجموعه داستانهای کوتاه
- دخترانی که زیر سنگ را دیدند – ترجمه داستان زندگی شش زن دانشمند و هنرمند
- راهی به سوی آزادی – ترجمه داستانهای در مورد جنبش آزادی سیاه پوستان
- چوب خط مهتاب – ترجمه داستانهای در مورد سرخپوستان
- نامههای شاگرد و معلم – ترجمه داستانهای برای اطفال
- من و درخت مجموعه شعرهای مصور برای اطفال به زبان انگلیسی
- میخوانم تا بدانم – شعری بلند و مصور برای اطفال
کتابهای که بالایش کار می شود:
- سلام مرجان یا درازترین شب زمستان – رمان – ترجمه از دری فارسی به انگلیسی
- پر عقاب – رمان
- یادداشتهای روزمره – داستان دنبالهدار
- خرگوش در جستجوی موسیقی ترجمه شعری بلند برای مکتب موسیقی افغانستان
- شیشهسازی سنتی هرات کتاب معلوماتی برای نوجوانان، انتشارات بوم دانا
سایر آثار:
- گل گلاب – سیدی آهنگهای اطفال به صدای متین منصوری، ۱۳۸۴، کانادا.
- تمرین و پرواز به سوی خورشید اولین و دومین فلم انیمیشن افغانستان به کارگردانی و رسامی هُژبر شینواری که در آنها منحیث نویسنده و کمک رسام نقش داشتهام.
ارسال نظرات