گفت‌وگو با مژگان شجریان، خواننده و نوازنده‌ی سه‌تار

تا جان در بدن دارم آواز خواهم خواند

تا جان در بدن دارم آواز خواهم خواند

مژگان شجریان، فرزند و شاگرد استاد آواز ایران و از هنرجویان محمدرضا لطفی، حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان در نوازندگی، در سال ۲۰۱۲ پس از اجرای چند کنسرت به همراه پدر در خارج از ایران، به جز سفری کوتاه برای شرکت در مراسم پس از درگذشتِ پدر، دیگر به کشور بازنگشت. او پس از گذشت هفت سال، نخستین آلبومش با عنوان «ارغوان» را به انتشار رساند و در همراهی با مردم ایران در چند سال اخیر ترانه‌‌های متعددی از جمله «به نام سرخ آزادی»، «برای بی‌مزار عاشقان» و «گمشده» را اجرا کرد.

نویسنده: رضیه انصاری

صدای زن شنیدنش جز از سوی زنان ممنوع است و خوانندهٔ زن رسما در ایران فعالیتی ندارد، مگر با استفاده از ترفندهایی مثل همخوانی زنان، همخوانی زن و مرد، زن به عنوان بک‌وکالِ یک صدای مردانه، یا تقلید صدای کودکانه. ترفندهایی که برای پیشرفت حرفه‌ای، زنان را به غایتی رهنمون نمی‌شوند و جایگاهی برابر با مردان را در اختیار آنان قرار نمی‌دهند. زنان ایرانی اما همواره در طول تاریخ به این محدودیت‌ها و محرومیت‌ها معترض بوده‌اند و خوانندگان بسیاری، پس از آن که نتوانستند صدای خود را به هم‌میهنانشان عرضه کنند، جلای دیار کردند.

مژگان شجریان، فرزند و شاگرد استاد آواز ایران و از هنرجویان محمدرضا لطفی، حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان در نوازندگی، در سال ۲۰۱۲ پس از اجرای چند کنسرت به همراه پدر در خارج از ایران، دیگر به کشور بازنگشت. او پس از گذشت هفت سال، نخستین آلبومش با عنوان «ارغوان» را به انتشار رساند و در همراهی با مردم ایران در چند سال اخیر ترانه‌‌های متعددی از جمله «به نام سرخ آزادی»، «برای بی‌مزار عاشقان» و «گمشده» را اجرا کرد. مژگان شجریان، متولد ۱۳۴۸ و ساکن کالیفرنیا، نقاش، گرافیست و نوازنده‌ی سه‌تار است که به تدریس موسیقی و آواز و برگزاری کنسرت می‌پردازد. او در جشنواره‌ی تیرگان امسال در تورنتو نیز حضور داشت و همراه گروه سُرواد با اجرای کنسرت موسیقی کلاسیک ایرانی همدلی‌اش را با مردم نشان داد. 

 

خانم شجریان، تقریبا ۱۲ سال است که خارج از ایران زندگی می‌کنید. آیا با رفع ممنوعیت‌ها به چیزی که می‌خواستید رسیده‌اید؟ آیا می‌توانید به عنوان یک زن خواننده‌ی شناخته‌شده هوادارانتان را داشته باشید، کنسرت‌هایتان را برگزار کنید و به درآمدزایی هم برسید؟

من از سال ۲۰۱۲ به دلیل محدودیت‌هایی که در ایران برای خواندن در کنار پدر در کنسرت‌ها حتی در خارج از کشور برایم پیش آمد، مجبور به ترک وطن و مهاجرت به امریکا شدم. فعالیت‌هایم در سال‌های اول محدود به تدریس شد چرا که مهاجرت برایم با خانواده هزینه‌های مادی و معنوی زیادی داشت و شرایط اجرای کنسرت برایم پیش نیامد تا اینکه فعالیت‌هایم را با برگزاری چندین ورکشاپ در مورد آواز و موسیقی کلاسیک ایران شروع کردم و چندین اجرای دونفره بصورت ساز و آواز با جناب امیر نوژن در اجتماع‌های بسیار کوچک داشتم. پس از آن با آقایان پژمان حدادی، دکتر حامدافشاری و امیر نوژن گروه کوچکی را تشکیل دادیم و اولین کنسرتمان را در دانشگاه استنفورد به دعوت دکتر میلانی اجرا کردیم و اینچنین شد که استارت کنسرت‌هایم زده شد.پس از آن با گروه‌های مختلفی اجرا داشتم.

