این روزها بیشترِ مجموعه «تا برِ جانان…» را خواندم و سرمست شدم. پیش از این فقط چند بار شعر دوست مهربان و عارفم جناب کریم زبّانی را در مجله صوفی خوانده بودم. نمیدانم چرا در دیدارهای بی تکلف ما، هیچ وقت شعری از ایشان نشنیدهام؟ این هم شاید از افتادگی و فروتنی و استغناء طبع این عزیز است. بعضی وقتها به کسانی که دعوی شاعری دارند باید گفت: «برادر دست از سر مردم بردار، مگر تو را مجبور کردهاند که شعر سرِ هم کنی؟» اما با خواندن «تا بَرِ جانان..» من باید به جناب زیّانی بگویم: «کریم عزیز هر چه میتوانی شعر بگو، و باز هم شعر بگو که سخنت بر دل مینشیند و انگار که ما را هم تا برِ جانان میبرَد.»
از زاویه یک معلم نقد ادبی نکات زیر را میتوانم بهطور فهرستوار در باب کتاب «تا برِ جانان» سروده جناب کریم زیانی برشمارم:
- در این کتاب نزدیک به صد شعر از پنجاه سال شاعری است در یک بازده زمانی هفتادساله. یعنی چه؟ یعنی سال ۱۳۲۶ قدیمترین شعر و ۱۳۹۵ (۲۰۱۶) جدیدترین شعری که داریم. اینکه شما از هرکدام از این سالها دو شعر دارید نشان میدهد که این کتاب یکجور گزیده از عمر است. یعنی ما اگر که میخواهیم در مورد شاعرمان بیشتر و دقیقتر صحبت کنیم باید شعرهای چاپنشده را هم بخواهیم که چاپ کنند. اما آنچه در این گزیده میتوان از دید نقد ادبی گفت. در ذهنتان یک نمودار بیاورید به شکل یک بعلاوه همان محور X و Y که در ریاضی بود دکتر شفیعی کدکنی در یکی از کلاسهایشان و سپس در کتاب «ادوار شعر فارسی» از این نمودار برای کمی و عینی کردن ویژگیهای یک مجموعه اینچنینی استفاده میکنند.
۲. میخواهم سعی کنم این چهار جهت را برای شما ترسیم کنم. از نظر فنی و سبکشناسی (آن چیزی که فرنگیها Stylistics مینامند(، ما با شاعر «سنتپذیر» روبرو هستم که با سنتگرا کمی متفاوت است.
من این اصطلاح را اولین بار در رساله دکتریم برای توصیف مجموعه آثار سیمین بهبهانی بکار بردم. شاعران سنتپذیر کسانی هستند که خودشان را در یک پوئتیک (نظام شعری) محدود نمیکنند و با شیوههای مختلف آشنا هستند. بسته به حالشان شما اشکال مختلف میبینید. در این دفتر هم همینگونه هست. شما شعرهایی که وزن غیرنیمایی دارند پیدا میکنید، (وزن دارند ولی نیمایی نیست.) وزن نیمایی پیدا میکنید، غزل پیدا میکنید، اشعار کوتاه بهم پیوسته یا منفرد پیدا میکنید، شعرهایی شبیه قصیده پیدا میکنید. این دقیقاً وسط آن بردار قرار میگیرد. نه بالاتر و نه پایینتر هست. دقیقاً نقطه وسط. در ضلع پایین که «عمق احساسات» هست. خوشبختانه در این کتاب شما میتوانید آدمی را ببینید که انواع حالات مختلف را پشت سر گذاشته و یک گزیده خوب است از نظر اینکه شما طیف احساسات و هیجاناتی که شاعر تجربه کرده را بخواهید ببینید. کمتر میتوانیم جایی را بگوییم که پردهپوشی در آن بوده است. راحت بودن با گذاشتن شعرهایی که خودشان را بیان میکند. و از این بابت باید در فرهنگ محافظهکار ما به ایشان تبریک گفت.
ضلع دیگر که «نفوذ در مخاطب» است دقیقاً تابعی از آن دو ضلع دیگر افقی که به سمت راست حرکت میکند. اینکه شما وقتی یک گزیدهای دارید که عواطف متنوع در آن دارید و از نظر زیباشناسی هم در یک میانه قرار گرفتید یعنی نه خیلی متمایل به سویهای افراطی است و نه خیلی سنتگرای نقدکننده نوآوری هست. همه سنتها را میپذیرد. و از آنها استفاده کند. شما میتوانید چنین پیشبینی کنید (از دیدگاه فرمالیستی) که این کتاب میتواند مخاطبان مختلف داشته باشد. یعنی نهفقط مخاطبان شعرخوان خاص و نهفقط افرادی که شعرخوان عام هستند و آنها صرفاً دنبال سخن موزون هستند بلکه همه این دستهها، عوام، خواص و متوسط میتوانند شعرهایی از این کتاب را پیدا بکنند که دلچسبشان باشد. و این دقیقاً از نظر علمی تابعی از آن دو بردار دیگر هست.
۳. میماند بحث پشتوانه فرهنگی: شعرهای این کتاب بیشتر ظاهر جدی دارند. از آن جنبه طنزپرداز شاعر ما کمتر در این شعرها خبر هست. اما آن طنز در قالب یکجور نگاه انتقادی خودش را نشان داده است. شما در لابهلای این سطرها میتوانید شاعری را پیدا کنید که از حال و اوضاع زمانه رضایت ندارد. در دوره دوم و سوم در کتاب و در زندگیشان دوره اول و سوم، از این بابت شما اگر بدانید که ایشان طنزپرداز هستند و اگر بدانید که ایشان تمایلات و کوششهای پیدرپی در رسته عرفانی دارند آنوقت این دو جنبه کنار هم قرار میگیرند. قرار گرفتنشان کنار هم باز به ما نشان میدهد که اینها میتوانند همدیگر را تعدیل کنند. سلوک عرفانی بدون داشتن شوخطبعی میتواند فرد را به یک انسان مستبد تبدیل کند و شوخطبعی بهعنوان نگاهی به جهان که ضد اقتدار است، میتواند بیاید و آن را متعادل کند و این نشان میدهد که خیلی خوب ایشان آن منی که آنجا ظهور پیدا میکند (در آن پشتوانه فرهنگی عرفانی) چرا یک من مستبدی نیست. به خاطر جنبه طنزپرداز وجودشان هست.
ارسال نظرات