بارش کمسابقه باران و جاری شدن حجم عظیمی از آب در بخشهای وسیعی از افغانستان و ایران بیداد میکند. سرزمینی 15 سال خشک و بیآب را به خود دیده امروز در سیلاب غرق شده است. دهها تن از مردمان ایران و افغانستان جان خود را باختند و هزاران هزار نفر بیخانمان شدهاند.
شیرینی آغاز سال نو شمسی با سختیهای سیل همراه شده و ما هزاران کیلومتر دورتر نظارهگرِ ناتوانِ این وضعیت هستیم.
ما تیمِ همکاران و دستاندرکارانِ «هفته» با تمامی انسانهایی که تحت تاثیر این رخداد تلخِ طبیعی قرار گرفتهاند ابراز همدردی میکنیم و امیدواریم به سهم خود بتوانیم در کاهش سختی این عزیزان نقشی ولو کوچک ایفا کنیم.
غزل زیر از مولانای بلخی هدیهایست به شما خوانندگان عزیز هفته:
آن نفسی که باخودی یار چو خار آیدت
وان نفسی که بیخودی یار چه کار آیدت
آن نفسی که باخودی خود تو شکار پشهای
وان نفسی که بیخودی پیل شکار آیدت
آن نفسی که باخودی بسته ابر غصهای
وان نفسی که بیخودی مه به کنار آیدت
آن نفسی که باخودی یار کناره میکند
وان نفسی که بیخودی باده یار آیدت
آن نفسی که باخودی همچو خزان فسردهای
وان نفسی که بیخودی دی چو بهار آیدت
جمله بیقراریت از طلب قرار تست
طالب بیقرار شو تا که قرار آیدت
جمله ناگوارشت از طلب گوارش است
ترک گوارش ار کنی زهر گوار آیدت
جمله بیمرادیت از طلب مراد تست
ور نه همه مرادها همچو نثار آیدت
عاشق جور یار شو عاشق مهر یار نی
تا که نگار نازگر عاشق زار آیدت
خسرو شرق شمس دین از تبریز چون رسد
از مه و از ستارهها والله عار آیدت
ارسال نظرات