درباره غلامرضا جعفری غلامرضا جعفری سال ۱۳۶۳ در استان اراک به دنیا آمد. خانواده او ۵۰ سال پیش از افغانستان به ایران مهاجرت کردند. او بعد از کسب مدرک دیپلم به کار آزاد مشغول شد. علاقه او به سینما سبب شد که از طریق شرکت در کلاسهای آزاد فیلمنامهنویسی راه سینما را پیش بگیرد. او در ادامهی مسیرِ فیلمنامهنویسی وارد انجمن سینمای جوان شد و سپس در سال ۱۳۹۰ با ساخت فیلم بومرنگ درخشید. این اثر او داستان خواهر و برادری را روایت میکند که در کورههای آجرپزی کار میکنند. این کارگردان موفق افغان اولین تئاتر مهاجرین افغان را با سبک سورئال در تالار فرشچیان بر روی صحنه برد که در آن موضوع عشق و جنگ را به نمایش گذاشت. |
مهاجران افغان درگذشته برای رفتن به دانشگاه با محدودیت زیادی مواجه بودند. ازاینرو بسیاری از کسانی که دیپلم میگرفتند بهناچار ترک تحصیل میکردند و همانند دیگر مهاجران برای امرارمعاش تن به کار کارگری میدادند. غلامرضا جعفری از جوانان مهاجری است که با جزم بسیار بهصورت آزاد در کلاسهای فیلمنامهنویسی شرکت کرده و بعد با تلاش فراوان به انجمن سینمای جوان وارده شده و مدرک فیلمسازی خود را به دست آورده است.
«بااحتیاط برانید جاده لغزنده است»، «قهوه و چای سبز» و «سفید کمرنگ» ازجمله آثار این هنرمند مهاجر است. او در بیشتر کارهایش به دغدغه مهاجرین افغان میپردازد. فیلمهای این نویسنده افغان در جشنوارههای داخلی و خارجی متعددی راهیافته است. ازجمله جشنواره اوزاک- آمریکا برای فیلم «قهوه و چای سبز» و «بااحتیاط برانید جاده لغزنده است». جشنواره Cmovie Asia film festival سئول- کره جنوبی «بااحتیاط برانید جاده لغزنده است» جشنواره TMC London film festival لندن-انگلستان «قهوه و چای سبز».
جناب غلامرضا جعفری گرامی چه چیزی باعث شد که به دنیای هنر قدم بگذارید؟
غلامرضا جعفری: علاقهمند به هنر بودم و فضای دانشگاه رفتن برای من مساعد نبود. به همین دلیل در کلاسهای آزاد فیلمسازی و کارگردانی و بازیگری شرکت کردم. بعد در سال ۱۳۹۰ به انجمن سینمای جوان رفتم.
آیا دانشگاه نرفتن مانعی برای ادامه راه شما نشد؟
غلامرضا جعفری: خیر اما زمان این پروسه را به تأخیر انداخت.
شغلتان قبل از ورود به دنیای سینما چه بود؟
غلامرضا جعفری: همانند دیگر مهاجران کارهای مختلفی همچون کارهای ساختمانی و عمومی را تجربه کردم.
بهعنوان یک مهاجر چه مشکلاتی را تجربه کردهاید؟
غلامرضا جعفری: مشکلات مهاجران افغان در ایران بسیار واضح و شفاف است و نیازی به گفتن ندارد. تمام مشکلاتی که شامل یک مهاجر میشود را من نیز تجربه کردم.
مهاجرت چه تأثیری بر زندگی یک فیلمساز دارد؟
غلامرضا جعفری: بخش عمده فیلمسازی به زیست انسان باز میگردد و اگر این زیست در فضای مهاجرت باشد قطعاً زیست متفاوتی است. متفاوت بودن برای یک فیلمساز و یک کارگردان و یا بازیگر نکته مثبتی است.
چه کسی در این مسیر مشوق شما بوده است؟
غلامرضا جعفری: من مشوقی نداشتم.
با توجه به اینکه شما مسیر سختی را طی کردید تا به موقعیت در حال حاضر برسید آیا در مقاطعی ناامید هم شدید؟
غلامرضا جعفری: سینما برای همه سخت است و فرقی ندارد که شخص افغان یا ایرانی باشد. گاهی خسته شدم اما هرگز ناامید نشدم.
در این سالها شاهد افزایش تعداد مهاجرین در حوزه فعالیت هنری هستیم. این قشر از ابتدا تابهحال به نظر شما چه تغییراتی را با خود داشته است؟
غلامرضا جعفری: فکر میکنم جامعه هنری نسبت به موضوعاتی که ما در مورد مهاجران میدانیم زیاد تغییری نکرده است. ما شاهد تولیدات رسانهای بودهایم اما بار این تولیدات را چند نفر به جلو میکشند.
همکاری شما با دیگر دوستان مهاجر چگونه است؟
غلامرضا جعفری: متأسفانه من نتوانستم با دوستان مهاجر همکاری داشته باشم اما امیدوارم که در آینده این اتفاق رخ دهد.
نقش رسانههای ایران در ارائهی چهره مهاجران در ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
غلامرضا جعفری: تأثیری که رسانهها دارند بزرگ است؛ هیچچیز دیگری بهشدت رسانه در ارائه این تصویر اثرگذار نیست. متأسفانه رسانهها نه تنها روبهجلو حرکت نکردند بلکه به نظر من بسیار بد حرکت کردهاند و من بارها بیان کردهام که بخش زیادی از دیدگاه مردم ایران نسبت به مهاجرین به دلیل همین نگاه مسخره و لودهای است که دوستان فیلمساز ایرانی داشتند و جامعه افغان را بهگونهای که نبودند به تصویر کشیدند. ما هرگز در سینمای ایران یک کاراکتر افغان درست نمیبینیم.
