نویسنده: مهین میلانی
دهمین همایش سالیانه همبستگی جمهوریخواهان ایران با عنوان «گذار انقلابی، نوسازی اپوزیسیون و نه به جنگ» در شرایطی برگزار میشود که عدهی زیادی از ایرانیان در خارج و هم در داخل طالب جنگ هستند؛ به عبارتی به گفتهی مهدی عربشاهی یکی از سخنرانان و تحلیلگر سیاسی در ایران اینترنشنال، خستگی مفرط مردم ایران از ادامهی زندگی مدام رو به افول و همچنین ناکام ماندن جنبشها در طی 45 سال بعد از انقلاب سبب شده برخی از مردم خواستار جنگ از جانب کشورهایی مانند اسرائیل و آمریکا باشند به امید اینکه رژیم ایران تغییر کند؛ که البته این نگاهی است که به اعتقاد برخی از سخنرانان، بعضی گروههای اپوزیسیون در خارج از کشور مدتهاست با تکیه به نیروهای خارجی دارند و به این خواست دامن میزنند.
اما محور سخنان در این همایش تکیه بود بر گفتوگو و تبادلنظر و دوری از منیت و برتریطلبی. نه به جنگ و اتحاد اپوزیسیون حول محور حداقل وجوه مشترک برای مبارزه با رژیم استبدادی و برقراری دموکراسی. من در اینجا بسیار مختصر برخی نکات مطرح از جانب سخنرانان را میآورم. سخنرانیها در یوتیوب قابلدسترسی هستند؛ و در پایان، سخنرانی مکتوبِ آقای سعید دهقان، وکیل حقوق بشر را که خودشان برای من فرستادند ضمیمه میکنم.
- امیر خدیر میگوید نه به جنگ در عین ادامهی انقلاب؛ علیه استبداد و برای دموکراسی. وی وحدت حول حداقلترین وجوه مشترک را متکی به جنبش زنان میداند و معتقد است که چرا کسی مثل نرگس محمدی را بهعنوان پیشرو یا رهبر اعلان نکنیم. این نظریه از نگاه من فرد را بیشتر ملاک قرار میدهد تا راهکار را و اینکه رهبری را نمیتوان از پیش تعیین کرد. رهبری خود باید خودش را در عمل نشان دهد مانند مورد میرحسین موسوی که با یک مناظره مردم از او تبعیت کردند اگرچه خود خیلی پیشتر رفتند. رضا پهلوی بعد از مرگ مهسا امینی سه روز اعلان عزاداری کرد. در حالی که در ایران دختران دور آتش میرقصیدند و روسریهایشان را میسوزاندند. رهبری باید در هر مقطعی بتواند ارزیابی درست داشته باشد و رهنمود دقیق بدهد. ما چنین کسی را هنوز نداریم.
- آرش مشفقی میگوید اپوزیسیون در جزیرهی خارج از کشور به دنبال قدرتطلبی است. تنها امری که مهم نیست خواست مردمی عقب از جامعه است. نیروهای جوان به دنبال اپوزیسیون نرفتند. تظاهرات زن، زندگی، آزادی به دنبال هیچ گروهی نرفت و بیش از هر اپوزیسیون تأثیر گذاشت. اپوزیسیون خارج از کشور بهجای وحدت بر اساس وجوه مشترک، توی سروکلهی یکدیگر میزنند و همان کار نظام اسلامی ایران را آنها هم پیشه میکنند. تنها راهی که اپوزیسیون دارد این است که از برج عاجش پائین بیاید و با گروههای تازهنفس همکاری کند.
- مینا فخرآور میگوید پدرسالاری مقاومت سازمانیافته در مقابل پیشرفت زنان دارد. وی امر دفاع از اسرائیل را با استدلالِ دشمنِ دشمنِ من دوست من است اشتباه میداند؛ و دفاع از مسئلهی فلسطین را یک امر فمینیستی میشناسد.
