در رثایِ علیرضا
سیدعلی صالحی|
سرشار،
ادیب،
مصلح،
علیرضا...!
...انسانِ سرشار،انسانِ ادیب، انسانِ مصلح.
انسانِ مصلح، چندان که آن چهرهٔ سرشار از شفقت، به هیچ دردی فرصتِ رُخْ نمون نمیداد. انسانِ ادیب، چندان که میشد در وجودِ وی پیِ گنج واژهها گشت. و انسانِ سرشار که همواره در ذهن تو حاضر بود به صدق تا با تو بر سرِ عهدِ آزادی یگانه شود.
شاعرِ پنج دهه، درد و دغدغهٔ آدمی بر دوش...هم با معصومیتی شفابخش که به روشنی ملالِ مردم را میفهمید. نخستین بار پیرِ اعداد: استاد پرویز شهریاری بزرگ گفت: «هر دو شاعر، علیرضا و سیدعلی!» آشنا شدیم، دوست شدیم، و همدرد...! مهربانِ بارز، مهربانِ بیحاشیه، مهربانِ بیدریغ. آذرنگِ سربلند و مقاوم: علیرضایِ رفیق، جباری رحیمالحضور، که سرِ حرفاش میایستاد به شرطِ حق.
رفیقی که در تنگناها تنهایت نمیگذاشت. قرار بود من قبل از علی از این گهوارهٔ بیدایه بگریزم. خودش و همسر گرامیاش: شمیرانی، همهٔ دورهٔ نقاهت، هوایم را داشتند. اما علی از علی پیشدستی کرد. یک روز مانده به آن خبرِ بیباور، زنگ زدم: «علیرضا چطوری...!؟ جانِ من کجایی...!؟» مریضخانه بود، صدایش بیخدشه بود، خوب بود، سرشار از حیاتِ شدید بود! ای وای... تو بدون مشورت با «نوشتن و قلم» رفتی رسماً با آرامشِ ابدی تبانی کردی که ما تنها بمانیم علی!؟
حالا هر لحظه همان لبخندهای غرقِ سخاوتِ تو... در ذهن من میمویند. نیمی شوقِ دیدار تو، نیمی دردِ نداشتن تو. ولی صبح بخیر رفیق کانونِ نویسندگانِ ایرانِ ما. / ۲۲/آذرماه/۹۹
اهل همگرایی، تسامح و مدار
عمادالدین باقی|
در این روزهای کرونایی وقتی خبر مرگ غریبانه دوستان را میشنویم تنها کاری که از دستمان بر میآید تسلیت دادن به بازماندگان است و نوشتن در نکوداشتشان.
چهارشنبه خبردار شدم آقای علیرضا جباری نویسنده و مترجم روز دوشنبه ۱۷ آذر درگذشت. او در سن ۷۶ سالگی به دلیل ابتلا به کرونا در بیمارستان مدرس در تهران از دنیا رفت.
علیرضا جباری مترجمی توانا، از اعضای قدیمی کانون نویسندگان ایران و ازامضا کنندگان نامه معروف «ما نویسنده ایم» و عضو جمع مشورتی کانون نویسندگان بود که به دلیل ممنوعیت برگزاری مجمع عمومی، عملا کار هیات مدیره را انجام میدهد.
او با وجود مشکل بینایی اما پیشهاش زندگی با قلم بود ولی مشکل قلبی بیش از هرچیز زندگیاش را تحت الشعاع قرار میداد و سرانجام چند روز پیش از سفر ابدیاش در بیمارستان مدرس در سعادت آباد تهران بستری شد تا در قلبش باتری بگذارند و شاید همین بستری بود که موجب ابتلایش به ویروس کرونا گردید.
شادروان جباری از نظر فکری لاییک بود ولی مرزبندی صفر و صدی با هیچکس نداشت و به همگرایی و هماندیشی بیشتر گرایش داشت. بخاطر همین اگر فردی مذهبی بود اما اهل تسامح و مدارا بود به او بسیار احترام میگذاشت. او گرایشات چپ داشت ولی ایدئولوژیک نبود و اصولا برخی آدمها را نباید بر مبنای ایدئولوژی، قضاوتشان کرد. برای او انسانیت از ایدئولوژی مهم تر بود. شاید به همین دلیل بود که او انگیزه ترجمه کتاب زندگی ماندلا را داشت. این مقدمه را گفتم تا بگویم به دلیل همین ویژگیهایش، علاقهمند به همکاری با انجمن دفاع از حقوق زندانیان بود.
