التماس خانواده به ربایندگان: الناز را سالم به ما برگردانید

التماس خانواده به ربایندگان: الناز را سالم به ما برگردانید
الناز درهم‌شکسته از مرگ فرنام؛ از پس‌اندازی که دارد به نام او مدرسه‌ای در یکی از روستاهای ایران می‌سازد.

روز دوازدهم ژانویه، گلوبال نیوز اولین گزارش را درباره الناز منتشر می‌کند. در این گزارش پلیس استان انتاریو می‌گوید یک زن با نام «الناز حاجت میری» یا «حاج تعیری» در پی حمله به خانه‌اش در منطقه واساگا Wasaga در شمال تورنتو ربوده شده است.

 

 

«الناز را به‌زور از خانه بیرون آوردند و پابرهنه در برف‌ها دنبال خودشان ‌کشیدند. ساعت و تلفن همراهش را گرفتند و توی برف‌ها پرتاب کردند. او فریاد می‌کشید. اما درست قبل از اینکه الناز را به داخل لکسوس سفید هل بدهند، فریادش قطع شد. ماشین حدود یک دقیقه سرجایش ماند و بعد راه افتاد.»

این روایت لحظه ربودن «الناز حاج تعمیری» از زبان یکی از اعضای خانواده‌ی او است؛ از ماجرای ربوده شدن خانم الناز حاج‌تعمیری بیش از دوهفته گذشته است. اضطراب و نگرانی‌های خانواده که در ابتدا هیچ اطلاعاتی به طور مستقیم منتشر نمی‌کردند؛ بسیار زیاد شده درحالی‌که گزارش‌های پلیس جز تکرار همان مواردی که در روزهای اول گفته شده نیست. پرسش‌های بسیار زیادی برای افرادی که خبر ربوده شدن این خانم جوان ایرانی را دنبال می‌کنند، به وجود آمده که فعلاً برایشان جوابی نیست. عده‌ای می‌گویند این روش ربایش تنها برای کسانی اعمال می‌شود که خواسته و ناخواسته درگیر کارهای خلاف شده‌اند؛ خانواده این موضوع را رد می‌کند و می‌گوید؛ الناز به‌قدری زندگی آرام و بی‌حاشیه‌ای داشته است که حتی از کارش در زمینه صنعت حمل‌ونقل، بیرون‌آمده بوده تا به دنبال علاقه خودش، راه‌انداختن یک کیک‌پزی برود. پلیس تاکید می‌کند که مدرکی دال بر مشارکت الناز در فعالیت‌های غیرقانونی ندارد.

آنچه در ادامه می‌خوانید، گزارش ربوده شدن الناز از اولین تا شانزدهمین روز است؛ یعنی زمانی که در حال بستن  صفحات این شماره مجله هستیم و هنوز خبری از سرنوشت الناز در دست نیست.

یکی از اعضای خانواده: «الناز دختری دوست‌داشتنی، زنی تحصیل‌کرده، بامحبت و سخاوتمند است. او سال ۲۰۱۸ تصمیم گرفت به کانادا مهاجرت کند و با تلاش و کار بسیار توانست در جامعه تورنتو مستقر شود و کار کند. او زندگی آرام و آبرومندانه‌ای دارد که محدود به دوستان و خانواده‌اش است. هیچ‌وقت تصور نمی‌کردم برای جان دختر زیبایم الناز دعا کنم. الناز زنی بسیار مهربان است که همیشه دست یاری به‌سوی نیازمندان دراز می‌کند و دوستی صادق و وفادار است. التماس می‌کنیم کسی که او را گرفته، رحم داشته باشد و به او آسیبی نزند و الناز را به ما برگرداند. ما در رنج و عذاب شدیدی هستیم.»

روز دوازدهم ژانویه، گلوبال نیوز اولین گزارش را درباره الناز منتشر می‌کند. در این گزارش پلیس استان انتاریو می‌گوید یک زن با نام «الناز حاجت میری» یا «حاج تعیری» در پی حمله به خانه‌اش در منطقه واساگا Wasaga در شمال تورنتو ربوده شده است. پلیس درباره ملیت او در ابتدا اظهار نظری نمی‌کند و به خبرنگارها می‌گوید: «افسران حدود ساعت هشت و نیم عصر از ماجرا مطلع شدند. هنگامی که به خانه این زن رسیدند، شاهدان به پلیس گفتند که یک زن ۳۷ ساله توسط سه مرد ربوده شده است. این سه مرد به همراه او با یک خودروی شاسی‌بلند سفید، صحنه جرم را ترک کردند. مظنونان، مسلح و خطرناک هستند و پلیس نگران امنیتش است.» اولین مشخصات ظاهری الناز هم اعلام می‌شود: «قد او پنج فوت و سه اینچ، با اندامی باریک و موهای مشکی تا شانه است.» عکس‌های کمی از الناز منتشر می‌شود از جمله عکسی که او پشت به رودخانه‌ای ایستاده است و به دوربین لبخند زده است. عکسی که در واقع نصف یک کادر را نشان می‌دهد. چون در عکس اصلی الناز در کنار همسرش است؛ فرنام.