- سعید دهقان وکیل حقوق بشر میگوید همه میدانیم رژیم جمهوری بد است. باید از این مرحله عبور کنیم. ما برای بشر بودن با جمهوری اسلامی مبارزه میکنیم. رفتار جمهوری اسلامی با ما مانند رعیت است. میگوید ما عقل نداریم و نیاز به ولی داریم. برای سرنگونی باید مشترکات حداقلی را در نظر بگیریم. ما باید برخوردهای سلبی و حذفی را کنار بگذاریم. ما شبیه رژیم عمل میکنیم. باید گفتوگو کنیم دربارهی روابطمان با حکومت، با محیط زیست، با سایر کشورها تا به زبان مشترکی برسیم. من 4 سال است آمدهام اینجا. 90 درصد دربارهی پرچم حرف میزنند و 10 در صد دربارهی آجِندا. اول باید دربارهی نمادها به توافق برسیم، شکل حکومت و پرچم مرحلهی بعدی است؛ و سرنگونی اجباراً اقدام به شکل انقلابهای کلاسیک نیست. میتواند شکلهای دیگری بگیرد که شرایط خودش تعیین میکند.
- مهدی عربشاهی: هر تغییر اساسی در نظام در داخل ایران صورت خواهد گرفت؛ و اپوزیسیون در خارج فقط میتواند پشتیبانی باشد برای داخل. وی معتقد است در شرایطی که ما هستیم یک رهبری جمعی باید کار را در دست بگیرد.
- خانم کوثری میگوید که جنبش زنان در طول تاریخ ما بعد از انقلاب مشروطیت نادیده گرفته شده است. او در یک جمع روشنفکری در لندن شاهد جنگطلبی شدید بوده است. خانم کوثری انتقاد داشت که چرا تعداد سخنرانان بهاندازهی مردان نیست؛ و این را شاهدی میدانست بر نادیده گرفته شدن زنان از جانب مردان.
- علی افشاری معتقد است که بیشتر مردم خواهان جنگ نیستند و او و چند تن دیگر اطلاعیهای بر این مبنا دادهاند که جنگ نمیتواند رژیم را تغییر بدهد. وی معتقد است که دموکراسی خواهی را نباید از صفر شروع کنیم. از بهار عربی چیزهای زیادی یاد بگیریم. ما باید نه به جنگ بگوییم و صلح بخواهیم. جنگطلبی شدید به علت کمکاری ما دمکراسی طلبان است. مردم دنبال خمینی رفتند نه چپها. کوشندگان راه جمهوری دکتر حسین فاطمی، مصطفی رحیمی و دکتر مهرداد مشایخی بودند. ما به قدرت نیاز داریم. این مردم هستند که انقلاب میکنند نه اپوزیسیون. تئوری انقلاب را اپوزیسیون میدهد.
