خنداندن آدمها، آن هم در این دوره زمانه آسان نیست؛ دشوار است و وقتی که دستمایه خنده امری جدی و مغزدار باشد، خنداندن تبدیل میشود به هنر. مدتها بود که چنین از ته دل نخندیده بودم.
روز یکشنبه، معمولا از صبح تا پاسی از نیمهشب، مشغول آمادهسازی مطالب برای همکارمان در بخش صفحهآرایی هستم. کار فشرده است و معمولا برای رفتن به برنامههای کامیونیتی، میهمانی و غیره وقت نیست. اما گذشتن از این برنامه آسان نبود. بعد از برنامه دانستم چرا؟
تصور کنید در فضایی که دورویی به تکرنگی غالب است و صداقت فدای تظاهر اخلاقی میشود، یکی برود روی صحنه، «اخلاقِ» متظاهران را زیر پا بگذارد؛ بیش از یک ساعت به نگاه و خیالات جنسی فردِ (مردِ) ایرانی بپردازد؛ و درباره یکی از محکمترین تابوهای جامعه ما، یعنی «صحبتِ جدی و منطقی درباره مسائل جنسی»، شوخی کند، بیآنکه زننده و توهینآمیز بشود و تازه جمعیت را هم بخنداند و در برخی لحظات رودهبُر کند. این کاری بود که محمود فرجامی کرد.
محمود فرجامی با برنامه استندآپ کمدی هارمونی رابطه، سمفونی تختخواب، یکشنبه در مونترال بود و بیش از یک ساعت دهها نفر را که من هم جزوشان بودم خنداند. رابطه زن و مرد، و بیش از آن نگاه مرد ایرانی به زن و به رابطه جنسی با زن، دستآویز شوخکهای او بود. (تاجیکها به لطیفه میگویند شوخک)
از محمود فرجامی سپاسگزارم و به پروین و ژوبین و تیم برنامهگذاری Blue Light Theater خسته نباشید میگویم. ممنونم از اینکه شبی خوش و پر را برای جامعه فارسیزبانِ مونترال فراهم کردید.
ارسال نظرات