جمشید برزگر،‌ نویسنده و روزنامه‌نگار درباره تازه‌ترین کارِ یعقوبی:

تیمور لنگ تلاش قابل تقدیر برای همراهی با مردم ایران است

حضور ده‌ها تن از شخصیت‌ها و فعالان تورنتویی در سالن نمایش

تیمور لنگ تلاش قابل تقدیر برای همراهی با مردم ایران است

نمايش «تيمور لنگ» که به انگلیسی Earworm نام دارد، به کارگردانی محمد یعقوبی، روز جمعه ۹ فوریه ۲۰۲۴ اجراهای رسمی خود را آغاز کرد. در نخستين اجرای رسمی تعدادی از چهره‌های سرشناس تورنتو نیز حضور داشتند که حامد اسماعیلیون، کاوه شهروز، نیاز سلیمی، مصطفی عزیزی، خاطره شیبانی، مهرداد آرین‌نژاد، محمد تاج‌دولتی، بابک پیامی، جمشید برزگر، معین مطلبی، سعید دهقان، کیوان محمودنژاد، شهرام تابع‌محمدی، مهردخت هادی، و خسرو شمیرانی از آن جمله هستند. نمايش تيمور لنگ تا ۲۵ فوریه تقریبا هر روز روی صحنه خواهد بود. بعضی از اجرا‌‌ها به زبان فارسی و برخی دیگر به انگلیسی، و محل اجرا سالن «كروز تئاتر» است. نویسنده و کارگردان: محمد یعقوبی بازیگران: آیدا کیخایی، امیر مقامی، پریا هروی و امیر زاوش.

 

 

یادداشت جمشید برزگر

«تیمور لنگ» تلاش قابل تقدیر یعقوبی برای همراهی با مردم ایران است

 

محمد یعقوبی در نمایش تازه خود، «تیمور لنگ»، پا به صحنه‌ای حساس گذاشته که گذر از  باریکه خطرناک آن، نه فقط شهامت بلکه خلاقیت می‌طلبد.

 

در زمانه سانسور، بیان واقعیتی زمخت،که تعلق خاطر به بازنمایی‌اش می‌تواند مرزهای «هنر»را در هم بشکند، و دلبستگی به صحنه و بازی و درام و همان «هنر» که می‌تواند گزارش ما از زمانه را مخدوش و‌ گاه حتی بی‌معنا کند، همیشه هم وسوسه‌کننده بوده است و هم بی‌رحم.

 

آنچه اغلب اتفاق می‌افتد، درغلتیدن به یکی از این دو دره است؛ مخصوصا اگر امکان و مجال آزمودن شیوه‌های درآمیختن این دو، اندک و گاه محال باشد.

محمد یعقوبی، به عنوان نویسنده و کارگردان، و بازیگران و دیگر عوامل این نمایش، با علم به این دشواری، آگاهانه اولویت را به بیان و بازنمایی واقعیت سهمگین آوار جمهوری اسلامی بر جسم و جان و زندگی ایرانیان، چه در داخل کشور و چه حتی در خارج از کشور داده‌اند، اما هم‌زمان، از یاد نبرده‌اند که در بازگویی این دردهای جانکاه و زندگی‌سوز  بر صحنه تئاتر، از طیف متنوعی از شیوه‌های روایی و عناصر و امکاناتی استفاده کنند که توانایی بیشتری به درک واقعیت‌های لایه لایه و چند وجهی می‌بخشند.

 

بنابراین در «تیمور لنگ» نشانی از تن دادن به آنچه که جمهوری اسلامی با سانسور و حذف و سرکوب به هنر تحمیل کرده، به چشم نمی‌خورد. «تیمور لنگ» دادخواستی دیگر و شهادتی دیگر بر ستم پردامنه نظام اسلامی است که دامنه و ابعادش به مرزهای ایران و یک یا دو نسل محدود نمانده است.