سال ۱۳۸۲ که زندان بود همسرش سرکار خانم پروانه شمیرانی که زنی فرهیخته و مبادی آداب بود به دفتر انجمن مراجعه کردند. از طرق مختلف پیگیر کارشان بودیم. در نامهنگاریها و اطلاع رسانیها هم آن چه لازم بود انجام دادیم. وقتی که آزاد شد به همراه همسرش برای تشکر به دفتر ما آمدند اما مهمترین جنبه حضورش این بود که پیشنهاد همکاری درباره زندانیان را داشت. تاکید داشت که دلش میخواهد همکاری کند و تمایلی به مطرح شدن ندارد.
او پس از آزادی از زندان مشکلاتش تمام نشده بود. با بسیاری از مشکلات که از دید همگان پنهان است دست و پنجه نرم میکرد. سالها بود که در مرکز نشر دانشگاهی به عنوان ویراستار اشتغال داشت. منبع معیشت شان، آب باریکه کار با قلمش بود ولی به خاطر محکومیت زندان آن حقوقش از مرکز هم قطع شده و حتی حقوق معوقهاش پرداخت نشده بود و باید این کارش هم دنبال میشد.
آقای جباری به رغم همه مشکلاتش، داوطلب همکاری با یک نهاد مدنی بود. شاید بسیاری از دوستان و همکاران ما در انجمن هم ندانند یا بخاطر نیاورند که او یکی از همکاران بینام و نشان بود. اولین گزارش سالانه انجمن درباره زندانهای کشور که به سه زبان منتشر شد بخش انگلیسیاش را جباری ترجمه کرد. همچنین یکی از مباحث ارائه شده در سمینار بهداشت و درمان زندانیان را ترجمه کرد که انتشار یافت. جالب اینکه پیشنهاد ترجمه مقاله هم از آن خود او بود چون زندان و زندانیان دغدغهاش بود. همینکه این موضوع را برای ترجمه پیشنهاد کرد نشان میدهد بیش از اینکه مسئله او سیاست باشد مسئله انسانیت بود. به بهداشت و غذای زندانیان اهمیت میداد چون خودش زندان را تجربه کرده بود. روانش شاد باد
نویسندهای گویا و خاموش
احمد زیدآبادی|
کرونا همچنان مشغول درو جانِ آدمیان است. کمتر روزی است که خبر فوت عزیزی از جمله در میان اهل اندیشه و ادبیات و هنر منتشر نشود. آنها یکی پس از دیگری جان میسپارند و بیامکانِ حضور دوستان و دوستداران، در گوشهای از قبرستانهای هر شهر دفن میشوند.
علیرضا جباری یکی از آنهاست. مردی اهل شعر و ادب و ترجمه با حضوی بیسر و صدا در صحنههای اجتماعی. زندهیاد علیرضا جباری، در نویسندگی فریادگر و گویا و در جمعهای سیاسی ساکت و خاموش بود. همواره لبخندی شیرین و مطبوع به لب داشت و بسیار کم لب به سخن میگشود. او پنداری غم و دردش را در دل نهان میداشت تا تراوش آرامش و مهربانی باشد. رحمت خداوند نثار او و خانوادهاش باد.
درگذشت علیرضا جباری را تسلیت میگویم.
حشمتالله طبرزدی، دبیر کل جبههی دموکراتیک ایران|
علیرضا جباری نویسنده، مترجم، شاعر، کنشگر مدنی و سیاسی پس از یک دوره بیماری سخت و طولانی، در نهایت با ابتلا به ویروس کرونا بدرود زندگی گفت.
این عضو برجستهی کانون نویسندگان، زندگی پرباری داشت و آثار گرانبهایی از خود به جا گذاشت. او نویسندهای توانا، شاعری با احساس و مردمی، مترجمی متبحر و کنشگری مسئول بود. علیرضا جباری از تبار نویسندگانی بود که رژیم، روزی تصمیم داشت همهی آنها را یکجا و با فرستادن اتوبوس به دره، به زعم خود از بین ببرد.
این کنشگر مدنی و سیاسی ۳ سال از عمر پرمایهی خود را در زندان مخوف رجایی شهر گذراند تا به گمان بیهودهی رژیم حاکم، درس عبرتی برای همرزمان خود باشد. اگر چه به دلیل مقاومت، درست بر خلاف نیت شیطانی رژیم فاسد ولایت فقیه از کار در آمد.
من از سال ۱۳۸۷ و در جریان تاسیس همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران، در کنار بزرگانی چون علیرضا جباری، دکتر رئیس دانا و دکتر محمد ملکی قرار گرفتم و از آن سال، ارتباط تنگاتنگی با این شخصیت فرهیخته و مردمی داشتم.
همچنین از سال ۱۳۹۴ و پس از آزادی از زندان با تاسیس لگام (لغو گام به گام اعدام) تلاش مشترک و تنگاتنگ دیگری با دکتر فریبرزرئیس دانا، دکتر محمد ملکی و استاد علیرضاجباری داشتم که موجب ارتباط دایمی ما بود.
