مقاله‌ای از ریشار مارتینو، مجری رادیو و تلویزیون، وقایع‌نگار و روزنامه‌نگار کبکی

آیا باید در کانادا بمانیم به‌خاطر تخم‌مرغ‌هایش؟

آیا باید در کانادا بمانیم به‌خاطر تخم‌مرغ‌هایش؟

صحنه‌ای از فیلم «آنی هال» ساخته وودی آلن به‌راحتی از ذهن‌ها پاک نمی‌شود. در این صحنه قهرمان داستان به نام آلوی سینگر که خود وودی آلن نقشش را بازی می‌کند، مشغول تعریف کردن یک جوک است. او می‌گوید: «یک نفر پیش روانپزشک می‌رود و می‌گوید که برادرش دیوانه شده، چون فکر می‌کند که یک مرغ است.» دکتر می‌پرسد که خب، چرا برادرت را اینجا نمی‌آوری تا درمانش کنیم؟ مرد پاسخ جالب و تامل برانگیزی می‌دهد: «همین کار را می‌خواستم بکنم، اما فکر کردم که به تخم‌مرغ‌هایش احتیاج دارم.»

به گزارش هفته، به نقل از ژورنال دو مونرئال، این ماجرا دقیقاً حکایت امروز کبک در برابر نظام فدرالیسم کانادایی است. چرا کبک همچنان می‌خواهد در کانادا بماند درحالی‌که همه شاخص‌ها نشان می‌دهد که فدرالیسم کانادا برای آینده مردم این استان زیان‌بار است؟

پاسخ واقعی این است: «ما دوست داریم از کانادا جدا شویم اما به همه امتیازات و مزایایی که کانادا به ما می‌دهد، نیاز داریم. به‌عبارت‌دیگر ما به تخم‌مرغ‌های کانادا نیاز داریم.»

این در واقع همان پاسخ دیوانه‌کننده است و کبک در همان موقعیت فراواقع گرایانه‌ای قرار گرفته که وودی آلن در جوک خود به تصویر کشیده است.

ماندن کبک در کانادا به‌منظور استفاده از «مزایای فدرالیسم» مانند پناه‌دادن به مردی است که خیال می‌کند مرغ است زیرا چنین تصوری به ما این امکان را می‌دهد که تخم‌مرغ‌های مفتی داشته باشیم.

قطعاً این وضعیت برای همیشه دوام نخواهد داشت.

در واقع احتمال این که ببینم مردی تخم می‌گذارد بیشتر است از این که ببینیم کانادا بقای زبان، فرهنگ و ملت کبک را تضمین می‌کند.

افسانه دو زبان رسمی برای کانادا محکوم به فروپاشی است.

آیا این روزها آمار و ارقامی را که منعکس‌کننده وضعیت زبان فرانسوی در کانادا است، دیده‌اید؟ آیا به جز واژه فاجعه‌بار برای توصیف آن واژه دیگری به ذهنتان می‌رسد؟

زبان فرانسه با سرعت زیادی در سراشیبی سقوط حرکت می‌کند.

اگر باتوجه‌به وضعیت موجود هنوز هم فکر می‌کنید که این شرایط برگشت‌پذیر است، در واقع برادرتان را به‌جای مرغ گرفته‌اید.

بالاخره یک روز باید چشم‌هایمان را باز کنیم و بیدار شویم و رؤیاها و آرزوهایمان را به‌جای واقعیت نگیریم. قبول کنیم که زبان فرانسوی در کانادا به همان اندازه شانس بقا دارد که زبان ژاپنی در سوئد.

آیا فکر می‌کنید مهاجرانی که کانادا را برای زندگی جدید انتخاب می‌کنند، انگلیسی و فرانسوی را یاد خواهند گرفت؟ آیا شجاعت و جسارت فرانکوفن‌هایی که حدود ۵۰۰ سال پیش در ساختن کانادا مشارکت داشتند، برای آن‌ها قابل احترام خواهد بود؟

بیایید واقع‌بین باشیم.

مهاجرانی که با تحمل سختی‌ها و مرارت‌های فراوان به کانادا مهاجرت می‌کنند، پیش از هر چیز به فکر این هستند که شرایط زندگی خود را بهبود بخشند. آیا صحبت‌کردن به زبان فرانسوی به آن‌ها کمک خواهد کرد تا در تورنتو یا ساسکاتون شغل مناسبی برای خودشان پیدا کنند؟ خیر.

طولی نخواهد کشید که تعداد کانادایی‌هایی که به زبان ماندارین یا هندی صحبت می‌کنند، بیشتر از فرانسوی‌زبان‌ها خواهد بود. آن روز، اگر تا حالا از راه نرسیده باشد، باید فاتحه افسانه دوزبانگی کانادا را بخوانیم.

حتی دادستان کل کانادا هم فرانسوی صحبت نمی‌کند، آن‌وقت از مهاجران انتظار داریم که فرانسوی یاد بگیرند. واقعاً این طرز تفکر جالب است!

من نمی‌دانم پل سن-پییر پلاموندون، رئیس حزب کبکی، چگونه با دیدن این شرایط توانسته است آرامش خود را حفظ کند. من اگر جای او بودم سرم را به دیوار می‌کوبیدم.

برای کبک ماندن در کانادا هیچ مزیتی ندارد.

از نظر اکثر قریب به‌اتفاق کانادایی‌ها، کبکی‌ها فقط یکی از جوامع قومی در میان دیگر جوامع کانادایی هستند. زبان فرانسوی هم مهم‌تر از زبان ترکی نیست.

مخالفت ما با چندفرهنگ‌گرایی در حقیقت نشان‌دهنده ناشکیبایی و عدم بردباری ماست و لائیسیته‌ای که برای ما این‌همه اهمیت دارد، از نظر دیگران ننگ و شاید حتی جنایت باشد.

ارسال نظرات