تریبون آزاد: آیا تجربه حکومت مذهبی امری اجتناب‌ناپذیر بود؟

مروری کوتاه بر چرایی شکل‌گیری حکومت اسلامی در ایران

تریبون آزاد: آیا تجربه حکومت مذهبی امری اجتناب‌ناپذیر بود؟

نتیجتاً در انقلاب ۱۳۵۷ اتوپیای یک نظام سیاسی که هم جمهوری باشد تا به سلطنت دوهزاروپانصدساله خاتمه دهد و هم توأم با مذهب باشد در قالب جمهوری اسلامی متبلور شد.

تریبون آزاد هفته متعلق به خوانندگان است. تنها محدودیت انتشار مطالب در این بخش قوانین کانادا و همچنین اساسنامه‌ای است که برای این بخش تدوین و اعلام شده است.

نیما زهتابی

بسیاری از اندیشمندان سیاسی و اجتماعی ایرانی در روزهای اخیر متفق‌القول هستند که نظام مبتنی بر مذهب در ایران نتوانسته است به اهداف خود جامه عمل بپوشاند و کارنامه‌ای مفتضح با اقتصادی ورشکسته و اجتماعی گسسته به بار آورده است. نظریه حکومت مذهبی را نه در انقلاب ۱۳۵۷ بلکه باید در جنبش‌های ایرانی جست‌وجو کرد که یک سر آن توسط روحانیت شیعه رهبری می‌شد. در اینکه مذهب نزد ایرانیان تا دهه‌های اخیر جایگاهی قدسی و غیرقابل انتقاد داشت شکی نیست اما امتزاج مذهب و سیاست جزء نقاط کور جامعه ایران بود که حتی علماء اخباری شیعه آن را تکفیر می‌کردند. هرچند در انقلاب ۱۳۵۷ مردم ایران به‌نوعی حاکمیت معنوی دین در جامعه اعتقاد داشتند اما به روشنی درک کرده بودند که تفوق یک جامعه در گرو پیروی از اصول مدیریتی و سیاسی است که بزرگانی چون جان لاک، ولتر و کانت در اوج عصر روشنگری با عبرت از تجربه تلخی که اروپا در قرون وسطی کسب کرده بود، تبیین کردند.

خروجی مهم عصر روشنگری تمرکز بر ماهیت فرد و قرارداد اجتماعی در جامعه مدنی بود که قانون را به جای مواضع کلیسا فصل‌الخطاب قرار می‌داد. این دیدگاه بعدها منتج به تفکیک قوا و تبدیل تدریجی پادشاهی‌های مستقر در اروپا به حکومت‌های مشروطه شد و تمرکز قدرت در دست فرد، گروه، خانواده و عقیده خاصی را خلاف مصالح انسانی دانست. جدایی دین از سیاست در اندیشه‌های جان لاک ریشه‌های لیبرالیسم را دوانید تا جایی که توماس جفرسون در تدوین و تنظیم بیانیه استقلال ایالات‌متحده از لاک الهام گرفت.

در روزهایی که اروپا وارد عصر تازه‌ای در جهان‌بینی و صنعت شده بود، ایران درگیر جنگ با روس‌ها بود و خرافه‌گرایی و تحجر دربار قاجار لشگریان ایران، که روزگاری فاتحان بی‌رقیب شرق بودند را به مقهوران جنگ بدل کرد. اولین اعزام دانشجو از ایران به اروپا در عصر ولیعهدی عباس میرزا روی داد که باب اندیشه‌های نوین را به ایران گشود. استمرار چنین اقدامی در صدارت اندک امیرکبیر سبب ورود و ظهور اولین طیف از روشنفکران ایرانی شد که سهم بسزایی در مشروطه‌خواهی داشتند اما بیان همه اصول مقبول عصر روشنفکری ایشان را با خطر تکفیر از جانب مراجع مواجه می‌کرد. ازاین‌رو جرقه‌های روشنفکری مذهبی در ایران زمانی زده شد که روشنفکران برای تطهیر آراء و افکار خود مجبور به ترکیب مذهب با دستاوردهای فکری و صنعتی غرب شدند. برخلاف اقشار سنتی رادیکال که هرگونه تماس با غرب را تحریم کرده بودند، روشنفکران مذهبی استفاده از دستاوردهای آنان را مادامی‌که برخلاف مواضع روحانیون نبود را برای جامعه مفید می‌دانستند. مثلاً زمانی که استفاده از چراغ از جانب برخی از مراجع محرم شد، این سخن بین مردم باب شد که امام اول شیعیان فرموده بود: من از این آب جاری می‌توانم برای شما روشنایی بیاورم که اشاره به توربین‌های آبی بود که در اروپا برای تولید برق به خدمت گرفته‌شده بودند.