مرگ دلخراش و ناگهانی همسر الناز؛ ۴ سال قبل

تا قبل از این اتفاق -ربوده شدن الناز- تنها دوستان و آشنایان او از این عشق نیمه مانده و تلخ خبر داشتند و ربودن الناز این قسمت از زندگی الناز را هم پررنگ کرد. «الناز در ۲۵ سالگی با همسر محبوبش فرنام شاپوتی‌فر ازدواج کرد. آن‌ها زندگی شادی داشتند. دور دنیا را باهم می‌گشتند تا اینکه در سال ۲۰۱۷ فرنام که دامپزشک حیوانات بود به طرز دلخراشی جان باخت.»

مرگ فرنام نه‌تنها الناز که خانواده‌اش را هم شوکه می‌کند و تا مرز ویرانی می‌برد. ربوده شدن الناز بار دیگر قصه فرنام را هم روی زبان‌ها می‌اندازد. در صفحات مجازی افراد زیادی هستند که فرنام را می‌شناسند و هنوز هم آگهی‌های تسلیتی که برایش چاپ شده است با جست‌وجویی ساده پیدا می‌شود. «با کمال تأثر باخبر شدیم دکتر فرنام شاپوری‌فر از همکاران دامپزشک فعال در صنعت دارویی دامپزشکی، دار فانی را وداع گفته و به دیدار معبود شتافته است. شادروان ورودی سال ۷۶ دانشکده دامپزشکی دانشگاه آزاد گرمسار بوده است.»

البته تنها خبر درگذشت ناگهانی همسر الناز نیست که دست‌به‌دست می‌شود و برخی هم هستند که مدعی مرگ مشکوک فرنام هستند و می‌گویند او در فاصله ۴۸ ساعت، براثر یک «ویروس ناشناخته» جانش را ازدست‌داده است: «فرنام با درد قفسه سینه به بیمارستان شهدای تجریش رفته و بعد از یک سری آزمایش‌ها متوجه میشن که سکته قلبی در کار نبوده ولی هر دوکلیه هم‌زمان ازکارافتاده بوده. او را به بیمارستان طوس منتقل می‌کنند و در آنجا بعد از گرفتن عکس ریه متوجه میشن که قسمتی ازیک‌طرف ریه عفونت دارد. بعد از چند ساعت و عکس‌برداری مجدد عفونت کل ریه را درگیر کرده و دیگر نتوانستند کاری برایش انجام دهند و از دست رفت. همه این مراحل شاید ۴۸ ساعت نشد و اینکه ایشان روزهای قبلش و تمام این مدت هیچ علایمی نداشته، حتی تب و سرفه و تا صبح روزی که به بیمارستان رفته کاملاً حالش خوب بوده و همه اینها برای دکترها کاملاً عجیب بود.»

الناز درهم شکسته از مرگ فرنام؛ از پس‌اندازی که دارد به نام او مدرسه‌ای در یکی از روستاهای ایران می‌سازد و در مراسمی که سال ۱۳۹۷ برگزار می‌شود به دانش‌آموزان مدرسه می‌گوید: «راستش رو بخواین اسم مدرسه‌ام هرگز برام مهم نبود. ولی من امروز می‌خوام بهتون بگم اشتباه من رو تکرار نکنین چون پشت هر اسمی داستانیه؛ شاید شنیدنی، شاید راهنما…فرنام متولد ۱۷ اردیبهشت ۱۳۵۸ اهل تهران تحصیلاتش را تا پایان دبیرستان در تهران تموم می‌کنه و بعد وارد رشته دامپزشکی میشه و از دانشگاه گرمسار فارغ‌التحصیل. بعد از اتمام درس و خدمت سربازی وارد دنیای کار میشه و هم‌زمان با طبابت دام‌های کوچک و تأمین داروهای دامپزشکی موردنیاز کشور را شروع می‌کنه و دقیقاً ۱۲ روز قبل از تولد ۳۸ سالگیش در اثر یک ویروس ناشناخته ظرف کمتر از ۴۸ ساعت همه ما رو رها می‌کنه…»

الناز تا سال ۲۰۱۸ در ایران می‌ماند و بعد تصمیم به مهاجرت می‌گیرد و به کانادا می‌آید اما حتی این مهاجرت هم گویا نمی‌تواند او را از خاطره همسر از دست رفته‌اش رها کند. الناز همراه با بسیاری از مردم در سال ۲۰۲۰ هشتگ همراهی با جان‌باختگان هواپیمای اوکراینی را زیر عکس دونفره‌شان می‌زند.

