میترا (مهر) یکی از مهمترین ایزدان ایرانی است که در روزگار باستان از ایران به آسیای صغیر و دیگر سرزمینهای همجوار راه یافت و به اندیشهای دینی و آیینی بسیار مهم در روم مبدل شد. دکتر نینا ماژجو دکترای مطالعات ادیان از دانشگاه کنکوردیا مونترال است. او همچنین عضو انجمن انسانشناسی ایران و انجمن ادیان مدیترانه باستان است و اخیراً در یک پروژه پست دکتری مشترک بین لهستان و اتریش نیز حضور دارد.
نینا ماژجو با اشاره به وجود چهار چهره متفاوت از میترا در چهار حوزهی مختلف این مبحث را آغاز کرد. نخست میترای ودائی (Vedas) را داریم که خدای هندو در متون مقدس ریگودا (Rigveda) است. دوم میترایی است که در ایزدستان (pantheon) زرتشتی میبینیم و در واقع میترا (مهر) ایزد ایرانی است. میترای سوم را در بنای تاریخی «نمروت داغ» واقع در ترکیه امروزی میتوانیم ببینیم که در حقیقت، میتراس (Mithras) مدل یونانی شده میترای ایرانی است و در ترکیب با سه خدای یونانی دیگر ظاهر میشود و در نهایت شکلی از میترا وجود دارد که در امپراتوری روم ظاهر میشود.
یک معاهده صلح، قدیمیترین سندی که از میترا وجود دارد
قدیمیترین سندی که راجع به میترائیسم یا خودِ میترا داریم، میترایی است در ترکیب با خدایان هندواروپایی؛ وارونا (Varuna) و ایندرا (Indra) که در بالای معاهده صلح بین هیتیها و میتانیها در ۱۴۰۰ قبل از میلاد دیده میشود. اولین تفسیری که وجود دارد این است که میترا در آن جا بهعنوان محافظ معاهده بین هیتیها و میتانیها ظاهر شده است.
در واقع پذیرفتهترین ریشهشناسی که از اسم «میترا» وجود دارد، این است که میترا یک اسم مذکر از ریشه سانسکریت Mitrá به معنای عهد و پیمان است. به همین دلیل بسیاری از محققین معتقدند که میترا در ریگودا بهویژه میترای ودائی تجلی عهد و پیمان است. اما این تفسیر بعدها کمی تغییر پیدا میکند و تبدیل به میترایی میشود که هم تجلی عهد و پیمان است و هم دوستدار و محافظ پیمان ولی در خودِ ریگودا این نقش دوم خیلی پذیرفته شده نیست. به این دلیل که بسیاری از محققین معتقدند این در واقع یک تاثیر ثانویه است که میترای ایزدستان یا میترای زرتشتی در تفسیر میترای ریگودا گذاشته است.
میترای ریگودا در ترکیب با خدایان دیگر ظاهر میشود
میترای ریگودا چیست؟ میترای ریگودا معمولاً در ترکیب با خدایان دیگر ظاهر میشود. یک ترکیب خیلی مشهور در ریگ ودا ترکیب میترا با وارونا است که در آنجا میترا تجلی عهد و پیمان و خودِ مفهوم عهد و پیمان است و وارونا محافظ نظم کیهانی است. حداقل ۲۵ سروده در ریگودا در ستایش ترکیب میترا و وارونا وجود دارد که در آن توصیف میشود که ما هر روز در هنگام طلوع خورشید برای ترکیب خدای میترا و وارونا قربانی میکنیم و آنها را پرستش میکنیم و…
اما در ریگ ودا بر خلاف میترای زرتشتی، اگر کسی به میترا صادق نباشد یعنی دروغ بگوید و عهد و پیمان بشکند، خدایی که او را مجازات میکند میترا یا وارونا نیست، بلکه ایندرا (Indra) است که با اسلحه مرگ به سراغ کسانی که عهد و پیمان میشکنند میرود. فقط یک سروده در ریگودا خطاب به خودِ میتراست، یعنی در آن میترا بهتنهایی ظاهر میشود که سروده پنجاه و نهم است و در آن ما سه ویژگی راجع به میترای ودائی میبینیم که در واقع بین میترای ودائی و میترای زرتشتی مشترک است. نخست اینکه میترای ودائی میترای همیشه بیدار است، دوم اینکه تجلی عهد و پیمان است و سوم اینکه هر روز از صبح تا ظهر همراه با وارونا از گوشهای از زمین به گوشهٔ دیگر سفر میکند. ولی در ریگودا شما اصلاً این نقش که میترا سفر میکند برای اینکه بر پیمانها نظارت کند و یا قضاوتی بر اجرای پیمانها داشته باشد را نمیبینید.
