نگاهی به «زن در ریگ روان» نوشته «کوبو آبه»

نگاهی به «زن در ریگ روان» نوشته «کوبو آبه»

زن در ریگ روان یکی از پرآوازه‌ترین رمان‌های معاصر ژاپنی است. این کتاب نوشته‌ی «کوبو آبه» و ترجمه «مهدی غبرایی» است که در سال 1382 توسط انتشارات نیلوفر چاپ شده است.

نویسنده: مهناز عسکری

این رمان درباره مردی است که در تعطیلات آخر هفته به واسطه‌ی علایق حشره‌شناسی‌اش به جایی در ساحل دریا می‌رود. او به دنبال حشره‌ای تازه می‌گردد که نام خودش را روی آن بگذارد و برای ابد جاودانه شود. بعد از گشت و گذار در بخشی از ساحل به دهکده‌ای می‌رسد و در گفتگو با پیرمردی از اهالی روستا، تصمیم می‌گیرد شب را در آنجا بگذراند. بخشی از ده با ساختاری عجیب، مانند گودال عمیقی است که در انتهای آن کلبه‌ای قرار گرفته است. روستائیان او را به یکی از این گودال‌ها هدایت‌ می‌‌کنند که در آنجا زنی زندگی‌ می‌‌کند. فردای آن روز او متوجه‌ می‌‌شود که خلاصی از این گودال امکان پذیر نیست…

این داستان با خبر گم شدن مرد (نیکی جومپی) آغاز‌ می‌‌شود «در یکی از روزهای ماه اوت مردی ناپدید شد». از آنجا که پس از هفت سال کسی از حقیقت خبردار نشد، طبق مفاد بند 30 قانون مدنی، مرد را در عداد مردگان قلمداد کردند. از اینجا به بعد با سرگذشت نیکی چومپی و آنچه برای او پیش آمده سروکار داریم. محور اصلی این سرگذشت، رابطه او با همان زنی است که در آن خانه حضور دارد. زن درست مانند همان ماسه‌ها حضوری غریب و ماهیتی مرموز دارد و رفتارهایش به اندازه رفتارهای غریب و ناشناخته ماسه‌ها، عجیب و دور از انتظار است. داستان از زبان سوم شخص (دانای کل) روایت‌ می‌‌شود اما در تمام داستان به طرز غریبی احساس‌ می‌‌کنیم این خود نیک است که دارد حرف‌ می‌‌زند. پلات زن در ریگ روان بسیار ساده است. قهرمان در جایی گیر افتاده و سعی‌ می‌‌کند خود را نجات دهد. همین پلات ساده را اما «کوبو آبه» با ظرافت بسیار تبدیل به داستانی پرتنش و زنده کرده است. او با خلق یک فضای فیزیکی جدید و بیش از همه عجیب، موفق شده بحران‌هایی را که نیکی چومپی از سر‌ می‌‌گذراند واقعی تر کند.

«زن در ریگ روان» برنده جایزه یومیوری شده و «هیروشی تشیگاهارا» فیلمی از روی آن ساخته که جایزه ویژه هیات داوران جشنواره  کن را در سال 1964 به دست آورد.

 

بخشی از کتاب:

«سال‌های سال شاگردها مثل آب رودخانه‌ می‌‌غلتند و‌ می‌‌روند. شاگردها روان‌ می‌‌شوند و فقط معلم است که مثل سنگ جاخوش کرده ته رودخانه، باقی‌ می‌‌ماند. با دیگران از امیدهایش حرف‌ می‌‌زند، اما خودش خوابشان را نمی‌بیند. خود را بی‌ارزش‌ می‌‌داند و یا به انزوای خود آزار پناه‌ می‌‌برد یا اگر در این مورد ناکام شد در نهایت مظنون و ریاکار‌ می‌‌شود و تا ابد رفتار نامتعارف دیگران را به باد انتقاد‌ می‌‌گیرد.» صفحه 80

این کتاب را‌ می‌‌توانید از کتابخانه نوروززمین به امانت بگیرید.

 

کتاب هفته

عنوان: زن در ریگ روان

نویسنده: کوبو آبه

مترجم: مهدی غبرایی

انتشارات: نیلوفر

تعداد صفحات: 240

ارسال نظرات