گفت‌وگو با نویسنده سند راهنما، دکتر امیر بشارتی؛

یک راهنمای گام به گام برای ورود به نظام پزشکی کبک

یک راهنمای گام به گام برای ورود به نظام پزشکی کبک

بسیاری از فعالان مونترالی با نام دکتر امیر عباس بشارتی آشنا هستند اما در شهر خودمان و همین‌طور در تورنتو و ونکوور پزشکانی که به کبک مهاجرت کرده و در صدد گرفتن پروانه طبابت هستند نمی‌توانند او را نشناسند و از فعالیت‌های او آگاه نباشند.

بسیاری از فعالان مونترالی با نام دکتر امیر عباس بشارتی آشنا هستند اما در شهر خودمان و همین‌طور در تورنتو و ونکوور پزشکانی که به کبک مهاجرت کرده و درصدد گرفتن پروانه طبابت هستند نمی‌توانند او را نشناسند و از فعالیت‌های او آگاه نباشند.

امیر بشارتی به گفته خودش طی ۵سال گذشته روی یک سند کار کرده است که می‌تواند راهنمای نسبتا جامعی برای پزشکان مهاجرِ فارغ التحصیلِ خارج از کبک برای ورود به نظام پزشکیِ کانادا باشد. این پزشک جوان و فعال ساکن مونترال با لطف فراوان سند مذکور را برای انتشار در اختیار هفته قرار داد. به باور ما توضیحاتِ نویسنده و تدوین‌کننده این سند می‌تواند استفاده از آن را برای پزشکان مهاجر به مراتب راحت‌تر کند. به این دلیل پای صحبت‌های راهگشای دکتر امیر بشارتی نشستیم. نتیجه گفت‌وگوی هفته را با ایشان در زیر می‌خوانید.

دکتر بشارتی در یک معرفی کوتاه از خودش می‌گوید: «پزشکی عمومی را از دانشگاه شهید بهشتی و تخصص اطفال را از اصفهان گرفتم. سه سال فوق تخصص ریه کودکان را در فرانسه گذراندم. بعد به مونترال آمدم و اینجا یک دوره اتیک کلینیک یا اخلاق پزشکی در دانشگاه مونترال گذراندم. بعدازآن کمی مشغول خواندن زبان شدم. سپس مستر بایومدیکال ساینتس شاخه اکسپریمنتال مدیسین را از دانشگاه مونترال گرفتم و همزمان مشغول به کار در یک کلینیک به عنوان دستیار و اخیرا هم به عنوان مامور سانته پوبلیک در خانه‌های سالمندان مشغول آموزش و ساماندهی برای پیشگیری از کووید۱۹ بوده‌ام.»

آقای دکتر امیر بشارتی گرامی الآن در چه وضعیتی هستید؟ آیا موفق شدید رزیدنتی را بگیرید؟

امیر عباس بشارتی: در حال حاضر دانشجوی سال سه دانشکده پزشکی دانشگاه شِربروک هستم و امیدوارم تا دوسال دیگر رزیدنتی را شروع کنم.

برای اینکه به‌احتمال تقریبا صددرصد بتوانم با سهمیه پزشکان کانادایی وارد سیستم رزیدنتی کانادا بشوم، یک سال آخر دوره پزشکی را در اینجا می‌گذرانم و مدرک پزشکی را از دانشگاه شربروک می‌گیرم. به این صورت فارغ‌التحصیل پزشکی از کانادا محسوب می‌شوم و در سیستم «کارمز» در یکی از رشته‌های تخصصی که مدنظرم است شرکت خواهم کرد. در ادامه این گفت‌وگو توضیح خواهم داد که چرا مستقیما برای ورود به رزیدنتی اقدام نکردم.

