درباره فاطمه خاوری فاطمه خاوری در سال ۱۳۵۶ در ولایت غزنی افغانستان به دنیا آمد. خانوادهاش در زمان جنگ شوروی به ایران مهاجر شدند. این فعال مهاجر از نخستین نسل مهاجران افغان در ایران است که موفق شد وارد مدارس دولتی ایران شود. او از زمان نوجوانی در فعالیتهای مختلف مدرسه مشارکت داشت و جزء دانشآموزان برتر مدرسه شناخته میشد. فعالیتهای او سبب شد که به صورت داوطلبانه در یکی از خانههای بهداشت محل زندگی کار آمارگیری از مهاجران افغان را برعهده بگیرد. این بانوی مهاجر به دلیل فعالیتهای خود در حوزه بهداشت مهاجران، چندین بار مورد تقدیر قرار گرفت. فعالیتهای او در خانه بهداشت سبب شد که با مشکلات مهاجران افغان آشنا شود. در آن زمان تلاش کرد تا برای تحصیل کودکان مهاجر قدم بردارد. او در خانه شخصی کار آموزش به کودکان مهاجر را با بیست دانش آموز شروع کرد و بعد از مدتی تعداد دانشآموزانش به ۱۶۰ نفر رسید. او سالهای زیادی است که در حوزه تحصیل کودکان مهاجر فعالیت دارد و موفق شده است که مدرسه «جویندگان دانش» را در کن تاسیس کند. |
فاطمه خاوری از اولین زنان مهاجر افغان است که از همان دوران نوجوانی دست به کار تلاش برای بهبود شرایط زندگی مهاجران در ایران شد. او در سال ۱۳۷۱ موفق شد که اولین مدرسه خودگردان افغان را در کن (شمالغرب تهران) تاسیس کند و کودکان مهاجر بسیاری را از سر کوچه پس کوچهها، پشت میز تحصیل بنشاند. سه دهه از فعالیتهای این بانوی مهاجر میگذرد و او هر روز تلاش میکند تا در خدمت جامعه مهاجر باشد. او در سالهای فعالیت خود تنها به آموختن سواد برای دانشآموزان اکتفا نکرده است بلکه سعی کرده با برگزاری کلاسهای مختلف مهارتآموزی همچون عکاسی، برق و مجسمهسازی، دانشآموزان مهاجر را به توانمندی برساند تا دانشآموزان با تکیه بر دانش و مهارت خود وارد جامعه شوند. فاطمه خاوری علاوه بر معلمی هنرمندی زبردست در حوزه سوزندوزی است که هنر خویش را در اختیار زنان مهاجر قرار داده است و هنرمندان زیادی را در زمینه سوزندوزی پرورش داده است. مقام سوم بینالمللی جشنواره «زنان سرزمین من» در سال ۱۳۸۸ و مقام اول بینالمللی جشنواره «مد و لباس» چابهار در سال در سال ۱۳۹۷ از جمله افتخارات این بانوی موفق افغان در رشته سوزندوزی است. فاطمه خاوری خدمات مختلفی را برای معلولین مهاجر انجام داه است و به همین دلیل در سال ۱۳۹۶ به عنوان تسهیلگر نمونه انتخاب شده است.