باید از آقای علی افشاری پرسید کدام اپوزیسیون و تاکنون کدام تئوری عملی را داده است؟ آیا در اساس اپوزیسیون خارج از کشور میتواند بدون حضور در کشور تئوری بدهد؟
بهاستثنای امیر خدیر از مهاجرین قدیم و آرش مشفقی و خانم کوثری در میان قدیمیها بقیهی سخنرانان از میان نسلهای بعدی بین 35 تا 55 سال هستند. آقایان علی افشاری، مهدی عربشاهی و سعید دهقان و خانم مینا فخرآور که هردو وکیل هستند؛ و سخنرانیها از نسلهای بعدی که بیشتر عمرشان را در بعد از انقلاب در ایران به سر بردهاند، در مبارزات درون کشور شرکت کردهاند و برخی از آنها به حبس محکوم و سپس مجبور به خروج از ایران شدهاند، بیشتر بهروز است، بیشتر با واقعیت میخواند و بیشتر قابللمس؛ و صحبت سخنرانان از نسلهای قبلی را تأیید میکند که اپوزیسیون خارج از کشور ناتوانیاش را نشان داده و باید با نسل جوان همراهی کند تا بتواند خود را باز سازد. این امر را ما حتی در اکسیونهای دیگر نیز دستکم در کانادا مشاهده کردهایم. اخیراً «نمایشگاه کتاب الف» در تورنتو بهطور عمده توسط جوانترها اداره و برنامهریزی شد. همراهی یکدست در تبلیغ نمایشگاه و بهخصوص همدلی و همکاری بدون پیشداوریها و ذهنیاتی که مانع از هرگونه وحدتی میشود سبب موفقیت چشمگیر نمایشگاه بود که تاکنون نمونهاش مشاهده نشده است. دستکم من ندیدهام. اپوزیسیون خارج از کشور به اعتقاد من نقش احزاب مستقلی را بازی میکنند و حتی اغلب نشریات نیز خیلی کم نقش اصلی مطبوعاتی خود یعنی بیطرفی را رعایت میکردند و گرایشات حزبی و ایدئولوژیکی آنها در پوشش مطالب، حاکم بوده است بر نگاه اساسی انتشار.
من با تجربهای که از کنفدراسیون دانشجویان در خارج از کشور در زمان انقلاب میشناسم و در بعد از انقلاب بیرون از ایران، معتقدم که خارج از کشور فقط میتواند پشتیبان داخل ایران باشد؛ و با آقای خدیر موافقم که اگر بتواند وحدتی بر اساس وجوه حداقل مشترک برقرار کند توانائیاش برای پشتیبانی از داخل خیلی بیشتر خواهد شد. بر این امر پیش از این از جانب کسانی چون آقای هودشتیان هم تکیه شده است و در بیانهای که توسط کسانی چون کاظم کردوانی به همراهی عدهای دیگر با نگاههای متفاوت چند سال پیش از این انتشار یافته بود؛ و چهبسا اگر نسلهای جوانتر پا پیش بگذارند و قدیمیترها با آنان بیشتر همراهی کنند شاید این مهم یک روز اتفاق افتد. ما عملاً در جنبش مهسا دیدیم که این عمدتاً جوانانی که تجربهی زندگی در ایران بعد از انقلاب را در دو سه دههی گذشته داشتهاند بودند که برنامههای پشتیبانی از جنبش را در همهی کشورها در دست گرفتند. کنفدراسیون دانشجویان در خارج از کشور توانسته بود همهی دانشجویان از طیفهای مختلف فکری را زیر یک پرچم گرد بیاورد و برد بسیار زیادی داشت در افشای رژیم پهلوی در خارج از کشور اعم از اروپا و آمریکا. حال اینکه الآن ما نسبت به حرکت آنها که در همراهی با مردم ایران منجر به استقرار حکومت اسلامی شد چه برداشتی داریم و چهبسا شاید کاملاً به آن انتقاد کنیم در اینجا موردبحث ما نیست.
در پایان، سخنرانی آقای سعید دهقان را ضمیمهی این گزارش مختصر از همایش میکنم. عین مطلب را آقای سعید دهقان برای من فرستادند. در سخنرانی حاشیههای دیگری هم داشت و برخی نکات موجود در مطلب مطرح نشد. من هیچ دستی بر مطلب ارسالی نبردهام. سخنرانیها هرکدام زوایای متفاوتی را بیان کردند که درمجموع میتوان گفت همایشی بود پربار با حرفهای نسبتاً واقعیتر و کوشش برای بازسازی اپوزیسیون. علت انتخاب این سخنرانی پلان فرموله ایست از جانب یک وکیل حقوق بشر، آقای سعید دهقان، بهعنوان ابزار سرنگونی رژیم و اینکه چگونگی بودن ما را رقم میزند قبل از اینکه بخواهیم بپرسیم چه باید کرد: اضمحلال، استقلال، انتقال.
ارسال نظرات