برای تهیه و تنظیم این سند راهنما شما از کدام منابع استفاده کردید؟

امیر عباس بشارتی: وقتی در سال ۲۰۱۴ وارد کانادا شدم هیچ دوست یا فامیلی نداشتم و برای کسب اطلاعات سایت‌ها را مطالعه می‌کردم. منابع اصلی شامل اطلاعات حاصل از شرکت در جلسات برگزار شده از طرف کالج پزشکان کبک در سال ۲۰۱۵ و ‌همچنین سایت کالج پزشکان کبک بود که هنوز هم هست. همچنین از سایت‌ دانشکده‌های پزشکی استان کبک شامل؛ دانشگاه علوم پزشکی مک‌گیل در مونترال، دانشگاه مون‌رویال در مونترال، دانشگاه شربروک در شربروک و دانشگاه لاوال در شهر کبک است استفاده می‌کنم. از سایت MCC و سایت فیزیشن اپلای که در حقیقت اولین قدم برای ورود به سیستم‌ پزشکی از آنجا شروع می‌شود هم استفاده کردم. مورد دیگری که استفاده کردم سایت RSQ تحت نظر وزارت بهداشت کبک است که سایت اداره‌ی جذب و توزیع پزشکان در استان کبک است.

همان‌طور که در سند مشاهده می‌شود، برای اکثر مواردی که اشاره کردم لینک داده‌ام تا در صورت ابهام خواننده به خود منبع مراجعه کند. تمام این مطالب به‌تدریج طی کسب تجربه و مراجعه به سایت‌ها جمع‌آوری شده است. طرح اولیه این سند در ابتدا در حد سه یا چهار پاراگراف بود. از سوالات و گاهی تجارب مطرح شده در گروه تلگرامی به نام‌ «پزشکان ایرانی کبک» یا اختصارا «پاک» که در سال ۲۰۱۵ راه انداختم و در حال حاضر حدود ۲۰۰ پزشک ایرانی‌تبار ساکن کبک در آن عضو هستند، استفاده می‌کردم تا رسید به این راهنمای ۶ صفحه‌ای که هم اکنون در اختیار مجله هفته است. با اطمینان عرض می‌کنم این سند در نوع خود نه تنها به زبان فارسی از نظر جامع بودن بی‌نظیر است بلکه نمونه مشابه آن به فرانسه یا انگلیسی در کبک و تا جایی که مطلع هستم در دیگر استان‌های کانادا به این جمع و‌ جوری وجود ندارد.

کسی که می‌خواهد با مدرک ایرانی در کانادا طبابت کند چه‌کارهایی را باید بکند و چه‌کارهایی را نباید بکند؟

امیر عباس بشارتی: سؤال خیلی خوبی‌ست. زمانی که وارد کبک اینجا شدم خیلی نیاز داشتم یک نفر یا یک منبع پاسخ این سوال را برایم بازگو کند. این چیزی است که همه ما به آن نیاز داشتیم و داریم.

کاری که پزشکان متقاضی طبابت در کبک (یا در کانادا) باید بکنند، برنامه‌ریزی بلندمدت از ایران است؛ یعنی از زمانی که تصمیم به مهاجرت دارند. کما اینکه هر بار کسی در این رابطه با من صحبت کرده گفته‌ام صمیمانه ترین پیشنهاد من این است که همین الآن که آنجا هستید برنامه‌ریزی کنید و امتحانات را از همان‌ ایران ثبت نام و شرکت کنید. برای ورود به رشته پزشکی نیاز به شرکت در دو سری امتحان است: تئوری و عملی. امتحان تئوری را قبل از ورود به کانادا با نمره خوب پاس کنید و در امتحان عملی که فقط در کانادا برگزار می‌شود بلافاصله بعد از ورود به کانادا شرکت کنید؛ اما تا زمانی که امتحان تئوری را در ایران نداده‌اید و مدرک زبان را در ایران نگرفته‌اید اقدام به لندینگ و ورود به کانادا نکنند.