گزارش دوم؛ آدم‌ربایان لباس پلیس به تن داشتند و سیاه‌پوست بودند

یک هفته بعد از ربودن الناز و درحالی‌که تنها چیزی که به‌روزرسانی می‌شود؛ عکس‌های جدید از الناز است؛ پلیس گزارش دیگری را منتشر می‌کند؛ مبنی بر اینکه ربایندگان به‌عنوان «پلیس» به در خانه او رفته بودند؛ سه مرد سیاه‌پوست مسلح بودند و مدعی بودند که حکم دستگیری الناز را دارند. پلیس که تا این زمان محل دستگیری الناز را خانه خودش می‌داند؛ همچنین از درگیری صاحب‌خانه می‌گوید که به آن‌ها مشکوک شده بوده و سعی داشته با ۹۱۱ تماس بگیرد اما آن مردها به‌زور بر او غالب می‌شوند و الناز را می‌برند. پلیس از مردم می‌خواهد هرگونه اطلاعاتی را که بتواند به یافتن مکان او کمک کند با پلیس به اشتراک بگذارند.

گزارش مهم یک نشریه محلی؛ همکاری خانواده با یک آژانس روابط‌عمومی

با گذشت ۱۴ روز و ادامه بی‌خبری از الناز، گزارش‌ها دیگر تنها از سوی پلیس نیست. اطلاعاتی که تا روز ۲۶ ژانویه به‌قول‌معروف قطره چکانی بوده‌اند؛ کمی شدت می‌گیرند. ابتدا دوستان و بعد اعضای خانواده با انتشار عکس‌های جدید و دادن اطلاعات بیشتر و درمیان‌گذاشتن حسشان از مردم می‌خواهند تا به آن‌ها کمک کنند.

اتفاق جالب توجه این است که اولین رسانه انتخابی خانواده برای دادن اطلاعات بیشتر یک نشریه محلی دیجیتالی به نام «بیچ بوستر» است که نشریه ساحل واساگا است. همان محلی که تا آن زمان گفته می‌شد؛ محل زندگی الناز بوده است. این نشریه اذعان می‌کند که خانواده و دوستان نزدیک الناز؛ ارائه اطلاعات درباره او را با همکاری یک آژانس روابط‌عمومی به نام «مدیسون وورلد وایلد» انجام می‌دهند. این نکته نشان می‌دهد که چرا روند اطلاع‌رسانی درباره این اتفاق هم کند و هم متفاوت از بقیه موارد مشابه است و احتمالاً این شرکت (البته با تأیید پلیس) مسیر و چگونگی اطلاع‌رسانی درباره الناز را به خانواده می‌گوید.

مدیسون وورلد وایلد، بنا به معرفی که در سایتشان آمده؛ در زمینه بازاریابی و روابط‌عمومی با مارک‌هایی مانند هتل‌های هیلتون، المپیک و لایو ارث و شرکت‌های متوسط تا کوچک برای برگزاری کنسرت‌های جهانی همکاری داشته‌اند. همچنین مشاوره‌های تخصصی برای برگزاری کنفرانس TED، هفته مد در نیویورک و ابتکار جهانی کلینتون و استارباکس هم در بخشی از رزومه این شرکت دیده می‌شود.

اما در گزارش این نشریه چه موارد جدیدی هست؟ بیچ بوستر می‌نویسند: «الناز به‌تازگی کارش را که در زمینه صنعت حمل‌ونقل بوده ترک کرده و می‌خواسته در زمینه کیک پزی که از علایق شخصی‌اش بوده؛ فعالیت کند.»

