دکتر علی مشائی
بخش دوم و پایانی
بخش اول
نگاهِ علمی به میراث ادبی
درزمینهٔ ادب پارسی نیز پروفسور رضا پیشرفتی قابلستایش همگام با سیر در علوم ریاضی و مهندسی نموده است. وی صاحب صدها مقاله ادبی است که میتوان عناوین تعدادی از مقالات و کتابهای منتشرشده وی را ازجمله: 1. راز آفرینش؛ 2. حدیث آرزومندی؛ 3. برگ بیبرگی؛ 4. مهجوری و مشتاقی؛ 5. نگاهی به خیام؛ 6. نقدها را بود آیا که عیاری گیرند؛ 7. دیدها و اندیشهها؛ 8. نگاهی به شاهنامه؛ 9. نگاهی به شعر سنتی امروز ایران؛ ۱۰. گلچینی از مقالات فرهنگی؛ 11. سخنرانیهای پروفسور فضلالله رضا، خانه ریاضیات اصفهان 1383 و غیره را نام برد.
بنا به استنباط مؤلف این مقاله، کلیه نوشتههای ادبی پروفسور رضا دارای زیربنایی محکم نشئتگرفته از تئوری انفرماتیک و مفاهیمی از فضاهای مهندسی و ریاضی است. او با فراخ نگری خویش دنیای ادب فارسی را با زیور دانش و خردگرائی آراسته است. بسیاری از این مقالات ادبی وی همانند و همتای فضاهای هیلبرت و مفاهیم تئوری تقریبات در ریاضی و کاربرد فضاهای محدود (دیجیتال) و نامحدود (پیوسته) است. در این مقالات وی کوشیده است از مرز فرهنگ لغات (دائرةالمعارف) بگذرد و به مفاهیم برسد، همچنآنکه فیتزجرالد رباعیات خیام را برگردان نموده است. او بهخوبی متوجه این واقعیت شده است که واژهها از فضاهای محدود و نارسا هستند و معانی تقریبی دارند و تعدادی قابلشمارش و معدود واژه برای بیان افکار نامتناهی و بینهایت در بسیاری موارد کافی نیست.
او میگوید در مدل فضاهای اقلیدس و هیلبرت که فاصله هر دو عنصر معین شده است مسئله اشراف و شناخت بدین گونه است: یک ناشناخته داریم و یک جهان شناختهشده (فضاهای هیلبرت). نخست در جهان شناختهشده کلیدها و پایگاههایی پیدا میکنیم به شماره ابعاد هندسی جهان معرفت موردنظر.
هر عنصری از این فضاهای ناشناخته یک تصویر در جهان شناختهشده دارد نه بیش (تصویر قائم. Orthogonal Projection). در آن جهان بینهایت میتوان به آن تصویر نزدیک شد ولی وصول به ناشناخته اصلی امکان عقلی هم ندارد
اما به آن یگانه تصویر (جلوهای از حقیقت) از راه حساب یا از راه اشراق نزدیک میتوان شد ولی از حدی فراتر نمیتوان رفت.
گفتم که کی ببخشی بر جان ناتوانم/ گفت آن زمآنکه نبود جان در میان حائل (حافظ)
تا جان در تن است آن پرده میان جهان شناختهشده وجهانی که ورای آن است برنمیافتد. بقول خیام:
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من/ این خط معما نه تو خوانی و نه من
هست از پس پرده گفتوگوی من و تو/ چون پرده برافتاد نه تو مانی و نه من
دنباله این مطلب را میتوان در مقاله «نارسایی واژهها» درمجموعه «دیدها واندیشهِها» دنبال کرد. (مفهوم همانند سازی فضاهای هیلبرت در ادبیات فارسی را میتوان از کتاب «فضاهای خطی در مهندسی» آموخت) علم ما همان تصویری است که غالباً بهتقریب از مفاهیم جهان گستردهتر در ذهن داریم.
جهت آشنایی با مقالات پرمحتوای علمی و ادبی پروفسور رضا سالها وقت و توانائی بسیار لازم است.
