یکشنبه شب است. چند ساعت پیش از یک روز سختکاری را پشت سرگذاشته و الان در خانه است. مریم پورتنگستانی با بیش از 20 سال سابقه در حوزه سلامتی، از اورژانس تا مناصب مدیریتی میگوید این روزها به هیچ وجه با دوران سارس هم قابل مقایسه نیست. همه چیز متفاوت است. همه چیز نگرانی آفرین و بعضی چیزها ترسناک است.
کار او این است که از صبح طبق یک برنامه از پیش تعریف شده به خانه بیمارانش میرود، بیمارانی که روزهای آخر عمر خود را طی میکنند. امروز اولین بیماری که ملاقاتش کرد، روز آخرش بود. میگوید: «بیمار تب داشت. مشکل تنفسی داشت و حالت تهوع. اینها همه علائم کووید19 است اما تازه از بیمارستان مرخص شده بود و در پروندهاش قید شده بود که تست کرونای او منفی بوده است. کارهایش را انجام دادم و به سوی بیمار بعدی رسیدم. نزد بیمار دوم بودم که دخترش تلفن زد و درخواست کرد برگردم. دختر ترسیده بود و نگران مادر بود. کارم را نزد بیمار دوم تمام کردم و برگشتم. وقتی که رسیدم دیگر از دست رفته بود.»
مریم پورتنگستانی یکی از سربازان جبهه مبارزه با کرونا است؛ سربازانی که دشمنشان نه یک انسان دیگر بلکه ویروسی مرگآفرین است. این دشمن تا این لحظه، آخرین ساعات دوشنبه 27 آوریل، فقط در کانادا 2707 و در سطح جهان 208هزار 101قربانی گرفته است.
برای ارائه تصویری از فعالیت یک پرستار در این روزهای دشوار با خانم پورتنگستانی گفتوگو کردیم. از ایشان بینهایت سپاسگزاریم که باوجود اینکه روز سختی را پشت سرگذاشته بود فرصت این گفتوگو را به «هفته» داد.
خانم مریم پورتنگستانی عزیز خیلی ممنونم که برای این گفتوگو وقت گذاشتید. امروز شما سر کار بودید. چه مدتی است به منزل رسیدید؟
مریم پورتنگستانی: امروز ساعت سه به خانه رسیدم.
تاجایی که میدانم روز سختی داشتید. امروز چطور شروع شد؟
مریم پورتنگستانی: لیست مریضهایم را داشتم که باید نگاه میکردم. طبق لیستی که داشتم مریضهای من هیچکدامشان کووید19 مثبت نبودند. اولین بیمارم روز قبل از بیمارستان مرخص شده بود، دو هفته در بیمارستان بستری بود؛ برای بیماری ذاتالریه، یعنی همان عفونت ریه.
رفتم مریض را دیدم. اصلاً حالش خوب نبود. پروندهاش را دوباره چک کردم. تست کرونا منفی بود. تب داشت. تنفسش دشوار بود و حابت تهوع داشت. حالش بهقدری بد بود که حتی نمیتوانستم فشارخونش را بگیرم. چند دارو به او دادم. دخترش هم آنجا بود و نگران. باید او را هم آرام میکردم.
اما به احتمال خیلی زیاد بیماری که امروز فوت کرد به دلیل کرونا بود گرچه اعلام کردند که جواب تست کرونا او منفی بوده
بعد از انجام همه رسیدگیهای لازم و ممکن رفتم مریض بعدی را ببینم. آنجا که بودم دخترش زنگ زد و با صدایی لرزان گفت: لطفا بیایید مادرم دارد میمیرد. گفتم نزد مریض دیگر هستم کمی آرامش به او بده و مراقبش باش تا من بیایم. ده دقیقه بعد زنگ زد و گفت مادرش فوت کرده. خودم را به او رساندم. بیمار دیگر نه ضربان قلب داشت و تنفساش متوقف شده بود. باید مرگ را رسما تایید میکردم. به دخترش کمک کردم و آمادهاش کردم. با «فیونرال هوم» (دفتر گورستان) تماس گرفتم و تأیید کردم که بیمار فوتشده و باید از منزل منتقل بشود.
