معرفی کتاب «نظر به درد دیگران» از سوزان سانتاک؛

ناپایداری احساس همدردی با دیگران

ناپایداری احساس همدردی با دیگران

در بخش‌هایی از کتاب، سوزان سانتاک نشان می‌دهد که عکاسی‌های جنگ همیشه دربارهٔ صحنه‌های وحشتناک نیست. در تاریخ عکاسی جنگ هستند افرادی که صحنه‌های آرام را به تصویر کشیده‌اند. صحنه‌هایی به‌گزین‌شده. عکس‌هایی که با هدف ازپیش‌مشخص همهٔ اجزای آن را دست‌چین کرده‌اند.

 
 
نویسنده: مسعود هوشیار 

انسان در جامعۀ کهن همواره می‌جنگیده است و کمتر در آرامش به‌سر می‌برده است. تا پیش از دورهٔ مدرن، پدیدهٔ جنگ، اصلی پایدار برای اجتماع انسانی بوده است؛ بنابراین، در جامعۀ سنتی، جنگ بخشی از رفتارهای گروهی بوده است که با زندگیِ در جامعه می‌آمیخته است؛ اما صلح، گاه‌گداری به وقوع می‌پیوسته است. این نگاه جنگ‌جویانۀ انسان کهن، در چند سدهٔ اخیر تغییر کرده است. در صدوپنجاه سال اخیر جنگ‌های دهشتناکی در دنیا رخ داده است، با وجود این، دست‌کم در حد نگرش، رویکرد انسان مدرن در مقایسه با انسان سنتی دربارۀ پدیدۀ جنگ دگرگون شده است. در نتیجه، امروزه جامعهٔ انسانی بر اصل صلح تأکید دارد و جنگ ناهنجار است (سانتاک، ۱۳۹۴: ۹۷). با وجود این، تاریخ بشر با جنگ پیوند خورده است. کمتر انسانی می‌یابیم که از پدیدۀ جنگ دور بوده باشد. همچنان‌ که امروزه رسانه‌های اجتماعی خبرهای گوناگونی را به فرد می‌رسانند. هر لحظه هرکدام از ما در معرض بمباران اطلاعاتی دربارۀ رویدادهای ناگوار در گوشه‌گوشۀ جهانیم. آمار این خبرها آنچنان زیاد است که نوعی سهل‌انگاری در واکنش به این خبرهای ناگوار در انسان مدرن به وجود آمده است. پرسش اساسی این است که «سبب این‌همه بی‌اعتنایی به رویدادهای وحشتناکی که در جهان رخ می‌دهد چیست؟!»

سوزان سانتاک در کتاب نظر به درد دیگران، موضوع عکاسی جنگ را بررسی می‌کند. سانتاک در این کتاب عکس‌های معروفی از عکاسان جنگ را وامی‌کاود. از جمله عکس‌های جنگ داخلی اسپانیا. عکس‌های جنگ ویتنام و جنگ جهانی اول و دوم. همچنین عکس‌های دیگری که عکاسان از وقایعی تلخ گرفته‌اند:عکس‌های اعدام سیاه‌پوستان در فاصلۀ سال‌های ۱۸۹۰ تا۱۹۳۰ در آمریکا. عکس‌های مراسم «مرگ هزارزخم» در چین که زندانیان را مُثله می‌کنند.

در بخش‌هایی از کتاب، سوزان سانتاک نشان می‌دهد که عکاسی‌های جنگ همیشه دربارهٔ صحنه‌های وحشتناک نیست. در تاریخ عکاسی جنگ هستند افرادی که صحنه‌های آرام را به تصویر کشیده‌اند. صحنه‌هایی به‌گزین‌شده. عکس‌هایی که با هدف ازپیش‌مشخص همهٔ اجزای آن را دست‌چین کرده‌اند. برای نمونه، در جنگ کریمه، ۱۸۵۵، دولت بریتانیا عکاسی را مأمور می‌کند تا عکس‌هایی بندازد که چهرهٔ مطلوبی را از جنگ بنمایاند. برای این‌کار فنتون Roger Fenton را برمی‌گزینند.

فنتون لقب نخستین عکاس جنگ را یدک می‌کشد. ایشان برای رسیدن به هدفِ نشان‌دادن چهره‌ای مطلوب از جنگ، اجزای عکسش را می‌چید. در زمان استراحت، فرماندهان و سربازان را صدا می‌زد، آن‌ها را کنار هم می‌چید. با این رویکرد، در نهایت عکس‌های وی به اردوهای تفریحی مانند شد (سانتاک، ۱۳۹۴: ۶۸تا۷۰). فنتون با این شیوه چهره‌ای را از جنگ نمایاند تا مردم تشویق به جنگ‌طلبی شوند. در این بین، بیشتر مردم تشویق به خواندن روزنامه‌هایی شدند که عکس‌های فنتون آن‌ها را به ادامه‌دادن جنگ تشویق می‌کرد.

