آرزو و خواست هر خانواده این است که فرزندان صالح، تحصیلکرده و باتربیت پرورش داده و تقدیم جامعه نمایند. اگر فرزندان در جهت تحقق بخشیدن امیال و خواستههای والدینشان کمک نمایند خدمت والای را به خود، خانواده و اجتماع انجام خواهند داد. این امر وابسته است به؛ رهنمایی، کمک، حمایت و همکاری خانواده، مکتب و اجتماع. انسانهای هدفمند، بااراده و مستعد میکوشند، با وجودی بروز موانع، مشکلات و سختیها؛ از موانع عبور، با مشکلات مبارزه و در برابر سختیها مقاومت نمایند تا به اهداف و آرزوهای خویش برسند. آنها همیشه این فکر را در اذهان خویش میپرورانند که «از شکست نباید مأیوس شد و از زمین خوردن، بپا شدن را آموخت». وقتی انسان روزی به اهداف، مقاصد و آرزوهایش رسد، با خود خواهد گفت: مقاومت، ایستادگی، سعی و تلاشهای متداومش نتیجهٔ ثمربخش داشته است. صحبت از جوان ورزشکار افغان-کانادایی است. او سلیمان کریمیار نام دارد. چون متولد مونترال است بیشتر فرانسوی تکلم میکند. گرچه مستقیم گفتوشنود نداشتیم. من پرسشهای خود را مطرح کردم که جوابات بسیار جالب، جامع و پر محتوی برایمان ارائه نمود. |
آقای سلیمان ورزشکار جوان خودش را معرفی نموده و چنین گفت:
سلیمان کریمیار: در ۲۵ جون سال ۲۰۰۲ در شهر لانگی مونترال به دنیا آمدم. من به یک مکتب ابتدائی بهنام «تورنسول» شامل شدم و در آنجا چیزهای یاد گرفتم و تجربه کردم که کمکم نمود تا فردی باشم که امروز هستم و کسی که سعی میکنم بعداً باشم. دوستانی زیادی داشتم که بعضی از آنها تا امروز با من دوستهای نزدیک استند. سپس به مکتب متوسطه به نام «ژرارد -فیلیون» که زیاد شهرت نداشت رفتم.
درباره آن مکتب چنین میگوید:
سلیمان کریمیار: من وقتی برای اولین بار به آنجا رفتم، کمی شک داشتم، اما صادقانه آن پنج سال از بهترین دورهها بود. همهچیز به این بستگی دارد که شما در مدرسه با چه کسانی معاشرت کردهاید و آیا اینها تأثیرات خوب یا بد دارند؟
بنابراین حضور در یک مدرسه خصوصی یا گرانقیمت مهم نیست زیرا تأثیر بد در همهجا وجود دارد، فقط باید خوب را انتخاب کنید.
دوستان عاقل دوران مکتب متوسطهِ من سرگرمکنندهترینها تا به حال بودهاند؛ اما البته زمانهای وجود دارد که بهراحتی انجام میشود و بنابراین بزرگترین کلید استقامت است.
پنج سال دوره متوسطه را با ۱۹ گواهینامه به پایان رساندم و در نیم تعطیلات یکی از مسابقات مونترال ایمپکت، در مقابل ۲۴۰۰۰ نفر به خاطر اینکه یک المپیک نمونه در مکتبم بودم، جوایز دریافت کردم.
ورود به دوره کالج:
سلیمان کریمیار: پس از پایان دوره متوسطه به کالج «ادوارد مونت پیتی» رفتم که تاکنون دو ترم را تمام کردم. کالج کاملاً قابلدرک است. با آنچه قبلاً تجربه کردم متفاوت است، زیرا در کالج کاملاً خودتان و مستقل هستید و از سرگرمی و استرس بسیار کمتری نسبت به ابتدائی و متوسطه برخوردارید؛ زیرا من بهندرت دوستانم را میدیدم و حتی اگر مجبور شدم درس بخوانم یا انجام وظایف خانگی.
تاکنون فکر میکنم مهمترین مهارتی که باید در کالج و یونیورستی داشته باشیم، نظم، انضباط و البته پشتکار است؛ زیرا حتیٰ باهوشترین دانش آموزان هم در مقطعی از کالج و دانشگاه سختی را پشت سر میگذارند.
من در برنامهٔ تحت عنوان «Science humaine Individu» هستم که بهترین برنامه برای مطالعه آنچه میخواهم و آن روانشناسی و بهطور خاص برای درمانگر بودن است، اما هنوز نمیدانم در چه موضوعی است. همیشه میخواستم بشنوم و به افراد در مورد مشکلاتشان کمک کنم و از وقتیکه ۵ ساله بودم … این کار را انجام دادم.
