نویسندگان مقاله:
مایکل آیزنر، وکیل آمریکایی و مشاور حقوقی CHRI در آمریکا
سعید دهقان، وکیل ایرانی و مدیر Parsi Law Collective در کانادا
ایالات متحده در حال انجام مذاکرات حیاتی درباره یک توافق هستهای با ایران است، همزمان مقامات ایرانی همچنان به تعلل، رجزخوانی، مذاکره و بازنگری در مذاکرات ادامه خواهند داد. به بیان سادهتر، آنها تلاش میکنند زمان را هدر بدهند به این امید که یک بحران فوری دیگر در داخل یا خارج از کشور توجه رئیس جمهور دونالد ترامپ را به سوی دیگری معطوف کند.
اگر توافقی امضا شود، رژیم ایران تلاش خواهد کرد شرایط آن را تضعیف کند، تا حدی که ترامپ بتواند آن را بهعنوان پیروزی جلوه دهد و عقبنشینی کند. پس از آن، آنها تمرکز خود را بر آنچه بزرگترین تهدید برای رژیم میدانند معطوف خواهند کرد — یعنی مردم خودشان.
سقوط سریع رژیم اسد در سوریه، درس عبرتی برای رژیم ایران است. این سقوط نه به دلیل فشار یک قدرت خارجی، بلکه از درون کشور روی داد.
مقاومت مردمی مشابهی در ایران نیز وجود دارد، جایی که بیش از ۸۰ درصد مردم با رژیم اسلامی مخالفاند. در سالهای اخیر اعتراضاتی کشور را لرزاندهاند که در آنها فعالان و مردم عادی شعارهایی مانند «مرگ بر جمهوری اسلامی» و «مرگ بر دیکتاتور» سر دادهاند.
بدتر از آن برای رهبران ایران، بیاعتمادی و تردید در میان نیروهای پاییندستی و اجرایی رژیم نیز به چشم میخورد — کسانی که دستورات رژیم را اجرا میکنند. آنها شاهد فروپاشی تدریجی جمهوری اسلامی بودهاند، در حالی که اسرائیل و ایالات متحده یکی پس از دیگری نیروهای نیابتی مورد حمایت رژیم را از بین بردهاند.
در میان تنشهای داخلی و خارجی، رژیم ایران بهگفته یکی از اساتید برجسته داخل کشور — که به دلیل مسائل امنیتی ترجیح داده ناشناس بماند — تلاش خواهد کرد به نوعی «خواب زمستانی» فرو رود تا زمانی که ترامپ از صحنه کنار برود. در همین حال، رژیم سرکوب داخلی را تشدید کرده تا نارضایتی روزافزون مردمی را کنترل کند.
موفقیت استراتژی رژیم ایران بستگی خواهد داشت به اینکه آیا دولت ایالات متحده شرایط توافق جامع را به نحوی گسترش خواهد داد که تأثیر آن بر مردم ایران را نیز در نظر بگیرد یا خیر. در شکل فعلی، این توافق صرفاً بر قابلیتهای نظامی ایران تمرکز دارد — یعنی ارائه کاهش تحریمها در ازای محدودیتهای سختگیرانه بر برنامه هستهای ایران.
اگر به چنین توافقی فشار آورده شود، جمهوری اسلامی احتمالاً آن را خواهد پذیرفت. پس از آنکه توجه جهان به مسئلهای دیگر معطوف شد، رژیم ایران که از درآمدهای ناشی از رفع تحریمها بهرهمند شده، به سرعت سرکوب اعتراضات داخلی را تشدید کرده و کنترل خود را بر کشور مستحکم خواهد کرد.
برای این سناریو پیشزمینهای وجود دارد. در سال ۱۹۸۸، پس از هشت سال جنگ فرسایشی با عراق، ایران توافقی برای پایان جنگ امضا کرد — جنگی که قول داده بود تا پیروزی ادامه دهد — و به کشور بازگشت تا خود را بازسازی کند. ترمیم روابط اقتصادی با جهان همراه بود با سرکوب خشن مخالفان داخلی — که با اعدام دستهجمعی حدود ۵۰۰۰ زندانی سیاسی آغاز شد — و سرمایهگذاری گسترده در نیروهای نیابتی شرور خود مانند حزبالله، حماس و سوریه.
توافق جامعی که تنها بر توانمندیهای نظامی ایران تمرکز داشته باشد، به رژیم اجازه میدهد بدون آسیب از بحران داخلی که مردم ایران ایجاد کردهاند — و که بهشدت با سیاستهای تقابلی رژیم با آمریکا و اسرائیل و حمایت از نیروهای نیابتی منطقهای مخالفاند — عبور کند. ماهیت جمهوری اسلامی بدون تغییر باقی خواهد ماند و دکترین «صبر استراتژیک» خود در مواجهه با غرب را ادامه خواهد داد. نادیده گرفتن تجربیات پیشین، توافق بزرگ ترامپ فقط مسئله را به دولت بعدی آمریکا موکول میکند تا با بازگشت یک رژیم بازگشتپذیر روبرو شود.
در راستای منافع امنیت ملی ایالات متحده، دولت ترامپ باید تلاش کند تنها نیرویی را که بزرگترین تهدید بلندمدت برای رژیم ایران محسوب میشود، تقویت کند: مردم ایران.
این کار میتواند با افزودن یک مسیر موازی در مذاکرات انجام شود که هدف آن ارائه حداکثر حمایت از مردم ایران است. این مسیر میتواند بر اساس «قانون حمایت حداکثری» که در کنگره با حمایت دو حزب برای محافظت از دسترسی شهروندان ایرانی به ارتباطات اینترنتی تصویب شده، بنا شود. این حمایت باید شامل شرایطی باشد که توانایی رژیم ایران برای سرکوب معترضان و زندانیان سیاسی را محدود کند؛ از جمله توقف فوری اعدامهای سیاسی، بازرسیهای سازمان ملل از زندان اوین و دیگر زندانهای محل نگهداری زندانیان سیاسی، پایان استفاده از زور مرگبار علیه معترضان، و توقف پیگرد قضایی برای اعتراضات مسالمتآمیز.
در ابتدا ایران این شرایط را رد خواهد کرد، اما ممکن است اگر اقتصادش همچنان رو به زوال باشد، خطر جنگ بیشتر شود یا نیروهای پاییندستیاش لباسهایشان را کنار بگذارند و در جمع مردم پنهان شوند، نظر خود را تغییر دهد.
دولت ترامپ با کمکرسانی به رژیم ایران در حالی که به آن اجازه میدهد با سرکوب مقاومت مردمی قدرت خود را تحکیم کند، اشتباهی فاحش مرتکب خواهد شد. برای رسیدن به توافقی واقعاً تاریخی، ترامپ باید نه تنها به خلع سلاح ایران بلکه به دفاع و تقویت مردم ایران که شجاعانه برای تغییر ماهیت رژیم جنگیدهاند و میجنگند، نیز بپردازد.
ایستادن در کنار مردم ایران نهتنها یک وظیفه اخلاقی است، بلکه در راستای منافع امنیت ملی ایالات متحده نیز قرار دارد.
ارسال نظرات