عکس‌ها در راه‌اندازی گروه‌های مخالف حکومت بسیار مؤثرند. عکس‌ها قادرند تا پایه‌های حکومتی را سست کنند؛ بنابراین، در کشورهایی که حکومت، مسبب کشته‌شدن عده‌ای شده است یا رویدادهای ناگوار را رقم زده است اثری از یادبودها یا موزه‌های مربوط به این کشتار را نمی‌بینیم. این کشورها حاضر نیستند با عکس‌ها خاطرۀ رویدادهایی را زنده کنند که خودشان باعثش بوده‌اند. برای نمونه در آمریکا، در شهر واشنگتن دی.سی، موز‌ه‌ای است دربارۀ کشتار یهودیان در واقعۀ هولوکاست؛ با وجود این، در خود آمریکا موزه‌ای دربارۀ خریدوفروش بردگان آفریقایی وجود ندارد؛ چراکه زنده‌کردن چنین رویدادهایی به‌ زیان منافع ملی آمریکاست؛ در نتیجه، «آمریکایی‌ها ترجیح می‌دهند شرارت‌هایی را به تصوری بکشند که جای دیگری بوده و شامل ایالات متحده نشود» (همان، ۱۱۵). همچنین ترکیه به‌هیچ‌وجه نمی‌گذارد تا موزه‌ای دربارۀ کشتار ارمنی‌ها در کشورش باشد؛ چراکه خاطرۀ ارمنی‌هایی را زنده می‌کند که دولت عثمانی کُشت. اما چنین موزه‌ای را در کلیسای وانک در شهر اصفهان می‌توانید ببینید.  

نکتۀ مهمی که سانتاک درباره‌اش سخن می‌گوید موضوع اثرگذاری عکس بر مخاطب است. آیا عکس‌ها در طول زمان بی‌اثر می‌شوند؟ مثلاً عکس‌هایی از سرطان ریه که بر روی پاکت‌های سیگار می‌کشند بعد از مدتی برای مخاطب عادی می‌شود؟ سانتاک باور دارد که حتماً همین‌گونه است. عکس‌ها در طول زمان اثرگذاری‌شان کمتر می‌شود. با وجود این بعضی عکس‌ها همواره اثرگذارند. مانند عکس‌هایی که از تصلیب مسیح وجود دارد یا عکس‌ها و نقاشی‌هایی که از تعزیۀ حسین در روز عاشورا باقی مانده است؛ در واقع، روحیۀ دینی سبب می‌شود تا اثرگذاری عکس‌ها همچنان باقی بماند.

نکتۀ درخور توجه برای بی‌واکنشی مردم به تصویرهای جنگ، ناپایداری احساس همدردی است. همدردی یا باید به عمل دربیاید یا اینکه به‌تدریج کم‌رنگ می‌شود و از بین می‌رود. اگر احساس همدردی سراغ کسی آمد باید واکنشی مناسب نشان دهد. دست به عمل بزند تا درد دیگران برایش عادی نشود. اگر در نگاه به درد دیگران بی‌واکنش باشیم، به‌مرور احساساتمان کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر می‌شود تاجایی که هنگام غذاخوردن تصویرهای کشتار دیگران را از رسانه‌ها می‌بینیم و به‌راحتی می‌گذریم. از دید سوزان سانتاک نکتۀ مهم‌تر این است که حتی احساس همدردی‌داشتن نیز کم‌ترین کاری است که فرد توانایی انجام‌دادنش را دارد. از دید سانتاک همدردی‌داشتن فرد در موضعی نابرابر است؛ زیرا فردی که همدردی می‌کند در زیر سقف خانه‌اش و در رفاه و ایمنی نشسته است و با عکس‌های جنگ همدردی می‌کند. چه‌بسا که فرد احساس می‌کند در آنچه روی‌داده است دخالتی نداشته است؛ اما اگر دقیق‌تر بنگرد می‌بیند که جغرافیای آرامش او به جغرافیای درد دیگران نزدیک است. پس این همدردی، اصیل نیست. واقعی نیست. عمق‌دار نیست. با وجود این، عکس‌ها این توانایی را دارند که جرقۀ همدردی واکنش‌مند و آگاهانه را بزنند و از وقوع جنگ‌های تازه جلوگیری کنند.

کتاب‌نامه

سانتاک، سوزان، نظر به درد دیگران، احسان کیانی خواه، تهران: گمان، ۱۳۹۳

ارسال نظرات