«دکتر الهام گرامی»، دانشآموخته دکترای روانشناسی از دانشگاه لیل ۳ (Lile 3) فرانسه، روانشناس و دارای مجوز از «سازمان نظام روانشناسی ایران» و عضو «انجمن مشاوره کانادا» است. دکتر گرامی که تجربه مشاوره در شرکت همراه اول در ایران را دارد، درمانگر سابق شرکت ملی نفت ایران و مدرس سابق دانشگاه در ایران نیز بوده است. ایشان در کانادا به آموزش مهارتهای زندگی، مهارتهای زنانشویی و مهارتهای فرزندپروری اشتغال دارد. در این مجال، با توجه به موضوع پرونده این هفته، پیرامون مشکلات روحی و روانی مردان و راههای تغییر کلیشههای جنسیتی با ایشان به گفتوگو نشستهایم. |
خانم دکتر گرامی آیا پراکندگی اختلالات روانی در زنان و مردان یکسان است و آماری از این پراکندگی وجود دارد؟
دکتر الهام گرامی: پراکندگی اختلالات روانی در زنان و مردان یکسان نیست. مواردی مانند جنسیت، سن و نوع اختلال روانی و موارد دیگر در این پراکندگی دخیل هستند. حتی آمار یک سال با سال دیگر هم ممکن است متفاوت باشد. در جامعه کانادا هم این موضوع صادق است. به عنوان مثال ممکن است در سال ۲۰۰۲ روند اختلالات روانی مردان در افسردگی بیشتر اما در اضطراب کمتر شده باشد. در واقع اگر بخواهیم پراکندگی اختلالات روانی را در کل دنیا یا در یک کشور خاص مثل کانادا به صورت دقیق بررسی کنیم باید موارد زیادی را با جزییات مورد بررسی قرار دهیم که در حوصله این بحث نمیگنجد، اما به طور کلی میتوان گفت پراکندگی اختلالات روانی در زنان و مردان یکسان نیست.
بر اساس تجربیات بالینی شما، مردان برای حل مشکلات روحی خود کمتر به رواندرمانگر مراجعه میکنند؟ اگر پاسخ مثبت است، چرا؟
دکتر الهام گرامی: باید آمار رسمی و درستی در دست باشد که بتوانیم با قطعیت در مورد مراجعه مردان به رواندرمانگر سخن بگوییم اما تجربه بالینی نشان میدهد که بله روند مراجعه مردان به روان درمانگران کمتر از زنان است که این موضوع میتواند دلایل مختلفی داشته باشد.
دلیل اول نگاه جامعه و مردم به مردان است که مردان قوی هستند و نیازی به مشاوره ندارند و خودشان میتوانند مشکلاتشان را حل کنند.
دلیل دوم نگاه مردان به خودشان است که مرتباً از سوی برخی از آنها شنیده میشود که من خودم راحتتر میتوانم مشکلاتم را حل کنم و روانشناس نمیتواند کمک چندانی به حل مشکلات من کند.
دلیل سوم هم ترس از قضاوت از نگاه جامعه و اطرافیان است. این ترس را شاید خانمها کمتر از آقایان احساس میکنند. آقایان ترس از قضاوت شدن دارند و فکر میکنند اگر به رواندرمانگر مراجعه کنند، ضعیف هستند و به این معنی است که خودشان نتوانستند به تنهایی مشکلاتشان را حل کنند.
ادعا میشود وجود شبکههای دوستی در زنان باعث تخلیه فشارهای روانی میشود. آیا میتوان فقدان این شبکهها را از دلایل تشدید بیماریهای روانی در مردان دانست؟
دکتر الهام گرامی: شبکههای اجتماعی در بین زنان و مردان وجود دارد اما در بین زنان این شبکهها گستردهتر و عمیقترند. به عبارت بهتر زنان دوستان بیشتری دارند و روابط عمیقتری با آنها برقرار میکنند. شبکههای دوستی ممکن است برای آقایان در حد وقت گذراندن باشد؛ در حالی که برای خانمها فراتر از وقت گذراندن معمولی است. خانمها علاوه بر پرداختن به مسائل روز از مشکلات و مسائل خود در این جمعها صحبت میکنند و از آنجا که زنان از نظر کلامی نسبت به مردان قویتر هستند، این مساله میتواند به تخلیه فشارهای هیجانی آنها در این جمعها کمک کند.
وقتی شما با اقوام و دوستان خود در رابطه با مشکلات صحبت میکنید حتی اگر منجر به حل مساله هم نشود، حداقل منجر به درددل و کاهش فشارهای روحی و روانی و هیجانی میشود؛ در حالی که آقایان کمتر کلامی هستند ممکن است درونگراتر باشند، کمتر مسائل مشکلات خودشان را پیش دیگران باز میکنند و تخلیه هیجانی معمولاً در روابط دوستی آنها اتفاق نمیافتد.