جهان ورزشی، موفقیتها و دستاوردهای آن:
سلیمان کریمیار: از ۶ سالگی با بازی فضایی St-Hubert فوتبال بازی كردم و اکنون در تیم AA-U-18 AA-Hubert هستم. ورزش و بهویژه فوتبال بخش مهمی از زندگی من بوده و است. ورزش مرا از همه موارد بدی که یک نوجوان در معرض آن قرار میگیرد دور نگه داشته و سلامتی مرا حفظ کرده است و این فرصت برایم تجربه و لحظات فراموش ناشدنی داده است؛ مانند کسب ده مدال و رفتن با تیم به سفرهای جادهای و هتلها.
در ۱۳ سالگی برای تیم منطقه بهعنوان مسابقات انتخابی انتخاب شدم که یک برنامه انتخاب طولانی از ۱۳ تا ۱۶ سال برای انتخاب بهترین بازیکنان «South sore» بود که من همه برشها را انجام دادم و تیم نهایی در آن مقطع را درست کردم.
وقتی تیم را ساختم خوشحال شدم و احساس نزدیکی کردم و رؤیای خود را برای داشتن یک بازیکن حرفهای احساس نمودم، زیرا با آن تیم … قرار بود که به همه مسابقات اطراف برویم. بنابراین، به این دلیل ادامه دادم که اگر هم سالم بازی کنم و هم بتوانم کمی به تیم کمک کنم تیم را ترک نخواهم کرد.
از ابتدا تا حال در این تیمها بازی کردهام: تیم مکتب ما، تیم لانگی و تیم سن اوبر. میخواستم در تیم «سوت شار» بازی کنم و از آن طریق به تیم «امی پکت» بروم که دستهایم صدمه دید.
گفتنیهایش برای سایر جوانان:
سلیمان کریمیار: اولین چیزی که میخواهم به هر دختر و پسر جوان بگویم این است که پشتکار میتواند شما را واقعاً از بسا چیزها دور کند و وقتی آن را با نظم و انضباط ترکیب کنید، چانس و موفقیت به نفع شما خواهد بود. من میدانم که شنیدن مداوم در مورد استقامت میتواند آزاردهنده باشد، اما این چیزی ست که در همهچیز و همهجا به شما کمک میکند. این فقط ذهنیت عدم ترک چیزی است که میخواهید به آن برسید یا اینکه میدانید باید انجام دهید، زیرا از نتیجه ترک این کار پشیمان خواهید شد و پشیمانی میتواند بسته به آنچه در رؤیا یا اهداف خود قرار داده با شما بپیوندد؛ زیرا هر فرد موفق مجبور به ادامه کار بوده، آنها مجبور بودند هزارها بار شکست بخورند از آن بیاموزید تا بالاخره بهجایی که میخواهند برسند.
نمیگویم هرگز کنار نمانید، زیرا گاهی اوقات باید این کار را کنار بگذارید که میدانید خوب نیست اما من میگویم هیچوقت کنار نگذارید وقتی تنها مشکل این است که یک مانع وجود دارد یا میترسید و راحت نیست یا ازآنچه خانواده و مردم فکر میکنند میترسید؟
توصیه دیگر این است که سعی کنید برای خود سرگرمی مانند؛ ورزش، ابزار، هنر و غیره پیدا کنید. چنین سرگرمیها به شما اجازه میدهد تا احساس آرامش یا خوشحال شدن در هنگام استرس داشته و این امر باعث میشود که ذهن و بدن خود را سالم نگه دارید.
همیشه تنبل نباشید، وقتی روز شما تمام شد باید ازآنچه انجام دادید یا یاد گرفتهاید خوشحال باشید که پیشرفت کردهاید زیرا اگر چیزی بخواهید نمیتوانید در انتظار آن باشید.
تنها در یک مکان یا یکچیز راحت نباشید، زیرا اتصال به یک مکان یا چیزی که وجود دارد به شما امکان نمیدهد همه کارهایی را که میتوانید انجام دهید و کشف کنید.
احاطه با افرادی که شما را به فردی بهتر تبدیل میکنند و شما را دوست دارند مهمترین چیز است.
من این نعمت را داشتم که در خانوادهای با ذهن باز، دوستداشتنی و حمایتکننده متولد شدم و این یکی از اصلیترین دلایلی که من امروز هستم و همه کارها را خواهم کرد است که به آنها نشان دهم تمام فداکاریهایی که انجام دادهاند و از افغانستان به اینجا آمدهاند برای هیچ نبوده است.
