پرونده: تریبون آزاد هفته: خیزش مردمی ایران، آینده کشور از دیدگاه‌های متفاوت

بین سطور؛ نگاهی به تلاش‌ها برای تخریب حامد اسماعیلیون

بین سطور؛ نگاهی به تلاش‌ها برای تخریب حامد اسماعیلیون

دوستی که غم نامردمی‌ها و مرام ناآرامی گویا موروثی است در خانواده‌اش، از ایران نوشته‌ای برایم فرستاد و ابراز نگرانی کرد از کارزاری که برای تخریب حامد اسماعیلیون به راه انداخته‌اند. می‌خواست که بخوانم و چیزی بگویم.

علی مهاجرانی

خواندم. بی‌مقدار بود. به تسلا به او گفتم که نگران نباشد و جدی نگیرد. گفتم نوشته سخیف‌تر از آن است که سزاوار پاسخی باشد. نگارنده‌اش را نمی‌شناسم اما از منش و قلمش ناچارم بگویم باید به بی‌مقداریِ نگارشش باشد.

قدری گذشت و سطور نوشته در ذهنم دور می‌زد و به این نتیجه رسیدم که نوشته که نه، اما نانوشته‌های بین سطور یک یا دو نغزی داشت که ذکرش خالی از لطف نیست.

در انحرافی مختصر از روش‌های نخ نمای آقایان، این بار این ادعای مزدوری و دست‌نشانده استعمار بودن نبود که برای حامد اسماعیلیون به‌عنوان محور عملیات تخریبشان گزیده باشند. این بار بیش از هر چیز هر چه حامد می‌کند را به عصبانیت و داغ‌دیدگی‌اش نسبت داده بودند و اینکه چطور تحمل خوشی مردم ایران را ندارد به دلیل احوال ناخوش خودش و اینکه چطور می‌خواهد همه‌چیز را با آتش بکشد.

فکر می‌کنم اولین واکنش شما هم چندشی باشد از این‌همه سبکی و بی‌اخلاقی و بی‌بینشی.

اما بعد به فکر می‌آید که چرا همان داستان تکراریه دست‌نشاندگی را در بوق نکرده‌اند؟

بهترین توضیحی که به ذهن می‌آید این است که از چسبندگی این برچسب کهنه چنان ناامید بود‌ه‌اند که تمام خلاقیتشان به داستانی حتی مضحک‌تر ختم شده است.

پرونده حامد اسماعیلیون باید چنان بوده باشد که حتی که کار را برای دستگاه تبلیغاتی‌ای به بی‌شرمی دستگاه تبلیغاتی حکومت اسلامی را به این سختی کرده باشد.

بسیاری هستند که به حامد بسیار بسیار نزدیک‌ترند از من، اما برای درک شخصیت حامد می‌شود به تصویر کلی زندگی‌اش و دو نشست و برخاست کفایت کرد.

او که بیشتر عمرش به تحصیل، خواندن، نوشتن، و عشق ورزیدن گذشته باید انسانی هدفمند، متمرکز، پیگیر و پرکار باشد.

او که عشق می‌ورزد این‌گونه که او، باید صاحب دلی باشد که نفرت و حسد به‌سختی بتواند جایی در آن بیابد.

دو نشست و برخاست کافی است که بدانی عصبیت به‌سختی در منشش باشد.

اگر خودشان به بی‌ربطی که می‌بافند باور دارند باید بسیار از آینده خویش بیمناک باشند که آنکه هنر آن را داشته باشد که از حامد اسماعیلیون قهری بسازد که به‌پای به آتش کشیدن هم‌خانه و هم صاحب‌خانه ایستاده باشد بی‌شک تشنگان به خونش بشمارند.

اگر باور ندارند و از روی خدعه‌گری‌ای که به آن مباهات نیز می‌کنند چنین داستان لقی درآمده، باید بدانند که کفگیر تزویرشان به ته‌دیگ خورده.

