گلمحمد جعفری در سال ۱۳۷۱ در شهر غزنی ولسوالی مالستان دیده به جهان گشود. گلمحمد جعفری درسال ۱۳۸۹ برای اولین بار خانواده و کشور را به مقصد پاکستان ترک کرد؛ از آنجا به ایران رفت و در تهران اقامت گرفت. او در آغاز همچون بسیاری دیگر از مهاجرین افغان، برای معاش خود به کار ساختمانی پرداخت. کار ساختمانی کار مورد علاقه او نبود، در دل میدانست که او برای آفرینش هنری به این دنیا آمده است. گلمحمد جعفری در ماه عقرب (آبان) سال ۱۳۸۹ در یک مرکز فرهنگی با هنر معرق آشنا شد. آشنایی با این هنر تحولات زیادی را برای او ایجاد نمود. او که تازه ۱۸ساله شده بود تصمیم به یادگیری هنر معرق گرفت و در همان مرکز وارد عرصه یادگیری شد. پس از اتمام دورههای آموزشی، در سال ۱۳۹۱ موفق به کسب دیپلم معرق شد. پس از آن در فرهنگسرای بهمن، شفق، نور، بهاران و چند آموزشگاه خصوصی دیگر آموزش معرق به علاقهمندان را شروع کرد. طی سالهای بعد و نمایشگاههای متعدد در داخل و خارج از کشور چندین جایزه و تقدیرنامه گرفت. گلمحمد جعفری در سال ۱۳۹۶ ایران را ترک کرد و در ترکیه فعالیتهای هنریاش را ادامه داد. او اکنون در چند مرکز فرهنگی به عنوان آموزگار فعالیت دارد. همزمان به عنوان نماینده رسمی انجمن فرهنگی و همبستگی هزارههای افغانستان -ترکیه فعالیت میکند. گل محمد جعفری فرزند سوم خانوادهای پرجمعیت است که ساکن آنکارا هستند. |
معرق، یکی از اصیلترین هنرهای دستی ایران است. ظرافت بسیار میطلبد و تنها یک روح هنرمند و حوصلهمند میتواند معرق خلق کند. گلمحمد جعفری از کودکی به دور از دید خانوادهاش نقاشی میکشید. خانوادهاش بارها از او خواستند که به جای نقاشی درسهایش را بخواند اما عطش هنر او را وادار میکرد که مخفیانه نقاشی کند و بعضی از روزها به مدرسه نرود. مهاجرت به ایران باعث آشنایی او با معرق شد و تصمیم گرفت که با تمام دشوارهایی که بر سر راهش بود این هنر را با دل و جان ادامه دهد. خستگی کار ساختمانی که اره تامین معاشاش بود مانع شببیداری و نشستن پای میز معرق نمیشد. با پیگیری و تلاش توانست در این رشته هنری ماهر شود. سپس کلاسی تشکیل داد و شروع به آموزش معرق کرد. محدویتهای مهاجرت و قوانین دستوپاگیر انگیزه او را از بین نبرد بلکه باعث شد جدیتر کار کند. چندین نمایشگاه فردی و گروهی در ایران به اجرا گذاشت. سپس تصمیم گرفت که به ترکیه برود و هنرش را در میدانی به نمایش بگذارد. حالا او در ترکیه مشغول به فعالیت است و کلاسهای مختلف برگزار میکند. چندین نمایشگاه در شهرهای مختلف ترکیه برگزار کرده و چندین تقدیرنامه به دست آورده است.
آقای گلمحمد جعفری گرامی دلیل شما از مهاجرت به ایران چه بود؟
از کودکی علاقه شدیدی به هنر داشتم اما خانوادهام مخالف بودند که من به سمت هنر بروم. زمانی که در افغانستان به کلاسهای هنری میرفتم با مخالفت شدید خانوادهام رو به رو بودم. از سوی دیگر سفر کردن را بسیار دوست دارم. این دو دلیل در کنار یک دیگر باعث شد که سفری به پاکستان و ایران داشته باشم.
چه شد که تصمیم گرفتید در ایران بمانید و چرا ایران را ترک کردید؟
همیشه سعی من بر این بوده که کاری را که در دست میگیرم به نتیجه مطلوبی برسانم. دلیل ماندنم در ایران اتمام دورههای آموزشی و آشنای بیشتر با هنرهای مختلف و فعالیتهای فرهنگی دیگر بود. دلیل دیگری که داشتم متاسفانه در چند سال اخیر دچار بیماری کلیه شدم که این شرایط من را به مراتب دشوار ساخت. بیشتر از این ماندن در ایران شرایط را سختتر و فعالیت را محدود میکرد.