مقالهای که در باب «گفتار در ترجمه پذیری» بحث میکند از Mapping و یا Transformation ریشه میگیرد. خواننده میتواند به تصویر پشت جلد کتاب «تئوری انفرماتیک» رجوع نماید. لزوم انتقال دقیق ایدهها در ترجمه تصویر (one.to.one و onto) است یعنی اینکه در دو زبان مختلف برای هر واژه از یکی فقط یک واژه بهمان مفهوم در دیگری وجود داشته باشد که این غیرعملی است. بخصوص در بسیاری از مفاهیم ادبی این غیرممکن است. لذا با اتکا به تئوری انفرماتیک انتقال افکار از یک زبان به زبانی دیگر مستلزم خسران (از دست دادن) و نواقصی در کیفیت آن است.
مقاله «علم و فرهنگ» که هردو عنصر آن در دایره معرفت قرار میگیرند درراستای محدودیت در علم و بخصوص در علوم ریاضی و آزادی در هنر بحث میشود. پروفسور رضا با روش تصویری (illustration) در این دایره معرفت، علم و فرهنگ را بررسی میکند. در مقالهٔ دیگری وی همچنین تعریف عدد «واحد» را با کاربرد گفتههای ابوریحان بیرونی بسیار دقیق شکافته و معرفی نموده است.
گرچه همه مقالات و نوشتههای وی تحسینبرانگیز است اما دو مقاله دیگر را میتوان بهطور شاخص انتخاب نمود. یکی «حافظ و تفکر ریاضی. عرفان و جبر و مقابله» است که وی در این مقاله بعد جدیدی در افکار حافظ کشف و به خواننده ارائه نموده است. مقاله دوم «قاضی بست» است که از تاریخ بیهقی استنتاج شده است. در مورد «حافظ و تفکر ریاضی» میتوان گفت که تاکنون ادبای زیادی درباره حافظ تتبع نموده و شرحی بر حافظ نوشتهاند ولی همگی ایشان تقریباً در چهارچوب ادیبانه سیر در حافظ نموده و به حدس و گمان زنی در همین محدوده در مورد بازیگران صحنههای مختلف در غزلیات حافظ پرداختهاند. اما خاک آستان حافظ «پروفسور رضا» بعد تازهای متفاوت از دیگران در غزلیات حافظ یافته است و آن شاهراه فلسفه ریاضی است.
گو رضا خاک آستان شماست/ برگ سبزی ز بوستان شماست
گو رضا هیچ شب نمیخوابد/ کز تو نوری بر او نمیتابد
پنج سال است تا ز بالش من/ گوشه انزوا و نالش من
هیچ دیوان خواجه دور نشد/ بیتی از حکمتش قصور نشد
آریا حافظ اوستاد من است/ سخنش آتش نهاد من است (پروفسور رضا)
او با فکر ریزبین و ظریف خویش نشان داده است که حافظ و فلاسفه دیگر نظیر او در ژرفای اندیشه گسترده خویش صور و مفهوم بینهایتها را لمس میکردهاند. بقول پروفسور رضا اگر حافظ امروز به مدارس ریاضی کشورهای غربی میآمد او را در طبقه دانشجویان ریاضی محض (تئوری) قرار میدادند. لازم به تذکر است که در همین مقوله سعدی و فردوسی دارای افکار و گفتههای مشابه با ریاضیات کاربردی میباشند.
مقاله برجسته «حافظ و تفکر ریاضی» نشان میدهد که اندیشههای فلاسفه بزرگ از علوم نظری و عملی ریشه میگیرند.
مؤلف این مقاله نیز مقدمهای بر آن نوشته است که از گفتههای گالیله، خیام، آندره دو مولن، رودکی و پروفسور رضا الهام گرفته است. زبان این ارتباط ریاضیات انتخاب شده است زیرا این زبان بهصراحت ما را به مقصود میرساند.