درواقع، یعقوبی جدا از درامی که روایت می‌کند و بیننده تئاترش را دل‌مشغول سرگذشت و تقابل شخصیت‌های اثرش می‌کند، خود درگیر کشمکش دیگری است: چگونه بر تن‌ واقعیتی چنین زمخت و گل‌درشت، جامه‌ای از هنر نمایش بپوشاند؟ او به فراست بسترهایی مناسب و خلاقانه برای بیان آنچه در سر دارد، و به‌وضوح برایش اولویت دارد، فراهم می‌آورد. برای اینکه هما دیهیم بتواند مانیفست‌های خودش را ارائه کند، او را همچون پادکستری به بیننده معرفی می‌کند و حرف‌های او را، که ممکن است برای برخی شعاری یا «ژورنالیستی» جلوه کند، در قالب یک پادکست بیان می‌کند.

 

یعقوبی در عین‌حال، همان‌گونه که زندگی ما با رسانه‌های گوناگون درآمیخته، صحنه خود را از امکانات مولتی مدیایی محروم نمی‌کند. از عکس، ویدیو، متن و پیام های مکتوب و صوتی بهره می‌گیرد و از قضا، این بهره‌مندی، نه فقط جنبه‌های رئالیستی کار او را تقویت می‌کند، بلکه نقشی درخور در پیشبرد خط داستان، شخصیت پردازی و دراماتیک تر کردن روایت ایفا می‌کند و رنگ و بوی زمانه را نه فقط در متن، بلکه در اجرا هم به نمایش می‌گذارد.

 

به این ترتیب، او هوشمندانه بی‌آنکه وارد نمونه‌ها و مصادیق شود، با نشان دادن چهره‌هایی حقیقی که نمونه‌هایی از هجوم عشرت‌جویانه کارگزاران نظام اسلامی به کانادا هستند، بی آنکه نامی از آنها ببرد، بستر و پس‌زمینه واقعی و «رئال» داستان خود را به بیننده‌اش نشان دهد تا بیننده دیگر در احتمال عاشق شدن پسر و دختری تردید نکند که از سابقه آشنایی مادر و پدرشان بی‌خبرند.

این ارجاعات فرامتنی، بی خللی، پرسپکتیوی واقعی فراهم می‌آورند تا نه تنها شاهد رویارویی‌ها در شرایطی کاملا متفاوت از آنچه پیشتر زیسته بودند شویم، بلکه گذر زمان و باری را ببینیم که هر نسل به نسل‌های پس از خود تحمیل می‌کند: میراثی شوم که گرچه ممکن است وارث در پدید آمدن و یا به ارث بردنش نقش نداشته، اما بی‌گمان در پرداخت هزینه‌هایش سهمی خواهد داشت.

 

از همین رو، تلاش ارجمند محمد یعقوبی را باید گرامی داشت که گزارش بخشی از چگونه زیستن ما را اولویت خود می‌شمرد و هم‌زمان، بنابه‌خصلت هنرمند بودنش، از یاد نمی‌برد که این گزارش بر صحنه تئاتر است که جان می‌گیرد و اگرچه متن و امکانات، دست بازیگران و کارگردان را باز نمی‌گذارد اما به هر روی، بیننده آمده است که تئاتر ببیند. و این باید مایه آرامش خاطری باشد که بازیگران او در این مسیر همراهند و در برانگیختن احساس تماشاگران بسیار موفق.

 

تلاش هنرمندانی مثل یعقوبی و گروه نمایش او را باید قدر دانست. این همراهی با حرکت عمومی ایرانیان به سوی دموکراسی که اکنون به ویژه در شعار «زن، زندگی، آزادی» تبلور و تجلی یافته، و توجه به ابعاد زیبایی‌شناسانه آن، چندان مهم و ارجمند است که ما را وادارد که به تماشایشان بنشینیم و در پایان، همدلانه و قدردان به احترامشان برخیزیم.

 

ارسال نظرات