نرگس هاشمی
با سید احمد هاشمی در محافلی که از طریق خانه افغان یا مفکن برگزار میشد آشنا شدم. او در این محافل با دیگر جوانان کار و فعالیت بیشایبه داشت و در برگزاری این محافل همکاری مینمود و حتی چندین بار از سوی خانه افغان برایش تقدیرنامه اهدا گردید. او جوانی است پرتلاش و آگاه و وطنپرست که برای معرفی فرهنگ افغانها از هیچگونه سعی و تلاش دریغ نمینماید. در اینجا مصاحبهای را با او انجام دادم که شما را بخوانش آن دعوت میکنم.
به هفته خوش آمدید. لطف نموده بگویید که سید احمد کیست و در کدام رشته تحصیلکرده.
سید احمد هاشمی: با ابراز سپاس از شما و همکارانتان. اسمم سید مدثر احمد هاشمی فرزند سید حفیظ الله هاشمی است، اصلاً فامیلم به (سیدهای) کنر تعلق دارند اما بعد بزرگای فامیل ما به دره نور، ولسوالی ننگرهار مقیم شدند. پس از جنگها و مشکلات موجود در افغانستان یعنی مشکلات امنیتی فامیلم به پاکستان هجرت کردند. من در شهر پیشاور پاکستان تولد و بزرگ شدم. تعلیمات ابتدایی و عالی را در پاکستان به پایان رساندم و از پوهنتون پیشاور در رشته اقتصاد تخصصام را گرفتم. پس از آن برای کسبوکار به افغانستان برگشتم و در شهر کابل با سازمانها و انجوهای مختلف ملی و بینالمللی در افغانستان وظیفه اجرا کردم.
از چی زمانی وارد کانادا شدید و چطور و چگونه مونتریال را برای محل زندگی انتخاب کردید؟
سید احمد هاشمی: پدرم در سال ۲۰۱۰ به کانادا مهاجر شد و بعد از گذشت چند سال از طریق سفارت کانادا برای مهاجرت فامیلش دعوتنامه فامیلی فرستاد. خوشبختانه در سال ۲۰۱۶ با فامیل ویزهی کانادا را گرفتیم.
اینکه چرا کانادا را انتخاب کردیم باید گفت که کانادا یکی از بهترین کشورهای دنیا برای زندگی است و در آن زمان شرایط خوبی را برای پذیرش مهاجرین داشت و از سوی دیگر کانادا دارای فرهنگ وسیع و پر از فرصتهای زندگی است و اینکه چرا مونتریال را انتخاب کردیم علتش این است که این شهر زیبا را بهترین مکان برای زندگی یافتیم و به نظر من مونتریال یکی از بهترین شهرهای کانادا است که معیارهای خوبی برای زندگی بیدردسر دارد و همچنان شرایط تحصیل نسبت به دیگر جا بسیار خوب و مهیا است. به همین دلیل ما و پدرم کانادا را برای زندگی انتخاب کردیم.
آیا در اینجا خویش و قومتان است و با جامعه افغانها در ارتباط استید و یا خیر؟
سید احمد هاشمی: وقتی ویزهی کانادا را گرفتیم و اراده سفر به کانادا را داشتیم، یک چیز در ذهن ما بود، اینکه ما در کانادا خویش و قوم نخواهیم داشت و زندگی بدون جامعه افغانها بسیار دشوار خواهد بود. اما خوشبختانه وقتی به اینجا آمدیم. ما جامعهی بسیار خوبی از افغانها را پیدا کردیم و از آن به بعد، همه ما مانند یک خانواده هستیم و احساس نمیکنیم که خویش و قوم ما در اینجا نیست.
در اینجا بیشتر در کدام عرصهها کار کردید؟
سید احمد هاشمی: در کانادا برعلاوه اینکه به درس ادامه دادم؛ بعد از فراغت از تحصیل هیچگاهی بیکار ننشستم و بیشتر توجه امرا به کارهایم مبذول داشتم و در اینجا نخست بهصورت رضاکار در دوایر و مکاتب مختلف تدریس نمودم یعنی وظایفی چون: از کار داوطلبانه تا یک معلم، و یک ریسرچر تا یک ترجمان در جاهای مختلف کار کردم.