درجایی پروفسور رضا میگوید «خرد محض که پایگاه معرفت ریاضی و علمی است برمدار احساسات و خواستهها نمیگردد». او میگوید که «در ذهن حافظ رگههای فکر انتزاعی (Abstract thinking) که از نشانههای اهل تفکر دانشی، بهویژه اهل ریاضی است دیده میشود». «هاله مهآلودی که معانی کلمات و اصطلاحات متداول در دیوان لسانالغیب مانند شیخ، زاهد، رند، محتسب، کافر، مسلمان، می، معشوق، خرابات، خطوخال، زلف و رخ، و از همه مهمتر «او «را فرامیگیرد نمایانگر گرایش ذهن حافظ به ذهن دانشمندان اهل ریاضی است.» درمجموع حافظ چگونگی کار هر یک از بازیگران صحنه شعر خود را در غزلهای دیوانش توصیف میکند بهطوریکه اهل علم عوامل اصلی عرصه کار خود مانند خط، نقطه، صفحه، توازی و تقاطع را تعریف میکنند.
اشارات عارفانه حافظ به روابط جبر و مقابله گونه در میان ناشناختهها شباهت دارد. در جبر و مقابله متغیرهایی مانند X و Y و Z و. … که هرکدام دارای میدان معینی جهت انتخاب مقادیر هستند انتخاب میشوند. این متغیرها در ارتباط با یکدیگر یک سری معادله یا نامعادله تشکیل میدهند که جواب قطعی برای تعیین مقادیر این متغیرها بر اساس روابطشان از حل این دستگاهها به دست خواهند آمد.
این شباهتها را در هرکدام از غزلیات حافظ میتوان یافت که متغیرها همان زاهد و صوفی و غیره میباشند. همانطور که بیان شد این متغیرها در غزلهای مختلف معانی خاصی دارند که محدود به همان غزل است و تعمیم کلی نمیپذیرد. بنابراین غزلیات حافظ دارای فرهنگ ویژه لغات بکار برده در همان غزل را دارد و از کتابهای لغت (دیکشنری) پیروی نمیکند و منحصراً تابع لغت مکتبی و متعارف نیست. مثلاً کلمه صوفی در غزل دیگری میتواند اندکی متفاوت باشد. جهت ارائه شواهد دیگر در این مورد میتوان به چند بیت از حافظ اشاره کرده که شباهت رابطه آن را با ریاضیات نشان میدهند.
قاضی بست «مقاله دیگری است که پروفسور رضا با انتخاب از تاریخ بیهقی آن را با ریزبینی خاصی تجزیهوتحلیل کرده است. در حقیقت مؤلف مقاله «قاضی بست» تصویر خود را تحت شرایط آن زمان عرضه میکند. در اینجا بحث این نیست که بیهقی چه میگوید و یا بازیگران صحنه این مقاله چگونه نقش خود را ایفا کردهاند. هدف درک و استفاده از تفاسیر مؤلف مقاله (پروفسور رضا) است. نویسنده این مقاله آن را خوب پرورانده و در جّو فرهنگی روز تهیه کرده است. وی هر صحنه را به ترتیب زمان و در موقعیت خویش قرار داده و مقالهای قابلفهم تهیه نموده است که خواننده میتواند تصویر آمال معنوی خود را در آن جوّ ببیند. این مقاله خوانندههای فراوانی داشته است. ازجمله ادیب معاصر جمالزاده، خطاب به مؤلف میگوید «من سه بار آن را خواندم و گریه کردم». او میگوید «اگر شما در تمام عمر فقط همین یک مقاله را نوشته بودید دین خویش را به ایران ادا کرده بودید». (جمالزاده نویسنده بزرگی است و اینکه او با کمال فروتنی میگوید که «مقاله را سه با خواندم» شاید بتواند درسی باشد برای خوانندگان امروز که اگر درّی (جواهری) در ادبیات فارسی پیدا کنند از آن بهآسانی نگذرند.)
آنچه در بالا گفته شد مختصری از انبوه مقالات و کتابهای علمی و ادبی پروفسور رضا است. از نوشتهها، گفتهها و حضور مؤثر وی در محافل علمی و ادبی میتوان نتیجه گرفت که:
پروفسور رضا یک عالم، یک عارف دوست و نیز یک عاشق بوده است.
او با بیش از یک سده زندگی خلّاق و مؤثر خویش در سطح جهانی در بستر مرگ به پژوهش و نوشتن مقالات علمی و ادبی مختلف میپرداخت. وی تا سرحد توان ورزش را در روند زندگی خویش قرار داده و حیات را در ابعاد سازنده به جلو میبرد. او همیشه عاشق زندگی خلاق و سازنده بوده است.
