معرفی «هویت ملی در قصه‌های عامه دوره صفوی» از محمد حنیف

معرفی «هویت ملی در قصه‌های عامه دوره صفوی» از محمد حنیف

دلیل دیگر برجستگی سلسله‌ی صفویه و به‌ویژه شاه‌عباس این نکته است که پیش از شاه‌اسماعیل و ظهور سلسله‌ی صفویه (۹۰۵تا۱۱۴۸) در ایران دولت متمرکزی وجود نداشت. از نظر اعتقادی تنوع‌مذهبی در میان ایرانیان رایج بود. سلسله‌ی صفویه سبب یکدستی هویت ایرانی شد. بعد از قرن‌ها گسیختگی و ظهور حکومت‌های منطقه‌ای گوناگون، ایران شاهد یکپارچگی جغرافیای زیستی و مذهبی شد.

 

نویسنده: مسعود هوشیار

ادبیات عامه بخشی جدای‌ناپذیر از فرهنگ روزمره‌ی مردم ایران است. بخشی از این فرهنگ عامه در قصه‌ها بازنمود یافته است. این قصه‌ها در پیوند با ادبیات کهن‌اند. ادبیات کهن نیز ریشه در این قصه‌ها دارد و چه‌بسیار مفاهیمی را از قصه‌ها وام گرفته است؛ بنابراین این دو جنس از ادبیات با هم ارتباطی دو سویه دارند. از این دید، بخش چشم‌گیری از قصه‌های بازمانده از جامعه‌ی کهن، قصه‌های دوره‌ی صفویه است.

در دوره صفویه برگزاری جلسه‌های قصه‌خوانی بسیار چشم‌گیر بوده است. قصه‌خوانان در قهوه‌خانه‌‌ها و چهارسوها و سر گذرها قصه‌خوانی می‌کرده‌اند. با این شیوه فرهنگ قصه‌خوانی را رواج داده‌اند. کارکرد قصه‌خوانان در زنده‌نگه‌داشتن روایت‌های شفاهی از قصه‌ها بسیار پُراهمیت است؛ چراکه این روایت‌ها بازتاب‌دهنده‌ی هویت ما ایرانیان است. آینه‌ای که نه‌تنها دوره‌ی صفویه را به ما می‌شناساند؛ بلکه رگه‌هایی از فرهنگ و آداب و رسوم پیش از خود را پیش روی ما قرار می‌دهد.

در قصه‌های دوره‌ی صفویه شاه‌عباس صفوی جایگاه خودیژه‌ای دارد. گشورگشایی‌ها و «شکست ازبکان و بازپس‌گرفتن سرزمین‌های غربی و شمال غربی از عثمانی‌ها و به‌زانو درآوردن پرتغالی‌ها در خلیج فارس آن هاله‌ی جادویی اقتدار را حول وجود شاه‌عباس تنید» (ص۵۶) که سبب شد شاه‌عباس در میان مردم جایگاه بلندمرتبه ای بیابد و در چشم مردم هاله‌ای از تقدس پیرامونش تنیده شود. همین جایگاه ویژه سبب شد تا شخصیت شاه‌عباس بیش از دیگر پادشاهان ایرانی در قصه‌های دوره‌ی صفویه و پس از آن حضور داشته باشد. «در «گنجینه‌ی اسناد فرهنگ مردم» که غنی‌ترین گنجینه‌ی اسناد( قصه‌های شفاهی) دولت در ایران محسوب می‌شود، به‌طور دقیق صدوپنجاه قصه از شاه‌عباس ثبت شده است. این تعداد برای اسکندر سی قصه، برای محمود غزنوی یازده قصه، برای ناصرالدین‌شاه هفت قصه، برای کریم‌خان پنج قصه» (ص۹۶و۹۷) است.

در قصه‌هایی گوناگونی که شاه‌عباس در آن‌ها حضور دارد، به‌شیوه‌ی پنهانی و با لباس مبدل به میان مردم می‌آید. آرزوهای مردمان فقیر را برآورده می‌کند. به‌ویژه در چندین قصه، زنان بیشتر به‌چشم می‌آیند. به‌هر روی، در همه‌ی قصه‌های این دوره از شاه‌عباس به نیکی یاد می‌شود. «راویان اولیه‌ی این قصه‌ها از شاه‌عباس مقتدری فراتر از اقتدار واقعی وی ساخته‌اند و این بدان معناست که دوره‌ی سلطنت این پادشاه فرهمند دوره‌ای استثنایی بوده و در طول تاریخ بعد از شاه‌عباس جامعه شاهد تولد چنین پادشاه بزرگی نبوده است» (ص۵۶). حال آنکه شاه‌عباس در دنیای واقعی شخصیتی گستاخ بوده است. شخصیتی بسیار تندمزاج. «دن گارسیا دسیلوا فیگوئرا سفیر اسپانیا در دربار شاه‌عباس اول […] شرح دردناک و خفت‌بار انتخاب زنان و دختران مردم توسط شاه‌عباس را در خلال دیدار او از بازار ارائه می‌کند که بیانگر درنده‌خویی و قدرت بی‌حصر شاه صفوی است» (ص۹۷و۹۸). با وجود این، دلیل برجستگی شاه‌عباس برگرفته از جایگاه مقتدرانه‌اش در میان مردم است. حتی اسکندر که جایگاه دوم را با سی قصه پس از شاه‌عباس دارد چنین چهره‌ی مردم‌پسندی ندارد. «اغلب قصه‌هایی که درباره اسکندر نقل شده است در انتقاد از اوست. سردار پیروزی که بعد از شاه عباس بیشتر این قصه‌ها درباره اوست. در حالی که حتی در یک قصه نیز از شاه عباس چهره‌ی شریر و بدخواه و مخالف مصالح مردم ارائه نشده است هرچند به اشتباهات اشاره کرده‌اند» (ص۹۷).

