گزارش و گفت‌وگو با دخترانِ استادیوم آزادی

صد بار دیگر هم بازداشت شوم، به ورزشگاه می‌روم

صد بار دیگر هم بازداشت شوم، به ورزشگاه می‌روم

دربی 86 پایتخت، یک مسابقه سنتی متداول بین استقلال و پرسپولیس نبود. این دربی در شرایطی برگزار شد که دختران زیادی از مطالبه حق ورود به ورزشگاه و دیدن فوتبال از روی نیمکت استادیوم به مطالبه حق انتخاب و اختیار حجاب رسیده‌اند.

خبرنگار: انوشه جاوید

دربی 86 پایتخت، یک مسابقه سنتی متداول بین استقلال و پرسپولیس نبود. این دربی در شرایطی برگزار شد که دختران زیادی از مطالبه حق ورود به ورزشگاه و دیدن فوتبال از روی نیمکت استادیوم به مطالبه حق انتخاب و اختیار حجاب رسیده‌اند. این روزها دیگر ورود زنان در لباس مبدل و با قامت و هیاتی مردانه اتفاقی نبستا متداول شده است. نیروی انتظامی مدام در تلاش است تا با کنترل‌های بیشتر و برخوردهای شدیدتر مانع از ورود زنان به استادیوم‌ها به خصوص در رقابت‌های فوتبال شود اما حقیقت این است که این نافرمانی مدنی بالاخره سیستم و حکومت را مجبور خواهد کرد تا در برابر این خواسته سرتعظیم فرود آورد.

«جانی اینفانتینو»، رییس فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) که همراه «مارکو فن‌باستن» رئیس کمیته فنی فدراسیون جهانی فوتبال برای تماشای دیدار حساس تیم‌های استقلال و پرسپولیس به ایران آمده بود پس از دیدار «حسن روحانی»، رییس جمهوری ایران در گفت‌وگویی با خبرنگاران به نقل از رییس‌جمهوری اظهار داشت روحانی به او قول داده است به زودی شرایطی اعمال خواهد شد که ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه‌ها، لغو خواهد شد.

این وعده و وعید در حالی داده شد که در همان روز چند زن بدل پوش، درست پشت درهای استادیوم آزادی توسط نیروهای پلیس دستگیر، به پلیس امنیت اخلاقی وزرا منتقل و سرانجام آخر شب پنجشنبه آزاد شدند. در میان بازداشت‌شدگان تعدادی روزنامه‌نگار و فعال حوزه زنان حضور داشتند که پس از آزادی، اعلام کردند با وجود وعده‌های داده شده در زمان بازداشت مورد بازجویی قرار گرفته و پس از اینکه مجبور به امضای تعهدنامه شدند، عاقبت مجوز خروج از بازداشت را دریافت کردند.

مهسا (نام مستعار)، یکی از ده‌ها زن بازداشت شده می‌گوید: «با علم به این واقعیت که ممکن است نتوانم وارد وزرشگاه آزادی بشوم و بازی را از نزدیک تماشا کنم، به استادیوم رفتم. من عاشق پرسپولیس هستم. از کودکی همه بازی‌های پرسپولیس را همراه با برادرهایم تماشا می‌کردم و همیشه آرزو داشته‌ام بازی تیم محبوبم را از نزدیک ببینم. اگرچه تا امروز موفق نشدم این آروز را واقعی کنم اما لااقل برای تحقق آن تلاش کرده‌ام. من جامعه‌شناسی خوانده‌ام و بهتر از خیلی‌ها می‌دانم مطالبات بر حق و مبارزات مدنی یعنی چه. اصلا ناراحت نیستم که بازداشت شدم. اگر 100 بار دیگر هم بازداشت شوم باز هم برای دیدن بازی فوتبال راهی استادیوم خواهم شد. معتقدم که دلیلی برای منع ورود زنان وجود ندارد و باید این محرومیت برداشته شود.»نیلوفر حامدی، به عنوان یکی از شاهدان عینی بازداشت زنانی که پشت درهای استادیوم آزادی دستگیر شده بودند، می‌گوید: «می‌دانستم که امکانی برای ورود به ورزشگاه وجود ندارد. تصمیم گرفته بودم از مردم و حواشی بیرون استادیوم عکاسی کنم؛ اما با تهدیدهای خیلی جدی مبنی بر دستگیری و انتقال به بازداشتگاه مواجه شدیم. از گرفتن و عکس منصرف شدم و محوطه را ترک می‌کردم که احساس کردم ماشین گشت ارشاد در تعقیب ماست. یکی دو مامور هم سعی کردند ما را به زور سوار ماشین کنند که من پا به فرار گذاشتم و بالاخره با کمک یک موتورسوار از آنجا دور شدم. در واقع باید بگویم نجات پیدا کردم.»