خوب گز کنید پیش از بریدن هر عبایی بر تن او که حامد تجسم همه آن است که یک ایرانیِ آرام، فرهیخته، و خوش‌روی را می‌سازد - تنها مصمم‌تر و هدفمند‌تر از بسیاری از ما- برآمده از خانواد‌هایی که همه مادران و پدران شریف مایند. او بسیار است. برای پرهیز از اغراق و گزافه‌گویی نمی‌گویم او همه ماست (که ذهن واقع‌بین می‌داند هیچ جامعه‌ای هرگز بی گوناگونی نیست)، اما به قطع می‌گویم او اکثر ماست و شما چاره‌ای جز تسلیم شدن به ادعای اکثریت بودن ما ندارید چراکه فرصت پرسیدن و بازخوردی که مای مردم به شمای حکومت بارها و بارها هدیه کردیم با نادانی رد کردید.

امروز و فردا و تا قیامت این شمایید و حامد، این شمایید و ما. پس آرزو کنید ما فرهیختگانی مصمم باشیم که خود میدانیم، نه دیوانگانی آتش‌افروز که شما ما را می‌خوانید

قافیه چو تنگ آید

دیروز نوشتند حامد اسماعیلیون هر چه می‌کند از سر غم است و غضب. امروز نوشته‌اند تعداد زیاد تظاهرکنندگان ایرانی در خارج از کشور به دلیل استیصال مالی خارج‌نشینان است که برای فرار از اقتصاد نابسامان کانادا و امریکا و اروپا در پی‌آنند که با سرنگونی جمهوری اسلامی امکان برگشت خود به ایران را فراهم کنند.

تشریح آشفته‌گویی در این اظهارات بی‌معناست است چراکه وقتی طرح معنایی از حداقل استقرار منطقی محروم است، پایه‌ای برای طرح تحلیلی منطقی وجود نخواهد داشت.

اما بی‌فایده نیست پرداختن به اینکه چرا همگونی همیشگی تحلیل‌های حکومت اسلامی ازهم‌پاشیده است.

در طول ۴۳ سه سال گذشته تمام تحلیل‌های جمهوری اسلامی محدود به چند محور بوده است: معدود بودن مخالفانش، مزدور بودن مخالفانش، لاابالی بودن مخالفانش و ناتوان بودن مخالفانش.

انحراف مکرر از این محورها می‌تواند انعکاس خوبی از دستپاچگی و ازهم‌پاشیدگی انسجام پیشین نظام سرکوب باشد. عدم توانایی نظام در انکار انبوه جمعیتی که در یکم و بیست و دوم اکتبر در شهرهای مختلف جهان پیش چشم جهانیان به خیابان‌ها آمدند، استیصال دستگاه سرکوب در به خانه راندن جوانان ایرانی پس از بیش از چهار هفته، شجاعت و غرور و ازخودگذشتگی مردمانی که این جماعت همیشه بی‌هدف و خوش‌گذران و لاابالی می‌خواندند تمام محور‌های تبلیغات همیشگی حکومت اسلامی را از آن ربوده است و از همین رو آشفتگی در عقب‌نشینی‌های سراسیمه آن‌ها مشهود است.

شنیدن این به‌اصطلاح تحلیل‌هایی که ازهم‌پاشیدگی منطقی آن‌ها ترحم‌آور است، تصویر عقب‌نشینی‌ای ازهم‌گسیخته‌ای و سراسیمه سپاهی را به ذهن می‌آورد که از سر خودبزرگ‌بینی‌ای آمیخته با ناکارآمدی هرگز حساب روز مبادا را نکرده است و هیچ طرحی برای روز به شکست انجامیدن همه ترفندهای همیشگی دفاعیش

 نچیده است.

شکی نیست که این سردرگمی تحلیلی به‌ناچار هرروز بیش از دیروز به شکل ازهم‌گسیختگی عملیاتی بروز خواهد کرد.

شاید باید بسنده می‌کردم به قافیه چو تنگ آید که خوب گویای چرایی پریشان‌گویی این روزهای حضرات است

تریبون آزاد «هفته» راه‌اندازی شد

خیزش مردم ایران،آینده کشور و دیدگاه‌های شما

بدون سانسور

در این شماره:

تریبون آزاد هفته متعلق به خوانندگان است. تنها محدودیت انتشار مطالب در این بخش قوانین کانادا و همچنین اساسنامه‌ای است که برای این بخش تدوین و اعلام شده است.

 

ارسال نظرات