گفتید طبق اطلاعات پرونده تست کرونا بیمار شما منفی بوده. با توجه به نشانههایی که دیده اید و تجربهای که دارید چه فکر میکنید؟
مریم پورتنگستانی: بله در پرونده نوشته شده بود که تست کووید19 منفی بوده ولی در دستورالعمل برای من نوشته بودند که باید همه موارد ایمنی و حفاظتی را رعایت کنم. باید حتماً ماسک N95 بزنم باید دست و صورتم را بپوشانم و از گان استفاده کنم.
واقعیت این است که این کار دشواری است وقتی که باید همه جزییات کامل ایمنی را برای هرکدام از مریضها رعایت کنی. باید مدام دستهایت را بشویی و همه وسایلت را ضدعفونی کنی.
سراغ مریض بعدی رفتم. این بیمار هم ناراحتی سرطان ریه دارد. سرفه میکند، تب هم دارد. همه علائم کووید19 را دارد. دکتر میگوید بیمار در خانه است، اگر کووید19 هم داشته باشد نمیتوانیم به بیمارستان ببریمش برای اینکه محیط بیمارستان پر از جرم است. حالا من باید همه این نکات را دوباره رعایت بکنم و برای این بیمار بروم.
او در انگلیس درس میخواند. دو ماه پیش که از انگلیس به فرودگاه آمد، برای اینکه باید خودش را ایزوله میکرد، حتی نتوانستم این بچه را در آغوش بگیرم. در فرودگاه از شوق اینکه رسیده بود گریه میکرد ولی من مثل غریبهها باید از او فاصله میگرفتم.
دراین شرائط کار خیلی سخت میشود. یعنی شما ماسک هم زدی، همه موارد را هم رعایت کردی و میخواهی مریض را ببینی، باید صدای شُشها را گوش بدهی و برای اینکه از طریق سرم آنتیبیوتیک میگیرد باید IV لاین بگذاری. به هر حال اول و آخر در این دقایق نفس شما و بیمار درهمتنیده است. شما هرچقدر هم که رعایت بکنی این ترس وجود دارد؛ ترس از اینکه تو هم خلاصه گرفتار میشوی و احتمال گرفتن کووید19 در این شرایط بسیار زیاد است؛ و این ترس و اضطراب انرژی میگیرد.
الآن در همین مرکزی که من کار میکنم یازده نفر از نرسهای ما کووید19 دارند و در حال حاضر خانهنشین شدند تا دوره نقاهت و سرایت را بگذرانند؛ بنابراین هرروز که از منزل خارج میشوی به صحنه جنگ میروی؛ یعنی باید آماده مبارزه باشی. به هر خانه که میروی باید آماده درگیر شدن با بیماری باشی.
از چند نفر 11 نفر مبتلا شدهاند؟ همکارانتان را میگویم. چند نفر هستید؟
مریم پورتنگستانی: در این مرکز ما 40 نفر همکار هستیم.
کار شما زیر نظر یک بیمارستان است یا یک مرکز متفاوت؟
مریم پورتنگستانی: درمان در اینجا به این صورت است: تا زمانی که بیماران در بیمارستان هستند تحت مراقبت پزشکان بیمارستاناند. ولی زمانی که به خانه منتقل میشوند، مراکزی مثل مرکز ما آنها را در خانههای خودشان نگهداری میکنند. این مؤسسه نرسها را بهجایی که مریض نگهداری میشود میفرستد. ما یک گروه از نرس، پزشک، فیزیوتراپیست و… هستیم تا ارائه خدمات درمانی در منازل بیماران ادامه پیدا کند. یعنی از زمانی که از بیمارستان ترخیص میشوند یک پزشک مواظبشان است و پیگیرشان میکند و دارو به دستشان میرساند، وقتی درد دارند داروهای مسکن تزریق میشود. بیشتر کسانی هستند که کنسر یا بیماری قلبی دارند و بیمارستان دیگر آنها را پذیرش نمیکند و درمانهای بیمارستان برایشان کارایی ندارد.