محمد، برادر بزرگ‌تر یکی از فعالان مدنی که برای پیگیری وضعیت خواهرش به «وزرا» رفته بود، بعد از آزادی خواهرش گفت: «متاسفم در جامعه‌ای تا این حد زن‌ستیز و آپارتایدی زندگی می‌کنیم. زنان ما چیز زیادی مطالبه نکرده‌اند که اینگونه زشت و سخت با آنها برخورد می‌کنیم. آنها حقوق اولیه خودشان را می‌خواهند. کافی است نگاهی به وضعیت مطالبات پاسخ گفته شده و بدون پاسخ زنان کشورهایی همچون افغانستان و عربستان بیاندازیم تا از خودمان و رفتارهای زشت و عصر حجری‌مان در برخورد با زنان جامعه‌مان خجالت بکشیم.»

وی در ادامه حرف‌هایش با اشاره به نتیج بخش بودن تلاش‌ زنان برای کسب مجوز ورود به استادیوم‌ها برای تماشای رقابت‌های والیبال و بستکبال می‌گوید: «مطمئن باشید که این جنگ به نفع زنان به پایان خواهد رسید. آنچه که امروز به عنوان پدیده‌ای جدید در ورزش شناخته می‌شود و بسیاری از ما گمان می‌کنیم تغییر چهره دادن از طرف زنان و ورود به استادیوم فوتبال اتفاق متحورانه تازه‌ای است، معضلی است که سالیان سال است وزرات وزرش با آن دست به گریبان است. این تاثیر رسانه‌های جدید بر انتشار اخبار است که موجب شد همه دنیا متوجه شود، زنان ایرانی تا به بار نشستن خواسته‌ و مطالباتشان از هیچ تلاشی فروگزار نخواهند بود حتی اگر بهای سنگینی چون زندان در انتظارشان باشد.»

معصومه یکی دیگر از دستگیرشدگان، با بغض می‌گوید: «خیلی تحقیرآمیز است که زنان عربستان که اتفاقا یک صدم ما برای ورود به ورزشگاه‌ها مبارزه مدنی نکرده‌اند یک شبه مجوز ورود به ورزشگاه و دیدن بازی فوتبال در کنار مردان را دریافت می‌کنند و آن وقت ما شبیه مجرم‌ها دستگیر می‌شویم و باید تعهد بدهیم تا آزادمان کنند.»

مریم دختری است که در جریان بازی ایران و سوریه- همان بازی که بلیطش آنلاین فروخته شد ولی به زنانی که بلیط را خریده بودند اجازه ورود به ورزشگاه و تماشای بازی داده نشد- تا پشت درهای استادیوم رفت اما با حسرت شاهد ورود زنان سوری به ورزشگاه آزادی بود، می‌گوید: «بارها و بارها تحقیرمان کرده‌اند. در بازی ایران و سوریه نگهبان‌های ورزشگاه در چشمانمان نگاه کردند و در حالی که بلیط در دستمان بود به ما گفتند اگر ایرانی هستید حق ورود به استادیوم را ندارید! توهین از این بیشتر که آدم در سرزمین خودش باشد و با چشمان خودش ببیند زنان سرزمین‌های دیگر وارد قلمرویی می‌شوند که اتفاقا معروف به منطقه ممنوعه برای زنان است. چه فرقی بین ما و آن زنان بود؟ ما چه کاری می‌کردیم که آنها نمی‌کردند؟ همان روز به خودم قول دادم که تا زمانی که حق ورود به ورزشگاه را پس نگیریم برای همه بازی‌ها به استادیوم بیایم.»

