رنجِ رنگ‌ها؛ تأملی در اثر مهم «کتاب سیاهان»

رنجِ رنگ‌ها؛ تأملی در اثر مهم «کتاب سیاهان»

داستان در سال ۱۷۴۵ در آفریقای غربی آغاز می‌شود. آمیناتا در یازده‌سالگی در زادگاه خود، بایو، اسیر می‌شود. او در یک تابوت، یک رشته‌بند متشکل از بردگان، به ساحل برده می‌شود. او و هزاران برده‌ی آفریقایی دیگر سوار کشتی‌هایی می‌شوند که عازم آمریکا هستند. گذر چندماهه‌ی آمیناتا جزئیات شرایط وحشتناک موجود در کشتی‌های تجارت برده را شرح می‌دهد.

 
 
گردآوری و برگردان: سارا اندرسون و فرشید سادات‌شریفی

ویرایش: عباس محرابیان

توضیح: این مطلب خلاصه‌ای است از مدخل مربوط به این کتاب در «دانشنامه‌ی کانادایی» که، به مناسبت ماهِ «آگاهی از تاریخ سیاهان» و در همراهی با پرونده‌ی ویژه‌ی این ماه، تقدیم خوانندگان فرهنگ‌دوست می‌شود.

سرآغاز:

عبارت The Book of Negroes هم نام سندی در بریتانیا است که اسامی بردگان سیاه‌پوستی را که در طول جنگ انقلاب آمریکا (۸۳-۱۷۷۵) به کانادا گریخته‌اند، ذکر می‌کند. این کتاب همچنین عنوان سومین رمان لارنس هیل (Lawrence Hill) است که سال ۲۰۰۷ چاپ شد. (این کتاب در ایالات‌متحده با عنوان «کسی نام من را می‌داند» منتشر شد).

داستان، سرگذشت آمیناتا دیالو (Aminata Diallo) است، که توسط تاجران برده در آفریقا اسیر شده و به آمریکا آورده شده است. داستان آمیناتا مشکلات جسمی، جنسی، عاطفی، روانی، مذهبی و اقتصادی ناشی از تجارت برده را نشان می‌دهد. این رمان به بیش از هشت زبان ترجمه شده و بیش از هشت‌صدهزار نسخه در سراسر جهان فروخته است. این کتاب جایزه‌ی «راجرز» و جایزه‌ی بهترین کتاب نویسندگان مشترک‌المنافع را از آن خود کرد و همچنین اولین کتابی بود که توانست هم در رادیو CBC (بخش انگلیسی) و هم در رادیوکانادا (بخش فرانسوی)، هر دو جایزه‌ی «کانادا می‌خواند» و «نبرد کتاب‌ها» را به دست آورد.

نویسنده‌ی کتاب کیست؟

لارنس هیل، فعال فرهنگی، رمان‌نویس، روزنامه‌نگار، معلم داستان‌نویسی و مستندنگار، متولد ۱۹۵۷ در نیومارکتِ انتاریو است. او از مهم‌ترین فعالان فرهنگی در جامعه‌ی سیاه‌پوستان کانادا است و انتشار رمان تحسین‌شده و بین‌المللی‌اش به نام «کتاب سیاهان» (2007) وی را در زمره‌ی موفق‌ترین نویسندگان کانادا قرار داده است.

لارنس هیل پیش از آنکه مدرک کارشناسی اقتصاد را از دانشگاه لاوال در شهر کِبِک و کارشناسی‌ارشد نویسندگی را از دانشگاه جانز هاپکینز دریافت کند، در دون‌میلز انتاریو (اکنون در شمالشرقی تورنتو) بزرگ شد. او حاصل یک ازدواج مختلط بین مهاجران آمریکایی است (پدرش آمریکایی آفریقایی‌تبار و مادرش سفیدپوست بود). پدر او، دانیل گرافتان هیل، اولین مدیر کمیسیون حقوق بشر انتاریو و نویسنده‌ی کتاب «جستجوی آزادی: سیاه‌پوستان در اوایل کانادا» (۱۹۸۱) بود. مادر او، دونا ام. هیل، از اوایل دهه ۱۹۵۰ فعال حقوق بشر در کمیته‌ی کار حقوق بشر تورنتو بود.