الان تقریباً دو سال است که برنامه‌های رزیدنتی بحث Out of practice یا آخرین زمان حضور در کلینیک برایشان بسیار مهم شده است و تمایل دایرکتور‌های برنامه‌های رزیدنتی به سمت کسی است که تا حد امکان تا آخرین لحظات مشغول به فعالیت کلینیکی بودند و از تجربه کلینیکی دور نبوده. به خاطر همین، اشتباه بزرگی است که کسی بگوید من مهاجرت می‌کنم و بعد از ورود به کانادا مشغول درس خواندم و آمادگی برای شرکت در امتحانات می‌شوم.

بهترین روش این است که بگویید من تصمیم به مهاجرت دارم، فعلاً سر زندگی خودم هستم، خانواده و دوستان اطرافم هستند و با فضای ایران آشنا هستم، مشغول به کار هستم. درنهایت کارم را قربانی می‌کنم و از کارم می‌زنم، زمانش را نصف یا اصلاً بیشتر از نصف کم می‌کنم، ولی کار و جایگاه خودم را به‌عنوان یک پزشک در کشورم حفظ می‌کنم و همزمان مشغول آمادگی برای امتحانات پزشکی و زبان می‌شوم.

اینکه دایرکتور پروگرام‌ بداند امتحان تئوری را در کشور خودم شرکت و پاس کردم خیلی به من کمک می‌کند و سرعت قبولی در امتحان عملی را بالا می‌برد.

کاری که نباید بکنم این است که فقط به اعتبارِ داشتن کارت PR، زندگی و موقعیتم را در ایران رها کنم و به کانادا بیایم و بنشینم در کتابخانه درس بخوانم. این بزرگترین اشتباه‌ است.

کار دیگری که قبل از مهاجرت باید انجام داد، برنامه ریزی برای ثبت نام در یک رشته دانشگاهی مرتبط با پزشکی در مقطع مستر، PHD، فلوشیپ (برای متخصصان) یا حتی دیگر رشته‌های یا عناوین شغلی مرتبط با پزشکی مانند پرستاری، کمک پرستاری، فیزیوتراپی، سونوگرافی، اینهالوتراپی، فیزیشن اسیستانت یا ریسرج اسیستانت … است تا به محض ورود به کانادا علاوه بر داشتن عنوان کاری، درآمد و نهایتا مدرک کانادایی، فرصت تماس با سیستم پزشکی کانادا را داشته باشید.

به طور خلاصه قبل از لندینگ باید امتحان پزشکی تئوری (کیووان)، امتحان زبان (یکی دو ماه قبل از لندینگ)، ثبت نام در امتحان‌ عملی پاس کردن آن تا ۳-۶ ماه بعد از لندینگ و گرفتن پذیرش در موارد ذکر شده در پاراگراف قبلی را داشته باشید.

شما به‌عنوان کسی که اطلاعات نسبتاً کاملی گردآوری کردید بزرگ‌ترین چالش سر راه یک پزشکِ در خارج درس‌خوانده را چه می‌بینید؟

امیر عباس بشارتی: تعریف پزشکی که خارج از اینجا درس‌خوانده کاملاً متفاوت است. یک نمایی کلی برایتان عرض کنم. پزشکی که خارج از کانادا درس‌خوانده می‌تواند یک کانادایی باشد که برای تحصیل در پزشکی ۴ سال در کارائیب درس‌خوانده باشد و برای رزیدنتی به کانادا برگشته، می‌تواند پزشکی باشد که در کشورهای لاتین یا آمریکای جنوبی درس‌خوانده است که به زبان فرانسه یا انگلیسی تسلط دارند، می‌تواند یک پزشک اروپایی باشد که به اینجا آمده و‌ معمولا به زیربنای فرانسه تسلط دارند، می‌تواند یک پزشک خاورمیانه‌ای مثل من باشد یا یک پزشک هندی باشد که زبان انگلیسی را کامل صحبت می‌کند و می‌تواند یک پزشک آفریقای باشد که زبان فرانسه زبان مادری اش محسوب می‌شود.

