داستان کوتاه: سالگرد
سرانجام در یک روز استثنایی، که گویا خورشید از مغرب طلوع کرده بود و من بیخبر، معجزهای رخ داد که تصو...
هارون که مرد ناز پرورده و لایبالی بود و همیش به پول و دارای خواهرش زندگی شبا روزی را گذشتانده بود؛ ثریا برایش بزرگترین موهبت خداوندی به شمار میرفت. او که به تنبلی و بیکارهگی عادت کرده و همچو فرد طفیلی گذاره نموده بود؛ وصلت با ثریا را بیشتر از همه ترجیح میداد تا به پولهای مفت و رایگان بیشتری دست یابد و زندگیاش سر و سامان پیدا کند.
سرانجام در یک روز استثنایی، که گویا خورشید از مغرب طلوع کرده بود و من بیخبر، معجزهای رخ داد که تصو...
من دورهی لیسانس را دانشجوی دانشگاه گیلان بودم. آن زمان مهندسی عمران میخواندم و با اینکه رشتهی مور...
سرتان را درد نیاورم. چهارشنبه عمدتاً به نو کردن گذرواژهها گذشت. به گمانم همین چهارشنبه ظهر بود که ی...
بعضی از آدمها هستند که به اندازهی سالها برایشان حرف داری، اما چشمت که به چشمانشان میافتد، لال ...
در روزهای گذشته، گروهی از کاربران در شبکههای اجتماعی در واکنش به نامگذاری ۲۱ تیر به عنوان روز حجاب ...
مجموعهای به نام «شورای ملی تصمیم» با حضور پررنگ فعالان سیاسی ایرانی در کانادا اعلام موجودیت کرد. ای...
در کلبهی تنگ و تاریک مادر تنهای که دارد و ندارش دو اولادش بود، چراغک تیلی سوسو میزد و سایهی جسم ن...
شاید بتوان هنرمندان را به دو دسته متفاوت تقسیم کرد؛ آنهایی که ایدهی مشخص و قابل بیانی برای هنری خو...
سپهر نیلی (نیلیزاده) همیشه عاشق سگها بوده، هر چند که هیچ گاه خود سگ نداشته است.