چه انگیزهای سبب شد که به سراغ تحصیل کودکان مهاجر بروید؟
فاطمه خاوری: زمانی که در دبیرستان تحصیل میکردم فعالیتهای مختلفی در مدرسه انجام میدادم. روزی یکی از معلمهای بهداشت مدرسه، برای اینکه فعالیت بیشتری داشته باشم، مرا به یکی از مراکز بهداشت محل معرفی کرد. در آن زمان بحث کنترل جمعیت مطرح بود و من در کنار دیگر همکاران برای آمارگیری به در خانهها مراجعه میکردیم. همکاران وقتی میدیدند که خانوادههای مهاجر پرجمعیت هستند، آنها را سرزنش میکردند و کم کم این موضوع سبب شد که خانوادهها آمار دقیقی را ارائه ندهند. من تلاش کردم که با خانوادهها ارتباط صمیمی بگیریم و به همین دلیل کار آمارگیری از خانوده مهاجران به من سپرده شد. بعد از مدتی توانستم کارهای مختلفی را در زمینه بهداشت برای مهاجران انجام دهم و به دلیل فعالیتهایی که داشتم، از سوی مسئولین مورد تقدیر قرار گرفتم. زمانی که در منطقه رفت و آمد داشتم، متوجه شدم که کودکان زیادی زمان خود را در کوچهها سپری میکنند و به دلیل نداشتن مدرک قانونی نمیتوانستند به مدرسه بروند. از آن زمان موضوع تحصیل کودکان مهاجر برایم دغدغه بزرگی شد.
شما اولین نسل از مهاجرانی هستید که در مدارس ایران موفق به تحصیل شدید، از حال و هوای تحصیل مهاجران در آن زمان برایمان بگویید؟
فاطمه خاوری: خانوادهام در زمان جنگ شوروی به صورت قانونی به ایران مهاجرت کردند. به همین دلیل مشکل اقامتی نداشتیم و من به راحتی توانستم درس بخوانم. در آن زمان تعداد دانش آموزان مهاجر بسیار کم بودند و فکر میکنم به همین دلیل دانشآموزان مهاجر مورد تبعیض قرار نمیگرفتند و برعکس بیشتر معلمها از دانشآموزان مهاجر بسیار تعریف میکردند و کودکان مهاجر را دانشآموزانی سختکوش و باهوش میدانستند. در آن زمان بیشتر دانشآموزان اقوام ما بسیار درسخوان و جدی بودند و محدودیت و مشکلات باعث شده بود که آنها برای رشد و پیشرفت خود تلاش بیشتری کنند.
تحصیل به کودکان مهاجر را چگونه آغاز کردید؟
فاطمه خاوری: تحصیل کودکان مهاجر برایم دغدغه شده بود و تصمیم گرفته بودم که در حد توان خود به چند نفر از آنها خواندن و نوشتن یاد دهم. به همین دلیل با خانوادههایی که از آنها آمارگیری انجام داده بودم، موضوع را درمیان گذاشتم و آنها بسیار استقبال کردند و کودکان خود را به خانهام فرستادند. چند دست کتاب استفاده شده از مدرسه گرفتم و با آن به بیست نفر از کودکان آموزش را شروع کردم اما در عرض بیست روز ده نفر به صد و شصت نفر رسید. خانهام بسیار کوچک بود و گنجایش آن همه دانشآموز را نداشت و به همین دلیل مجبور شدم که چندین ساعت مختلف را به آموزش اختصاص دهم. چون تعداد دانشآموزان بسیار زیاد بود، از همکلاسیهای دوره دبیرستانم کمک گرفتم و آنها در کنار من مشغول به تدریس شدند. خوشبختانه مدرسه با من همکاری داشت و چندین کتاب و تعداد زیادی ته مانده گچ را در اختیارم قرار دادند. از هفت صبح تا هفت شب در زمانهای مختلف کلاس برگزار میکردیم و هر شیفت را دو ساعت زمانبندی کرده بودیم. خانهام بسیار کوچک بود و مدام به دانشآموزان تاکید میکردیم که بیسروصدا رفتوآمد داشته باشند. همسایهها فکر میکردند که تعداد دانشآموزان حداقل ۳۰ نفر است. خوشبختانه دانشآموزان در این زمینه تلاش فراوانی میکردند.