با توجه به اینکه شما مهاجر موفقی در ایران هستید آیا تاکنون سفارت از شما حمایتی کرده است؟
غلامرضا جعفری: خیر. تا اکنون هیچگونه حمایتی از طرف سفارت افغانستان صورت نگرفته است.
شما بهعنوان فیلمساز میخواهید چه رویکردی را نشان دهید؟
غلامرضا جعفری: من به شخص سعی میکنم که افغانها را به گونه که هستند نشان دهم و نه به شکلی که دوست دارند. همچنین چند هدف دیگر در کنار آن دارم.
کدام فیلم خود را تأثیرگذارتر از دیگر آثارتان میدانید؟
غلامرضا جعفری: نمیتوانم در این موضوع نظر دهم و بگویم که کدام بهتر است. بههرحال همه را دوست داشتم چراکه برای ساختن آنها زمان و هزینه خرج کردم. مثل این است که به یک پدر و مادر بگویید کدام بچهات را دوست داری.
ایده یک فیلم چگونه در ذهن شما شکل میگیرد؟
غلامرضا جعفری: ممکن است با یک جمله شروع شود، ماهها به آن فکر کنم و خودبهخود ایدههایی شکل بگیرد. ممکن است که با یک تصویر به یک ایده برسم. گاهی با یک عکس و با یکلحظه نگاه کردن از پشت چراغقرمز به ایده جدیدی میرسم. با خواندن داستان و رمان نیز ایده میگیرم اما آنچه در بسط و گسترش ایده مهم است تخیل و تجربه زیست من است.
به نظر شما فضای سینمای ایران چقدر پذیرای فیلمسازان مهاجر است؟
غلامرضا جعفری: ما در ابتدا راه هستیم. سالهای زیادی به کارهای ساختمانی و یدی مشغول بودیم که دوستان ایرانی از انجام آن عاجز بودند…در فضای سینما افراد بافرهنگ و خاص فعالیت میکنند و این در همه جای دنیا صدق میکند. فضای کار برای مهاجرین از نگاه هنرمندان و سینماگران خیلی خوب است اما اگر این قوانین اجازه بدهد که البته این قوانین برای شهروندان ایرانی نیز بسیار سخت است. دوستان مهاجر در ابتدای راه هستند و چند سالی میشود که فعالیت دارند و چند سال باید بگذرد تا بتوانیم در موردش نظر دهیم.
با توجه به اینکه در ایران چهره کلیشهای از مهاجران به تصویر کشیده شده است، شما چقدر تلاش کردید که رویکرد مثبت از افغانها را نشان دهید؟
غلامرضا جعفری: با بخشی از صحبتهای شما موافق هستم. فیلمهای ما مهاجرین و دوستان ایرانی سبب شده است که افغانها را در وضعیت بهتری نبینیم. اگرچه باید قبول کنیم که اکثریت مهاجران در اینگونه وضعیتها زندگی میکنند اما در فیلمهای کوتاه و تئاترهایی که کارکردم، سعی کردم که نگاه متفاوتتری داشته باشم. اگر بتوانم فیلمسازی را ادامه دهم و شرایط مساعد باشد، قطعاً به این موضوع بیشتر میپردازم.
بازیگران نوپای مهاجر در بخش هنرمندان مهاجر داریم، شما در کارهایتان چقدر از این ظرفیتها استفاده کردید؟
غلامرضا جعفری: بهاندازه توان خود به خیلی از بازیگران اجازه دادهام. در همه فیلمهایم بازیگر افغان داشتم. بازیگری با یک فیلم نیست و باید ادامه دهند. متأسفانه بازیگران افغان نگاه بلندمدت ندارند و اکثرا دنبال کارهای زودبازده هستند.
فیلم «قهوه و جای سبز» بسیار موردتقدیر قرار گرفت، کمی در موردش توضیح دهید؟
غلامرضا جعفری: خیر من چنین اعتقادی ندارم، اگرچه در هنر و تجربه رفت. داستان متفاوتی بود؛ زنوشوهری که در ایران زندگی میکردند میخواستند به استرالیا بروند و زن و شوهر افغان که تازه آمده بودند قصد داشتند وسایل آنها را بخرند. در این فیلم به دو نگاه متفاوت پرداخته میشود. خانوادهای که به ایران میآیند و خانوادهای که از ایران میروند.
در حال حاضر چهکاری در دست دارید؟
غلامرضا جعفری: من در حال پس تولید فیلم، کارهای تدوین، صداگذاری و غیره هستم. همچنین روی نوشتن فیلمنامه جدیدم کار میکنم.
چه توصیهای برای هنرمندان مهاجر دارید؟
غلامرضا جعفری: به نظرم هنر کلمهای شریف است و هنرمند شخصیتی هنری دارد. یک شخص نمیتواند با یک یا دو تئاتر کار کردن خود را هنرمند بداند. من خود را هنرمند نمیدانم چراکه هنرمند واژه بزرگی است. دوستان ما همه میخواهند به خارج بروند و خارج کعبه آمال آرزوها شده است. ولی برای جوانان مهاجر که در این عرصه فعالیت میکنند و برای هنر ارزش قائل هستند، به نظرم مداومت داشتن در کار میتواند کمک کند. آنها میتوانند بخش فرهنگی کوچک درست کنند و در آن هرکسی که در هر زمینهای توانائی دارد به دیگران آموزش دهد.
چه برنامههایی دارید؟
غلامرضا جعفری: مشغول فیلمنامه هستم. امیدوارم که فیلم بعدی خود را سریعتر و در فضای بهتری بسازم.
جناب غلامرضا جعفری گرامی از شما سپاسگزاریم
ارسال نظرات