به ما ماسک کافی و گان نمیدادند. یکی از بیماران من در منزل بود و تمام علائم مهم کرونا از جمله تب، سرفههای شدید و تنگی نفس را داشت و حتی تستی هم از ایشون گرفته نشده بود. دکترهای دیگر به من گوشزد میکردند که هنگامی که به آنجا میروم باید تمام موارد بهداشتی را رعایت کنم و لباسهای مخصوص بپوشم، اما وقتی من به دفتر مربوطه رفتم تا این وسایل را تهیه کنم به من گفتند هیچ یک از این وسایل موجود نیست
گفتید بیماران شما در مرحله نهایی هستند، درنتیجه شرائط حاضر باید مشکلات ویژهتری ایجاد کند، درست است؟
مریم پورتنگستانی: مریضهای ما هم اکثراً سرطان دارند، برخی هم ناراحتی قلبی و کلیوی دارند و باید دیالیز شوند. این است که اضطراب کار در این شرایط بسیار بالاست و برای همین اگر قبل از این دوره کار من شش ساعت طول میکشید الآن هشت تا ده ساعت طول میکشد. واقعاً وقتی به منزل میرسم دیگر توانی برایم نمانده. تازه زمانی که به خانه میرسی باید خودت و لباسهایت را بشویی. الآن کار کردن بهعنوان یک نرس بسیار دشوار و پر از اضطراب و نگرانی است.
هم برای ما هم برای خانوادهها. آنها هم میترسند و میگویند که با همه قطع ارتباط کردند. مخصوصاً سالمندانی که تعدادشان هم در کانادا زیاد است. بچههایشان برایشان خرید میکنند و پشت در میگذارند و میروند. ولی اینها چون به رسیدگیهای نرس احتیاج دارند ما باید برویم. و به آنها رسیدگیهای لازم را بدهیم… طفلکیها آنها هم وقتی ما میرویم نگراناند؛ چرا که این ما هستیم که از بیرون نزد آنها میرویم و ممکن است ویروس را با خودمان به منزل آنها ببریم.
اتفاقاً همین نکتهای که به آن پرداختید سؤال بعدی من بود که کرونا چه تغییری در کار و پروسه فعالیت حرفهای شما به وجود آورده. شما به یک جنبه آن پرداختید. نکات دیگری هم وجود دارد که تحتتأثیر کرونا تغییر دراماتیکی در کار و حرفه شما ایجاد کرده باشد؟
مریم پورتنگستانی: غیرازآن الآن نرسهایی هستند که خودشان آسم یا ناراحتی قلبی دارند یا سنشان بالا رفته و در خانه ماندگار شدند و میترسند سر کار بروند. برای همین اینها ازنظر مالی زیر فشار هستند. البته ما سر کار میرویم ولی یک سری از همکارانمان به خاطر شرایطشان نمیتوانند سر کار بروند.
مواردی را داشتیم که بسیاری از بیماران که از قبل آنها را تهیه کرده بودند، ماسکهای مصرف نشده خود را به ما میدادند. بیماری داشتم که یک بسته کامل به من ماسک داد و من هنوز هم در حال استفاده از همان ماسکها هستم.
ما که سر کار میرویم متوجه میشویم اوضاع برای خانواده هم سخت است. کسانی هستند که بچه کوچک در خانه دارند یا همسرشان و بالاخره افراد دیگر خانواده. آنها این فشار را بیشتر احساس میکنند. زمانی که وارد خانه میشویم حتی نمیتوانیم به فرزندمان نزدیک شویم. اینها فشارهایی روانی است که هم برای خود ما و هم برای خانوادهمان دشوار است.
الآن شما در خانه بچه دارید؟
مریم پورتنگستانی: من بچه ندارم ولی دخترخواهرم پانزده سال دارد و پیش من زندگی میکند. او نوجوان است و نتوانسته نزد پدر و مادرش برود چون آنها هم در فلوریدا قرنطینه هستند. دختر خواهرم اینجا باید میماند و بهعنوان یک کانادایی باید در اینجا زندگی بماند. این است که با من زندگی میکند. وقتی به خانه میآیم باید خیلی رعایت کنم و مواظب باشم که او مریض نشود.
