نویسنده: مهسا محبی
«ابوجعفر محمد نصیرالدین طوسی» معروف به «خواجهنصیرالدین طوسی» (۶۷۲-۵۹۷ ه . ق)، دانشمند و فیلسوف ایرانی و از بزرگترین ریاضیدانان و منجمان است. وی به امر ناصرالدین عبدالرحمان، حکمران اسماعیلی قهستان، به الموت برده شد و از ۶۴۵ ه.ق که الموت به دست مغول افتاد به خدمت هلاکو درآمد. در حمله هلاکو به بغداد (۶۵۶ ه . ق) و برچیدن خلافت عباسی همراه هلاکو بود و در خدمتش به وزارت رسید و به امر وی رصدخانه مراغه را بنا نهاد. شهرت وی به علت تحقیقاتی است که در مثلثات کرده و مدارج این علم را نزد مسلمانان در کتاب «تشکل القطاع» به اوج رسانیده است.
از جمله تالیفات ارزشمند او میتوان در درجهی اول به تالیفات نجومی و ریاضی و سپس در علم کلام (خاصه تجرید الکلام) و بالاخره شرح آثار فلسفی قدما (خاصه شرح اشارات ابن سینا) اشاره کرد. از دیگر آثار او عبارتاند از: تنقیح هندسهی اقلیدس معروف به تحریر اقلیدس؛ تذکرهی نصریه در هیات؛ تحریر مجسطی؛ بیست باب در معرفت اسطرلاب؛ با سی فصل در تقویم؛ اساس الاقتباس (به فارسی در منطق)؛ معیار الاشعار؛ اخلاق ناصری و اوصاف الاشراف (در اخلاق)؛ رسائلی در مناظره و موسیقی و جواهرشناسی و غیره.
زندگی او بر پایه دو هدف اخلاقی و علمی بنا نهاده شده بود. او در بیشتر زمینههای دانش و فلسفه، تألیفات و رسالههایی از خود به یادگار گذاشته که بیشتر عربی هستند، اما ۲۵ درصد نوشتههای وی به زبان پارسی بودهاند.
خواجه نصیرالدین طوسی برخلاف ابن سینا اقدامی برای ترجمه لغتهای عربی و به وجود آوردن اصطلاحات فارسی به جای اصطلاحات عربی نکرد و همان واژههای رایج روزگار خود را در آثار فارسی به کار برد.
کتاب در چهار فصل، دلایل یک قتل، فروپاشی الموت، قتل عام بغداد، ستارگان مراغه و بخش خاتمه تدوین شده است. داستان از زبان حسین، حسین جهانگیر دلاویز، فرزند محمدعلی دلاویز، شاگرد خواجه نصیرالدین طوسی که ساختگی و حاصل تخیل نویسنده است روایت میشود. هر فصل یادداشتی در انتها دارد که شامل ارجاعات به منابع استفاده شده است.
در یادداشتهای فصل اول نویسنده مینویسد: اغلب انسانها دارای قدرت فکری حیرت آوری هستند اما تنها برخی از آنها میتوانند به مرتبه خرد مطلق دست یابند. طوسی به ما میگوید که درمان بیماری تنها با تقابل عناصر امکانپذیر است.
بخشی از متن کتاب:
عاقبت اشاره کرد تا بنشینم، زانوها و دستانم را جمع کردم و بدون هیچ تردیدی در حالی که میکوشیدم حالتی در چهره یا احساسی که میتوانست بر سیر مذاکرات تاثیر گذارد بروز ندهم به هولاکو نگریستم.
یه شیوهای عمل کردم تا درون شکافهای عمیق جسمم نیروی درست ذخیره گردد…
گفتم من منجم و ریاضیدان هستم. باور نمیکنی چشمان هولاکو مانند آتش در شبی تابستانی شعله کشیدند. نمیدانستم که خان بزرگ این چنین شیفته نجوم است و شبهای مدید را به وقت صلح، یه رویت سقف آسمان گذرانده باشد…
مشخصات کتاب:
عنوان: از خاک تا افلاک
نویسنده: فرانچسکو سوریانو
مترجم: کاملیا رفعت نژاد
انتشارات: ثالث
نوبت چاپ: اول
تعداد صفحات: ۱۵۲
ارسال نظرات