گفت‌وگو با حسین قاسمی، مجسمه‌ساز مهاجر در ایران؛

خاک و آب، عناصر آفرینش او هستند

خاک و آب، عناصر آفرینش او هستند

حسین قاسمی در سال ۱۳۶۸ در ولایت بامیان به دنیا آمد. خانواده‌اش به خاطر جنگ به ایران مهاجر شدند. او تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه داد و به دلیل محدودیت‌‌هایی که برای مهاجران وجود داشت، موفق نشد وارد تحصیلات عالی شود. کار در کارگاه سرامیک سبب شد پا به دنیای هنر سه بعدی بگذارد و در هنر‌‌ مجسمه‌سازی و سرامیک به سرعت پیشرفت کند.

 

حسین قاسمی در سال ۱۳۶۸ در ولایت بامیان به دنیا آمد. خانواده‌اش به خاطر جنگ به ایران مهاجر شدند. او تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه داد و به دلیل محدودیت‌‌هایی که برای مهاجران وجود داشت، موفق نشد وارد تحصیلات عالی شود. کار در کارگاه سرامیک سبب شد پا به دنیای هنر سه بعدی بگذارد و در هنر‌‌ مجسمه‌سازی و سرامیک به سرعت پیشرفت کند. او علت انتخاب این رشته را به سبب ویژگی‌‌‌های گل‌‌‌ می‌داند چرا که باور دارد گل انعطاف دارد و به راحتی فرم‌‌‌ می‌گیرد و او به راحتی‌‌‌ می‌تواند دغذغه خود را با حجم به نمایش بگذارد. کودکی، نیمروز، کاربردهای معناگرا از جمله نمایشگاه‌‌هایی هستند که آثار این جوانان مهاجر به نمایش گذاشته شده است. شگفتی از تنوع و دو سالانه سرامیک ملی ایران از فستیوال‌‌هایی هستند که آثار حسین قاسمی را در معرض دیده عموم قرار داده‌اند.

آقای حسین قاسمی گرامی چرا آب و خاک؟

حسین قاسمی: واقعیت این است که گِل انعطاف‌پذیر است و من کار حجم را برای بیان شخصس خودم‌‌‌ می‌پسندم و آنچه که تجربه شخصی من است و در ذهن دارم، سعی‌‌‌ می‌کنم که آن را در قالب حجم نشان دهم. به همین دلیل سراغ‌‌ مجسمه‌سازی رفتم. در کنار‌‌ مجسمه‌سازی کار سرامیک نیز انجام‌‌‌ می‌دهم که به صورت تجربی یاد گرفته‌ام. از طرف دیگر شرایط و امکانات‌‌ مجسمه‌سازی برای من فراهم بود و به همین دلیل به صورت جدی آن را دنبال کردم.‌‌‌‌‌‌ همچنین دوست نداشتم که بی‌تفاوت و با ترس از کنار مسائلم عبور کنم و‌‌‌ می‌خواستم که تصور اشتباهی‌‌‌‌‌‌ که نسبت به جامعه مهاجر وجود دارد را در حد توان خود از بین ببرم و به جامعه ایران نشان دهم که نسل جدید مهاجران پرتلاش هستند و برای خود هویت دارند و با وجود محدودیت‌‌‌‌‌ها‌ می‌توانند اعتراض کنند و حرف خود را بیان کنند.

شناخت نسل جوانان‌‌‌‌‌‌ مهاجر از رشته‌‌ مجسمه‌سازی را چگونه ارزیابی‌‌‌ می‌کنید؟

حسین قاسمی: جوانان مهاجر با کارهای حجم خیلی آشنایی ندارند و بیشتر جوانان وارد عرصه عکاسی و نقاشی‌‌‌ می‌شوند. از طرف دیگر امکانات و شرایط برای جوانان فراهم نیست که بتوانند کارهای سه بعدی ارائه دهند. کارهای عکاسی و نقاشی امکانات و هزینه کم‌تری نسبت به کارهای تجسمی نیاز دارند. همچنین کارهای حجم بیشتر نیاز به کارگاه مناسب دارد که متاسفانه مهاجران حتی اگر مدارک قانونی داشته باشند،‌‌‌‌‌ نمی‌توانند مجوز کارگاه را بگیرند.