این روند تا دهه‌های چهل و پنجاه ادامه یافت و روشنفکری مذهبی حتی بین ملی‌گراهای حامی دکتر مصدق نیز رخنه کرد. روحانیون شیعه هم که از انقلاب مشروطه تا انقلاب ۱۳۵۷ پای ثابت این جنبش‌ها بودند، با صدور فتوا، بیانیه و اعلامیه سعی در گره زدن اهداف سیاسی این خیزش‌ها به مذهب داشتند. بعدها با ظهور روشنفکران مذهبی نظیر علی شریعتی معجونی تازه از مذهب و مارکسیسم پدید آمد. چپی‌های مخالف سلطنت پهلوی باوجود اعتقاد به مارکسیسم همچنان تحت تأثیر تربیت سنتی ایرانی، دل در گرو مذهب داشتند. این دلدادگی ایرانیان به مذهب باید در قالب حکومتی مذهبی و در عمل برایشان میزان اعتبار باورشان را محک می‌زد. نتیجتاً در انقلاب ۱۳۵۷ اتوپیای یک نظام سیاسی که هم جمهوری باشد تا به سلطنت دوهزاروپانصدساله خاتمه دهد و هم توأم با مذهب باشد در قالب جمهوری اسلامی متبلور شد. این همان تجربه‌ای بود که اروپاییان تاوانش را در دادگاه‌های تفتیش عقاید پرداخته بودند و حال ایرانیان نیز باید تجربه مشابهی می‌کردند تا این بدهی تاریخی را تسویه نمایند. اینکه چرا سایر کشورهای خاورمیانه چنین تجربه عملی را کسب نکردند دو دلیل عمده دارد. نخست اینکه پیشرفت‌های نسبی ایران در عصر پهلوی اعتمادبه‌نفسی کاذب در مخالفین او ایجاد کرد که بتوانند بدون اتکاء به استراتژی شاه و در قالب نظامی غیرسلطنتی پیشرفت‌ها را دوچندان کنند. نباید در این اثنا تأثیر شوروی به‌عنوان قطب مارکسیسم را نادیده گرفت که برای نفوذ در بین ملت‌ها بذر کینه علیه حکام متحد با غرب را در دل مردمشان می‌کاشت. دوم اینکه ماهیت تشیع در ایران عنصر جداکننده‌ای بود که بیش از مذاهب دیگر در پی تحکیم قدرت سیاسی تحت عنوان ولایت و مرجعیت بود. پتانسیل تشکیل حکومت مذهبی در ایران به دلیل بحث مرجعیت و اطاعت از مجتهد در امور زندگی، زمینه تابعیت از روحانیون در عرصه سیاسی را تسهیل کرد.

 

در این رابطه بیشتر بخوانید:

تریبون آزاد: دروغ و فریب، ابزار اصلی رژیم اسلامی از آغاز تا امروز

 

خواه یا ناخواه امروز ملت ایران وارث حکومتی مذهبی است که با وجود تمام مشکلات آگاهی ارزشمندی به ارمغان آورده است. یقیناً هیچ نیرویی به جز خود روحانیت نمی‌توانست این چنین مردم ایران را دین‌گریز و سکولار نماید. مردمی که اصلاحات شاهان پهلوی را رد می‌کردند حال به فاصله چند نسل موضعی متناقض اتخاذ کرده‌اند. هزاران جلد کتاب و هزاران کسروی هم نمی‌توانستند این درجه از آگاهی که ملت ایران با تجربه کسب کرده را ارائه نمایند، چراکه اگر تشکیل حکومت مذهبی تنها در بعد ذهنی می‌ماند بازهم وسوسه رسیدن به سراب عدالت و برابری از طریق مذهب را در ضمیر مردم ظاهر می‌ساخت. ملی‌گرایی دیگر میوه این پدیده است که در خیزش اخیر به‌وضوح دیده می‌شود. روزگاری که پرچم ایران هیچ اهمیتی برای ایرانی نداشت و در هرخانه علم سیاه عزا یافت می‌شد اما پرچم ملی نه، به واسطه همین آگاهی منسوخ شد و امروز ملی‌گرایی وجود هر ایرانی در هر سن و مقام را فراگرفته است. اتحاد ملی شکل‌گرفته به برکت همین آگاهی است که علی‌رغم همه توطئه‌ها برای تفرقه، یکپارچگی بی‌نظیر بین اقوام ایرانی را برجسته کرده و ایرانی بودن را بر همه‌چیزی تفوق بخشیده است. نظام حاکم نشان داد که کشور نه با دعا و تزکیه بلکه با منطق، مدیریت عقلانی و دانش پیشرفت می‌کند و این خواست نسل امروز است.

درباره نویسنده:

نیما زهتابی تحصیلات خود را در رشته مهندسی مکانیک آغاز و به طور هم زمان در نشریه علمی دانشکده مکانیک و نشریه سیاسی-دانشجویی دانشگاه تبریز شروع به فعالیت کرد. ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد در اروپا سبب شد تا به تحقیق پیرامون فرهنگ و سیاست کشورهای اروپای غربی به‌عنوان فعالیتی جانبی روی بیاورد و مقالاتی در این زمینه تالیف کند. در حال حاضر برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری ساکن کانادا است.

برچسب ها:

ارسال نظرات