«مادرم با فروتنی و با اندوه به جای انتخاب یک پیراهن سفید و یقه باز و کوتاه، پارچۀ خاکستری و پاییزهای را در طرحی ساده و بلند دوخته و به یک بار پرو قناعت کرده بود. چرا که پوست سفید و براق و تقریبا صاف، چشمان نجیب و سرد او، هنوز میتوانست وی را بیوهای محترم و خواستنی نشان بدهد.
حتی من با این سن نزدیک بیست و ریش و نتراشیده، نمیتوانستم مادرم را پیر، یا مثلا یائسه نشان بدهم و این حتما از چشم هیچکدام از عموها پنهان نمانده بود زیرا هنگام خداحافظی مدام تکرار میکردند: منتظرتان هستیم…یادتان نرود…آن لبخندتان را هم بیاورید…»
بیژن نجدی شاعر و نویسنده معاصر ایرانی بود. او کارشناس ارشد رشته ریاضیات و دبیر دبیرستانهای لاهیجان بود. او برنده جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی نیز شدهاست. داستانهای ناتمام، از شاعرانهترین و خیال پردازانهترین داستانهای ناتمامی بود که هم شعر داشت و نثر دلنشین، و هم لایههایی از قصههایی که متاسفانه مرگ، نفسشان را گرفته بود. فضای آغشته به وهم و خیال و گاهی پیراسته به تصاویر شاعرانه، هر خوانندهای را چنان جذب خود میکند که گاهی عدهای با خود میاندیشند نکند با قالبی جدید که نه شعر است و نه داستان، طرفاند!
آن چيزي را که در تمام آثار نجدی مشترک است شايد بتوان در اين جمله خلاصه کرد: کلامی سبز، زبانی سرخ، نگاهی آبی به زندگی و آدمهايی معصوم و بکر. پرسوناژهای داستانی نجدی ديوانههايی پاک و منزهاند. «طاهر»، «مرتضی» و «مليحه» شخصيتهای غالب داستانهای او هستند. اينها در زمان داستانی نويسنده متولد میشوند، قد میکشند، پير میشوند و میميرند. مردان و زنان بیگناهی که اگر پيراهنشان را کنار بزنند، پوششی از معصوميتشان ديده میشود که روی استخوانهايشان پوشيدهاند؛ معصوميتی بکر و آرام که نه افسوس، بلکه تفکر را القا میکند.
بخشی از کتاب:
من در قصههايم سر پرندهای را بريده و پنهان کردهام تا خواننده به تحرک و تشنج تشديد شده تن و بال و پاهايش خيره شود؛ و پيش از آنکه پرنده بميرد، و تحرکش به سکون تبديل شود، شما طپش و تحرک و زنده بودن را در دردناکترين شکل آن میبينيد که ديگر زندگی نيست، مرگ هم نيست؛ زيرا حرکت تندتر شده اندامش وجود دارد و زندگی آميخته با مرگ. و اين همه لحظهای است پيش از مرگ، که پرنده شديدترين پر و بال زدن سرتاسر زندگیاش را انجام داده است؛ لحظهای که بيشترين آميختگی را با زندگی و طلب زندگی دارد، آن هم درست در همسايگی مرگ. به خاطر همين است که تمام قصههای من شروع و پايان ندارد.
این کتاب را میتوانید از کتابخانه نوروززمین به امانت بگیرید.
نام کتاب: داستانهای ناتمام
نویسنده: بیژن نجدی
انتشارات: نشر مرکز
تعداد صفحات: 230
سال: 1379
ارسال نظرات