اما پزشکان ایرانی ضرورتا با زبان انگلیسی و فرانسه آشنایی ندارند. برای یک پزشک ایرانی که قصد مهاجرت به کانادا را دارد، در مقایسه با دیگر پزشکان خارجی، بزرگ‌ترین چالش، زبان است. به همین خاطر است که اصرار دارم هرکسی که قصد مهاجرت دارد مدرک زبان را در ایران قبل از لندینگ‌ بگیرد.

زبان دو بخش دارد. یک بخش آن زبان بالینی، عملی و کاربردی است. دوستانی هستند که امتحان آیلتس که حداقل امتیاز را (که هفت است)‌ یا حتی بیشتر از آن می‌گیرند ولی بعضا هنوز نمی‌توانند صحبت کنند و ارتباط بگیرند. هنوز مهارت شنیدن یا گفتن یک لطیفه به زبان انگلیسی را ندارند و نمی‌توانند آن همراهی با همکاران که در اینجا نیاز است را داشته باشند. بنابراین مشکل پزشکان ایرانی شاید مدرک زبان نباشد بلکه زبان پراکایکال و استفاده از زبان در محیط باشد.

این را هم توجه داشته باشید که مدارک زبان بعد از یکی دو سال باطل می‌شود.

رایج‌ترین اشتباهات پزشکان فارغ‌التحصیل خارج در مسیر دریافت پروانه طبابت کانادا و کبک کدام‌اند؟

امیر عباس بشارتی: طیف بسیار وسیعی دارد. اگر بخواهم به صورت کلی عرض کنم مهم‌ترین آن جمع نکردن اطلاعات است. مثلا عدم اطلاع از احتمال قبولی که بسیار کم است. اگر بخواهم مقایسه کنم آمریکا با نرخ ۵۰ تا ۷۰ درصد پزشکان ایرانی را قبول می‌کند ولی اینجا حداکثر این نرخ ۱ تا ۵ درصد است. تفاوت ده تا ۷۰ برابر است.

سوال پیش می‌آید چرا ایرانی‌ها به کانادا می‌آیند و به آمریکا نمی‌روند؟ پاسخ ساده است، چون امکان مهاجرت به کانادا ساده تر و محتمل تر است.

چطور با این چالش روبرو شویم و از آن نترسیم؟

امیر عباس بشارتی: پزشک یا دانشجوی پزشکی ایرانی که تصمیم‌ به طبابت در کانادا دارد باید قبل از هر چیزی تکلیفش با خودش مشخص باشد و انگیزه کافی داشته باشد. بداند که چرا می‌خواهد در کانادا طبابت کند و در چه رشته‌ای و در چه دانشگاهی قرار است رزیدنت شود (از قبل از لندینگ رشته و شهر رزیدنتی را مشخص کند). از تمام فواید و مصائب این تصمیم بزرگ (مهاجرت) و احتمال کم ورود به سیستم اطلاع داشته باشد. بعد از این مرحله برنامه‌ریزی طولانی‌مدت است؛ یعنی دست کم ۴ سال قبل از لندینگ برنامه داشته باشد. متاسفانه به همکارانی زیادی برخوردم که اطلاع ندارند چه میزان احتمالی برای قبولی وجود دارد یا نمی‌دانند که ممکن است پروسه ورود به سیستم در صورتیکه بهترین برنامه ریزی و آماده سازی را انجام داده باشند دو تا سه سال و در غیر این صورت گاهی تا ۱۲سال طول بکشد و متاسفانه گاهی هم این اتفاق هرگز نمی‌افتاد.

مشکل دیگر عدم اطلاع از توقعات سیستم پزشکی کانادا از پزشکان خارجی است. یک اشتباه خیلی بزرگ این است که هیچ اطلاعی از فرهنگ کانادا و کبک نداشته باشیم که موجب سردرگمی بعد از ورود به کبک/کانادا می‌شود و دوستان مهاجر متاسفانه نمی‌توانند خودشان را وفق دهند. اجازه دهید مثالی بزنم که در جلسات آنلاین راهنمای پزشکان ایرانی یا به‌صورت نوشتاری در گروه تلگرامی هم از این مثال استفاده می‌کنم. برای ورود به سیستم پزشکی اینجا یک غربالگری وجود دارد. فرض کنید که این سیستم غربالگری به شکل سبدی است که پزشکان خارجی را در آن می‌ریزند تا آنهایی که واجدالشرایط هستند از سوراخ‌های این سبد رد شوند. سوراخ‌های این سبد غرباگری هفت وجهی است.