در ابتدای کار خود با چه موانعی روبهرو بودید؟
فاطمه خاوری: مهمترین مشکل در ابتدای کار ما نبود امکانات و نبود امکانات آموزشی بود. در آن زمان لوازم التحریر در دسترس نبود و دانشآموزان حتی از کاغذهایی استفاده میکردند که فقط یک طرفشان سفید بود. فضای ما به صورت فضای آموزشی نبود و دانشآموزان روی موکت مینشستند و در بسیاری مواقع برای اینکه پاهایشان آسیب نبیند، کلاه و لباس خود را پهن میکردند. یکی از مشکلات بسیار بزرگ عدم دسترسی دانشآموزن به کتاب درسی بود. دانش آموزان مجبور بودند که از یک دست کتاب استفاده کنند و تعداد زیادی با همان یک دست کتاب سرمشق مینوشتند.
در آن زمان تعدادی از مدارس خودگردان به دلیل نداشتن مجوز بسته میشد، این موضوع در مورد مدرسه شما چطور بود؟
فاطمه خاوری: در سالهای اول آموزش تنها دغدغه من آموختن سواد به کودکان مهاجر بود و به این موضوع فکر نمیکردم. زمانی که تعداد دانشآموزان زیاد شد، آنها از من کارنامه خواستند و باید به آنها کارنامه میدادم. در ابتدا در کاغذی به صورت دستنویس به آنها کارنامه میدادم اما در نهایت فکر کردم که باید بتوانم به آنها مدرکی دهم تا بتوانند با آن ادامه تحصیل دهند. ابتدا به سفارت افغانستان مراجعه کردم و موضوع مدرسه مطرح کردم و توانستم مدرسه خود را ثبت کنم.
داشتن فضا یکی از دغدغههای مدارس خودگردان بود، این موضوع چقدر در تحصیل دانشآموزان افغان موثر بود؟
فاطمه خاوری: فضا یکی از موضوعات بسیار مهم بود. تا دو سال اول آموزش من از خانهام برای آموزش استفاده میکردم اما فضا بسیار کوچک بود و خوشبختانه صاحبخانه یکی از همکلاسی دوره دبیرستان من بود و میدانست که من درس میدهم و با من همراه بود. بعد از سه سال مجبور شدم که اسبابکشی کنم و در زمان امتحانات با بچهها خداحافظی کردم و جریان را با آنها در میان گذاشتم. فکر میکردم که همان سه سال فعالیت کافی است و با دانشآموزان خود کاملا خداحافظی کردم. همه چیز با خداحافظی من تمام نشد، دانشآموزان بسیار پیگیری بودند تاجایی که به خانه جدیدم مراجعه میکردند و از من میخواستند که تدریس را ادامه دهم. تعداد مراجعات دانشآموزان و والدین به قدری زیاد بود که صاحب خانه عذر مرا خواست و من محبور شدم که به دنبال خانه جدیدی باشم. اصرارهای دانشآموزان سبب شد که به فکر راهکاری برای ادامه تحصیل دانشآموزان شوم. بعد از مدتی تنها راه موجود را استفاده از فضای مسجد و حسینیهها دیدم و برای عملی شدن آن سختیهای زیادی را پشت سر گذاشتم. بعد از پیگیرهای فراوان با دیگر همکارانم توانستیم از فضای مساجد و حسینیهها برای آموزش استفاده کنیم. دانشآموزان هفت سال از این فضاها استفاده کردند.
در این سالها چه سازمانی از مدرسه حمایت میکردند؟
فاطمه خاوری: مدارس خودگردان همانطور که از نامشان پیدا است، دولتی نیستند و هرگز از سوی نهاد و یا سازمان دولتی حمایت نمیشود. خیرین تنها حامیان مدرسه در این سالها بودهاند و خوشبختانه مردم ایران بسیار خوب و مهربان هستند و کمکهای فراوانی را در زمینه تحصیل کودکان مهاجر انجام دادهاند.
دانشآموزان جویندگان دانش در چه مقاطعی میتوانند تحصیل کنند؟
فاطمه خاوری: در اویل از کلاس اول ابتدایی تا اول راهنمایی و بعد از مدتی تا سوم راهنمایی را درس میدادیم و بعد از تغییر نظام آموزشی تا مقطع یازدهم را تدریس میکردیم و در حال حاضر دانش آموزان تاپایان سال دوازدهم میتوانند تحصیل کنند و دیپلم خود را به صورت رسمی از وزارت معارف افغانستان دریافت کنند.