علیرضا جباری به عنوان دبیر اجتماعی همبستگی و از موسسان لگام به خوبی تعهد خود به ترقی جامعه و جمعپذیری و نیز استواری در هدف را نشان داد. همواره در جلسات با اشاره به نظم و پیگیری جباری خطاب به ایشان میگفتم: «دود از کنده بلند میشود.»
اگر چه آقای جباری سالیانی به شدت بیمار بود اما با همان وضعیت، تا آخرین جلسات «همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر» شرکت کرد و برای من و سایر اعضا درسآموز بود.
اینک و طی چند روز دو دوست و همرزم خود را از دست دادم و از این رو به شدت محزونم.
متاسفم به دلیل سرکوب شدید، امکان ارتباط نسل جوان با چنین سرمایههای اجتماعی بیش از چند دهه است که قطع گردیده و این ستارگان آسمان فرهنگ، ادب، مبارزه و تجربههای گرانسنگ اجتماعی، یکی پس از دیگری در غربت میهن خاموش میشوند. اگر چه امید فراوان دارم در آیندهای نه چندان دور با سقوط استبداد دیرپا در این مرز و بوم، امکان آشنایی نسلهای جدید و تودهها با این اسوههای فرهنگ و دانش و آگاهی و مبارزه فراهم گردد.
جا دارد از سوی خود و اعضا و هواداران جبهه ی دموکراتیک ایران، درگذشت این استاد فرهیخته و مردمی را به بانوی محترم و فرزندان و سایر اعضای خانواده تسلیت عرض کنم. / ۱۸ اذر ماه ۱۳۹۹ خورشیدی
بیانیهی کانون نویسندگان ایران به مناسبت درگذشت علیرضا جباری (آذرنگ)
علیرضا جباری (۱۳۹۹ – ۱۳۲۳) شاعر، مترجم، ویراستار و عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران که به دلیل نارسایی قلبی و نیاز به درمان اورژانسی در بیمارستان مدرس بستری شده بود به ویروس کرونا مبتلا شد و عصر روز دوشنبه هفدهم آذر نود و نه در همان بیمارستان در گذشت.
علیرضا جباری در بهمن ۱۳۲۳ در شیراز به دنیا آمد. در دانشگاه شیراز در رشتهی اقتصاد تحصیل کرد و از دوران دانشجویی به صف مبارزان راه آزادی و عدالت اجتماعی پیوست. او از اعضای قدیمی کانون و از جمله امضاکنندگان متن ۱۳۴ نویسنده بود و در چند مجمع عمومی، از جمله در مجمع عمومی بهمن ۱۳۹۷ به عنوان عضو هیئت دبیران برگزیده شد. او هچنین عضو افتخاری انجمن قلم انگلستان بود.
زندهیاد جباری از پیگیرترین اعضای کانون بود. او در تمام این سالها که به دلیل ممانعت نیروهای امنیتی و انتظامی، امکان برگزاری جلسات مشورتی ماهانهی کانون در فضای عمومی وجود نداشت، منزل شخصی و تمام امکانات خود را در اختیار کانون قرار داده بود. به رغم سالخوردگی و بیماری قلبی در تمام جلسات و گردهماییها حضور مییافت.
در دی ماه سال ۱۳۸۱ نیروهای امنیتی به محل کارش در مرکز نشر دانشگاهی یورش بردند و او را به بازداشتگاهی نامعلوم و سپس به زندان منتقل کردند. دو سال بعد بر اثر فشارهای داخلی و بینالمللی از زندان آزاد شد. زندهیاد جباری از داخل زندان نامهای سرگشاده خطاب به رئیسجمهور وقت نوشت و از آزار و اذیت و شکنجههایی که در دورهی بازجویی متحمل شده بود پرده برداشت. انتشار این نامه بازتاب گستردهای یافت و محافل و سازمانهای مدافع حقوق بشر را بر آن داشت تا برای آزادی او تلاش کنند؛ از جمله ایزابل آلنده، نویسندهی سرشناس شیلیایی به رئیسجمهور وقت ایران نامه نوشت و خواستار آزادی علیرضا جباری شد. همچنین جایزهی هلمن همت که همه ساله از سوی سازمان دیدهبان حقوق بشر به نویسندگانی اعطا میشود که به خاطر دفاع از آزادی اندیشه و بیان تحت فشار و اذیت و آزار قرار میگیرند، در سال ۱۳۸۴ به علیرضا جباری تعلق گرفت.
علیرضا جباری برای کنشگران کارگری ومدنی، مدافعان حقوق بشر، مخالفان مجازات اعدام، و خانوادههای دادخواه قتلهای سیاسی از دههی شصت تا به امروز، نامی آشنا بود؛ زیرا هرجا سخن از دادخواهی و عدالت و آزادی در میان بود او نیز حضور داشت.