چرا هفت وجه؟

امیر عباس بشارتی: یک مفهومی در سیستم پزشکی کانادا وجود دارد که همه پزشکان باید بدانند به نام CanMED، ارزش‌های «کن‌مِد» یا «مهارت‌های کن‌مِد». اینها شامل هفت مهارت است که پزشکان برای طبابت در کانادا باید واجد آنها باشند. پزشکی که به اینجا وارد شود باید نشان دهد که این هفت مهارت را دارد و در زمان غربالگری باید این فرم و شکل هفت وجهی را به خودش گرفته باشد.

خیلی از ما که به اینجا وارد می‌شویم این هفت وجه را به‌طور کامل نداریم. باید بدانیم که اگر یکی از این هفت وجه را نداشته باشیم به هیچ عنوان نمی‌توانیم از سیستم غربالگری اینجا برای گرفتن پروانه طبابت بگذریم چون به فرم و شکل مطلوب سیستم در نیامده‌ایم. دانستن دقیق این هفت وجه در تمام مراحل واجب و ضروری است، از امتحانات تئوری و عملی گرفته تا مرحله مصاحبه و ارزیابی‌های درون بخشی حین رزیدنتی و کار.

فراموش نکنیم که این ما هستیم که اینجا را برای مهاجرت انتخاب کردیم. آنها ما را به اصرار اینجا دعوت نکردند ولی این را می‌گویند که ما به پزشک نیاز داریم و او باید این فرمی و این مدلی باشد. اگر می‌خواهید به اینجا بیایید لازم است به این صورت در بیایید. این نکته بسیار مهمی است و به عقیده من همکاران پزشک باید آن را در ذهنشان حک کنند تا بتوانند خودشان را با محیط اینجا وقف دهند و امتحانات مصاحبه‌ها را به بهترین وجه بگذرانند. این هفت مهارت کن‌مِد، ارزش‌هایی هستند که اتفاقاً ارزش‌های ایده‌آل و نابی برای یک طبیب حاذق و اخلاق مدار محسوب می‌شوند.

خلاصه اینکه شاید اشتباه بزرگ ما پزشکان ایرانی تصویر و تصور نادرست از پزشکی در کانادا، تصور اشتباه است از میزان احتمال ورود به پزشکی در کانادا؛ از میزان زمان، انرژی، پول و فکری که باید خرج کنیم تا وارد سیستم شویم. در نهایت تصویر نادرست از نحوه و تکنیک صحیح آمادگی برای طی مسیر امتحانات از دیگر اشتباهات پزشکان ایرانی‌تبار است.

گمان می‌کنم دوزبانه بودن استان کبک یکی از چالش‌هایی است که پزشکان مهاجر با آن روبه‌رو هستند. اگر از چالش زبان بگذریم کبک چه تفاوتی با دیگر استان‌ها دارد؟

امیر عباس بشارتی: اگر از زبان بگذریم و فرض کنیم پزشکان ایرانی آشنایی با انگلیسی یا فرانسه یا هر دو را دارند، بدترین کار این است که به کبک مهاجرت نکنیم یا کسی که در کبک زنگی می‌کند از کبک خارج شود. از جمله دلایل آن اینها هستند: زندگی ارزان، سیستم حمل و نقل پیشرفته، فعالیت‌های تفریحی و فرهنگی، مراکز آموزشی متعدد که منجر به ایجاد فضای آموزشی می‌شود، کمک‌های دولت به مهاجرین، یادگیری رایگان فرانسه و یا حتی با کسب درآمد، سیستم آموزشی ارزان و رایگان برای کودکان و نهایتا اینکه برای ورود به سیستم پزشکی کبک تقریباً پنج راه وجود دارد که خیلی دقیق و مفصل در سند آوردم و این راه‌ها در همه‌جا وجود ندارد.

