گفت‌وگو با مهین میلانی، نویسنده و روزنامه‌نگار

روزنامه‌نگاری تحت تاثیر سوشال مدیا

به بهانه انتشار کتابِ صدرالدین الهی دستم بگرفت و پابه پا برد...

روزنامه‌نگاری تحت تاثیر سوشال مدیا
عکس روی جلد کتاب صدرالدین الهی دستم بگرفت و پابه پا برد

مهین میلانی، نویسنده و روزنامه‌نگار ساکن کانادا، مدتی پیش کتاب «صدرالدین الهی دستم بگرفت و پابه پا برد...» را منتشر کرد. این اثر در تاریخ ۱۵ نوامبر ۲۰۲۳، در شهر لس‌آنجلس کالیفرنیا، در کتابخانه وولدلند هیلز رونمایی می‌شود. انتشار این اثر و برنامه‌ی رونمایی بهانه‌ای شد تا پای صحبت خانم میلانی بنشینیم و درباره این کتاب و دکتر صدرالدین الهی صحبت کنیم. در کتاب «صدرالدین الهی دستم بگرفت و پا به پا برد...» مهین میلانی از دکتر صدرالدین الهی‌ می‌گوید در بستر خاطراتی از بودن‌ها و شدن‌ها با استادش، با پدرش. شخصیتی که یکی از استادان مسلم روزنامه‌نگاری فارسی مدرن بود. مهین میلانی در اثر خودش، بخش‌هایی از سه مصاحبه‌ی تکینه‌ی زنده‌یاد الهی را که به صورت کتاب درآمده‌اند، بطور عمده محور گفتارش قرار‌ می‌دهد. این سه کتاب عبارتند از: مصاحبه با سیدضیاء الدین طباطبائی، مصاحبه با پرویز ناتل خانلری و مصاحبه با نادر نادرپور.

گفت‌وگو: خسرو شمیرانی

خانم مهین میلانی گرامی آشنایی شما با استاد الهی چطور شروع شد؟

مهین میلانی: دکتر صدرالدین الهی استاد من بود در درس گزارش دانشکده‌ی علوم ارتباطات اجتماعی. او که خوب نبض شاگردانش را در دست داشت و به ویژگی‌ها و ظرفیت‌های من آشنا شده بود، از من در آغاز خواست که دو ماه بنشینم و از صبح تا شبم را بدون هیچ خودسانسوری و بدون سعی در خوش نویسی و انتخاب این سبک یا آن سبک فقط اتفاقاتی را که از سرگذرانده‌ام، کوچک و بزرگ، مهم و غیرمهم روی کاغذ بیاورم. همین سبب شد که من در نوشتن واقعیت هرآنچه بود قلمم روان شَوَد و در چگونگیِ ارتباط مستقیم با امرواقع آموزش ببینم. بقیه اش را در کتاب بخوانید.