کانون نویسندگان ایران درگذشت این نویسندهی آزادیخواه را به خانواده و دوستان و دوستدارانش و به جامعهی ادبی و فرهنگی مستقل ایران تسلیت میگوید و یادش را گرامی میدارد.
تا کنون سه مجموعه از شعرهای زندهیاد علیرضا جباری به نامهای "خورشید و شهر دور" (۱۳۵۰)، "شبپا و گرگ پیر" (۱۳۵۲)، "جادوی عشق" (۱۳۹۷) و تعداد زیادی مقاله و ترجمهی بیست عنوان کتاب در زمینهی ادبیات و علوم انسانی به قلم او منتشر شده است که برخی از آنها عبارتند از: "پیشگامان هنر، لونا چارسکی"، "نگرشی بر آثار لنین، گردآورنده موسسهی مژدونارودنایاکنیگا"، " افقهای نوین جنبش عدم تعهد، ب. ن. کاول"، "داستانهای اوالونا، ایزابل آلنده"، "آبیترین چشم، تونی موریسون"، "سرود سلیمان، تونی موریسون"، " تمشک، لو تولستوی"، "زمستان در ماه جولای، دوریس لسینگ"، "فضاهای امید، دیوید هاروی"، "انقلاب اکتبر و آزادی زنان در ازبکستان، رحیمه امینوا" و "تراژدی و مضحکه: ترامپ در کاخ سفید". / کانون نویسندگان ایران& ۱۹ آذر ۱۳۹۹
بیانیهی «همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر در ایران»
داوود هرمیداس باوند، عیسا خان حاتمی، کورش زعیم، حشمتالله طبرزدی|
بنام سعادت ملت ایران
ملت بزرگوار ایران؛
بار دیگر کنشگران سیاسی و دمکراسی خواهان این سرزمین با ماتمی دیگر روبرو گشتند. «علیرضا جباری» نویسنده، شاعر، روزنامهنگار، مترجم و کوشنده سیاسی و از تشکیل دهندگان و هموند شورای عالی «همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر در ایران» و هموند «کانون نویسندگان ایران» در هفدهم آذرماه نود و نه بر اثر ابتلا به بیماری کرونا درگذشت.
زنده یاد علیرضا جباری از کوشندگان بیادعا، سرشناس و توانای حقوق بشر و عدالت اجتماعی در ایران بود که همواره در راستای اندیشه و مرام خویش هزینههای بسیاری پرداخت. از جمله در سال ۱۳۸۱ خورشیدی از سوی نیروهای امنیتی که در آن دوران به «اطلاعات موازی» معروف بودند بازداشت و در بازداشتگاههای مخفی و مخوف آنان تحت شکنجه و بازجویی قرار گرفت. ولی جامعه جهانی نویسندگان در برابر این عمل حکومت ولایی جمهوری اسلامی واکنش شدیدی نشان داد. از جمله «ایزابل آلنده» نویسنده شهیر شیلیایی و چند نویسنده سرشناس دیگر به زندانی شدن و شکنجه این نویسنده بزرگ ایرانی اعتراض نمودند و در پی فشار افکار عمومی و این اعتراضات ایشان پس از دو سال از زندان آزاد شد.
زنده یاد علیرضا جباری عضو افتخاری «انجمن قلم انگلستان» و از فعالین «کارزار لغو اعدام» (لگام) نیز بوده است. این نویسنده و مترجم توانا و فعال سیاسی دمکراسی خواه بابت تلاشهایی که در جهت برقراری حقوق بشر انجام داد برنده جایزه حقوق بشری «هلمت-همت» گردید.
شادروان علیرضا جباری نویسنده، شاعر و مترجمی توانا بود که شمار بسیاری از آثارش هرگز در نظام جمهوری اسلامی اجازه انتشار نیافت ولی با این وجود بیش از سی عنوان کتاب از ایشان منتشر شده است.
بیتردید فقدان چنین بزرگانی برای جامعه ایران و بویژه کنشگران سیاسی و عرصه حقوق بشر قابل جبران نیست ولی ما میبایست با کوشش بسیار در راه رسیدن به آمال و آرزوهای این رادمردان گامهای استوار برداشته تا بتوانیم در مسیر رسیدن ملت ستمدیده ایران به دمکراسی و حقوق بشر و عدالت اجتماعی دین خود را ادا نماییم.
«همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر در ایران» این ماتم بزرگ را به ملت ایران؛ جامعه فرهنگی-سیاسی کشور و خانواده سوگوار، بویژه بانو «پروانه شمیرانی» همسر گرانقدر ایشان تسلیت میگوید. / دفتر سیاسی همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر در ایران / ۱۸ اذر ماه ۱۳۹۹ خورشیدی
ارسال نظرات