درباره شاملو و میراث او به بهانهٔ سالگرد درگذشتش
گروه ادبیات هفته: محسن موسوی میرکلایی، زاده دریای کاسپین (بابلسر)، اما پرورشیافته در کنارهٔ خلیجفارس (بندر بوشهر) اسا و به دلیل شغل پدر که نظامی بودند شهرهای مختلفی را برای زندگی تجربه کرده. از سال ۱۳۷۸ بازیگری در تئاتر را با بازی در نمایش هشتمین سفر سندباد نوشته بهرام بیضایی مظفری آغاز کرده و همزمان به نوشتن شعر، نقد و روزنامهنگاری اشتغال داشته و دارم. گفتوگویی با او را در آرشیو هفته در سال ۱۳۹۴، شمارهٔ ۳۵۲ میتوانید بخوانید اما اینک و درست سه سال بعد با او درباب میراث شاملو به همسخنی نشستهایم.
سلام بر شما عزیز؛ از دید یک شاعر اهل سینما و آشنا با پژوهش، به نظرت میراث و ارزش شاملو هجده سال پس از فوتش چیست؟
میراث هر شاعر و نویسنده بزرگی آثار اوست. اما دوستان ادیب و شاعر ما مطلب را اشتباه متوجه شدهاند. هر سال یک روز بر سر آرامگاه شاعر جمع میشوند و شعر میخواندند و باقی سال احمد شاملو به فراموشی سپرده میشود. فکر میکنم خیلی از دوستان جوگیر هستند و در طول سال فرصت خواندن حتی یک شعر بامداد شاعر را هم ندارند. بهراستی شاملو نه قدیس است، نه اسطوره او نیز باید خوانده و نقد شود، فردی مانند احمد شاملو که درزمینههای مختلفی مانند شعر، ترجمه، روزنامهنگاری و پژوهش فعالیت داشته باید خوانده و مورد ارزیابی قرار گیرد. پس به عقیده من میراث واقعی شاملو آثار اوست بهاستثنای شخصیت جذاب ایشان.
تعامل جریان پیشروی شعر را با میراث شاملو چگونه میبینی؟
اگر مقصود از تعامل میزان تأثیرپذیری شاعران از شعر شاملو است که اوج این تأثیرپذیری در دهههای شصت و حتی هفتاد بهخوبی قابلمشاهده و بررسی است. یعنی ما میتوانیم یک کتاب تنها راجع شاعران معاصر بنویسیم که زبان شعری ایشان تحت تأثیر زبان شعر احمد شاملو است. اما در دهه هشتاد و نود تاثیرپذیری از شعر شاملو کمی رو به کاهش است. زبان شعر شاملو، زبان سلطه گری است و شاعران جوان را شیفته خود میکند. اینجا باید ببینیم آیا شاعر جوان هوش و آگاهی فرار از این سلطه را دارد یا نه؟
این چیزی که میگویی بیش از هر چیز به میراث زبانی خاص شاملو برمیگردد. ممکن است کمی بیشتر راجع زبان شعر شاملو برای خوانندگان ما توضیح بدهی؟
اگر بخواهیم سرودههای شاملو را به چند دورهٔ زبانی تقسیمبندی کنیم، بنده سه دوره را برای این شاعر در نظر میگیرم البته بهاستثنای کتاب آهنگهای فراموششده که مدنظر خود شاعر هم نبود: الف: سرودن اشعاری نثرگونه مانند تا شکوفهٔ سرخِ یک پیراهن و دوره ابتدایی شاعری شاملو ب: دوره آشنایی با نیما یوشیج سرودن اشعاری با وزن نیمای مانند شعرهای ماهی، فصلِ دیگر، کیفر، مه و… ج: سرودن اشعاری با لحنِ توصیفی عاشقانه و توصیفی اعتراضی مانند شعرهای آیدا در آینه و شبانه و … د: هنگامی شاعر تحت تأثیر نثر کلاسیک قرار میگیرد بهطور خاص تاریخ بیهقی و عهد عتیق مانند شعرهای سرودِ ابراهیم در آتش، …(تقدیم به شاهرخ جنابیان) از کتاب مدایح بیصله و شعرِ حکایت از کتاب در آستانه و… البته این قسمتبندی بر اساس بازه زمانی خاصی نیست. بهطور مثال شاملو در دوره میانی زندگی خود شعرهایی دارد که تحت تأثیر تاریخ بیهقی هستند. و این دوره بندی بر اساس زبان شاعر در کل حیات ایشان مدنظر بنده است.