چه چیزی شما را به سمت هنر معرق کشاند؟
همیشه در کارهای هنری کنجاو بودم. در ایران به هنرهای زیادی شناخت پیدا کردم. در سال ۱۳۸۹ با هنر معرق آشنا شدم. بعد تصمیم گرفتم که به طور جدی در این زمینه کار کنم.
شما در شروع کار معرق مشغول به کار در کارهای ساختمانی بودید، از دشواری آن روزها برایمان بگویید.
از وقتی با هنر معرق آشنا شدم و تصمیم گرفتم آن را یاد بگیرم، سختیها نیز روزبهروز زیاد و زیادتر شد. در آن زمان من مشغول کار در ساختمان بودم. مثل خیلی از هموطنانم، شرایط واقعا برایم سخت بود. وقتی میخواستم به کلاس شرکت کنم از سوی کارفرما مخالفت صورت میگرفت. اجازه رفتن به کلاس را نمیداد. من مجبور بودم یا کار را ادامه بدم و یا اینکه اگر کلاس میرفتم کارم را از دست میدادم و این داستان تقریبا همیشهگی بود. در هر صورت تمام تلاش من بر این بود که با قبولی شرایط دشوار باید هنر مورد علاقهام را یاد بگیرم. مجبور بودم صبح تا شب سر ساختمان کار کنم و شب کار معرق را انجام بدهم. جدا از تمام این مسائل، مخالفت اطرافیانم و ناراحتی خانوادهام مرا بیشتر اذیت میکرد و شرایط را برایم سختتر میکرد. چیزی که هیچ وقت فراموشم نخواهد شد این جمله بود که به تکرار برایم گفته میشد: ایران یعنی کار و پول همه چیز است. هنوز نفهمیدم که چه چیزی باعث ایجاد این فکر برای جامعه مهاجر افغان در ایران شده است.
افغانهای مهاجر در ایران به سختی میتوانند وارد عرصه هنر شوند، چرا؟
شاید اکثرا اطلاع داشته باشند که یک مهاجر افغان با چه شرایط در ایران زندگی میکند؛ در چنین شرائطی مشخص است که کمتر فرصت حضور در این عرصهها را پیدا کند. متاسفانه در ایران کار جدی برای سازماندهی و تصویب قوانین، مناسب برای مهاجرین صورت نگرفته به همین خاطر مهاجرین بیشتر در کارهای شاقه مشغول کار هستند و در عمل اجازه کار تخصصی را ندارد. حتی تا چند سال قبل کودکانِ مهاجر افغان اجازه ورود به مدرسه ابتدایی را نداشتند چه برسد به فعالیتهای دیگر.
در مسیر پیشرفت هنری در ایران با چه چالشهای روبرو بودید؟
وقتی تصمیم گرفتم که به صورت جدی فعالیتام را در هنر معرق ادامه بدهم متاسفانه اجازه رسمی از طرف اداره فرهنگ به من داده نشد. علاوه بر آن محدودیتهایی را اعمال میکردند که از پیشرفت ما جلوگیری میکرد. نداشتن حامی برای پیشبرد این هنر از دیگر مشکلات بود. تنها علاقه و انگیزهای که نسبت به کارم داشتم باعث فعالیت چند سالهام در ایران شد.
در ایران چه نمایشگاههای برگزار کردید؟
در مدت زمان فعالیت در ایران نمایشگاههای متعدد فردی، گروهی و بینالمللی را داشتم. نمایشگاه بینالمللی سالانه یک بار در برج میلاد تهران برگزار میشد. از اکثر کشورهای آسیایی در نمایشگاه شرکت میکردند.
تاثیر مهاجرت در ایران برای شما چگونه بود؟
مهاجرت در واقع جنبههای گوناگون خودش را دارد هم خوب و هم بد اما باور دارم این ما هستیم که آینده خود را رقم میزنیم. اگر منظور شما تاثیر سازمانهای رسمی و دولتی دولتی ایران باشد راحت میتوانم بگویم که متاسفانه خوب نیست.
میزان حمایت سفارت افغانستان در ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
در پاسخ به این سوال باید بگویم که متاسفانه سفارت آنگونه که باید در عرصههای مختلف مهاجرین را حمایت نمیکنند. خودم که در این مدت زمان در ایران در عرصه فعالیت فرهنگی مشغول بودم هیچ همکاری و برنامهریزی از جانب سفارت ندیدم و این جای تاسف دارد.