درمورد این‌که آیا به چیزی که می‌خواستم رسیده‌ام، بله تا حدی؛ گرچه که خیلی دیر ولی خواندن و اجرای کنسرت و تدریس جز جدانشدنی در زندگی من است و از آن لذت می‌برم. امیدوارم که شنوندگان و طرفداران عزیزم نیز از شنیدن کارهایم لذت ببرند.

بیشتر طرفداران من در ایران هستند و از طریق انتشار کارهایم در فضای مجازی با آن‌ها در ارتباطم. همیشه در کنار من بوده‌اند و مرا با حضورشان تشویق می‌کنند. در خارج از کشور هم عزیزانی که به من لطف دارند زیادند و خوشحالم که می‌توانم با آن‌ها در جاهای مختلف دنیا در کنسرت‌هایم دیدار داشته باشم. اما در مورد درآمدزایی کنسرت ها که سوال فرمودید، در خارج از کشور به چند دلیل نمی‌توان درآمد اجرای کنسرت را با ایران مقایسه کرد:

اول این‌که بیشتر شنوندگانِ نوع موسیقی کلاسیکی که من اجرا می‌کنم در ایران هستند و این تعداد با شنوندگان خارج از کشور قابل مقایسه نیستند. بالطبع کنسرت‌های خارج از کشور در سالن‌های کوچک‌تری برگزار می‌شوند مگر موسیقی‌هایی از نوع موسیقی پاپ که شنوندگان بیشتری دارند و کنسرت‌های آن‌ها در سالن‌های بزرگ‌تری قابل اجرا خواهد بود.

دوم این‌که مخارج برگزاری کنسرت در خارج از کشور قابل مقایسه با کنسرت در ایران نیست. این کنسرت‌ها پشتوانه‌ی مالی زیادی می‌خواهند که از عهده‌ی کسی مثل من خارج است.

سوم این‌که هزینه‌های رفت و آمد و اقامت برای گروه نیز در خارج از کشور قابل مقایسه با سفر در داخل ایران نیست.

و این باعث می‌شود که با گروه بزرگ امکان برگزاری کنسرت کمتر شود و با گروه کوچک هم جذابیت اجرا برای شنوندگان کمتر می‌شود. همه چیز مثل زنجیر به هم متصل است و شرایط را برای فعالیت‌های هنری هنرمندان در خارج از کشور دشوار می‌سازد. دلایل بسیاری وجود دارد که این مقایسه را غیرممکن می‌سازد، در مجموع باید بگویم برگزاری کنسرت توسط خودم کاری نشدنی‌ست چون من سرمایه‌ی کلی برای اجاره‌ی سالن و هزینه‌های دیگر را ندارم و کنسرت‌هایم نیز به درخواست برگزارکنندگان برنامه‌ریزی می‌شود و آنان هم مشکلات بسیاری دارند؛ چه از نظر تبلیغاتی و هزینه‌های آن و چه از نظر مردم، چرا که مردم هم همیشه حمایتشان شامل حال هنرمندان نمی‌شود. بعضی مواقع شرایط اقتصادی که در جامعه بهم می‌ریزد اولین تاثیرش را روی هنر و  اجراهای کنسرت می‌گذارد. برای همین برگزاری کنسرت‌هایی چنین، درآمد چندانی برای هنرمندان ندارد و زمانی که صرف رفت و آمد می‌کنند، اگر به تدریس بپردازند شاید درآمد بیشتری داشته باشند.

اجرای کنسرت برای من یک تبادل انرژی دو طرفه با شنوندگانم است و این برای من ارزشمند است، ارزشی بالاتر از زمانی که برای آن صرف می‌کنم.