رسمی جاافتاده هست که پس از مرگ هر شاعر بزرگ برای او بنیاد و جایزه و امثال آن بنیان نهند تا یاد و نام و میراث گرامی و اثرگذار بماند. سایت، بنیاد و جایزهٔ شاملو را در این میان چه میبینی و چرا منتقد عملکرد دو سال نخست آن هستی؟
اینکه ما یاد و نام یک بزرگ را گرامی بداریم کار بسیار زیبا و ارزشمندی است، بنیاد و سایت احمد شاملو پس از درگذشت شاعر توسط آیدا سرکیسیان و ع. پاشایی بنانهاده شد و مسئولیت حفظ آثار ا. بامداد این بزرگواران پذیرفتند. اما برسیم بر سر جایزهای به همین عنوان، حافظ موسوی دبیر محترم نخستین دوره و داور بررسی آثار سال دوم در مراسم معرفی برگزیدگان جایزه شعر شاملو گفت: میخواهیم جایزه شاملو را به اعتبار جایزه الیوت برسانیم خب اینجا چند پرسش برای بنده و شاید دیگران به وجود میآید: ۱. شما دبیر و بازخوان با چه ادعایی میتوانید ادعا کنید سطح این جایزه را به سطح جایزه الیوت برسانید وقتی هنوز استاندارد یک جایزه جهانی را رعایت نمیکنید. آیا شما مانند جوایز بزرگ ادبی جهان در گزینش آثار و انتخاب داوران رفتار کردهاید؟ ۲. بازخوانی که برای دوره نخست داوری انتخاب کردید چگونه در دور نهایی هم داور است؟ ۳. چرا داوران یک جایزه باید استعفا بدهند؟ حالا کافی ست منِ تماشاگر نگاهی به برگزیدگان سال اول و دوم این جایزه بیندازم و نگاهی به دیگر کاندیداهای حاضر در لیست نهایی. متوجه میشویم جایزه را به ضعیفترین آثار دادند.
پیشنهادت برای اثرگذارتر شدن چنین کوششهایی چیست؟
پیشنهاد بنده در این رابطه این است که بنیاد شاملو هر سال یک دبیر برای جایزه انتخاب کند و دبیرخانه مانند تمام جوایز معتبر ادبی دنیا آثار منتشر شده در طول سال را پیگیری و در اختیار هیات داوران بگذارند، داورانی را انتخاب کنند که با شعر امروز ایران آشنا باشند نه بازیگر و نه روانشناس و … که شاید در طول سال یک کتاب شعر را هم نخواند.
و سخن ناگفته پایانی:
شعر امروز ایران دارای مشکلات فراوانی است بهطور مثال در طول سال کتابهای زیادی درزمینهٔ شعر منتشر میشود که نه خوانده میشوند و منتقدی آنها را ارزیابی میکند، برخی مجلههای ادبی بر اساس رفاقتی که با ناشران دارند برترین کتابهای سال را معرفی میکنند و وقتی کتابها را میخوانی لبخند تلخی گوشهٔ لبت نقش میبندد. یک شاعر مطرح همیشه شعرهایش خوب نیست… گاهی باید سخت نقد شود و مورد ارزیابی قرار گیرد چون دارای نام است دوستان بهراحتی چشم میپوشند و…
ارسال نظرات