تجارب و خاطراتش را چنین بیان میکند:
سلیمان کریمیار: کبک یعنی جایی که پیشآهنگیهای زیاد را در حال تماشای آن بودم، اما بعد از آن در اولین تمرین با تیم کامل، دست چپم شکست و شکستم داد و این درست زمانی ست که همهچیز تغییر کرده زندگی و رؤیای مرا تغییر داد تا ببینم هر آنچه را که قرار بود به دست بیاورم ناپدید و تقریباً غیرممکن میشود یا نه!
زیرا ۴ ماه نمیتوانستم بازی کنم و این باعث شد تا چانس بازی در تیم ملی جنوب را از بین ببرد و همچنین فصل تازه را با St-Hubert ادامه دهم. جایی که من قبل از صدمه دیدن بهعنوان بهترین گُل زن لیگ بودم.
قبل از اینکه صدمه ببینم آن رؤیا برای تبدیل شدن به یک بازیکن حرفهٔ فوتبال در مغزم وجود داشت و اکنون که واقعبینانه به آن نگاه میکنم پس از آن مصدومیت رسیدن به آن رؤیا تقریباً غیرممکن بود. من میتوانستم کنار بکشم زیرا در سال ۲۰۱۵ در یک بازی منقبضه دست راستم شکست و بعد از گذشت یک سال (۲۰۱۶) بازوی چپم شکست.
پس از آسیبدیدگی سه سال پشت سر گذاشتن سخت بود اما من فوتبال را ترک نکردم و هنوز هم در بالاترین سطح ممکن در سنم بازی میکنم. اینجاست که پشتکار، کلید مهمی نهتنها در مکتب؛ بلکه برای همهچیز در زندگیام است.
دو، سه سال پیش فقط وقتی فوتبال بازی میکردم به مریضی «آسم» مبتلا شدم و این فرصت را برایم از بین برد که بتوانم بیش از ۴۵ تا۶۰ دقیقه بازی کنم و این از مصدومیت من بدتر است زیرا نمیتوانم به تیم کمک کنم. قبل از شروع دو فصل گذشته به همان اندازه که میخواهم چنین کاری را انجام دهم، لحظهای داشتم در مورد اینکه باید ترک میشدم اما در مورد آن فکر نمیکردم مدت طولانی دوام نیاورد زیرا حتی اگر شاید نتوانم به هدف اصلی خود دستیابم، نمیخواستم همه را به هدر دهم.
خانم وسیمه فاضلی و محترم صادق کریمیار درباره پسرشان متفقاً ابراز نظر نمودند؛ که گفتههای مادرش ابراز میگردد:
وسیمه فاضلی: پسرم سلیمان، بسیار مهربان، رموز فهم و بادرک است. از آوان کودکی تاکنون نهتنها مانند مادر و فرزندیم، بلکه زیادتر مثل دوست استیم. حواسش همیشه به من است (متوجه و به فکر من است). وقتی بهطرف چشمم میبیند، درک میکند و میفهمد که؛ خوشحال، آزرده، خسته یا ناراحتم. از کودکی تا حال مرا حمایت میکند. پدرش را نیز دوست دارد. چون پدرش ضروریات، خواستهها و نیازمندیهایش را همیشه برآورده ساخته بهخصوص در ساحه ورزش.
او پسر حرفشنو و مطیع است. به هردوی ما احترام قائل است. اگر به چیزی ضرورت و نیاز داشته باشد به شیوه خوب و مؤدبانه بیان میکند، اگر از عهده آن چیز برآمده نتوانیم و برآورده نشود آزرده نمیشود. به درسها و ورزشش کوشاست. لایق، تیزهوش و ذکی بوده، فیصدی نمراتش همیشه بین ۸۵ تا ۹۰ بوده است.
در جریان تحصیل تقدیرنامهها و تحسین نامههای متعددی به دست آورده که نهتنها در امور درسی و تحصیلیاش بوده بلکه به حیث مددکار و کمکرسان به دیگران از او قدردانی شده است. هدفمند و مصمم است و اعتماد بر نفس دارد.
سلیمان از کودکی به یگان مشکل صحی مواجه بود؛ اما مقامت و پایداری از خود تبار داده با مشکلات صحی مبارزه کرده مسیر انتخابی خویش را در پیش گرفته و ادامه میدهد. ازجمله؛ از کودکی با لبنیات حساسیت داشت بخصوص شیر و تخممرغ، مشکل نفستنگی بهخصوص در فصل زمستان، درد مفاصل، در یک حادثه در طفولیت چشمش صدمه دید… این مشکلات را نادیده گرفته در جهت رسیدن به اهداف و آرزوهایش بپا خاسته و پیش میرود.
من و پدرش از پسرمان راضی استیم و حمایتش میکنیم.
«هفته» برای این جوان زحمتکش و فعال، سعادت، صحتمندی و پیشرفتهای مزید آرزو میکند.
ارسال نظرات