میترای زرتشتی خدای همیشه بیداری است که هزار گوش و دههزار چشم و دستان بلندی دارد
با این سه ویژگی از میترای ودائی وارد بحث میترای زرتشتی میشویم. جدای از اینکه توصیف بسیار زیبایی از میترای زرتشتی را در «مهریشت» میبینیم. اگر بخواهیم به زبان ساده بیان کنیم، میترای زرتشتی خدای کاملتری نسبت به میترای ودائی است. چرا که تمام ویژگیهایی که در ریگودا به وارونا و ایندرا نسبت داده میشود، در میترای زرتشتی این ترکیب را کامل میبینید. طبیعتاً مشهورترین متن یا منبع مطالعاتی ما در حوزه میترای زرتشتی مهریشت است که در یشت دهم توصیف بسیار زیبایی از میترا یا مهر دارد که یک خدای همیشه بیداری است که هزار گوش و دههزار چشم و دستان بلندی دارد. ارابهران است و بالای کوه حرا در مرکز زمین زندگی میکند و ناظر بر پیمانهاست. او درعینحال خودش تجلی عهد و پیمان است. علاوه بر این بر اساس مهریشت اگر کسی دروغ بگوید و عهد و پیمان بشکند، این خود میتراست که به سراغ او میرود و با دستان بلندش او را میگیرد و مجازات میکند.
دکتر نینا ماژجو اشاره میکند؛ به نظر او یکی از زیباترین بخشهای توصیفی که از میترا در مهریشت وجود دارد توصیف ارابهاش است که با چهار اسب سفید کشیده میشود و خدایانی مانند وهومنه (Vahumanah) او را یاری میکنند.
در ضمن توجه داشته باشید که ویژگی دیگری که میترای زرتشتی دارد و بعداً در متون یونانی و در فضای فرهنگی یونان و روم برای ما خیلی اهمیت پیدا میکند؛ پیوند میترا با خورشید است. در واقع بر اساس مهریشت، میترا خورشید نیست فقط با خورشید، هر روز سفر میکند و بر اجرای پیمانها از صبح تا ظهر نظارت میکند. ولی بعدها این یک مقدار تغییر پیدا کرده و در خیلی جاها میترا با خورشید یکسان پنداشته میشود. بعضی از محققین معتقدند این به دلیل خاصیت قضاوتی است که در میترا وجود دارد و به دلیل پیوندی است که با ماجرای خورشید بهعنوان آتش همیشگی دارد و در ایران باستان برای اینکه بدانند کسی راست میگوید او را از آتش عبور میدادند. در اصل این آزمون راستگویی است که میترا را با ماجرای خورشید پیوند میدهد و بعد بهتدریج اینها یکسان پنداری و یکه انگاری میشوند.
در متون پهلوی، یک ترکیب سهگانهای از میترا ظاهر میشود در ترکیب؛ میترا، سروش و رشن که در آن رشن بهعنوان قاضی ظاهر میشود و میترا ناظر بر پیمانهاست و میترا در آن بیشتر یک نقش میانجی دارد. بهنوعی یاریدهنده ارواح درگذشتگان (Psychopomp) برای سفرشان به جهان پس از مرگ است. این نقشی است که در ایزدستان یونانی مختص هرمیس است. این ترکیبها مهم است چون المانهایی است که بعدها همراه باخدا انتقال پیدا میکند. مطلب مهم دیگری که درباره میترای ایرانی در متون آخرزمانی مثل «زند وهمن یسن» وجود دارد، در حقیقت میترا بهعنوان میانجی اهریمن و اهورامزدا در نبرد پایانی ظاهر میشود. این نقش در مورد میترای میانجی توسط پلوتارک (Plutarch) بازسازی میشود ولی اینکه آیا واقعاً پلوتارک برداشت درستی داشته و چقدر این دادهها را در اختیار داشته است، موردبحث است.