به نظر شما چرا نوشتن در باره صدرالدین الهی مهم است؟

مهین میلانی: چون ‌روزنامه‌نگاری مهم است. امروز رسانه‌ها در دنیا همه کاره اند. خط و مشی زندگی آدم‌های جهان از طریق آنان و گردانندگانشان اداره‌ می‌شود. نوع زندگیِ ما را آنها تعیین‌ می‌کنند. و متاسفانه اغلب آنها خبرهای واقعی را نمی‌دهند. خبر ساخته شده را حقنه‌ می‌کنند. ژان بودریار گفت: جنگ عراق اتفاق نیافتاد. ‌منظورش آن فراواقعیت یا‌ هایپررئالیتی بود که سبب این جنگ شد با دروغ‌هایی که سرهم کردند.
حال آن که ‌روزنامه‌نگاری درست کاملن‌ می‌تواند عکس آن را عمل کند. ببینید دو تا خبرنگار  روزنامه‌ی شرق خبر مرگ مهسا و ماجرای نوع برخورد گشت ارشاد با او را گزارش کردند چه رستاخیزی به پا شد. یا در ماجرای بازی فوتبال ایران در ونکوور پرسش یک خبرنگار از ترودو سبب شد که کشور ایران و وضعیت امروزی آن بحث رسانه‌های کانادایی شود. روزنامه نقش بسیار مهمی‌ می‌تواند در شکل گیری افراد و جامعه و سمت گیریِ آنها داشته باشد.
و صدرالدین الهی از پیشگامانِ ‌روزنامه‌نگاریِ مدرنِ ماست که بدون تحقیق و تجسس هیج خبر وگزارشی را برای چاپ نمی فرستاد، بی طرفی ‌روزنامه‌نگاری از ویژگی‌های خاص او بود، چشم وگوشش باز بود به مهم ترین مسائلی که باید مطرح‌ می‌شد و همواره تأکید بر گزارش واقعیت داشت. و آن رانش قوی برای رفتن به دنبال خبر که قبل ازهرچیز یک ‌روزنامه‌نگار باید داشته باشد.
و حرف زدن از صدرالدین الهی مهم است زیرا او پشتوانه ای قوی داشت برای نوشتن گزارش‌هایش. تاریخ را خوب‌ می‌دانست و با ادبیات بخصوص با شعر کلاسیک و مدرنِ ایران و جهان خیلی خوب آشنا بود. هم چنین او هم ‌روزنامه‌نگار مدرنی بود و هم یک معلم درجه اول. مدرن بود چون خط قرمز باورهای سنتی را هم در کار و هم در زندگی روزمره رد کرده بود و بنابراین خیلی ساده تر و راحت تر‌ می‌توانست در کارش و در برخورد با همه از جمله شاگردانش روبرو شود و هیچ مانعی برای کار آنها نبیند. ‌روزنامه‌نگاری نمی تواند خودش را محدود کند، و بی طرفانه‌ می‌بایست با امرواقع روبرو شود. نگاه سنتی با محدودیت‌هایی که برای خود قائل‌ می‌شود، یا نگاه ایدئولوژیکی که براساس معیارهای خاص حرکت‌ می‌کند نمی تواند در عرصه‌ی ‌روزنامه‌نگاری بی طرف بماند.

 

این سوال ما را قدری از بحث‌مان دور می‌کند، اما به نظرم مهم است که مطرح شود. شما اشاره مهمی داشتید به «خبرسازی»های غیرواقعی و «حقنه‌کردن خبرهای دروغ» به جامعه. نقش سوشال مدیا  را گسترش این روند چگونه می‌بینید؟

نقش سوشیال مدیا خیلی زیاد است. در سوشیال مدیا همه جور آدمی‌ می‌نویسد. و اغلب سواد کافی ندارند. سطحی‌اند. نمی‌فهمند خبری که دارد به آنها حقنه‌ می‌شود چقدر درست است. براساس احساسات عمل‌ می‌کنند. متاسفانه هرکس هم فکر‌ می‌کند علامه‌ی دهر است. سوشیال مدیا و بخصوص فیسبوک ادمین را در جایگاهی قرار‌ می‌دهد که فکر‌ می‌کند برهمه چیز و همه کس سلطه دارد. لایک‌ می‌زند یا نمی زند. بلاک‌ می‌کند به هردلیل معقول و نامعقولی. از قوانین مطبوعات چیزی نمی داند. یک مستبد کامل که آن بالا نشسته است. و ادمین بسیار این موقعیت را دوست دارد.  حالا فکر کنید این آدم با ذهن محدود و بی سواد و سطحی و احساسی اخبار حادواقعیتِ (هایپررئالیتی) آگاهانه‌ی رسانه‌ها را که کارتل‌های بزرگ چند ملیتی در دنیا آن‌ها را اداره‌ می‌کنند مستقیمن تکثیر کند. و از آنجا که اکثریت متاسفانه از چنین خصوصیتی برخوردار است خیلی راحت هرادمین به تنهائی کار یک مبلغ بزرگ را در خبرسازی‌های غیرواقعی و دروغین انجام‌ می‌دهد.

اثر تحسین‌ شده اسماعیل کارداره با ترجمه مهین میلانی

کنسرت در پایان زمستان، اثر تحسین شده ی اسماعیل کاداره است که توسط مهین میلانی به فارسی ترجمه شده.