دونا نقش مهمی در ترویج و تصویب قوانین ضدتبعیض‌نژادی توسط دولت انتاریو بازی کرد و نویسنده‌ی کتاب «مردمان سیاه تورنتو از ۱۹۱۴ تا ۱۹۸۰: یادنامه‌ی هری گیری» (A Black Man’s Toronto, 1914–1980: The Reminiscences of Harry Gairey) چاپ ۱۹۸۰ است.

دونا و دانیل در ۱۹۷۸ انجمن تاریخ سیاه انتاریو را بنیان گذاشتند. به‌علاوه، برادر لارنس، دن هیل، خواننده و ترانه‌سرایی بسیار موفق است، و خواهرش کارن هیل شاعر برجسته‌ای بود که در سال ۲۰۱۴ درگذشت.

سومین رمان هیل به نام «کتاب سیاهان»، که موضوع این مقاله است، زندگی آمیناتا دیالو را دنبال می‌کند، که در کودکی در آفریقا ربوده شد و در مزارع کارولینای جنوبی به بردگی کشیده شد. در سال ۲۰۰۹، این رمان در یک نسخه‌ی مصور نیز منتشر شد و حقوق فیلم توسط شرکت Conquering Lion Picture خریداری شد تا نهایتاً این کتاب به یک سریال شش‌قسمتی تبدیل شود که متنِ اقتباسی آن توسط هیل و کارگردان فیلم (کلمنت ویرگو) نوشته شد و در ژانویه‌ی ۲۰۱۵ از تلویزیون CBC پخش شد.

به‌علاوه، چهارمین رمان هیل به نام «غیرقانونی»، با الهام از داستان‌های پناهندگانِ بدونِ سند در سراسر جهان، در سپتامبر ۲۰۱۵ منتشر شد.

چشم‌انداز و خلاصه‌ای از اثر

داستان در سال ۱۷۴۵ در آفریقای غربی آغاز می‌شود. آمیناتا در یازده‌سالگی در زادگاه خود، بایو، اسیر می‌شود. او در یک تابوت، یک رشته‌بند متشکل از بردگان، به ساحل برده می‌شود. او و هزاران برده‌ی آفریقایی دیگر سوار کشتی‌هایی می‌شوند که عازم آمریکا هستند. گذر چندماهه‌ی آمیناتا جزئیات شرایط وحشتناک موجود در کشتی‌های تجارت برده را شرح می‌دهد.

در آمریکا، آمیناتا به یک برده‌فروش فروخته می‌شود. او را به مزرعه‌ای در کارولینای جنوبی منتقل می‌کنند و وی درحالی‌که برده بود، با مهارت‌های مامایی که در کودکی از مادرش آموخته بود، مشهور شد.

به‌علاوه و در خلال داستان، به‌طور مخفیانه، آمیناتا خواندن را از یک برده‌ی دیگر یاد می‌گیرد و مهارت‌های سوادآموزی او، بعداً در آزادی‌اش مؤثر می‌افتد. بعدتر او به یک زوج یهودی به نام لیندوس فروخته می‌شود که به او حساب می‌آموزند.

سرانجام و در ازای سوگند وفاداری به سلطنت انگلیس در طول جنگ انقلاب آمریکا، به آمیناتا آزادی اعطا می‌شود. وی همچنین وظیفه دارد قبل از سفر با کشتی از نیویورک به کانادا، نام سایر بردگان سابق را در دفتر دریانوردی به نام «کتاب سیاهان» وارد کند.