یکی از مسائل مهم دیگر در رابطه با سلامت روانی مردان نرخ بالای خودکشیهای موفق است. این موضوع میتواند سابقه افسردگی اضطراب یا سایر اختلالهای روانی را در مردان نشان دهد اما آیا میتوان فشارهای جامعه یا عدم پذیرش بیماری توسط مردان را از دلایل این مساله دانست؟
دکتر الهام گرامی: درخصوص نرخ خودکشی هم باید به آمارهای رسمی مراجعه کرد. شما صحبت از نرخ خودکشی موفق میکنید. عمدتاً در خانمها تظاهر به خودکشی وجود دارد و برای همین نرخ خودکشی در زنان میتواند کمتر موفقیتآمیز باشد. تظاهر به خودکشی میتواند به دلیل جلب توجه باشد ولی در مورد آقایان این تظاهر به خودکشی به دلیل جلب توجه، کمتر وجود دارد. به همین دلیل اگر مردان دست به خودکشی بزنند یعنی بسیار مستأصل شدند و خودکشی را به قصد از بین بردن خودشان انجام میدهند. این تفاوتی است که میتوانیم به این نوع خودکشی و نرخ خودکشی در زنان و مردان بیان کنیم.
اگر بخواهیم به دلایل نرخ بالای خودکشی در مردان اشاره کنیم موارد متعددی در این زمینه اثرگذارند. فشارهای اجتماعی و روانی ناشی از نوع وظیفه و مسئولیتهایی که بر گردن مردان گذاشته میشود (بهخصوص در جوامع سنتی که مرد عمدتاً نانآور خانواده است) و فشارهای اقتصادی بر مردان میتواند در اختلالات روانی از جمله خودکشی، بسیار اثرگذار باشد. نگاه جامعه و اطرافیان هم میتواند فشار مضاعفی بر مردان ایجاد کند.
در بسیاری موارد دیده میشود مردان برای رفع مشکلات خود اعتقادی به مراجعه به درمانگر و مشاور ندارند.
یک گام به عقب برگردیم وقتی که مردان هنوز به سن بلوغ نرسیدهاند. چه راهکارها و روشهای تربیتی برای پسران وجود دارد تا این کلیشهها را بتوان رفع کرد تا پسران و در نهایت از مردان بتوانند راحتتر از مشکلات روحی و روانی خود صحبت کنند و به رفع آنها بپردازند.
دکتر الهام گرامی: روشهای بسیاری وجود دارد که میتوان از این آسیبها پیشگیری کرد. بخش دیگر قضیه جنبه درمانی دارد.
در رابطه با پیشگیری، در درجه اول ایجاد یک الگوی سالم مهم است. ایجاد یک الگوی سالم از طرف والدین به خصوص پدران، معلمین یا دوستان، اولین گام در پیشگیری از مشکلات اجتماعی آینده در مردان است. در کنار این موضوع، ارتباط موثر، همدلانه و همراه با تشویق و ارتباطات کلامی خوب میتواند به سلامت روان پسران کمک شایان توجهی کند.
برخی خانوادهها تصور میکنند پسرها نیاز به ارتباط فیزیکی و لمسی ندارند اما چنین نیست؛ در حالی که از نظر ایجاد هیجانات، دختر و پسر با هم متفاوت نیستند و این تفاوت را ما ایجاد کردهایم. پسرها هم مانند دخترها نیاز دارند تا در آغوش گرفته شوند و بوسیده شوند اما ما عادت کردهایم از کودکی به پسران آموزش میدهیم که گریه نکنند و ناراحتی خود را نشان ندهند. این الگو باید تغییر کند و باید به پسران بگوییم اگر ناراحتاند میتوانند صحبت کنند یا گریه کنند و تخلیه هیجانی و صحبت از احساسات را به آنها بیاموزیم. باید برای آنها وقت بگذاریم و باید از سه سالگی مهارتهای زندگی را به کودکان بیاموزیم. مهارتهایی مانند مهارت حل مسئله، ارتباط موثر، تصمیمگیری، خودآگاهی، شناخت هیجانات منفی و مثبت به بالا بردن مهارتهای زندگی و کاهش مشکلاتی که فرزندان در آینده با آن مواجه میشوند کمک خواهد کرد.
نقش زنان به عنوان مادر، همسر، دوست، پارتنر و هر نقش دیگری در حل مشکلات روحی مردان چیست؟ مردانی که تربیت شدهاند تا همیشه تکیهگاه، قوی و فداکار باشند. آیا نباید این تعاریف از مردانگی را تغییر داد؟
دکتر الهام گرامی: در جوامع دیگر هم ممکن است این مسائل مانند جوامع سنتی وجود داشته باشد اما در جوامع پیشرفته این نگاه تعدیل شده است. ما در بلندمدت میتوانیم این نگاه را تعدیل کنیم که مرد قوی است و هیچ آسیبی نباید ببیند فداکار است و همه مسئولیتها بر گردن اوست. دیدن مرد به عنوان یک انسانی که خطا میکند، اشتباه و ضعفهایی هم دارد بسیار مهم است. نگاه کردن به مرد به عنوان یک ربات که تمام مسئولیتها بر دوش اوست، نباید بترسد، نباید ناراحت و عصبانی شود، باید تغییر کند. نقش زنان بسیار تاثیرگذار است و تغییر دیدگاه آنها که مردان را به عنوان یک انسان عادی با ضعفها و واقعیتهای فردی ببینند بسیار کمککننده است. نقش زنان باید از یک نگاه پرتوقع به یک نگرش همدلانه تغییر کند.
خانم دکتر الهام گرامی از شما سپاسگزاریم.
ارسال نظرات