وضعیت تحصیل کودکان مهاجر را از گذشته تا اکنون چگونه ارزیابی میکنید؟
فاطمه خاوری: در اوایل که تعداد مهاجران کم بود، دانشآموزان مشکلی نداشتند. با افزایش تعداد مهاجران به ایران، دانشآموزان از سوی جامعه با واکنشهای متفاوتی روبه رو شدند و البته نمیتوانیم آن را به همه مدرسهها نسبت دهیم. در مدارسی که تعداد دانشآموزان افغان زیاد بود، رفتارهای سلیقهای وجود داشت و دانشآموزان مهاجر با تبعیض مواجه شدند.
در این سالها چه تعداد دانشآموز در مدرسه شما آموزش دیدند؟
فاطمه خاوری: خوشبختانه در این سه دهه پذیرای هشت هزار دانش آموز مهاجر بودیم و توانستیم دانشآموزان موفقی را پرورش دهیم. دانشآموزان زیادی توانستند وارد دانشگاه شوند و عدهای از دانشآموزان به کشورهای مختلفی همچون آلمان، سوئد، آمریکا مهاجرت کردند و بعضی از آنها اکنون در حال ادامه تحصیل هستند. همه آنها از مدرسه به نیکی یاد میکنند و این برای من یک افتخار است.
چشم اندازه شما نسبت به آینده دانشآموزان مهاجر چگونه است؟
فاطمه خاوری: متاسفانه نمیشود چشمانداز روشنی برای مهاجران پیشبینی کرد چرا که قوانین در ایران برای مهاجران در هر بازه زمانی متفاوت است. مهاجران محدودیتهای زیادی همچون مسدود شدن حساب بانکی، تمدید پاسپورت خانواری دارند و مسائل پیش روی مهاجران متفاوت است و هر کدام به سوی سرنوشتی میروند و نمیتوانیم آینده را پیشبینی کنیم.
شما در طی این سالها در کنار آموزش چه فعالیتهای دیگری را برای مهاجران انجام دادید؟
فاطمه خاوری: من تنها به آموزش کودکان فکر نکردم بلکه همیشه تلاش کردم فضایی را برای آنها به وجود بیاورم که بتوانند حرفه و مهارت کسب کنند تا با مهارت خود وارد بازار کار شوند. کلاسهایی مثل عکاسی، مجسمهسازی، برق صنعتی، آرایشگری از جمله این کلاسها هستند. همچنین کارگاه خیاطی را برای زنان مهاجر راهاندازی کردم که زنان زیادی شاغل شدند و میتوانند کسب درآمد داشته باشند.
باتوجه به این که شما تجربه کار با زنان مهاجر را دارید، مهاجرت چه تاثیری بر زنان افغان گذاشته است؟
فاطمه خاوری: مهاجرت تاثیر بسیاری روی زنان مهاجر داشته است. متاسفانه زنان مهاجر نمیتوانند برنامه طولانیمدت برای زندگی خود داشته باشند و به همین دلیل انگیزه و ذوق برای یادگیری در آنها کمتر میشود و این مانعی بسیار بزرگ برای رسیدن به اهداف و آرزوهای زنان مهاجر است. ناگفته نماند که قوانین برای مهاجران در کشورهای مختلف متفاوت است. پدر و مادرم در زمان کودکی بارها به من یادآوری میکردند که نباید برای آینده برنامهریزی کنم، چون آینده و سرنوشت ما در ایرن مشخص نیست و هر زمان قوانین جدید برای مهاجران وضع میشود. اکنون سالهای زیادی میگذرد و مهاجران آینده روشن و مشخصی ندارند و این موضوع درد بزرگی است که مهاجران را آزار میدهد.
خانم فاطمه خاوری عزیز از شما سپاسگزاریم.
ارسال نظرات