پروفسور رضا خود نهتنها عاشق زندگی سازنده بود بلکه سرمایه علمی و اقتصادی خویش را برای گسترش و بالا بردن کیفیت زندگی دیگران صرف میکرد. او مانند یک معلم جهانبین مبادرت به نیکی و راه نمائی دیگران را سرلوحه زندگی خویش قرار داده بود.
نکاتی ژرف در زندگی پروفسور رضا
گذری بر زندگی بزرگان و فلاسفه چون حافظ، سعدی، خیام، نشان میدهد که این بزرگاندیشان از مال و مکنت حداقل بهرهبرداری را نموده و اغلب در فقر و مسکنت زندگی را گذرانیدهاند. اما بگفته نلسون ماندلا مهم این نیست که شخص کجا و کی متولد میشود و در کجا و چه زمان جهان را ترک میکند. مهم این است که وی چه نقشی در جهان ایفا کرده و چه اثری از خود گذاشته است.
علیرغم اینهمه توانائی درزمینهٔ علمی در سراسر اروپا و آمریکا و درخواستهای مکرر جهت دریافت و قبول شهروندی از کشورهای مختلف ازجمله سوئد و کانادا، وی نهتنها این دعوتها را در آن زمان نپذیرفته بلکه مصّرانه به گسترش فرهنگ و ادب ایران تأکید کرده و همزمان از یک زندگی بسیار مختصر بهره میبرده است. او از قاضی بست (بیهقی) درس گرفته است. وی از اوستاد خویش حافظ ایده میگیرد. وصفالحال او چند بیتی است که رودکی سروده است:
خواهی اندر غنا و شدت زی/ خواهی اندر امان به نعمت و ناز
خواهی اندکتر از جهان بپذیر/ خواهی از ری بگیر تا به طراز
اینهمه روز مرگ یکساناند نشناسی ز یکدیگرشان باز (رودکی) پروفسور رضا در خانهای نسبتاً کوچک که همه اتاقهای آن پر از کتاب و کتابخانه است زندگی میکرد. میز نهارخوری بزرگ وی همیشه پوشیده از کتاب و جزوه و مقاله بود. در خانه کوچک ولی با صفای وی پر از محبت بود. در زندگی او همهجا اثری شاخص از علم و عرفان بچشم میخورد. کتابخانه بزرگی در زیرزمین داشت که هرساله در فصل بهار به علت باران درودیوار آن خیس میشد اما وی نگران چیزی جز کتابها نبود.
با داشتن زندگی بسیار ساده و مختصر برای خود او و همسرش وی دهها هزار دلار صرف ساختن مدارسی در روستاهای دورافتاده خراسان و رشت جهت سوادآموزی دختران روستایی کرده بود.
در سخن گفتن او پیرو استاد و مرشد خویش حافظ بود. او بسیار آرام صحبت میکرد و کلمات را بااحتیاط بکار میبرد، آنطور که از کتاب تئوری انفرماتیک استنباط میشود. او هر گز جزمی ادعا نمیکرد. وی همهچیز را در لوای پرسش میپروراند همانطور که حافظ در غزلیات خویش بیان میکند. در نشستها پروفسور رضا خود راهم سطح دیگران قرار داده و در محاورات خویش را همرتبه مخاطب وانمود میکرد. او بسیار متواضع، مهربان و قابلاعتماد بود. وی روابط را بسیار مدبرانه تنظیم و رهبری میکرد. پروفسور رضا به آزادی اندیشه اعتقاد داشت و بسیار بخشنده بود. وی شنوندهای توانا و پرحوصله و برای هر سؤال بسیار معقول و مدبرانه و پدرانه جواب میداد آنطور که شایسته او بود.
به چند نکته از گفتههای وی میپردازیم:
از کلمات پرمحتوای پروفسور رضا
پروفسور رضا ضمن سخنرانیها و در تألیفات ذیقیمت خویش نکات ارزندهای را ارائه نموده است:
فراموش نشود که هرچه بیش دریابی، پرسشها و ندانمها فزونی مییابند. ولی مرد دانشی پس از عمری پژوهش میتواند سپاه ندانمها را بهتر و منظمتر صفآرائی و ارزیابی کند.