نکته دوم اینکه ازآنجاکه اگر کسی زبان فرانسه بلد باشد دوسیه قویتری دارد و درهای زیادی در سیستم آموزشی یا کاری برایش باز می‌شود. متأسفانه چالش افزوده، چالش زبان است. در پنج شش سالی که کبک هستم نمونه‌های موفقی از پرستاران و پزشکان دیده‌ام که با برنامه‌ریزی بسیار دقیق و هوشمندانه و برای اینکه به کبک بیایند زبان فرانسه فراگرفتند و الآن موفق هستند. می‌توانم مثالی از یک متخصص پوست بزنم که با تخصص پوست مستقیماً به این اینجا آمده و تا یکی دو ماه دیگر قرار است در تخصص خودش کار کند، فقط به این خاطر که زبان فرانسه خوانده است. برخلاف اکثر استان‌ها که شرایط سختی برای امکان مستقیم کار کردن برای پزشکان خارجی دارند، در کبک تنها به یک امتحان و ادعای آشنایی با زبان فرانسه (که البته در مراحل بعدی باید تحقق پیدا کند) و در سند به‌طور کامل توضیح دادم، وجود دارد. حتی نیازی به ارائه مدرک زبان فرانسه هم نیست، فقط باید زبان فرانسه را ادعا کنند که بلدند و بیشتر از یک سال از آخرین تاریخ کارشان نگذشته باشد. همه اینها به همان داستان برنامه‌ریزی و حفظ موقعیت پزشکی در ایران که جلوتر عرض کردم برمی‌گردد.

برای اینکه توضیح شما را جمع‌بندی کنم یک سؤال می‌پرسم و از شما خواهش می‌کنم با یک بله یا خیر پاسخ دهید. اگر من درست متوجه شده باشم زمانی که من به‌عنوان مهاجر وارد کبک می‌شوم اگر زبان فرانسه را بدانم یک امتیاز مثبت بزرگ است و اگر ندانم یک امتیاز منفی بزرگ. آیا این درست است؟

امیر عباس بشارتی: قطعا بله

فردی که تصمیم دارد به اینجا بیاید و به‌عنوان طبیب کار کند، اگر هیچ اشتباه بزرگی انجام ندهد از آغاز تا پایان پروسه برایش چقدر طول می‌کشد؟

امیر عباس بشارتی: قبل از پاسخ به سوال شما، توضیح مختصری را لازم است عرض کنم. یک اصطلاحی بین ما پزشکان دیپلمه خارج از کانادا وجود دارد که می‌گوییم بحث مَچینگ سیستم کبک و کانادا مثل لاتاری است. به عنوان نمونه، یک‌بار مثل دو سال بیش سی نفر از پزشکان ایرانی انتخاب می‌شوند و یک‌بار هم مثل امسال فقط پنج نفر. چه‌بسا کسانی که امسال شرکت کرده بودند و قبول نشدند تواناتر از متوسط شرکت کنندگان سال گذشته بوده باشند.

حلا فرض را بر این بگیریم که اگر یک نفر در ایران از ۴ سال قبل از لندینگ برنامه‌ریزی کند، امتحان تئوری (کیو۱) را ایران با نمره خوب بگذراند، یک ماه قبل از لند امتحان زبانش را در ایران داده باشد، و به محض ورود به کانادا عنوانی داشته باشد و برای خودش موقعیتی مهیا کرده باشد؛ مثلاً یک مستری ثبت‌نام کرده باشد، و تا حداکثر ۳ ماه بعد از لندینگ امتحان عملی را هم با نمره خوب بگذراند، با دپارتمانی که از چند سال قبل نشان کرده تا رزیدنتی در آن جا بگذراند، ارتباط دایم بگیرد و با هر مشقتی هم که شده با افراد تصمیم‌گیر در آن دپارتمان ارتباط خوبی برقرار کند، هفت مهارت کن‌مِد را بشناسد و تلاش کند که فعالیت‌هایش قبل و بعد از لندینگ به صورت مستدل ( گواهی یا عدد و رقم) نشانی از واجد بودن این هفت مهارت داشته باشد، و طبق توضیح بالاتر شانس با او در سالی که در سیستم مچینگ کارمز اقدام می‌کند یار باشد، شاید بتوان گفت از زمانی که لند می‌کند تا زمانی که قبول شود دو سال طول بکشد. این بهترین حالت است! اگر همه راه را درست برود می‌تواند روی دو سال حساب کند به شرطی که دقیقاً همین فرمول را اجرا کند.