پس از رسیدن به کانادا، اگرچه او آزاد است، اما آمیناتا در نوا اسکوشیا با تبعیض و سختی بسیار روبرو می‌شود: جایی که او به استقرار جامعه سیاهان در Birchtown کمک می‌کند.

و در بُرِشِ آخر کتاب، هنگامی‌که اسکان در سیرالئون به «سیاه‌پوستان آزاد» پیشنهاد می‌شود، آمیناتا آرزوی بازگشت به خانه را در دل خود بسیار قوی می‌یابد و آن را برآورده می‌کند. در آنجا، او داستان زندگی خود را در سال‌های آخر زندگی در اواخر قرن نوزدهم می‌نویسد، که به سندی بسیار مهم برای جنبش الغای رهبری سفیدها بر سیاهان تبدیل می‌شود.

جنجالی که بر سر نام کتاب بر پا شد

عنوان اصلی کتاب به دفتر نظامی انگلیس، «کتاب سیاه‌پوستان»، اشاره دارد، و در بیشتر کشورهای انگلیسی‌زبان، این رمان همین عنوان را بر پیشانی دارد؛ اما نسخه‌ی آمریکایی کمی متفاوت است: با توجه به حساسیت‌هایی که نسبت به اصطلاح Negro در ایالات‌متحده وجود دارد، ناشر احساس کرد که این عنوان مورد استقبال واقع نمی‌شود. عنوان «کسی نام من را می‌داند» درست کمی قبل از چاپ کتاب، جایگزین شد. این سیاست بعدتر در استرالیا و نیوزیلند هم استفاده شد. اما در ترجمه‌ها، غالباً همان عنوان اصلی یا آمیناتا (شخصیت اصلی کتاب) بر روی جلد آمده است.

هیل در ابتدا از این تغییر عنوان بدش می‌آمد؛ اما در مقاله‌ای در سال ۲۰۰۸، آنچه را که باعث شد تغییر عقیده دهد، توضیح داد:

«در کشور من، تعداد کمی از مردم به‌خاطر این عنوان از من شکایت کرده‌اند، و پس‌ازاینکه من ریشه‌ی تاریخی آن را توضیح دادم، هیچ‌کس شاکی نیست. فکر می‌کنم تا حدی به این دلیل است که کلمه‌ی Negro در کانادا طنینی متفاوت دارد. اگر از آن در تورنتو یا مونترال استفاده کنید، احتمالاً فقط درملأعام نشان می‌دهید که از چگونگی صحبت مردم و ادب اجتماعی در این روزها بی‌بهره هستید. اما اگر از آن در بروکلین یا بوستون استفاده کنید، بینی شما را خرد می‌کنند. هنگامی‌که من تورهای این رمان را در شهرهای بزرگ ایالات‌متحده آغاز کردم، مخاطبان ادبیات آفریقایی‌آمریکایی مدام به من نزدیک می‌شدند و به من می‌گفتند که واقعاً چقدر خوب است که عنوان چاپ آمریکایی تغییر کرده است، زیرا آن‌ها هرگز این کتاب را با عنوان کانادایی لمس نمی‌کردند و به دلشان نمی‌نشست.»

 باوجود اهمیت تاریخی این اثر، هنوز هم کسانی هستند که به عنوان اصلی اعتراض دارند. پس از انتشار نسخه‌ی هلندی با عنوان Het Negerboek در سال ۲۰۱۱، روی گرونبرگ هلندی با نوشتن نامه‌ای به هیل از استفاده از اصطلاح Negro در عنوان کتاب انتقاد کرد، و به هیل اطلاع داد که قصد دارد کتاب را به مناسبت سالگرد رهایی اجدادش از بردگی هلندی بسوزاند.