مردمان بزرگ گرانبهاترین چشمههای رحمت و معرفتاند. آدم وقتی غرق در جزئیات زندگانی بهیمی بشود، اصول حیات انسانی و درخشش آفتابها را دیگر نمیبیند.
وارستگی و آزادگی فردی و ملی ما در این است که در صف اول علم و فرهنگ قرار بگیریم و این هم غیرممکن نیست. همت عالی میخواهد. همکاری و ازخودگذشتگی میخواهد. من قطع دارم همه این خوبیها و خصوصیتهای نیک در مردم ایران هست.
به یک عامل بسیار مهم اشاره میکنم که در پیشرفت غرب در دوران انقلاب صنعتی بسیار مؤثر بوده است و آن «کار گروهی «و «مدیریت«بوده است. به نظر من ما در این قسمت هنوز نوپا و تازهکار هستیم.
۵. کشورهایی که خدمتگزاران مدبر دارند انرژی مذاب گرانبها را از چنگ کمدانان و پراکندگان به جان هم افتاده به درمیآورند.
امیدوارم روزی بار علمی و فرهنگ حقیقی در کشور ما رونق به سزا بیابد. بر شمار دوستداران دانش و حکمت افزوده شود و ایران تاریک و خراب در پرتو آفتاب معرفت روشن و آباد گردد.
رابطه فرهنگی و ادبی پروفسور رضا با شعرا و ادبای معاصر
علاوه بر مطالعه دقیق و ژرفای پروفسور رضا در ادبیات کهن ایران و ایجاد ارتباط دقیق با فلسفه تاریخ آن وی با اکثر شعرا و نویسندگان معاصر ارتباط ادبی داشته است. آشنایی با جمالزاده که وی «قاضی بست» را ستایش کرده است از آن جمله است. علاوه بر جمالزاده با ادیبانی چون حبیب یغمائی، مجتبی مینوی، دکتر عیسی صدیق، فریدون توللی، شهریار، سیمین بهبهانی، دکتر مهدی حمیدی، ابراهیم صهبا، مهدوی دامغانی، اسلامی ندوشن و. … در ارتباط بوده است.
اکثر این ادبا پروفسور رضا را مردی فاضل و دانشمند و خدمتگزار به فرهنگ و تاریخ ایران معرفی کردهاند. در اینجا فقط دو نمونه از ابیاتی که دو شاعر معاصر در مورد پروفسور رضا سرودهاند اشاره میکنیم:
نامه از ابراهیم صهبا (تاریخ 11/5/1352)
تقدیم به استاد عزیز و دانشمند جناب پروفسور رضا به مناسبت تألیف تفسیر شاهنامه
درود ما به «رضا» اوستاد عالیقدر/ که او به عالم علم است بیبدیل و نظیر
اگرچه شهره بود در ریاضی و فیزیک/ بود به شعر و ادب نیز کاردان و بصیر
نموده خدمت پرارزشی به کشور ما/ که شاهنامه ما را نموده او تفسیر
از اوست شاد به جنت روان فردوسی/ که هست شعر بلندش به دهر عالمگیر
ز نکتهسنجی او نیک میتوان دریافت/ کشیده زحمت بسیار این ادیب شهیر
بگفت از دلوجان این چکامه را «صهبا»/ که کرد در دل او گفته «رضا«تأثیر
قطعه تو و خورشید از دکتر مهدی حمیدی:
تقدیم به رئیس دانشمند دانشگاه تهران جناب آقای پروفسور رضا
گر چشم جان ز مهر تو خواندی حکایتی/ در دل غمی نماندی و بر لب شکایتی
دانی ز شعر نغز توأم بر زبان چه رفت؟/ ای از بهشت جزوی و از رحمت آیتی
در جسم دانش آنکه ترا همچو جان دمید/ کرد از کرم ز معجز عیسی حمایتی
اکنون تو جای خویشی و خورشید جای خویش/ شب را نهایتی و سحر را بدایتی
من، ذرهای زمینی و پایان گرفتهام/ تو، چشمهای فضائی و در حدّ غایتی
زین روی، وصف شعر من است از زبان تو/ وصف نهایتی، ز لب بینهایتی