من حدس میزنم خاله و خواهرزاده رابطه بسیار نزدیکی باهم دارند. آخرین باری که توانستید خواهرزادهتان را با خیال راحت در آغوش بگیرید و نوازشش کنید کی بوده؟
مریم پورتنگستانی: او در انگلیس درس میخواند. باور نمیکنید دو ماه پیش که از انگلیس به فرودگاه آمد، برای اینکه باید خودش را ایزوله میکرد، حتی نتوانستم این بچه را در آغوش بگیرم. در فرودگاه از شوق اینکه رسیده بود گریه میکرد ولی من مثل غریبهها باید از او فاصله میگرفتم. خیلی دردناک بود. این دختر در خانه من بزرگ شده، مثل دختر خودم است؛ یعنی رابطه ما بسیار نزدیک است. بعد از دو هفته که قرنطینهاش تمام شد من فقط توانستم با ترسولرز یک ماچ و بغل مختصر بکنم و دیگر تمام!
و همچنان با ترسولرز زندگی میکنم و حتی توی ماشین که برای خرید یا کاری بیرون میرویم و کنار هم مینشینیم خیلی مواظب هستم. پیش خودم وجدانم ناراحت است. به او بروز نمیدهم ولی پیش وجدان خودم ناراحت هستم که مبادا مثلاً ماشین من آلوده شده باشد. گرچه مرتب تمیزش میکنم. یا مثلاً خودم یا وسایل منزل. مدام فکر میکنم همهچیز آلوده است و من موجب آن هستم. این نگرانیها همواره همراه ماست و متأسفانه این امر در روابط خانوادگی هم خیلی تأثیر دارد.
من یکبار دیگر برمیگردم به سؤال اولم، شما بعدازاینکه امروز برای مریض اولتان این اتفاق افتاد و من بسیار متأسف هستم و به شما تسلیت میگویم، توانستید روزتان را ادامه دهید و مریضهای دیگر را ببینید. بقیه روزتان چطور گذشت؟
مریم پورتنگستانی: بله. گفته بودم که درحال حاضر تخصص و وظیفه من رسیدگی به بیماران مرحله نهایی است. اکثر بیمارهایم حالشان خوب نیست پس چنین اتفاقهایی معمولاً رخ میدهد. اتفاقاً امروز یک مریض دیگر را هم ملاقات کردم که مریض من نبود ولی من باید ویزیتش میکردم. رفتم دیدم دکتر و خانوادهاش آنجا هستند و آن مریض هم فوت کرده. درصورتیکه من اصلاً در جریان نبودم. او هم سرطان داشت و کووید19 منفی بود. با دکتر کمک کردیم و مریض را آماده کردیم و بیرون آمدیم.
یکی از علتهای اصلی فوت پرستاران خانگی، همین کمبودها بود که به علت استفاده چندباره از وسایل، بیماری را هم بین بیماران و هم در بین خود منتقل میکردند. این مسئله کمبود ماسک، گان و دستکش، مسئله خیلی مهمی است که هنوز هم ادامه دارد.
مریضهای دیگر را هم دیدم، یکی آمپول احتیاج داشت، باید تزریق میکردم. مریض دیگرم را باید آی.وی لاین برایش میگذاشتم. اتفاقاً دو تا مریض ایرانی هم داشتم. مریضها را یکییکی میبینی و به خانه برمیگردی. ولی وقتی برگشتی دیگر خسته مطلق هستی. انگار که آن روز را با خستگی شروع کردی.
این یک روز کاری ما هست. از این مریض به آن مریض. هرکدام هم مشکلاتی دارند، مخصوصاً مریضهای ما که در مرحله نهایی Palliative care هستند. در این شرایط احتمال اینکه خداینکرده این مریضی را به آنها انتقال بدهی بسیار زیاد است و آدم مدام احساس ناراحتی وجدان دارد که نکند من خودم عامل این مسئله باشم. آنها هم مسن هستند و هم سرطان و بیماری دارند. خلاصه شرایطش را دارند، نکند من این ویروس را به آنها منتقل کنم. برای همین سعی میکنم با وسواس همه موارد ذکرشده را رعایت کنم.
در صحبتهایتان در مورد مریضهای امروزتان که تستشان کووید19 منفی بود گفتید اگر مثبت بودند هم به خانه فرستاده میشدند؛ یعنی ممکن است شما مریضی را در خانه ببینید که کووید19 مثبت باشد؟
مریم پورتنگستانی: بله آنهایی که مثبت هستند ولی احتیاج نیست که در بیمارستان نگهداری شوند یا اینکه مثبت هستند در بیمارستان هم بودهاند و حالا خوب شدهاند و به خانه منتقل شدند که دوران نقاهتشان را در خانه بگذرانند. ما باید برویم و ویزیتشان کنیم.