پس از انقلاب، زنان مطالبات فراوانی داشته‌اند که بسیاری از آنها از جمله، ورود زنان به ورزشگاه‌ها، منع حجاب اجباری، قضاوت، سهم ارث برابر، خروج از کشور بدون اجازه محضری همسر، حق طلاق و….. بی‌پاسخ مانده‌اند.

نخستین بار 17 اسفند سال 1357 و در مراسم بزرگداشت 8 مارس زنان و مردان بیشماری به خیابان آمدند و با سردادن شعارهایی همچون «ما تضمین دولت را برای آزادی حجاب می‌خواهیم»، «می‌جنگیم، می‌جنگیم، با حجاب ظاهری»، «زنان ما زحمتکشند»، «زن و مرد شهید شدند، هر دو باید آزاد باشند» به قانون اجباری شدن حجاب که بدون نقد و نظرخواهی از مردم اجرایی شده بود؛ اعتراض کردند. این مطالبه در همان سال‌ها سرکوب و به اصلاح در نطفه خفه شد. غافل از اینکه این نطفه هیچ‌گاه از بین نرفته است و در زمان و مکانی مناسب دوباره بارور خواهد شد.

مساله زنان و مطالبه حضور در استادیوم، تنها یک مطالبه لوکس به شمار نمی‌آید بلکه خواستی اجتماعی است که دیگر شکل مبارزه‌ای مدنی- سیاسی گرفته است. البته نباید فراموش کرد که اغلب خواسته‌ها و مطالبات مدنی زنان به محض انتشار در بافت اجتماعی به سرعت به مطالبه‌ای سیاسی بدیل می‌شود و موجب می‌شود تا نهادهای امنیتی برای برخورد با این مطالبه از قدرت بیشتری برخوردار شده و به راحتی سطح قدرت مطالبه زنان را تنزل دهد.

امروز گروه کثیری از زنان با علم به اینکه تبدیل مطالبات اجتماعی به یک کنش سیاسی، قدرت تخریب، برخورد و حذف بهتری را به دستگاه قضایی ایران می‌دهد؛ سعی دارند تا با مبارزات مسالمت‌آمیز مدنی جلوی برخوردهای شدید و امکان استفاده از ابزارهای سرکوب‌کننده قانونی را از سیستم بگیرند.

ترس از حضور زنان در ورزشگاه ترس از رسمی کردن نقش و جایگاه زنان در بدنه اجتماع است. نهادهای مذهبی و قدرت در ایران مدام در تلاشند تا با شیوه‌های مختلف، چه از طریق رسانه، چه از طریق حذف و برخورد فیزیکی و چه از طریق آموزش؛ جایگاه زنان را نسبت به مردان در سطح پایین‌تری نگه دارند غافل از اینکه چنین تلاشی مغایر با واقعیت حضور زنان در جامعه است.

حضور زنان در استادیوم، نماد مطالبه برابری جنسیتی است. بر هیچ کس پوشیده نیست که حضور زنان در کنار مردان در استادیوم‌ها می‌تواند زمینه‌ساز پر شدن برخی خلاءهای مربوط به کلیشه‌ها باشد. به همین دلیل است که چالش حضور زنان در ورزشگاه‌ها همچون چالش نه به حجاب اجباری به عنوان یک مطالبه جدی در ایران باقی می‌ماند تا زمانی که در ساختار و بدنه نظام مذهبی – سیاسی ایران تغییرات بنیادینی ایجاد شود.

ارسال نظرات