همچنین برای اولین‌بار از زبان یکی از اعضای خانواده که البته معرفی و گفته نمی‌شود دقیقاً چه ارتباط فامیلی با الناز دارد درباره او می‌خوانیم: «الناز دختری دوست‌داشتنی، زنی تحصیل‌کرده، بامحبت و سخاوتمند است. او سال ۲۰۱۸ تصمیم گرفت به کانادا مهاجرت کند و با تلاش و کار بسیار توانست در جامعه تورنتو مستقر شود و کار کند. او زندگی آرام و آبرومندانه‌ای دارد که محدود به دوستان و خانواده‌اش است. هیچ‌وقت تصور نمی‌کردم برای جان دختر زیبایم الناز دعا کنم. الناز زنی بسیار مهربان است که همیشه دست یاری به‌سوی نیازمندان دراز می‌کند و دوستی صادق و وفادار است. التماس می‌کنیم کسی که او را گرفته، رحم داشته باشد و به او آسیبی نزند و الناز را به ما برگرداند. ما در رنج و عذاب شدیدی هستیم.»

درخواست کمک خواهر الناز بعد از ۱۲ روز

عدد روزهای ربوده شدن الناز مدام بیشتر می‌شود و خبر تازه‌ای از او نیست. آیسا حاج تعمیری بعد از گذشت ۱۲ روز از ربوده شدن خواهرش، در صفحه فیس‌بوک خود تصاویری از الناز را با این متن منتشر می‌کند: «لطفاً به ما کمک کنید تا خواهرم را سالم و سلامت پیدا کنم.»

گمان می‌رود که مانند برخی موارد به آن‌ها هم توصیه شده که در چند روز اول صبوری کنند و آن‌ها هم منتظر بودند تا خبری از او برسد و پلیس الناز را به خانه برگرداند. اما با پیدا نشدن هیچ نشانه‌ای از الناز، خانواده بیشتر به این نتیجه می‌رسند که از مردم کمک بخواهند. قبل از آیسا یکی از دوستان نزدیک الناز به نام مهسا مهجور هم در فضای مجازی با دادن اطلاعاتی کامل‌تر از نحوه ربودن الناز از مردم خواسته بود تا با انتشار تصاویر او در پیدا کردنش کمک کنند. او گفته بود این درخواست از طرف خانواده الناز است که به‌شدت نگران هستند و در تشویشی بی‌حد و جان‌فرسا روزهایشان را می‌گذرانند.

نوشته مهسا حاوی اطلاعات تازه‌تری هم هست. مثلاً اینکه او در خانه خودش نبوده و مهمان یکی از بستگانش در شهر واساگا بیچ بوده است و آدم‌ربایان به‌زور اسلحه و پس از درگیری فیزیکی با صاحبخانه او را با خود می‌برند.

همین زمان است که هشتگ‌هایی هم اعلام می‌شود؛ مانند «الناز را به خانه برگردانید؛ الناز را نجات دهید؛ الناز را پیدا کنید و…»

جامعه ایرانی هم با هشتگ‌هایی که اعلام شده همراهی می‌کند و درست در همین روز طبق آمار فیس‌بوک، بیشتر از دو هزار و نهصد نفر درباره الناز حاج‌تعمیری باهم حرف می‌زنند که تعدادشان بیشتر از جمعیت مردم ساحل واساگا است؛ جایی که الناز را ربوده‌اند.

پلیس خبر جدیدی منتشر نمی‌کند اما تاکید می‌کند؛ پای باند تبهکاری در میان نیست. همچنین در صفحه رسمی توییترش از مردم می‌خواهد تا با هشتگ‌گذاری و تماس با خط اختصاصی که برای الناز گذاشته‌اند؛ در پیدا کردن او به آن‌ها کمک کنند.»

انتشار یک گزارش تکان‌دهنده؛ جمجه الناز را با ماهیتابه شکسته بودند

فضای مجازی پر از بحث و گفت‌وگو شده است. عکس‌های جدید دست‌به‌دست می‌شود. حدس و گمان‌های زیادی زده می‌شود. سؤال‌های بسیاری پیش‌آمده است. حالا معلوم شده، الناز نه از خانه خودش که از خانه‌ای که در آن مهمان بوده، ربوده شده است. مردم درباره صاحبخانه می‌پرسند. با همدیگر در کامنت‌ها درگیر می‌شوند. عده‌ای می‌خواهند که فقط دعا کنند تا او زودتر به خانواده‌اش بازگردانده شود. در این فضای ملتهب گزارش جدید دیگری بازهم در یک نشریه محلی به نام سیمکو منتشر می‌شود.

سیمکو مربوط به بخش مرکزی انتاریو جنوبی است و ابعاد تکان‌دهنده‌تری را دررابطه‌با این آدم‌ربایی از زبان دختر عمو (خاله) الناز که نخواسته نامش فاش شود؛ منتشر می‌کند.

