خبر کوتاه است: چندین پیکرِ بیجان افغان در رودخانهی هریرود پیدا شد.
در این دوران دیجیتال که خبر همزمان با وقوعِ رخداد به چهار گوشه جهان میرسد، به سرعت گزارشهای شاهدان از راه رسید: مرزبانان ایرانی ما را شکنجه کرده، دهها نفر را به رودخانه انداختند. برخی نجات یافتند و برخی…
دلم میخواهد نه زنده باشم و نه شاهد این رنج افزوده عزیزان افغان. عزیزانی که به پناه به سرزمین من آمدهاند و طی 40 سال گذشته با اندیشه و دستانِ توانمند خود سبب سازندگی در ایران بودهاند.
اینکه صاحبان قدرت در ایران همه چیز را انکار و از خود سلب مسئولیت کنند جدید نیست. کسی به یاد ندارد که خدایان کشتی قدرت در ایران هرگز در 40 سال گذشته مسئولیت هیچ فاجعهی دستپختِ خود را به عهده گرفته باشند. در بالا هیچ کس پاسخگو نیست و ما بیچارگان این را پذیرفتهایم.
اما صدای اعتراض به این توحش از سوی جامعه به اصطلاح روشنفکری ایرانی نیز تقریبا خاموش است. اگر صدایی است از سوی سیاستمدارانیست که برای حمله به این و آن، از هر خبری در راستای اهداف قدرتمدارانهشان سوءاستفاده میکنند.
زشتی این جنایت و خاموشی جامعه دربرابر این توحش یک دریا شرمساری میشود که در آن غوطه میخورم.
به نمایندگی از رسانهی افغانی/ایرانی «هفته» به بازماندگان این فاجعه تسلیت میگویم و به عنوان یک ایرانی از مردم افغانستان بویژه افغانهای عزیز که در ایران با برخوردهای غیرانسانی روبرو شدهاند طلب بخشش میکنم.
شما عزیزان افغان در چهل سال گذشته که در نتیجه سلطهطلبی سیاستگذارانِ شرق و غرب گرفتار تخریب سرزمینتان شدید و ناگزیر به پناه به ایران آمدید؛ شما در این 4 دهه سبب سازندگی بسیار در کشور من شدید. شما از صفر شروع کردید و باوجود هزاران مانع رسمی و غیررسمی پیش رفتید و دستاوردهای ادبی، اقتصادی، علمی و هنریتان بخشی ازفرهنگ کشور من شد. ای کاش ما ایرانیان این بزرگی را داشتیم که شما را در ایران صاحبخانه بدانیم؛ ای کاش یاد می گرفتیم و به خاطر میسپردیم که آن مرزِ لعنتی که ما را از هم جدا میکند همچون تمامی مرزهای این زمین از جنس دروغ و تبهکاری سیاستسازان و سیاستبازان است و بس.
عزیزان افغان پوزش و همدردی مرا بپذیرید!
ارسال نظرات