دو شعر از سینا به‌منش

در سوگ پانته‌آ اقبال‌زاده...

.

در سوگ پانته‌آ اقبال‌زاده

 

ما فقط با نوشته‌ی عدالت

روی دیوار

عکس گرفتیم

 

ما فقط با برج فرسوده‌ی آزادی

عکس گرفتیم

 

ما فقط با شادی‌هایمان عکس گرفتیم

تا یادمان بماند

در زندگی هیچ چیزی

حتی یک سیب

لبهای وامانده‌مان را با لبخند پر نمی‌کند

 

زندگی خالی بود

و ما تنها عکس گرفتیم

 

همیشه جای کسی

چیزی

در عکس‌های ما خالی بود

و ما

تنها

عکس گرفتیم

 

همه‌ی آن‌هایی که در عکس‌های ما بودند

تنها بودند

 

تنها خواسته‌ی ما زندگی بود

و زندگی را به هر زبانی که ترجمه کردیم

برگی افزودیم به پرونده‌هایمان

 

در عکس‌های ما

حتی جای یک پلاک

پر از شماره‌های بی‌معنی

خالی بود

 

ما از زندگی

از آزادی

سر در نیاوردیم

 

ما جوجه‌هایی بودیم

که در قفس سر از تخم درآوردیم

و اوج آسمان

برای ما

دو وجب بالای سرمان بود

 

ما جنین‌هایی بودیم

که مرده از دنیا آمدیم

و مرده به دنیا رفتیم

 

عمومی‌ترین چیز در زندگی ما

توالت‌هایمان بود

و کینه‌هایمان از درد مشترک

 

ما تنها بودیم

تنها بودیم

و برعکسِ عکس‌های رنگی‌مان

سیاه و ...

سیاه و ...

سیاه و ...

خاکستری

 

 

 

2.

 

من یک جدایی طلب هستم.

من خواهان جدایی مرگ از زندگی هستم.

من خواهان جدایی جوانان از چوبه‌ی دار

من خواهان جدایی اشک از چشم مادران هستم.

 

من یک جدایی‌طلب هستم.

من خواهان جدایی میله از سلول هستم.

من خواهان جدایی دیوار از زندان

من خواهان جدایی جلاد از قضاوت هستم.

 

من یک جدایی ‌طلب هستم.

من خواهان جدایی آن همه خاطرات بد از کودکی‌هایم هستم.

من خواهان جدایی صدای بمب، صدای گلوله و موشک از خوابهایم

من خواهان جدایی رنگ خون از رنگین‌کمان هستم.

 

من یک جدایی‌طلب هستم.

من خواهان جدایی فقر از لبخند هستم.

من خواهان جدایی شرمندگی از نگاه پدران

من خواهان جدایی گرسنگی از سفره‌ها هستم.

 

من یک جدایی‌طلب هستم.

من خواهان جدایی شب از روزگارم هستم.

من خواهان جدایی پاییز از شکوفه

من خواهان جدایی آتش از باغ هستم.

 

من یک جدایی‌طلب هستم.

من خواهان جدایی قرص از خواب هستم.

من خواهان جدایی کابوس از رویا

من خواهان جدایی ضجه از لالایی هستم.

 

من یک جدایی طلب هستم.

من خواهان جدایی منبر از تخت و میز و صندلی هستم.

من خواهان جدایی بایدها و نبایدها از آرزوها

من خواهان جدایی تمام زجرها از زندگی‌ام  هستم.

 

من یک جدایی‌طلب هستم.

من خواهان جدایی مرثیه از شعر هستم.

من خواهان جدایی خودکار قرمز از کتاب

من خواهان جدایی زنجیر از  پاهای بکتاش هستم.

برچسب ها:

ارسال نظرات