تصور میکنم آشنایی من با شما به سیمین سال خودش نزدیک میشود. وقتی اولین بار شما سه برادر عزیز را در ساختمان رادیو در میدان ارک دیدم و بزرگان صداپیشه مانند عزت مقبلی، که چه زود از ما و مردم ایران گرفتندش، با پدیدهیی در ھنر آشنا شدم که برایم جالب بود انسانھایی که دنبال پول و شھرت نبودند و ھنر در خونشان جریان داشت و با عشق در استودیوھای بی زرق وبرق کار میکردند و حالا انقلاب ژینا شما را به چھرهی معروفی تبدیل کرد که احتمالا وقتی در خیابانھای ونکوور راه میروید دست کم ایرانیھایی که شما را میبنند با انگشت اشاره بهھمدیگر نشانتان میدھند و زیر لب میگوید: خودشه... آن سلوک گمنامی و این شکوه شھرت چگونه است؟
دقیقا یادم است زمانی که با ھم در رادیو ھمکار بودیم. نوجوان رعنای دانشمندی که فکر میکردم سر از کرات دیگر در میآوری، اما سالھا بعد دیدم که تو ھم اسیر سیاره سینما شدی و یک بار دیگر با ھم در سریالی که شما تھیه کنندهاش بودی ھمکار شدیم. و اما شھرت من از جنسی که شما میفرمایین نیست. شکوھی نداره. من فکر میکنم در شھری زندگی میکنم که انگار ھمشھریھا، ھمدیگر را میشناسند دقیقا مثل شھر محل تولدم (بهشھر) که تقریبا ھمه از اصل و نسب ھم خبر دارند و از خونه که بیرون میآیی باید با تک تک عابرین و کاسبھا چاق سلامتی و خوش و بش کنی.
در آستانه سالگرد خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» ظاھرا شما میخواھید برای نخستین بار در خارج کشور روی صحنه بروید و نمایش «رویای آیدا» را اجرا کنید. آیا این نمایش به این جنبش ربطی دارد؟
زمان قصهی ما بعد از پیروزی جنبش مھسا و سقوط دیکتاتوری ھست. به نظرت ربط داره؟
ترکیب «مرگ و دوشیزه» آریل دورفمان که یھودیزادهی سرگردانی بود از پدر و مادری اوکراینی که در آرژانتین بهدنیا آمد، بزرگ شده آمریکا و نمایش نامهنویس شیلیایی و فراری پس از کودتای پینوشه به آمریکا و داستان ھای روانشناسانه اروین دیوید یالوم بهویژه داستان «جلاد عشق»اش و طنز سیاه و طنازانهی شما باید ترکیب جالبی شده باشد...
راستش چون تجربهی زیادی در زمینه نوشتن ندارم کمی نگرانم. امیدوارم در برداشتام از آثار نویسندگانی که نام بردی و چینش مفاھیم مورد نظر، درکنار ھم و یکدست کردن زبان نمایش، کارم را درست انجام داده باشم. البته برای اینکار دوستانی کمکم کردن که نام نمیبرم اما یکی از این دوستان شما بودید.
شما که بیش از چھل سال است در رادیو و تئاتر و سینما و تلویزیون فعال ھستید سایر بازیگران نمایش را میتوانید معرفی کنید. میتوان حدس زد کارکردن با شما خود یک کلاس بازیگری ھم باشد...
شما به من لطف دارید. مفتخرم که دارم با بازیگران باتجربهای کار میکنم. تشکر میکنم از بازیگران عزیزم: بھار ارجمند، محبوبه مجتھد، پیام بخت، محسن حقبین، سعید رفایی و ملیکا مقیسه.
سایر عوامل صحنه چه کسانی ھستند؟
تھیهکننده این نمایش Iranianbc Art Group است. آھنگساز، مھراد بند؛ طراح گریم، افسانه مرتضوی؛ عکاس، نغمه شادخواست؛ طراح پوستر، پرنیان شیرازینژاد؛ دستیار کارگردان، دامون عمرانی. علاوهبراین از مدیریت، متصدیان و کارکنان kaymeek arts centre تشکر میکنم.
در مورد اسپانسرھای کارتان ھم میتوانید بگویید؟ آیا از کمک ھای دولتی کانادا ھم بھره بردید؟
خیر. بانوی نیکوکاری برای تھیه وسایل به ما کمک کردند که اجازه ندارم از ایشون نام ببرم و یکی از بازیگران آقای دکتر رفائی، آفیس خودشان را برای تمرین در اختیار ما گذاشتند. حامیان واقعی ما ھممیھنای عزیزی ھستند که برای تماشای این نمایش، بلیط تھیه کردند و من صمیمانه از تکتکشان سپاسگزارم.
کسانی که علاقهمند ھستند نمایش را ببینند به کجا مراجعه کنند و بلیت بخرند؟
ما فقط سایت سالن اجرامون (کی میک) رو برای تھیه بلیط اعلام کردیم. ولی مصطفی جان الان که ما داریم با ھم صحبت میکنیم، ممکن است همه بلیطھا فروخته شده باشند.
قصد دارید در شھرھای دیگر به جز ونکوور نمایش را اجرا کنید؟
اگر برنامهگذاری از ما دعوت کند چرا که نه. ما دوست داریم با ھممیھنان بیشتری را ملاقات کنیم.
من با افتخار شما را به شھر تورنتو دعوت میکنم.
منم بهنمایندگی از طرف دوستانم میگویم که، ما ھم با افتخار دعوت شما را میپذیریم به شرطی
که شھرتون خیلی سرد و برفی نباشد.
اگر حرفی با مخاطبینتان دارید خوشحال میشویم بگویید.
دوست دارم یک جمله تکراری را اینجا هم بگویم: «لطفا در تحقق رویای آیداھا شک نکنید، دیکتاتور رفتنیست.»
ارسال نظرات