مهاجرت چه تاثیری روی زندگی شما گذاشته است؟

حسین قاسمی: کسی که مهاجرت‌‌‌ می‌کند، دچار دوگانگی هویتی‌‌‌ می‌شود و خیلی از چیزها به یک مهاجر تحمیل‌‌‌ می‌شود و یک مهاجر مجبور‌‌‌ می‌شود که خیلی از چیزهای خود را تغییر دهد. مهاجرت سبب محدودیت‌‌‌ می‌شود و موانع زیادی برای یک مهاجر وجود دارد. این موضوعات همیشه همراه من بوده است و برایم سخت بود که آنها را بپذیرم. با وجود تمام مسائلی که وجود داشت تلاش کردم که بتوانم خود را پیدا کنم و با مسائل کنار بیایم.

وضعیت هنرهای تجسمی در افغانستان را چگونه ارزیابی‌‌‌ می‌کنید؟

حسین قاسمی: فعالیت هنرمندان عکاس و ویدئو آرت سبب شده است که هنرهای تجسمی روح تازه‌‌‌‌ای بگیرند و متاسفانه بخشی از جامعه آن را‌‌‌‌‌ نمی‌پذیرند و نهادهای دولتی از هنرهای تجسمی حمایت‌‌‌‌‌ نمی‌کنند و به همین دلیل آن‌ گونه که باید هنرهای تجسمی در افغانستان جایگاه مناسبی ندارد. همچنین منابع مطالعاتی در حوزه هنرهای تجسمی افغانستان وجود ندارد. خوشبختانه کار با گل از هنرهای قدیمی افغانستان است که قدمت دیرینه دارد اما به شکل‌‌ مجسمه‌سازی نیست و بیشتر به شکل کارهای صنایع دستی شناخته‌‌‌ می‌شود.

در چه نمایشگاه‌هایی شرکت کردید؟

حسین قاسمی: در نمایشگاه‌‌‌های مختلف گروهی شرکت کرده‌ام. مهم‌ترین آنها فستیوال دوسالانه ملی سرامیک ایران، نمایشگاه کاربردهای معناگرا، نمایشگاه کودکی، نمایشگاه نیمروز و فستیوال شگفتی از تنوع که در هامبورگ برگزار شد که البته کارهایم را ارسال کردم.

هنرمندان مهاجر در ایران چه دغدغه‌‌‌‌ای دارند؟

حسین قاسمی: یکی از دغذغه‌‌هایی که که برای هنرمندان مهاجر وجود دارد، انتقال دانش است و متاسفانه در بسیاری از مواقع اطلاعات و دانش در دسترس مهاجران قرار‌‌‌‌‌ نمی‌گیرد و این موضوع در مورد من صدق‌‌‌ می‌کرد و سبب شد که من تلاش مضاعفی داشته باشم و بیشتر چیزها را به تنهایی یاد بگیرم. مهاجران افغان‌‌‌‌‌ نمی‌توانند آزادانه عمل کنند و کار هنرمندان مهاجر به راحتی پذیرفته‌‌‌‌‌ نمی‌شود و برای بعضی گالری‌‌‌‌‌‌ها داشتن مدارک اقامتی بسیار مهم است. بعضی از گالری‌ها به خوبی از مهاجران استقبال‌‌‌ می‌کنند اما زمانی که متوجه‌‌‌ می‌شوند هنرمند افغان است، تلاش‌‌‌ می‌کنند که درصد بیشتری از یک هنرمند مهاجر نسبت به یک هنرمند ایرانی بگیرند. در مواردی گالری‌های معتبر کارهای هنرمندان افغان را‌‌‌‌‌ نمی‌پذیرند و استادها صفر تا صد کار را به هنرجوی افغان یاد‌‌‌‌‌ نمی‌دهند و این موضوع سبب‌‌‌ می‌شود که جوانان دست از تلاش بردارند و دلسرد شوند و هنر را کنار بگذارند.

روزانه چقدر زمان خود را صرف خلق آثار‌‌‌ می‌گذارید؟

حسین قاسمی: به نظرم تعهد یک آرتیست به حرفه‌اش بسیار مهم است که در طول کارش هیچ‌گاه ارتباط خود را با ایده‌پردازی و الهام گرفتن از محیط نباید نادیده بگیرد و باید جزئی از اولویت هنرمند شود. من همواره سعی کرده‌ام که بعد از ساعت کاری و در زمان اوقات فراغت طراحی و مطالعه داشته باشم و در خصوص کارهایم اتود بزنم.