چه شد که تصمیم گرفتید به ترکیه بروید؟
از همان ابتدا که وارد عرصه هنر معرق شدم یکی ازخواستههایم گسترش این هنر به نقاط مختلف جهان بود و سفر به ترکیه شروع این خواسته من بود. دوم اینکه بازدهی و نتیجهای که من از هنرم میخواستم در ایران نمیتوانستم بدست بیارم متاسفانه در آنجا ارزش واقعی هنر دیده نمیشود. دلیل دیگر برای سفر به ترکیه این بود که در چند سال اخیر دچار بیماری کلیه شدم. این بیماری شرایط را برایم دشوارتر کرد. نسبت به ترکیه یک سری اطلاعات از قبل داشتم و همیشه یکی از کشورهای مورد علاقه من بوده. برای همین سفر به اینجا را در پیش گرفتم.
مهاجرت به ترکیه در کار شما چه تاثیر گذاشته است؟
مهاجرت در ترکیه تاثیر بسزایی روی کار من گذاشت. اینجا قدر و ارزش هنر دیده میشود و دولت خود حامی این نوع فعالیتهاست. هنر معرق در ترکیه رایج نیست به این دلیل هم بیشتر مورد توجه قرار میگیرد و نتیجه مثبت روی کارم گذاشته از این بابت خرسندم.
تفاوت امکاناتی که در ترکیه دارید با ایران چیست؟
تفاوتهای زیادی وجود دارد. اینجا دولت خود حامی این نوع فعالیتهاست و امکانات را فراهم میکند و در ایران برعکس. دیگر اینکه اینجا با برنامه و قانونمندی میتوانم به کارهایم ادامه بدم و برنامههایم را با همکاری نهادهای فرهنگی اجرا کنم. مهمتر از همه اینجا نتیجه و بازدهی کارم خیلی بهتر از ایران است و این خود باعث پیشبرد هنر میشود.
در تابلوهایتان چقدر میشود مهاجرت را حس کرد؟
تا به حال موضوع مهاجرت را وارد کارهایم نکردهام چون احساس خوبی نسبت به این موضوع ندارم ولی تصمیم دارم بعد این موضوع مهاجرت را در کارهایم اضافه کنم.
میزان استقبال مخاطبان ترک از هنر شما چطور هست؟
در این مدت ۲ سال که ادامه فعالیتم را در ترکیه پیش میبرم و در برنامههایی که در شهرهای مختلف ترکیه داشتم آثارم مورد استقبال بینظیر قرار گرفته است. مخاطبان خواستار آشنایی بیشتر در مورد هنر معرق هستند.
اگر دو سال قبل در ترکیه نمیآمدید جایگاه خود را در ایران در کجا میدیدید؟
اگر در ایران بودم پیشرفت فعلیام را نداشتم. نتیجهای که به دنبالش بودم را بدست نمیآوردم. وقتم تلف میشد.
باتوجه به اینکه در ایران و ترکیه چهرهای تازهای از جامعه مهاجر نشان دادید بازتاب این نگاه را در مخاطبانتان چطور میبینید؟
وقتی با مخاطبم ارتباط برقرار میکنم اکثر از نحوه و شرایط که این هنر را دنبال کردم و از هدفم میپرسند. وقتی توضیح میدهم برایشان بسیار جالب و قابل تقدیر است. متاسفانه بیشتر وقتها به مهاجر از بالا نگاه میشود اما وقتی که با یک هنرمند مهاجر روبرو میشوند دید نسبت به مهاجر تغییر میکند. از این بابت خوشحالم که در حد خودم در این رابطه سهم کوچک گرفتم.
رسانههای ترکیه بازتاب مثبتی از برنامهها ونمایشگاههای شما داشتند، در ایران چطور بود؟
در ایران حتی اجازه رسمی برای کار هنریام به من داده نشد چه رسد به پوشش رسانهای.
در کارهایتان چقدر تلاش کردید که هنر افغانستان را ترکیب کنید؟
در این زمینه همیشه در تلاش بودم و هستم. در مورد ترکیب و تکنیک باید یاد آوری کنم که موفق شدم چند تکنیک کاملا متفاوت را روی هنر معرق اضافه کنم و این بازتاب خیلی خوبی برای مخاطبان داشت.
برنامه آیندهتان چیست؟
برنامههای آیندهای من شامل شرکت در دانشگاه در رشته هنرهای زیبا و همینطور گسترش هنر معرق در کشورهای دیگر است. ایجاد یک مرکز فرهنگی که در آن هنرمندان از کشورهای مختلف بتوانند فعالیت کنند و یک همبستگی فرهنگی شکل بگیرد از آروزهای من است.
آقای گلمحمد جعفری از شما سپاسگزاریم.
ارسال نظرات