پلیس لوئیجی منجیونه، مرد ۲۶ ساله را دستگیر کرد. او مظنون به تیراندازی منجر به قتل برایان تامپسون، مدیرعامل شرکت بیمه درمانی یونایتد هلثکر است.
برایان تامپسون هفتهی گذشته در روز روشن در جلوی هتل هیلتون در منهتن به قتل رسید.
خبرها درباره دستگیری لوئیجی منجیونه را احتمالا خواندهاید. اما واقعا چرا او به چنین کاری دست زد؟ احتمال برخی به خاطر نفرت از کارهای ناشایستِ شرکت آقای تامپسوناو را قهرمان خواهند دانست و طبیعتا بسیاری نیز او را قاتل خطاب خواهند کرد. حال او قهرمان است یا قاتل؟
از گزارشهای رسمی پلیس که در رسانهها نقل شده به نظر میآید که او از خانوادهای ثروتمند و مرفه است. حتی یکی از اقوام نزدیک او به نام نینو منجیونه، عضو کنگره ایالتی از حزب جمهوریخواه است.
لوئیجی منجیونه از شرکتهای بزرگ آمریکایی، بویژه بیمهها نفرت داشته است. حس منفی در آمریکا نسبت به برخی شرکتهای بیمه غیرعادی نیست.
در مورد یوناتید هلث کر که برایان تامپسون رئیس آن بود نکات منفی کم نیست:
به گزارش بی.بی.سی برایان تامپسون با اتهاماتی در ارتباط با نقض قوانین تجارت داخلی مواجه بود.
شاکیان یک شکایت دستجمعی که توسط یک صندوق بازنشستگی در ماه مه ۲۰۲۴ تسلیم دادگاه شد، ادعا کردند که آقای تامپسون ۱۵ میلیون دلار از سهام خود در گروه یونایتدهلثکر را در زمانی که میدانست این شرکت در معرض تحقیقات وزارت دادگستری است فروخت.
همچنین بر اساس تحقیقاتی که در گزارش وال استریت ژورنال در ماه فوریه منتشر شد، مقامات نظارتی در حال بررسی این موضوع بودند که آیا این شرکت قوانین ضد تراست ایالات متحده را نقض کرده است یا نه.
طبق اسناد دادگاه، این گروه در ۱۰ سال گذشته بیش از ۳۵ شرکت مراقبتهای بهداشتی را خریداری کرده است.
بازرسان وزارت دادگستری به دنبال تحقیق در این مورد هستند که آیا این شرکت از قدرت خود در بازار برای کاهش رقابت استفاده کرده و به مشتریان و کارمندانش زیان رسانده یا نه.
وال استریت ژورنال گزارش داد که مقامات دولتی با نمایندگان صنعت بیمه مراقبتهای بهداشتی مصاحبه و در مورد «اثرات احتمالی خریدهای این گروه درمانی بر رقبا و مصرفکنندگان» از آنها سوال کردند.
منجیونه عنوان شاگرد برتر را یکی از بهترین مدارس خصوصی آمریکا به دست آورده بود. فردی لدربری، یکی از همکلاسیهای سابق او، به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت که آقای منجیونه از خانوادهای است که حتی در معیار این مدرسه خصوصی هم ثروتمند محسوب میشود. به گفتهی او لوئیجی منجیونه بسیار باهوش و آرام بود.
پلیس دستنوشتهای نزد او پیدا کرد که حسهای منفیاش را نسبت به شرکتهای بزرگ آمریکایی در آن نوشته بودو از جمله اینکه: « این انگلها باید منتظرعواقب کارشان باشند»
اینکه قتل و کشتن هرگز قابل پذیرش نیست کمتر کسی رد میکند. اما چه چیزی در جامعهای پیشرفته جوانی «باهوش و آرام» را به سمت قتل سوق میدهد؟
تلاش برای کسب پول بیشتر توسط برخی شرکتها به قیمت آسیب زدن به مردم در برخی رشتهها آنقدر عمومیت پیدا کرده که اعتراضات تند و رادیکال باعث تعجب نیست.
اتفاقا در اینجا صحبت از شرکتی است که ادعا میکند در سختترین شرایط به مشتریان خود کمک خواهد کرد.
این حرص و آز برای پول بیشتر که به هر قیمت دنبال میشود، ما را به کجا خواهد برد؟
ارسال نظرات