میترای ایرانی اول به دست یونانیها میرسد و توسط یونانیها به روم منتقل میشود
در اینجا درباره میترای ایرانی صحبت میکنیم که اول به دست یونانیها و بعد از طریق یونانیها به دست رومیان میرسد. دکتر نینا ماژجو با اشاره به اینکه تز دکترای او در همین رابطه بوده است افزود؛ این ایده و اساس بحثی است که او درباره انتقال خدای میترا از شرق به غرب دارد و به عقیده او این انتقال در دوره هلنی توسط یونانیها اتفاق افتاده است. تصویری که از میترای ایرانی یا میترای زرتشتی به روم میرسد اساساً خیلی ربطی به میترای زرتشتی ندارد و تصویری است که یونانیها زحمت ساختنش را کشیدهاند. برای میترای ایرانی که به دست یونانیها میرسد، هم منبع و متن وجود دارد و هم یک نمونه خیلی خوب و درخشانی که وجود دارد بناهای تاریخی «نمروت داغ» است. در متون یونانی میترای زرتشتی معمولاً با دو خاصیت شناخته میشود؛ یکی بهخاطر شباهتش به هلیوس(Helios) یکی پنداری میشود. یعنی در اندیشه یونانی، میترا، هلیوس ایرانی است. یعنی یونانیان میگویند، ایرانیها هلیوس را – خدای خورشید را – میپرستند ولی اسمش را میگذارند میترا. درعینحال در جاهایی هم میترا را در پیوند و یا برابر با آپولون تعریف میکنند ولی بازهم به دلیل پیوندش با مفهوم نور و روشنایی است چون آپولون خدای سرزمین خرد و حکمت است.
نقش «پلوتارک» در معرفی و توصیف میترای ایرانی برای یونانیان
یکی دیگر از خصلتهایی که از میترای معبد زرتشتی وارد اندیشه یونانی میشود همین بحث میانجی است. یعنی میترا بهعنوان یک میانجی. چه کسی میترا را بهعنوان میانجی به دنیای یونان معرفی میکند؟ احتمالا پلوتارک
اما باید توجه داشته باشیم که ما اساساً نمیدانیم منبع اصلی پلوتارک در توصیفی که از میترا بهعنوان میانجی بین اهورامزدا و اهریمن میکند چیست. یکبخشی در رساله «ایزیس و ایزیریس» پلوتارک وجود دارد که توصیفی دارد از اینکه ایرانیها خدایی به اسم زُروان داشتند و این خدا دو تا بچه داشته که بعد این دو با هم نبرد میکردند و میترا نقش میانجی بین این دو را داشته است. یک تفسیر این است که پلوتارک از آئین زروانی(Zurvanism) اطلاع داشته و تفسیر دیگر این است که او اطلاع کاملی از آئین زروانی نداشته بلکه از گفتارهای جستهگریخته استادش که تا حدودی با آئین زرتشتی آشنایی داشته اینها را گرفته و برای خودش ساخته است. به هر روی کسی که میترا را بهعنوان میانجی به جهان یونان – و بعدها به جهان رومی – معرفی میکند، احتمالا پلوتارک است. یعنی منبع ما برای این موضوع پلوتارک است.
این دو خاصیت برای میترا میماند تا دورههای بعدتر حتی در دوره بیزانتیوم (امپراطوری روم شرقی). یعنی میترا بهعنوان خدای خورشید یا هلیوس ظاهر میشود و در جاهایی هم بهعنوان خدایی که میانجی است اشاره میشود ولی عملاً نقشش را بهعنوان ناظر بر پیمانها از دست میدهد. یک سری منابع محدود وجود دارد که بحث میشود یونانیها یا نویسندگان یونان و روم تا حدودی با مفهوم کارکرد میترا بهعنوان ناظر بر عهد و پیمانها آشنایی داشتند ولی خیلی نمیشود مطمئن بود. به دلیل اینکه سنت ستایش میترا قبل از نبرد و جنگ شناخته شده بود ولی اینکه چقدر این بهعنوان ناظر بر پیمانها و مراقب پیمانها بوده خیلی مورد توافق نیست.