تنها کاری که میتوانیم بکنیم این است که ریزبهریز دستورالعملها را رعایت کنیم. دیگر فرقی نمیکند که بیمار مثبت است یا منفی. مخصوصاً الآن که این ویروس در حال گسترش است و دارد وارد اجتماع میشود. قبل از این بیشتر در بیمارستآنها بود. زمانی که ما برای ویزیت میرویم باید درهرصورت به چشم یک کیس کووید19 مثبت به بیماران نگاه کنیم.
حدس میزنم شما با بیمارانی که در اثر کرونا فوت شده باشند هم سروکار داشتهاید، آیا این درست است؟
مریم پورتنگستانی: من هنوز با این مورد مواجه نشدهام که یکی از بیمارانم فقط بر اثر کرونا فوت شده باشد. اما به احتمال خیلی زیاد بیماری که امروز فوت کرد به دلیل کرونا بود گرچه اعلام کردند که جواب تست کرونا او منفی بوده اما تمام علائم کرونا را داشت. بیمار هم تب داشت و هم تنگی نفس بسیار شدید داشت و تمام علائم در ایشان مشاهده شده بود اما در بیمارستان جواب تست را منفی اعلام کردند. واقعیت این است که بعضیوقتها جواب این تستها قابل باور نیستند. دو هفته بعد از بستری بودن در بیمارستان، ایشان بعلت منفی بودن جواب تست از بیمارستان به منزل آمدند ولی وقتی من ایشان را دیدم به دخترشان هم گفتم که شما و اطرافیان ایشان در منزل باید کاملا موارد بهاشتی را رعایت کنید، مدام دستهای خود را بشویید و لباسهای خود را عوض کنید و حتی مدام دوش بگیرید. و همچنین تاکید کردم بدون رعایت کردن این موارد به منازل خود بازنگردند.
این بیمار چند سال داشت؟
مریم پورتنگستانی: بیمار 82 سال داشت.
شما در جایی اشاره کردید که در حین کار باید چندین بار دستکش عوض کنیم. یکی از مسائل مهم خبری در هفتههای اخیر این موضوع بوده که آیا کادر درمان با کمبود وسایل و امکانات پزشکی مواجه هستند؟
مریم پورتنگستانی: بله. اتفاقا این مورد بسیار مهمی بود که چندین جلسه به واسطه آن داشتیم. به ما ماسک کافی و گان نمیدادند. برای مثال یکی از بیماران من در منزل بود و تمام علائم مهم کرونا از جمله تب، سرفههای شدید و تنگی نفس را داشت و حتی تستی هم از ایشون گرفته نشده بود. دکترهای دیگر به من گوشزد میکردند که هنگامی که به آنجا میروم باید تمام موارد بهداشتی را رعایت کنم و لباسهای مخصوص بپوشم، اما وقتی من به دفتر مربوطه رفتم تا این وسایل را تهیه کنم به من گفتند هیچ یک از این وسایل موجود نیست و وقتی با مدیر آنجا صحبت کردم به من گفتند که طبق قوانین رفتار میکنیم. این قوانین میگویند که شما با همین ماسکهای معمولی هم میتوانید بروید و من تاکید کردم که این بسیار کار اشتباهی است. چندی بعد اتحادیهی ما وارد شد و در حال حاضر این قضیه را پیگیری میکند و بعد از جلسات متعددی که با اتحادیه داشتیم و با فشار مدیریت و اتحادیه، الان یک سری ماسکهای N95 را به ما تحویل میدهند وگرنه ما این ماسکها و حتی گان را تا قبل از آن موجود نداشتیم. مواردی را داشتیم که بسیاری از بیماران که از قبل آنها را تهیه کرده بودند، ماسکهای مصرف نشده خود را به ما میدادند. بیماری داشتم که یک بسته کامل به من ماسک داد و من هنوز هم در حال استفاده از همان ماسکها هستم.