پیش از تو آنکه بود که از سرّ کائنات؟/ سنگین، به نثر بیهقی آرد روایتی؟
وانگه در آن زگفته حافظ کشد مدام/ هر جا که یافت بیتی و در آن کنایتی؟
بنویس و بازگوی و به امساک مگذران/ تشنه است باغ شعر به ابر عنایتی
بنویس، تا بداند گیتی زبان ما/ شاهنشهی است گر چه ندارد ولایتی
مگذار کائن گروه سخنور فزون کنند/ ازآنچه کردهاند، بعمدا جنایتی
دانی که هر که را که زبان نیست، هیچ نیست/ کافی است نکتهای بر اهل کفایتی
بس رازها نهفتم در زیر هر سخن/ و آن رازها تو خوانی و مرد درایتی
گفتههای دانشمندان و ادبای معاصر در مورد پروفسور رضا
۱. «پژوهشهای علمی پروفسور رضا ستایشانگیز است، بهویژه که تحقیقاتش بر بنیاد علم خالص و ریاضیات استوار شده است و در گروه بهرهبرداری صنعتی و بازار مصرف نیست. کتاب تئوری انفرماتیک 1961 او را میتوان نخستین کتاب جامع علمی در این فن شمرد» (پروفسور کینگ، دانشگاه امپریال کالج لندن. انگلستان)
۲. «پروفسور رضا گرچه سرنوشت او را بهجانب علم خاص راند همواره مانند آفتابگردان رویش بهجانب ادب و فرهنگ ایران است.» (دکتر اسلامی ندوشن)
۳. «او از اندک کسانی است که در عین قرار گرفتن در قلههای دانش و فنآوری، آنهم در بطن دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی غرب، ایران را خانه خود و فرهنگ تابناکش را چراغ و مردمش را سرور خویش و خدمت به آنان را افتخار خود میداند.» (دکتر سعید سهراب پور. دانشگاه صنعتی شریف)
۴. «پروفسور رضا پدر تئوری انفرماتیک است. «(پروفسور جان گلداک، دانشگاه کارلتون اتاوا)
۵. مؤلف نیز بهعنوان یک طلبه و مشتاق علم یک جمله در مورد استاد ذکر میکند: نوشتهها و گفتههای پروفسور رضا حدّ و مرز زمان و مکان را نمیشناسد. پروفسور رضا متعلق به همه انسانهاست.
فهرست مآخذ
مقاله «علم و هنر». از مجموعه «دیدها و اندیشهها» چاپ مؤسسه مطبوعاتی عطائی، تهران، 1354.
راز آفرینش، ناشر خانه ریاضیات اصفهان 1384 شمسی.
برگ بیبرگی. مجموعه مقالات فرهنگی پروفسور رضا. ویرایش سوم، تهران 1391.
پرگامون. رباعیات خیام (Fitzgerald)
یادنامه دکتر محسن هشترودی. تألیف هادی سودبخش، ناشر نشر واحدی، تهران 1380.
«سخنی چند در پیرامون گفتار در ترجمه پذیری». مقاله شماره 3 از مجموعه «دیدها و اندیشهها»، چاپ مؤسسه مطبوعاتی عطائی، تهران، سال 1354 شمسی.
دیدها و اندیشهها.
Linear Spaces in Engineering. Fazlollah Reza, Blaisdell Publishing Company, Massachusetts, USA, 1971.
An Introduction to Information Theory, Fazlollah M. Reza, New York, McGrawhill, 1961. 9.
«گفتار در ترجمه پذیری».
مهجوری و مشتاقی. مقالات فرهنگی و ادبی پروفسور رضا. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی 1375 شمسی.
«علم و فرهنگ».. سخنرانی هنگام ریاست دانشگاه تهران در موزه نوبنیاد ایران باستان، 1347 شمسی.
«حافظ و تفکر ریاضی». از مجموعه برگ بیبرگی، ویرایش سوم، انتشارات اطلاعات تهران، 1391
«قاضی بست». (مجله نگین)
ارسال نظرات