 

صدرالدینی الهی چه جایگاهی در ‌روزنامه‌نگاری ایران دارد؟

مهین میلانی: صدرالدینی الهی بانی کیهان ورزشی بود. برای ورزش اهمیت زیادی قائل‌ می‌شد. از فرانسه دکترای ورزش گرفته بود و اعتقاد داشت که ورزش یک نظم خاصی به انسان‌ می‌دهد. و نظم آن چیزیست که باید جزء فرهنگ ما باشد و در اعتلای رشد به ما کمک‌ می‌کند. ورزشی که جزء برنامه‌ی روزانه‌ی مدارس و  تفریح مردم باشد و نه این که بخواهد صرفن قهرمان پروری کند.
او از سال 1347 تا قبل ازانقلاب که به آمریکا رفت، در دانشکده‌ی علوم ارتباطات اجتماعی رئیس بخش ‌روزنامه‌نگاری بود. و بسیاری ‌روزنامه‌نگارهای خوب از این دانشکده بیرون آمدند که زیر دست او پرورش یافته بودند. گزارش‌هایش پهلو‌ می‌زد به داستان. هم چنان که پاورقی‌هایش نوعی گزارش بود. و این نوع نگارش بود که در کلاس‌هایش آموزش‌ می‌داد.
ما بهترین‌های آن زمان را به عنوان مدرس در دانشکده داشتیم. از مرتضی ممیز تا حمید سمندریان و قریب‌افشار و دکتر محمد استعلامی به ما درس گرافیک و تأتر و سینما و ادبیات‌ می‌دادند. و همه‌ی این‌ها به علت انتخاب‌های درست دکتر الهی بود
و مصاحبه‌های جان داری که با شخصیت‌های برجسته‌ی ادبی و اجتماعی آن زمان از جمله با شهریار و فروغ کرد. سه مصاحبه‌ی طولانی مدت او هرکدام یک سال و خورده ای طول کشید با سیدضیاء طباطبائی و پرویز خانلری و نادر نادر پور و به صورت کتاب منتشر شدند که من بخش مهمی از کتابم را به معرفی این کتاب‌ها تخصیص داده ام. اهمیت این مصاحبه‌ها در این است که 1- بدون آشنائی خوب ازتاریخ و ادبیات این مصاحبه‌ها نمی توانست انجام گیرد. 2- حوصله ای که به خرج‌ می‌داد و با هرکدام به مدت یک سال واندی صحبت‌ می‌کرد نشان فضیلت و پیگیری دقیق او بود 3- این مصاحبه‌ها از مهم ترین مصاحبه‌های تاریخی ما هستند که فضای سیاسی وادبی جامعه را همراه با تحولاتِ بعد از انقلاب مشروطه  تا زمان انقلاب 57 از زبان شخصیت‌های حاضر در آن شرایط برای ما باز‌ می‌گویند و حرف‌هایی در آن‌ها زده‌ می‌شود که در زمان خود عکس آن در جامعه مطرح شده بود. این مصاحبه‌ها امروز‌ می‌ بایست خوانده شود، بحث و مقایسه با دیگر نگاه‌های موجود در آن زمان شود.

ما امروز از روش و منش دکتر الهی چه می‌توانیم یاد بگیریم؟

مهین میلانی: انگیزه‌ی قوی برای یافتن حقیقت، بی طرفی، صداقت، صراحت، سواد و دانش تاریخ و ادبیات و علوم اجتماعی و انسانی به عنوان پشتوانه‌ی کارِ درستِ ‌روزنامه‌نگاری، پیگیری و صبر. و من اضافه‌ می‌کنم: مطالعه‌ی جدیِ فلسفه.