یکی از علتهای اصلی فوت پرستاران خانگی، همین کمبودها بود که به علت استفاده چندباره از وسایل، بیماری را هم بین بیماران و هم در بین خود منتقل میکردند. این مسئله کمبود ماسک، گان و دستکش، مسئله خیلی مهمی است که هنوز هم ادامه دارد. یکی از دوستان من که در قسمت اورژانس فعالیت دارد میگوید ما در طول کار از زمان شرع تا پایان، تنها از یک ماسک استفاده میکنیم یعنی 12 ساعت کار تنها با یک ماسک که حتی بهخاطر بو گرفتن تنفس با آن بسیار سخت میشود. حال فکر کنید در این میان با بیماران کوویدی هم ممکن است در ارتباط باشیم، در اینصورت آن ماسک را نباید دوباره به صورت برگرداند یا هنگام خوردن آب ماسک را در بیاوریم و دوباره بپوشیم. این کار اصلا منطقی و درست نیست و بیماری به خودمان منتقل خواهد شد اما متاسفانه هم بیمارستآنها و هم کادر مراقبت خانگی دچار کمبود امکانات میباشند که از علتهای اصلی شیوع بیماری همین مورد است.
یعنی از نگاه شما بعنوان یک فرد حرفهای در عرصه سلامتی، اگر کادر سلامت امکانات کافی را در اختیار داشت، آمار مرگ و میر ناشی از ویروس کرونا در کانادا پایینتر از این میشد؟
مریم پورتنگستانی: حتما همینطور است. چرا که نیمی از افرادی که طبق این آمار فوت شدهاند از بین افراد کادر درمان خانگی بودهاند. به این پرستاران حتی یک ماسک یا دستکش درست نمیدادند و همین باعث شد که ویروس از یک پرستار به دیگری انتقال پیدا کند. از طرفی بخاطر شرایط سنی این گروه، بعد از انتقال بیماری شاهد مرگ و میر آنها بودیم. یعنی اگر از روز اول امکانات کافی در اختیار این عزیزان قرار میگرفت، شاهد این حجم از تلفات نمیشدیم. متعاقبا با کمبود در کادر مراقبت، الان در کبک، ارتش را برای کمکرسانی وارد کردهاند. از طرفی برای تمام این اتفاقات، اتحادیه پرستاران درحال اقدام قضایی علیه دولت است تا آنها را به دادگاه بکشاند. شما در نظر بگیرید از تیم 40 نفره ما 11 نفر به کووید19 مبتلا شدهاند یعنی بیشتر از 25% افراد تیم. علت بالا بودن مرگ و میر در سیستم مراقبت خانگی در وهله اول بخاطر کمبود پرستاران است.
دولت انتاریو اخیرا یک تصمیمی گرفت مبنی بر اینکه پزشکانی که تحصیلکرده خارج از کشور هستند، در فعالیتهای پزشکی مشارکت داشته باشند. آیا این حضور و مشارکت را شما در کادر درمان حس میکنید؟ تا آنجا که میدانیم این گروه متشکل از چندین هزار نفر هستند.
مریم پورتنگستانی: هنوز تاثیر این تصمیم دیده نشده است. بله هستند نفراتی که فایلهای خود را ارسال کردهاند اما هنوز این فایلها در دست بررسی هستند ولی هنوز به نتیجهای نرسیده است. این کار در انتاریو بسیار سخت است چون همانطور که میدانید تیم سلامت انتاریو بسیار حساسیت به خرج میدهند و خیلی به سختی با کادر درمان خارج از کانادا ارتباط برقرار میکنند. بابت همچین تصمیمی بسیار خوشحال شدیم مخصوصا برای پزشکان ایرانی، ولی هنوز این افراد به صحنه کار نیامدهاند اما میدانیم که همچنان بر روی این مسئله کار میشود.