 

شما در ایران با کوارتت شهرزاد و در خارج از ایران هم عمدتا با پژمان حدادی و آنسامبل سُرواد همکاری داشته‌اید. با توجه به محدودیت‌های انتخاب در خارج از ایران، در انتخاب نوازنده یا آهنگساز در حوزه‌ی موسیقی دستگاهی با چه مشکلاتی روبرو هستید؟

همان‌طور که خدمتتان عرض کردم باگروه‌های مختلفی اجرا داشتم؛ گروه آفتاب به سرپرستی و آهنگسازی جناب آقای فرج‌پوری و اجرای کنسرت‌هایی در کانادا و امریکا، گروه نوآیین به سرپرستی و آهنگسازی سورنا صفاتی، و آقایان پژمان حدادی و نوازنده مهمان علی پژوهشگر، که حاصل این سری از کنسرت‌ها آلبوم «ارغوان» شد، هنوز هم با این گروه در برخی جاها اجراهایی را برگزار می‌کنیم.

گروه شهرزاد که فقط دو اجرا در سوئد با این گروه داشتم که حاصل آن آلبوم «خنجر» شد، گروه گردون به سرپرستی  و آهنگسازی آزاد میرزاپور در جشنواره ترمه در مونیخ، گروه سرواد به آهنگسازی بهفر بهادران و سیروان منهوبی و اجرای تور کنسرت‌های آمریکا و کانادا در سال‌های اخیر که حاصل آن در حال حاضر آلبوم «باغ بی‌برگی» است و آلبوم دیگری، که در دست تهیه است، همچنین ضبط و اجرای چندین سرود برای جنبش «زن، زندگی، آزادی».

این خلاصه‌ای بود از فعالیت‌های من در زمینه‌ی موسیقی پس از مهاجرت.

با کوارتت شهرزاد در سوئد دو اجرا داشتم ولی نوازندگان از ایران آمده بودند... به هر حال در خارج از کشور تعداد نوازندگان و هنرمندان مانند ایران زیاد نیست ولی هنرمندان بسیار توانا و خوب کم نیستند. یافتن هنرمند در خارج از کشور سخت نیست بلکه یافتن هنرمندی که با معیارهای حسی و ذهنی من مطابقت داشته باشند و آثارشان با صدا و احساس من جور باشد، برایم سخت است.

 

در محیطی مثل آمریکا که خاستگاه انواع موسیقی‌های مختلف است، استقبال جوانان از آواز کلاسیک ایرانی چطور است؟

مشکل ما در این‌جا تنها وجود انواع موسیقی نیست؛ مشکل اصلی بیشتر دور شدن ایرانیان مقیم خارج از ایران از زبان و شعر کلاسیک ماست که اساس موسیقی کلاسیک ایران را می‌سازد. وقتی شنونده‌ای با شعر و معانی و فلسفه آن بیگانه باشد با موسیقی ما ارتباط زیادی نمی‌گیرد و در نتیجه شاید این نوع موسیقی برایش جذاب نباشد. این مشکل جوان و غیر جوان ندارد چنانچه جوانان بسیاری را دیدم که حتی در آمریکا زاده شده‌اند ولی چون در خانواده به زبان فارسی و شعر و موسیقی توجه زیادی می‌شده آن‌ها هم به این نوع موسیقی عشق می‌ورزند و حتی برای یاد گرفتن آن تلاش می‌کنند. همه چیز بر می‌گردد به پیوند ایرانیان با فرهنگ و زبان و شعر و موسیقی‌شان . مطمئنا کسی که شعر حافظ و سعدی و مولانا را بتواند درک کند نسبت به کسی که تنها از طریق موسیقی‌های دیگر اشعار ساده و امروزی را شنیده است پیوندش با موسیقی کلاسیک ایران از جنس دیگری خواهد بود. نکته‌ی مهم تر اینکه همانطور که سلیقه‌های مختلفی وجود دارد ذائقه‌های موسیقی در افراد متفاوت است و این بر می‌گردد به تشنگی درونی آن‌ها برای شنیدن موسیقی که دوست دارند و عوض کردن این ذائقه و سلیقه کار دشواری ا‌ست.