 

به نظر خود شما چرا مطالعات فلسفی برای یک روزنامه‌نگاه مهم است؟

فلسفه مادر علوم است. جایگاه ما در هستی چیست؟ متافیزیک چگونه عمل‌ می‌کند؟ زمان را چگونه تفسیر‌ می‌کنیم؟ اراده و قدرت به چه چیزی القاء‌ می‌شود. معنای زندگی کدام است؟ چگون شر‌ می‌تواند مقاومت ایجاد کند؟ تردید و مالیخولیا چرا بوجود‌ می‌آید؟ تراماهای بشر چه ارتباطی با دانش بشر نسبت به خود و هستی دارد.
فلسفه قبل از هرچیز به ما یاد ‌ می‌دهد پرسشگری کنیم. هرچیزی را دربست نپذیریم. بنابراین به ما یاد‌ می‌دهد فکر کنیم. یاد‌ می‌دهد بدون شناخت کامل قضاوت نکنیم. یاد‌ می‌دهد پدیده‌ها دلایل ماتریالیستی و متافیزیکی خود را دارند. در پی آنها باشیم. این سبب‌ می‌شود هیچ کس و هیچ پدیده ای را ملامت نکنیم. بدانیم که مجموعه ای از شرایط پدیده‌هایی و آدم‌هایی را با خصوصیت‌های خاص بوجود آورده است که به طور انتزاعی نه بد است و نه خوب. فقط تحت شرایط خاصی این چنین شده است.

پرسش‌گری اساس کار ‌روزنامه‌نگاری است. و فلسفه‌ می‌آموزد که چگونه با سئوالاتِ اساسیِ مطالعه شده به «حقیفت» دست یابیم. صدالبته که به حقیقت مطلق نخواهیم رسید. اما به طور نسبی با نگاه و جستجوی دقیق‌ می‌توان تا حدی به امرواقع واقف شد. در عین حال که باز جا‌ می‌گذاریم که شاید حقیقت دیگر در پشت یافته‌های ما باشد که دیرتر روشن خواهند شد.

 

به نظر شما جامعه ‌روزنامه‌نگاری امروز به اندازه کافی صدرالدین الهی را می‌شناسد؟

مهین میلانی: صدرالدین الهی بیشتر در میان ‌روزنامه‌نگاران و نویسندگانِ عصر او و شاگردانش شناخته شده است، و امروزکمتر کسی او را‌ می‌شناسد. افرادی مثل صدرالدین الهی که نه چپ‌ می‌زدند و نه راست یعنی نه طرفدار تئوری‌های "روشنفکران متعهد" بودند و نه سر سفره‌ی بالادستی‌ها‌ می‌نشستند، به طور معمول نادیده گرفته‌ می‌شدند.  یک جور حذف. مانند ابراهیم گلستان که باید خیلی او را مطالعه کنیم تا بفهمیم که چه‌ می‌گفت و چرا او را مدام پس‌ می‌زدند و ایزوله اش‌ می‌کردند. من در کتابم نوشته ام که فردی مانند دکتر الهی‌ می‌توانست یک وزیر فرهنگ یا وزیر ورزش بسیار خوبی شود با تدبیر وکاردانی و شناختی که از جامعه و دست اندرکاران داشت و با تعلیم و تربیت خوب آشنا بود. همین یکی از دلایلی بود که من این کتاب را نوشتم تا او بیشتر معرفی شود.  

 

آیا در این روزگاری که سوشال مدیا به گسترده‌ترین شکلی سردرگمی ایجاد می‌کند و پلتفرمی برای آمیزشِ ناموجه خبرهای راست و دروغ ارایه کرده اصلا می‌توان به تاثیر روزنامه‌نگاری واقعا مستقل و حرفه‌ای امید داشت؟

‌روزنامه‌نگاری جدی جای خود را باز‌ می‌کند. جدی یعنی این که نبض زمان توی دستش باشد و زود عمل کند. بدین ‌منظور باید مرتب اخبار دنیا و کشور و شهر و منطقه اش را رصد کند. سواد و دانش همه جانبه داشته باشد. همانطور که در بالا گفتم باید تاریخ و علوم اجتماعی و سیاسی و مردم شناسی و فلسفه را خوب بداند و به طور دائم خود را به روز کند. یعنی بخواند و بخواند و بخواند و جدی و مطالب جدی را بخواند.
چنین ‌روزنامه‌نگاری قطعن جای خود را باز‌ می‌کند. اگرچه به تدریج. سخت است در مقابل این تهاجم رسانه‌های‌هایپررئالیتی با توانائی‌های مالی بسیار بالا. اما نشد ندارد. ببینید روزنامه ای مانند لوموند در فرانسه چه اعتباری دارد؟ یا نیویورکر در سطح کمتر اما در آمریکای شمالی خوب عمل‌ می‌کند.
تخصص در ‌روزنامه‌نگاری نیز بسیار مهم است. روزنامه‌ها اکنون اغلب از هر دری سخن‌ می‌گویند.