هیل در مصاحبه‌ای با «تورنتو استار» به این نامه پاسخ داد. هیل وحشت خود را از مفهوم سوزاندن کتاب، ابراز داشت و پیشنهاد گفت‌وگو در مورد اصطلاح و عنوان را طرح کرد، اما در ژوئن ۲۰۱۱، گرونبرگ و «بنیاد تکریم قربانیان برده‌داری در سورینام»، در اعتراض به عنوان اثر، جلد کتاب را سوزاندند. بعداً هیل مقاله‌ای با عنوان «آقای عزیز، من قصد دارم کتاب شما را بسوزانم»، درباره‌ی این واقعه نوشت. مقاله‌ای که به تجربه‌ی هیل و همچنین برخی نمونه‌های تاریخی کتاب‌سوزی و سانسور می‌پردازد.

ترجمه‌ها و افتخارات کتاب

«کتاب سیاهان» به زبان‌های اسپانیایی، مجاری، ترکی، فرانسوی، عربی، عبری، آلمانی، هلندی و نروژی ترجمه شده است. انتشار آن به زبان‌های بین‌المللی همچنان ادامه دارد.

همچنین در سال ۲۰۱۱، برگردان فرانسوی آن توسط Éditions de la Pleine Lune تحت عنوان Aminata منتشر شد که در مدتی کوتاه بیش از ۱۲۰۰۰ نسخه فروخت که موفقیت چشمگیری برای بازار کِبِک است.

به‌علاوه، بنگاه نشر HarperCollins شش نسخه‌ی مختلف از کتاب سیاه‌پوستان را در کانادا منتشر کرده است که یکی از آن‌ها با جلد نرم و بیش از ۱۵۰ تصویر، پرفروش‌ترین چاپ آن محسوب می‌شود و حدود شش‌صدهزار نسخه از آن در کانادا و بیش از دویست‌هزار نسخه در سرتاسر دنیا به فروش رفته است.

از دیگر سو، در پی برنده شدن جایزه‌ی بهترین اثر نویسندگان در جوامع مشترک‌المنافع، به‌عنوان بخشی از این جایزه، به هیل یک دیدار خصوصی با ملکه‌ی بریتانیا، الیزابت دوم، اعطا شد.

سریالی بر اساس کتاب

لارنس هیل با کلمنت ویرگو همکاری کرد تا کتاب سیاهان را در یک سریال تلویزیونی شش‌قسمتی اقتباس کنند. تولیدی جاه‌طلبانه و ده‌میلیون‌دلاری در کانادا و آفریقای جنوبی، با گروهی بین‌المللی شامل ۱۲۰ بازیگر و ۴۰۰ نفر عوامل ساخت. در این فیلم، شیلین پیر دیکسون و اونجانو آلیس به‌عنوان کودک و بزرگ‌سال آمانیتا بازی می‌کنند. از دیگر بازیگران می‌توان به آلن هاکو، لایریک بنت، بن چاپلین و برندگان اسکار لوئیس گوست جونیور و کوبا گودینگ جونیور اشاره کرد.

این مینی‌سریال در ۷ ژانویه‌ی ۲۰۱۵ از تلویزیون CBC پخش شد و با جذب بیش از هفت میلیون بیننده، به پربیننده‌ترین برنامه‌ی زمان خود تبدیل شد. همچنین در فوریه‌ی ۲۰۱۵، در ایالات‌متحده این سریال از BET (Black Entertainment Television) پخش شد. این نمایش نظرات متفاوت اما درمجموع مثبتی دریافت کرد و آلیس برای بازی در نقش اصلی تحسین جهانی را به دست آورد.

در مارس ۲۰۱۶، این سریال موفق به کسب ده جایزه‌ی کانادایی، ازجمله بهترین مینی‌سریال تلویزیونی و بهترین نمایشنامه‌ی دراماتیک شد. همچنین جایزه‌ی ویژه‌ی هیئت‌داوران را در جشنواره‌ی تلویزیونی بنف ۲۰۱۵، جایزهی انجمن نویسندگان کانادا برای بهترین مینی‌سریال و پنج جایزه‌ی انجمن کارگردانان کانادا (ازجمله بهترین فیلم تلویزیونی/مینی‌سریال) را دریافت کرد.

ارسال نظرات