 

از کلاس‌هایی که برگزار می‌کنید بگویید. استقبال هنرجوهای آواز خانم در مقایسه با آقایان چطور است؟ 

من از سال ۲۰۱۲ که مهاجرت کردم، از طریق اسکایپ و فیس‌تایم شاگردان زیادی در آواز و نوازندگی سه‌تار داشتم. شاید از اولین کسانی بودم که کلاس آنلاین برگزار می‌کردم. بعدها به لطف دو تن از دوستانم کلاس‌های گروهی حضوری را در لس‌آنجلس  یک روز در هفته برگزار می‌کردم. پس از چندی به دلیل این‌که شاگردانم در سطح‌های مختلف بودند برای یادگیری بهتر هنرجویان، کلاس‌های گروهی را به کلاس‌های تک‌نفره تبدیل کردم. کار برای من سخت‌تر شد، ولی در عوض هنرجویان زمان بیشتری برای یادگیری داشتند. با شیوع ویروس کرونا مجبور شدم کلاس‌های حضوری خود را تعطیل کنم و فقط آنلاین کار می‌کردم. ولی از این ماه در کنار کلاس‌های آنلاین، یک روز در هفته در آموزشگاه پارسی کلاس‌های حضوری خصوصی خودم را شروع کرده‌ام. در مجموع صدها نفر را در طی این چند سال آموزش داده‌ام و البته تعداد هنرجویان زن نسبت به مردان بیشتر بوده است.

 

فضای کالیفرنیا بر ذهن و موسیقی‌تان چه تاثیری می‌گذارد؟ در آن محیط چطور برای آفرینش آثارتان الهام می‌گیرید؟

برای من که به نوع موسیقی که اجرا می‌کنم عشق و علاقه دارم، جایی که زندگی می‌کنم تفاوتی ندارد و تاثیری بر روی کارم نمی‌گذارد. هیچگاه به‌ خاطر این‌که شاید مردم این‌جا از شنیدن آواز خسته شوند مسیر کارم را تغییر نداده‌ام و معتقدم به عنوان یک هنرمند وظیفه دارم که سطح شنیداری شنوندگانم را بالا ببرم. این کاری است که همه‌ی شاخه‌های موسیقی و هنری انجام می‌دهند. در نوع موسیقی کلاسیک ایران این مهم با جا انداختن بیشتر شعر و فلسفه شعر در بین مردم انجام می‌شود، مثلا با شنیدن آوازی شاید به جهان معنی شعر فکر کنند،‌ درش جستجو کنند و به آن نزدیک شوند و این نوع شعر و موسیقی دوباره در زندگیشان پر رنگ شود.

من الهامم را از محیط این‌جا نمی‌گیرم. الهامات من از کل نگرش من به جهان هستی شکل می‌گیرد و اعتقادی که به نقش هنر در زندگی مردم دارم. اگر می‌بینم ارزشی از ارزش‌های انسانی در میان آن‌ها کم شده است سعی می‌کنم با هنرم آن را زندگی کنم.

 

با شهر محل سکونتتان چه رابطه‌ای برقرار کرده‌اید؟ دلتان برای زندگی در تهران تنگ نمی‌شود؟

 من این‌جا فقط زنده‌مانی می‌کنم، ولی با یاد ایران زندگی.

 

فرزندانتان چطور؟ دستی بر ساز و موسیقی و آواز دارند؟

از آن‌جایی که معتقدم هر نوع موسیقی به خاطر ارتباطش با درون شنونده ارزشمند است، فرزندانم را در انتخاب موسیقی دلخواهشان آزاد گذاشته‌ام چون موسیقی چشمه‌ای ا‌ست که فقط تشنگانش را سیراب می‌کند و اگر تشنه‌ی نوعی از موسیقی هستید هرگز نوع دیگر سیرابتان نخواهد کرد. فرزندان من همه پیانو می‌نوازند و دخترم هم می‌خواند ولی نه به سبک موسیقی کلاسیک ایران بیشتر به زبان انگلیسی، ولی خیلی علاقمند است که تکنیک‌های آوازی ما را بیاموزد.

 

برنامه‌تان برای سال‌های آینده چیست؟ دوست دارید به آواز و موسیقی ادامه بدهید؟

 تا جان در بدن دارم به موسیقی و همچنین خواندن خواهم پرداخت، مگر این‌که برای صدایم مشکلی پیش آید که البته با اضافه شدن سن‌ام حتما این اتفاق خواهد افتاد.

ارسال نظرات