در این گزارش می‌خوانیم: «ما در یک وضعیت بسیار عجیب و تکان‌دهنده هستیم و اگر بخواهیم الناز را زنده به خانه برگردانیم به حمایت همه نیاز داریم. خانواده ما مدام قطعات را کنار هم می‌چیند و واقعاً ویران می‌شود. سه هفته قبل از ربوده شدن الناز و در تاریخ ۲۱ دسامبر، دو مهاجم ناشناس در پارکینگ خانه‌اش در ریچموندهیل به او حمله می‌کنند. آن‌ها که ماسک زده بودند از ماهیتابه به‌عنوان سلاح استفاده و جمجمه او را می‌شکنند.»

مشخص می‌شود بعدازاین حمله بوده که الناز خانه خودش در ریچموندهیل را ترک و پیش افرادی از خانواده‌اش در واساگا می‌رود تا در امان باشد اما آدم‌ربایان او را پیدا می‌کنند. «آن‌ها با مردهای خانواده درگیر می‌شوند و در نهایت الناز را با پای برهنه در برف می‌کشند و پشت یک خودروی شاسی‌بلند لکسوس سفید رنگ می‌اندازند و فرار می‌کنند. ماشین هم سرقتی بوده است.»

پلیس منطقه‌ای یورک حمله اول را بررسی می‌کند و خانواده می‌گویند بخشی از تحقیقات گسترده‌تر در مورد ربودن الناز به پلیس استان انتاریو واگذار شده است.

سه هفته قبل از ربوده شدن الناز و در تاریخ ۲۱ دسامبر، دو مهاجم ناشناس در پارکینگ خانه‌اش در ریچموندهیل به او حمله می‌کنند. آن‌ها که ماسک زده بودند از ماهیتابه به‌عنوان سلاح استفاده و جمجمه او را می‌شکنند.

اما موارد عجیب پرونده به همین‌جا ختم نمی‌شود؛ چون در این گزارش تکه‌های دیگری هم به این پازل اضافه می‌شود: «قبل از اولین حمله به الناز او وسیله نقلیه اجاره‌ای خود را به شرکت لیزینگ بازگردانده بوده که در بازرسی دو دستگاه ردیاب در ماشین پیدا کرده‌اند. الناز در نهایت ماشین را می‌خرد که پلیس بعد از ربوده شدن او، دستگاه سوم ردیاب را هم در ماشین پیدا می‌کند. الان این خودرو به‌عنوان بخشی از صحنه جرم توقیف شده است.» و البته مشخص می‌شود الناز با همین ماشین به ساحل واساگا آمده بوده و به همین دلیل هم مکان او لو رفته بوده است.

خانواده حاج تعمیری این حس را دارند که پلیس استان انتاریو هر کاری که می‌تواند برای یافتن او انجام می‌دهد. آن‌ها امید دارند از این طریق و به‌واسطه کمک‌گرفتن از رسانه‌ها، اطلاعات بیشتری را از مردم جمع‌آوری و به پلیس بدهند. «ما به این موضوع به‌عنوان مشارکت با پلیس و مشارکت با رسانه‌ها نگاه می‌کنیم تا بتوانیم صدایی را به بیرون برسانیم و بفهمیم آیا کسی چیزی دیده که بتواند در تحقیقات به پلیس کمک کند؟ این مسئله مربوط به جامعه و زنان است. اما مهم‌تر از همه بازگرداندن الناز به خانه است.»

رد کردن چندباره یک احتمال؛ الناز فقط به دنبال آرامش بود

هرچقدر جزئیات بیشتری رو می‌شود؛ شک و گمان‌ها هم بیشتر می‌شود و البته خانواده قویاً منکر هرگونه جرم و احتمال درگیرشدن الناز در یک فعالیت غیرقانونی و خطرناک است. یکی از آن‌ها در مصاحبه‌اش می‌گوید: «الناز با آدم‌ربایان ارتباطی نداشته و این مسئله هم ارتباطی با زندگی او در ایران ندارد. الناز زنی بسیار مهربان است. کیک می‌پزد. شراب درست می‌کند و در هیچ‌چیز (سیاسی) دخالت نداشته است. او زندگی آرامی داشت و فقط هم به دنبال آرامش بود. ما مطمئن هستیم که الناز هنوز زنده است، زیرا دلیل یا مدرکی برای خلاف آن نداریم.»

ارسال نظرات