نویسنده: مصطفا عزیزی
امسال در جشنواره جهانی فیلم تورنتو (تیف) دو فیلم به زبان فارسی نمایش داده شد یکی «هفت روز»، Sevan day’s به کارگردانی علی صمدی و فیلمنامهنویسی محمد رسولاف و دیگری «دانهی انجیر معابد»، The Seed of the Sacred Fig که آن هم علاوه بر کارگردانیاش فیلمنامهاش را محمد رسولاف نوشته بود. فیلم اول در اروپا ساخته شده است اما یکی از بازیگران رسمی و مشهور داخل ایران، ویشکا آسایش که پس از خیزش «زن، زندگی، آزادی» جمهوری اسلامی را برای همیشه ترک کرده است در این فیلم بدون رعایت مقررات سفت و سخت وزارت ارشاد اسلامی به ایفای نقش پرداخته بود. درواقع امسال مانند سال گذشته هیچ فیلمی که از زیر تیغ سانسور جمهوری اسلامی گذشته باشد در تیف حضور نداشت و شاید برای همین بود که استقبال بسیار زیادی برای هر دو فیلم توسط بینندگان صورت گرفت.
اصولاً محمد رسولاف فیلمسازی یاغی است و تن به سانسور نمیدهد نخستین بار پس از اعتراضات جنبش سبز با جعفر پناهی مشغول فیلمسازی زیرزمینی بودند که دستگیر شدند. رسولاف به ۶ سال زندان محکوم شد و پس از چندی براثر فشار داخلی و جهانی از زندان آزاد شد اما اجازهی فیلمسازی نداشت. او در این فاصله از خلأ قانونی استفاده کرد و چند فیلم کوتاه که مضمون مشترکی داشتند ساخت و بعد بهصورت فیلم اپیزودیک تحت عنوان «شیطان وجود ندارد»! ارائه داد که خشم مسئولین حکومتی را برانگیخت و مجوز پخش نگرفت. این فیلم موردتوجه منتقدین بینالمللی قرار گرفت و میلیونها دلار در خارج از کشور در گیشه فروخت.
فیلم بعدی او مستندی درباره مرگ آبتین بکتاش نویسنده و فیلمساز ایرانی بود که در زندان اوین به دلیل ابتلا به کووید۱۹ درگذشت...
و سرانجام فیلم آخر او «دانهی انجیر معابد» که بدون هیچ ترفندی در داخل کشور ساخته شد در حالی که ازنظر سیاسی و قیدوبندهای وزارت سانسور امکان ساخت آن مردود بود. حتی نمیشود فیلمنامهای بدهند و مجوز ساخت بگیرند و بعد کار خودشان را بکنند، گیرم مجوز پخش نگیرند. این نشان میدهد حکومت بسیار نسبت به سالهای پیش ضعیف شده است و فیلمسازان روشهای تازهای برای فیلمسازی زیرزمینی پیدا کردهاند.
نمایش «دانهی انجیر معابد» در جشنواره تیف در تورنتو مورد استقبال عجیبی قرار گرفت؛ حتی مجبور شدند سانس اضافه بگذارند تا جوابگوی صف بلند بیرون سینما باشند. مردمی که نتوانسته بودند آنلاین بلیت بگیرند ساعتها در صف مانده بودند تا موفق شوند فیلم را ببینند.
در یوتیوب ببینید:
داستان این فیلم حول محور اعتراضات زن، زندگی، آزادی در ایران میگذرد؛ یک بازپرس عادی به نام ایمان که نقش او را میثاق زارع بازی میکند، ارتقا مقام میگیرد و بازپرس دادگاه انقلاب تهران میشود. اسلحهای برای حفاظت از خودش و خانوادهاش به او میدهند. سهیلا گلستانی مادر خانواده، دختر بزرگش، مهسا رستمی و دختر کوچکش، ستاره ملکی، نخست خوشحال میشوند که پدرشان شغل بالاتری پیدا کرده اما با شروع اعتراضات مردمی و زخمی شدن یکی از دوستان دختر بزرگ، اسلحه پدر به شکل مرموزی گم میشود. این مسئله او را نسبت به اطرافیان و حتی نسبت به همسر و دو دخترش بدگُمان میکند و نسبت به همه سوءظن پیدا میکند و ناگهان آن روی خود را نشان میدهد. مادر در دیالوگی نقل به مفهوم میگوید: «من سالها تلاش کردم تا شما آن روی پدرتان را نبینید»
همین خلاصهای که از «دانهی انجیر معابد» تعریف کردم نشان میدهد که رسولاف تغییر اساسی نسبت به فیلم «شیطان وجود ندارد» کرده است. اگر در اپیزود اول «شیطان وجود ندارد» میخواهد نشان بدهد یک مأمور اعدام مانند هر کارمند عادی زندگی عادی دارد در اینجا میخواهد بگوید اینطور نیست و عمل آدمها در خلق خویشان تأثیر میگذارد و هرچقدر سعی کنند عادی زندگی کنند در جایی دم خروس بیرون میزند و آن روی خودشان را نشان میدهند و تا کشتن و شکنجهی همسر و فرزندان خود پیش میروند.
«دانهی انجیر معابد» شاید شاهکار فیلمنامهنویسی و کارگردانی نباشد اما بیشک فیلمی ماندگار در سینمای ایران است چراکه شهامت تمام انسانهای جوانی که در این چهل و چند سال کشته شدهاند و به زندان و تبعید کشیده شدند در ساخت این فیلم متجلی شده است.
محمد رسولاف قبل از نمایش فیلم از راه کوهستان و بهصورت غیرقانونی از کشور خارج شد. ستاره ملکی که قبلاً در فیلم زیرزمینی نوید میهندوست بازی کرده بود (نوید میهندوست هماکنون در زندان اوین است و فیلم «کافه»اش در جشنوارههای معتبر خارجی میچرخد) به همراه مهسا رستمی نیز از کشور خارج شدند و توانستند در مراسم جشنواره کن شرکت کنند؛ اما متأسفانه سهیلا گلستانی که سر پرونده زیر بار حجاب اجباری نرفتنش ممنوعالخروج بود و میثاق زارع هم که بعدش ممنوعالخروج شد نتوانستند در این مراسم حضور داشته باشند؛ بنابراین محمد رسولاف و گلشیفته فراهانی عکس این دو تن را در دست گرفتند و روی فرش قرمز به نمایش درآوردند.
چه جمهوری اسلامی، بهزودی، برود چه چند سال دیگر باقی بماند، مسلم است که هیچچیز ازجمله سینما و بقیه هنرها دیگر به عقب باز نمیگردد و شکاف بین مردم و حکومت به درجهای رسیده است که روشهای «بد و بدتری» جواب نمیدهد.
ارسال نظرات