سخن آخر؟

نکته‌ بسیار مهمی است که باید یادآوری کنم. ساختار فرهنگی و اجتماعی کانادا و فرهنگ و ارزش‌های کانادایی برای اکثر ما ایرانی‌‌تبار‌ها تا حدی غریب است. به زبان ساده، کسی که می‌خواهد به اینجا بیاید باید پوست بیندازد و عوض شود. باید بسیاری از رفتارها را عوض کند و نحوه بینشش به مسایل تغییر کند و واجد این هفت مهارت در عمل (نه در ادعا) بشود.

تعدا قابل توجهی از ارزش‌های جامعه ما در ایران نسبت به ارزش‌های کانادا متفاوت است و متاسفانه در چند سال اخیر این تفاوت بیشتر هم شده. به باور من تغییرات در آن سو از نظر اخلاقی رو به زوال بوده است.

برای مثال یکی از ارزش‌های کانادا که در قسم شهروندی کانادا هم آمده این است که فعالیت اجتماعی و خیرانه داشته باشیم. به همسایه‌ام، هم‌وطنم و همشهری‌ام کمک کنم. کمک کنم تا باهم جامعه را بسازیم. هوای همدیگر را داشته باشیم. نسبت به امور اطرافم مسئولیت پذیر باشم و در کار گروهی شرکت کنم. همانطور که در سند هم اشاره کرده ام کانادا یک کشور چند فرهنگی است و از هر تباری و با هر فرهنگی در اینجا حضور دارند، اگر کسانی که تبار یکسانی دارند هوای همدیگر را داشته باشند معمولاً قدرت و‌ نفوذ بیشتری برای کسب امتیازات قانونی و عرفی خواهند داشت. این نه‌فقط برای هم تبار‌های خودشان مفید است بلکه برای دیگر اقشار و تبارهای دیگر، و در نهایت برای حامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم هم کمک‌کننده خواهد بود.

از دید بنده در حال حاضر یک ضعف بزرگ در جامعه ایرانی و به طبع آن در قشر پزشکان ایرانی این است که بحث کمک کردن و یاری‌دادن به همدیگر را با بحث رقابت مخلوط می‌کنند و این جریان برای ورود به سیستم پزشکان کانادا یک ضربه جدی وارد می‌کند و بسیار مضر است.

از طرفی ما مهاجران نسل اولی‌ یک نکته دیگر را هم باید در نظر داشته باشیم؛ اینکه ما ایرانی‌ها، به زبان ساده و خودمانی، بخواهیم یا نخواهیم بیخ ریش همدیگر تا آخر عمرمان هستیم. شما حتی در نسل دومی‌ها هم که به هیچ عنوان مشکل زبان را ندارند، به وفور می‌بینید که با هم‌تباران یا مهاجران در محیط دانشگاه و در محیط کاری حشر و نشر دارند و حتی بسیاری از ازدواج‌ها بین هم‌تباران اتفاق می‌افتد. کمتر دیده شده که ایرانی‌تباران با جامعه کبک یا جوامع دیگر ادغام شده باشند. به همین علت برای نفع شخصی خودمان هم که شده باید هوای هم‌تبارانمان را داشته باشیم.

جناب دکتر امیر بشارتی از شما سپاسگزاریم

ارسال نظرات