در معرفیتان گفتید که در پاکستان تولد شده و در همان جا درس خواندهاید. از مردم پاکستان چی خاطره دارید و آیا در مدتی که در پاکستان بودید گاهی هم مورد آزار لفظی آنها قرار گرفتهاید؟
سید احمد هاشمی: اگر چه هیچ افغانی نیست که دور از وطن احساس بیوطنی نکند؛ ولی من چون در آنجا تولد شدم و در همان جا درس خواندم و تا سطح پوهنتون با مردم پاکستان بودم. این را درک کردم که مردم پاکستان با سیاستمدارانشان کاملاً متفاوت استند و با مردم افغانستان بیحد با مهربانی و خوش کلامی برخورد میکنند و بزرگتر اینکه برای تحصیل افغانها هیچگونه ممانعتی وجود نداشت. یعنی هر افغان میتوانست در مکاتب شخصی و حتی دولتی درس بخواند و در پوهنتون و کالجهای پاکستان همچنان عین فیسی که از یک پاکستانی اخذ میشد به همان اندازه از یک افغان هم اخذ میگردید. این را نباید فراموش کنیم. اگر چه پولیس پاکستان مشکل خودش را داشت و مه فکر نکنم که هیچ افغانی یکی دو بار از آنها خاطره نداشته باشد. در این اواخر اکثریت مردم ما با نداشتن اسناد قانونی مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند ولی در آن زمان که ما بودیم پاکستان و خصوصاً شهر پشاور که با مردم ما زبان نسبتاً مشترک داشتند را مانند خانه خود میدانستند ولی با آنهم همه افغانها به شمول من آرزوی این را داشتیم تا روزی بتوانیم به افغانستان بر گردیدم و به مردم خود کار و خدمت کنیم.
چقدر با جامعه افغانها در تماس استید؟ و آیا کرونا بالای روابطتان تأثیر کرده و یا خیر؟
سید احمد هاشمی: شخصاً من زندگی تنها و بدون کلتور و فرهنگ افغانی را دوست ندارم و به این اساس هر وقت کوشش میکردم که میان جامعه خودم قرار گیرم. به همین دلیل روزی که کانادا رسیدم، اولین کاری که کردم جستجوی جامعهی افغانها بود و خوشبختانه که در بسیار وقت کم با افغانها آشنایی حاصل نمودم و در شهرهای مختلف کانادا با افغانها دوست شدم. گاهی افغانهای ما برنامههای مختلف فرهنگی، اجتماعی و کلتوری طرح میکردند، بخاطری که از این طریق آنها میتوانستند به فرهنگ خود و با جامعه خود نزدیک و به تماس باشند. متأسفانه که ویروس کرونا نهتنها برنامههای فرهنگی بلکه زندگی اجتماعی را هم تحتتأثیر قرار داده و همه برنامهها را غیرمنظم کرده است ولی با آنهم گاهی از طریق فضای مجازی و گاهی هم در فضای سرباز در نشستها و مظاهرهها همیشه اشتراک میکنیم و در موارد مختلف ابراز عقیده کردهایم.
چون اکثریت نفوس کشور کانادا را مهاجرین از ملیتها و اقشار مختلف با فرهنگ و کلتور مختلف تشکیل میدهد که یکی از این ملیتها مردم ما و شماست. چون هر فرد نمایندهی فرهنگ خود است. پس بر این اساس ما افغانها سفیران کشور خود هستیم. این کشور وطن دوم ماست پس باید به قوانین این کشور احترام بگذاریم و باید نماینده افغانها در قالبهای مختلف اجتماعی و فرهنگی باشیم؛ بنابراین برای آن ما باید در هر فعالیت اجتماعی متحد باشیم و تلاش کنیم تا مشارکت افغانها را در این سرزمین نشان دهیم.
ارسال نظرات