و نکته‌ی آخر بخصوص در ‌روزنامه‌نگاری به زبان فارسی نقد است. ما منتقد نداریم. همه دوست دارند بنویسند. کسی نمی خواند. منتقد، منتقد با سواد با ویژگی‌هایی که در بالا در ‌روزنامه‌نگاری ذکر کردم، کارش خواندن مداوم است و نقد آنها. نقد به معنای ایراد گیری نیست و یا تسویه حساب‌های ایدئولوژیک و شخصی. نقد بررسی همه جانبه‌ی یک اثر است. برای نشان کردن مهم ترین حرف یک اثر و  روشن ساختنِ نقاط مبهمی که هرخواننده نمی تواند ببیند. قطعن همانگونه که هرمتن به میزان هر فرد یک خوانش دارد، منتقد نیز خوانش خود را ارائه‌ می‌دهد. لذا لازم است که منتقدین زیادی داشته باشیم با خوانش‌های مختلف تا نگاه‌های مختلف ارائه شوند.

 

مهمترین ویژگی‌های شخصیتی الهی چه بودند؟

مهین میلانی: همیشه جدی با روی خوش. با پشتکار. صبور. چشم و گوش باز. خوره‌ی خبرهای تازه و عشق به نو شدن همیشگی. علاقمند به رشد جامعه از طریق رشد فرهنگ. تعادل در زندگی که در همه‌ی کنش‌هایش، کارهای مطبوعاتی اش و دیدگاه‌هایش منعکس‌ می‌شد.  



مهین میلانی در یکی از برنامه های رونمایی اتوفیکشن «تهران، کوه کمرشکن»

درباره مهین میلانی

مهین میلانی شاگرد درس گزارش دکتر صدرالدین الهی در دانشکده‌ی علوم ارتباطات اجتماعی، و ‌روزنامه‌نگار مجله‌ی آدینه در زمان سردبیریِ سیروس علی‌نژاد بوده، و به عنوان ‌روزنامه‌نگار مستقل در مجله‌های فرانس سوار، دووار، نورت شور نیوز و میراکل قلم زده است. مهین میلانی، فارغ‌التحصیل روزنامه‌نگاری در ایران و جامعه شناسی از فرانسه، تا کنون صدها گزارش، مقاله، نقد ادبی، اجتماعی - سیاسی، سینمائی و هنرهای تجسمی در نشریات معتبر داخل و خارج ایران منتشر کرده است.

مهین میلانی مترجم کتاب «کنسرت در پایان زمستان» از اسماعیل کاداره نویسنده‌ی آلبانیائی است. این کتاب توسط نشر مرکز در سال ۱۳۷۵ منتشر شد. و همراه با دیگر کتاب‌های کاداره جایزه‌ی بوکرمن را در سال ۲۰۰۵ برای اسماعیل کاداره به ارمغان آورد. طوری که خودش می‌‌گوید، ترجمه‌ی این کتاب مهین میلانی را از بحرانی که بعد از فروپاشی سازمان‌های سیاسی دچارش کرده بود نجات داد.

مهین میلانی رمان اتوفیکسیونی دارد به نام «تهران کوه کمرشکن»، سرگذشت دختری آزادمنش که خود را اسیر تشکیلات‌های سیاسی ایدیولوژیک می‌کند. این کتاب ۱۸ سال بعد از انقلاب را در ایران رقم‌ می‌زند با فلاش بک‌هایی به ۱۸ سال قبل از انقلاب ۱۳۵۷. مقایسه‌ای بر تاریخ سیاسی - اجتماعی ایران در بستر زندگی‌های عاشقانه با زبانی عریان و برهنه. این کتاب بار اول توسط لولو منتشر شد و سپس نشر زریاب در کابل آن را چاپ کرد.

ارسال نظرات