اولین تصویر میترای ایرانی خارج از مرزهای ایران در «نمروت داغ»
میرسیم به اولین تصویری که از میترای ایرانی خارج از مرزهای ایران در قالب تصویرسازی وجود دارد و آن میترای نمروت داغ ترکیه است. سده اول قبل از میلاد است و آنتیوخوس اول جای پدرش بر مسند پادشاهی نشسته است. او از طرف مادر یونانی تبار و از طرف پدر ایرانی، اشکانی تبار است و از نظر جغرافیایی بین دو قدرت بزرگ ایران و روم نشسته است. او وقتی به قدرت میرسد اولین کاری که میکند اعلام اینکه دوستدار روم است و دیگری ازدواج با دختر پادشاه اشکانی است. او در حدفاصل بین سالهای ۶۳ و ۳۹ قبل از میلاد سه مقبره مقدس مخروطی شکل میسازد که یکی از آنها برای مادرش است و از بین این سه مقبره، نمونه نمروت داغ از همه برای ما شناختهشدهتر است. مقبره به این شکل است که یک مخروطی در مرکز آن قرار دارد و سه تراس بزرگ که یکی از آنها فقط پله است و دوتای دیگر تراس شرقی و غربی هستند که در آنها مجسمه چهار خدا را میبینید که این خدایان ترکیبی از خدایان ایرانی و یونانی هستند.
در اینجا ما فقط روی میترا متمرکز میشویم که در ترکیب با آپولون، هلیوس و هرمس ظاهر میشود. در دو مجسمه تصویر میشود که کنار شاه نشسته است و خدای دیگری که ترکیبی از زئوس و اهورامزدا است و در دو تا نقشبرجسته که با شاه دست میدهد. اینجا این سنت دستدادن برای ما مهم است ولی اینکه آیا این دقیقاً از ایران آمده و به ماجرای پیمانها نظارت میکند و به نظارت مهر بر پیمانها مرتبط است، اینها جای بحث دارد.
این ترکیب جالب برای ما مهم است به این دلیل که هرکدام از این خدایان یونانی حداقل یک ویژگی مشترک با میترا دارند. هلیوس که خدای خورشید است، آپولو که باز با نور ارتباط دارد و خدای دانش، خرد و حکمت است و هرمس که در واقع روان بَر (Psychopomp) است و خاصیتی از میترا را دارد که در متون پهلوی بهش تاکید میشود یعنی میترایی که یاریدهندهی ارواح است که یک ترکیب چهارگانه است ولی اهمیتش برای ما در این است که نشان میدهد که یونانیها حداقل با یک سری خصلتهای میترای زرتشتی آشنایی داشتهاند ولی این باید قابلفهم میبوده برای جامعهای که ذهنش ذهن یونانی است.
مجسمههای «نمروت داغ» فرمی اولیه از میترای رومی
اهمیت نمروت داغ شاید بیش از این موضوع در حال حاضر این است که خیلی از محققین در حوزه میترای رومی معتقد هستند که این فرمی که در میترای نمروت داغ میبینیم یک فرم اولیه از آئین میترای رومی است.
با این توضیح وارد فضای رومی میشویم. قرن اول میلادی است و آئین میترا به روم رسیده است. اولاً میترایی که به روم میرسد خیلی شباهتی به میترای زرتشتی ندارد. او مرد جوانی است که موی فر دارد و کلاه فریجی بر سر و لباس و پوشش ایرانی بر تن دارد و در حال کشتن گاوی است. امروز قویترین ایده در مورد شکلگیری آئین میترا در امپراطوری روم به ماجرای نمروت داغ برمیگردد. به این شکل که در قرن اول میلادی زمانی که پادشاهی کوماژن و آنتوخوس چهارم – آخرین پادشاه کوماژنه – در جنگ از روم شکست میخورند و در پی آن کاملاً این سلسلهی پادشاهی منحل میشود. آخرین گروه از سربازان و خانوادههای آنها به روم تبعید میشوند. این گروه این فرم و ترکیب از میترا را با خود وارد روم میکنند و ما در قرن اول و دوم میلادی در روم اوج شکلگیری میترای رومی را شاهد هستیم.
ارسال نظرات