اخیرا یک مجموعهای از پزشکان ایرانی تبار، نامهای را نوشتند و از دولت کبک خواستند تا همین تصمیم مشابه دولت انتاریو را بگیرد. آیا جذب پزشکان خارجی برای اتحادیه شما مهم بوده که وارد شود؟
مریم پورتنگستانی: در رابطه با پزشکان خیر. اتحادیه ما در رابطه با پرستاران این کار را انجام میدهد. حدود 10 سال پیش در انتاریو قانونی را وضع کردند که پزشکانی که در خارج از کشور درس خواندهاند و امتحانات اینجا را نتوانستهاند پاس کنند، میتوانند بعنوان پرستار شروع به فعالیت کنند. اتفاقا عده بسیار زیادی آمدند که هم جامعه پزشکان ایرانی و هم آمریکای لاتین و حتی متخصصین را در بر میگرفت که بعنوان پرستار شروع به کار کردند. کمااینکه از آن دوران الان در تیم ما دو پزشک افغان و یک پزشک ایرانی است که در کنار ما بعنوان پرستار مشغول به کار هستند. این قانون تا سه سال پابرجا بود اما بعد از آن متوقف شد چرا که خود اتحادیه پرستاران به خاطر نوع کار آنها شکایت میکرد. درست است که آنها تحصیلاتشان را داشتند اما متاسفانه تحصیلات پرستاری را نداشتند و برای تفاوت در نوع کار و برخوردشان این قانون را متوقف کردند. این قانون در آن زمان کمک بسیار خوبی بود تا این عزیزان بجای مشغول شدن در کارهای دیگر، بتوانند در بخش بیمارستان کار کنند و امرار معاش داشته باشند ولی نهایتا جلوی آن قانون گرفته شد. اما الان با توجه به مسئلهای که پیش آمده است امیدواریم که دولت انتاریو بتواند کمک کرده و این قانون را مجددا اجرا کند.
شما در دوران سارس هم در عرصه سلامتی فعالیت میکردید. اگر بخواهید یک مقایسه سریع از این دو دوره انجام دهید چه میگویید؟
مریم پورتنگستانی: من در دوران سارس در بخش اورژانس کار میکردم و اتفاقات آن زمان اصلا قابل مقایسه با الان نیست. در دوران سارس وقتی مریضی مراجعه میکرد ما سریعا از او تست میگرفتیم و در صورت مثبت بودن نتیجه آزمایش، برای او داروهایی داشتیم که بر روی بیماری عمل میکرد و شخص بعد از مدتی بهبود پیدا میکرد. در آن زمان در کل کانادا تنها 40 نفر فوت کردند اما الان ما میبینیم که قدرت سرایت این ویروس بهقدری بالا است که به هیچ عنوان قابل مقایسه با ویروس سارس نیست. در ابتدا سارس بود و بعد مرسا از عربستان سعودی شیوع پیدا کرد و بیمارانی را با آن ویروسها داشتیم، ولی ویروس کرونا بسیار پیچیده عمل میکند و بسیار خطرناک ظاهر شده است.
خانم مریم پورتنگستانی گرامی خیلی ممنونم که بعد از یک روز بسیار سختکاری، این وقت برای مصاحبه با هفته گذاشتید.
درباره مریم پورتنگستانی
مریم پورتنگستانی تقریبا سی سال پیش به کانادا، تورنتو مهاجرت کرد. بعد از آموزش زبان، آموزش نرسینگ را آغاز کرد و از سال 1998 به عنوان پرستار مشغول فعالیت است. او درباره سالهای اول حضورش در کانادا میگوید: «به مدت دو سال کالج رفتم و بعدازآن برای گرفتن مدرک لیسانس نرسینگ به مدت سه سال مشغول به تحصیل در دانشگاه بودم. بعد دوره تخصصی اورژانس و اتاق عمل را گرفتم.»
او به مدت ده سال در قسمت اورژانس یکی از بیمارستانهای تورنتو کار کرده است و همزمان با تحصیل در رشته مدیریت بازرگانی MBA فارغالتحصیل شده و نزدیک به مدت ده سال هم در مشاغل مدیریتی بیمارستان کار کرده است. خودش میگوید: «بعدازآن دیگر فقط کار ویزیت انجام میدهم.»
او اکنون پرستار متخصص بیمارانی است که ماههای آخر عمر را خود را میگذرانند: «بیمارهای من طبق گفته پزشکانشان سه ماه آخر زندگی را میگذرانند. آنها در خانههایشان هستند؛ میرویم ویزیتشان میکنیم و رسیدگیهای لازم را انجام میدهیم. تلاش مااین است که یک شرایط راحتی برای آخرین روزهای زندگیشان فراهم کنیم. تقریبا سه سال اخیر مشغول به انجام این کار هستم.»
ارسال نظرات