شما در حال کار روی مجموعه «بحران هویت» هستید، در مورد آن توضیح دهید؟

حسین قاسمی: این اولین مجموعه کار من است که قرار است که بیست اثر را در خود داشته باشد و یک سوم مجموعه را انجام داده‌ام، بعد از تکمیل این مجموعه‌‌‌ می‌خواهم نمایشگاه انفرادی برگزار کنم. موضوع مجموعه من بحران است و موضوعی است که تجربه زیستی من و همچنین تجربه مهاجران دیگر است. مهاجران در بین شناخت از خود و واقعیت سردرگم هستند و به دنبال هویت گم شده خود‌‌‌ می‌گردند و مدام با موضوع هویت درگیر هستند. هدف من از ساختن این مجموعه این است که دوست دارم آدم‌‌‌‌‌‌ها به شناخت از خود برسند و در درجه بعد به تصمیم‌گیری در انتخاب‌هایشان فکر کنند و با توجه به تاریخ شناخت از خود کاری را انجام دهند و‌‌‌ می‌خواهم دلیل این بحران را بگویم.

شما در مورد آینده هنرمندان مهاجر چه نظری دارید؟

حسین قاسمی: من با هنرمندان مختلفی در ارتباط هستم و در نسل جدید مهاجران همه چیز در حال رشد است و هنرمندان جوان تلاش‌‌‌ می‌کنند که با مطالعه و تفکر کار هنری انجام دهند. سطح دانش و اطلاعات هنری در بین هنرمندان مهاجر افزایش یافته است و خوشبختانه در حال تولید آثار مختلفی از نسل جدید مهاجران افغان ساکن ایران هستیم.

به جوانان چه توصیه‌‌‌ می‌کنید؟

حسین قاسمی: جوانان نباید فکر کنند که چون محدود هستند دست از تلاش بردارند و روزی‌‌‌ می‌رسد که نتیجه کار خود را‌‌‌ می‌بینند و خوشبختانه در ایران فضای خوبی برای رشد هنرمندان است. از طرف دیگر هنرمندان این رشته باید در نظر داشته باشند که تنها تکنیک یادگیری شرط کافی نیست. من بارها شاهد بودم که همکارانم در کارهای خود به خصوص رشته سرامیک، ایده پیش پاافتاده، فرم، فضا و واستیمنتی که برای کارهایشان لحاظ کردند بی‌ربط در تکنیک بوده است و در اجرا ضعف داشتند. در کل اگر جوانان هنرمند همت و اراده داشته باشند و در کارهایشان خلاق باشند، در این رشته هنری‌‌‌ می‌توانند رشد و پیشرفت کنند.

شما در کارهای خود چه ویژگی‌‌هایی دارید؟

حسین قاسمی: من بیشتر در آثار خود سعی کردم که‌‌‌‌‌‌ قدرت ترکیب‌بندی و کمپوزیسیون و استفاده درست رنگ‌ها، تناسبات و قدرت ساخت در اجرا را به خوبی انجام‌‌‌‌‌‌ دهم و سال‌‌‌‌‌‌ها مجبور بودم که صفر تا صد کار را خود بیاموزم. همیشه سعی کردم که به همه آثارم توجه داشته باشم و کار کم‌‌‌‌‌‌ اما با کیفت بالا تولید کنم و فکر‌‌‌ می‌کنم که به همین دلیل تا به حال در هیچ داوری کارم رد نشده است.

چه برنامه‌‌‌هایی برای آینده دارید؟

حسین قاسمی: دوست دارم که در سطوح بالاتری کار ارائه دهم و بتوانم بیانگر احساس درونی خود باشم و به مخاطب احساس خود را به درستی انتقال دهم.‌‌‌ می‌خواهم تا جایی که‌‌‌ می‌توانم آثار با کیفیت و خلاق تولید کنم و سطح آثار خود را با استانداردهای جهانی تطبیق دهم. همواره تلاش‌‌‌ می‌کنم که زیبایی‌‌‌های افغانستان را کار کنم و از کلیشه‌‌‌های همیشگی دوری کنم.

آقای حسین قاسمی از شما سپاسگزاریم.

ارسال نظرات