دلیل دیگر برجستگی سلسله‌ی صفویه و به‌ویژه شاه‌عباس این نکته است که پیش از شاه‌اسماعیل و ظهور سلسله‌ی صفویه (۹۰۵تا۱۱۴۸) در ایران دولت متمرکزی وجود نداشت. از نظر اعتقادی تنوع‌مذهبی در میان ایرانیان رایج بود. سلسله‌ی صفویه سبب یکدستی هویت ایرانی شد. بعد از قرن‌ها گسیختگی و ظهور حکومت‌های منطقه‌ای گوناگون، ایران شاهد یکپارچگی جغرافیای زیستی و مذهبی شد. در دوره‌ی صفویه فرهنگ دینی‌ملی ایرانیان تقویت شد و همچون عاملی برای تهییج مردم برای مقابله با عثمانی‌ها و ازبک‌ها به کار رفت. از این دید، درون‌مایه‌ی قصه‌های دوره‌ی صفویه دینی‌مذهبی است. روحانیان شیعه در دوره‌ی صفویه قدرتی همسنگ قدرت شاهان صفوی داشتند. این گروه نگذاشتند قصه‌های مذهبی را قصه‌گویان کم‌سواد نقل کنند؛ بنابراین قصه‌گویان سنتی و قومی و قهوه‌خانه‌ای به نقل قصه‌های تاریخی و اجتماعی روی آوردند. (ص۱۲). همچنین خلق حماسه‌های ملی به‌شدت ضعیف شد. در عوض نوع تازه‌ای قصه با تمایلات و تعصبات دینی در قصه‌پردازی ایرانی ظهور کرد. مخالفت‌های این حکومت با شاعران و قصه‌پردازان به مهاجرت عظیم آن‌ها به هند و دیگر سرزمین‌ها انجامید.

در فصل یکم با عنوان «هویت، قصه‌ی عامه و داستان‌سرایی دوره‌ی صفوی»، درباره‌ی هویت و نیز هویت ملی از چند دیدگاه سخن می‌راند. سپس در فصل دوم با عنوان «هویت ملی دوره‌ی صفوی در قصه‌های شفاهی»، بیشترِ قصه‌های شفاهی را واکاوی می‌کند. در فصل سوم با عنوان «هویت ملی در قصه‌های مکتوب صفوی» پنج قصه‌ی مکتوب اسکندرنامه، هزارویک روز، شاهزاده شیرویه، حسین کُرد شبستری، فلک‌نازنامه را  وامی‌کاود. سپس در ادامه‌ی کتاب نتایج پژوهشش را جمع‌بندی می‌کند. محمد حنیف در بخش پایانی، پنجاه‌وهفت قصه را آورده است. این قصه‌ها از مجموعه‌قصه‌هایی است که «به‌همت ابوالقاسم انجوی شیرازی، نخستین رئیس واحد «فرهنگ مردم» در رادیوتلوزیون و صدها فرهنگ‌یار در سراسر کشور» جمع شده است.

حنیف در این کتاب از دریچه‌ی پژوهشگر قصه‌های دوره‌ی صفوی، قصه‌ها را دسته‌بندی می‌کند. ریشه‌ی آن‌ها را وامی‌کاود. از سویه‌های گوناگون فرهنگی‌ بررسی می‌کند. سویه‌های همچون بازتاب گذشته‌ی تاریخی ایرانیان، آداب‌ورسوم، مذهب و نظام سیاسی. از این دید، کتاب هویت ملی در قصه‌های عامه‌ی دوره‌ی صفوی، کتاب منسجم است و اطلاعات بسیار مهمی به خواننده می دهد.

ویژگی دیگر این کتاب، ویرایش آن است. شهربانو سادات افتاده ویراستار این کتاب است. این نکته که ناشر نام ویراستار را در شناسه‌ی کتاب آورده است بسیار ستودنی است. متأسفانه کمتر نشری حاضر می‌شود نام ویراستار را در شناسه‌ی کتاب بیاورد. از این دید همیشه در حق ویراستار کوتاهی می‌شود. ویراستاران نکته‌سنجی که باعث خواناشدن و مهم‌تر از آن سبب پرفروش‌شدن کتاب‌ها می‌شوند. به‌هر روی، این کتاب را بسیار نکته‌سنجانه ویراسته شده این نکته به خواننده کمک می‌کند تا مطالب را شسته‌رفته دریابد؛ چراکه جمله‌ها کوتاه است؛ پاراگراف‌ها مشخص است و نشانه‌های سجاوندی در جاهایی گذاشته شده است که باید باشد.

کتاب‌نامه: حنیف، محمد (۱۳۹۳)، هویت ملی در قصه‌های عامه‌ی ره‌ی صفوی، تهران: عصر داستان، چ۱.

ارسال نظرات