چرا هنر، چرا ادبیات؟

هنر، و به تبعِ آن ادبیات، ظریف‌ترین، انسانی‌ترین و موثرترین ابزار حرکت به سوی تعالی فرد و جامعه است. این واقعیت در جوامع زیر سلطه‌ی استبداد با روشنی بیشتر خود را نشان می‌دهد. در درازنای تاریخ تا دوران امروزی انسان‌ها در نظام‌های دیکتاتوری اساسا گرفتار سرکوب آزادی فکری و بیان هنری بوده‌اند...

نیاز سلیمی

هنر، و به تبعِ آن ادبیات، ظریف‌ترین، انسانی‌ترین و موثرترین ابزار حرکت به سوی تعالی فرد و جامعه است. این واقعیت در جوامع زیر سلطه‌ی استبداد با روشنی بیشتر خود را نشان می‌دهد. در درازنای تاریخ تا دوران امروزی انسان‌ها در نظام‌های دیکتاتوری اساسا گرفتار سرکوب آزادی فکری و بیان هنری بوده‌اند. در چنین شرایطی ادبیات آینه‌ای می‌شود که حقیقت تجربه‌ی فرد و جامعه‌‌اش را منعکس می‌کند. ادبیاتِ هر سرزمینی با پرورش‌ تخیل از یک سو، و ایجاد همدلی با دردِ آن دیگری، از سوی دیگر، این ظرفیت را دارد که وضعیت موجود را به چالش بکشد، هویت فرهنگی را متعالی‌تر کند، تحول‌خواهی را جرقه بزند و انقلاب را در ذهن فرد و جامعه‌ شعله‌ور سازد.

ما طعم تلخ زندگی در دیکتاتوری را چشیده‌ایم، جایی که صداهای مستقل به واسطه‌ی سانسور حذف و خاموش می‌شوند. نویسنده و شاعر در چنین شرایطی واژه را چراغ می‌کند برای به چالش کشیدن تاریکی ایدئولوژی حاکم. خواننده‌ی ادبیات ایده‌هایی را که توسط رژیم برچسب «خطرناک یا خرابکارانه» می‌خورند در بازآفرینی‌های هنرمندانه نویسنده بازمی‌یابد و به این ترتیب «خواندن» به مخالفت با استبداد تبدیل می‌شود.  ادبیات خواننده‌ را با دیدگاه‌های جایگزین درگیر می‌کند و روایت‌های تحمیلی حکومت را زیر سوال می‌برد.

ادبیات این توانایی منحصربه‌فرد را دارد که از محکم‌ترین دیوارهای سانسور عبور کند. ما شاهد بوده و  هستیم که چگونه در شرایطِ کنترل و نظارت شدید، جادوی ادبیات اندیشه‌ها را به آن سوی دیوارهای بلندوبالایِ بناشده توسط حکومت عبور می‌دهد و با گسترش مرزهای اندیشه به افراد کمک ‌کند تا از کنترل خفقان‌آور رها شوند و با نگاهی بازتر تصویر جامعه‌ی عادل و آزاد را تصور کنند.

با نیروی افسانه‌ایِ ادبیات، عبارت‌ها و روایت‌های تمثیلی در داستان، شعر و نمایشنامه سنگری می‌شوند‌ تا پشت آن‌ها و رودرروی نظام سرکوب، تفسیرهای اندیشه‌ای، اجتماعی و سیاسیِ متفاوت قوام بگیرند.

در بازارِ مکاره‌ی پروپاگاندای رسمیِ سرکوبگران، ادبیات به عنوان وقایع‌نگار حقیقت ظاهر می‌شود، حافظه‌ی تاریخی و فرهنگی واقعی جامعه را می‌سازد و هویت آن را شکل می‌دهد. در این راستا ادبیات و هنر مبارزات و مقاومت گروه‌های به‌حاشیه‌رانده‌‌شده را مستند و تجارب اقلیت‌ها و بی‌صدایان را از یک سوی، و بی‌عدالتی‌ها را از سوی دیگر، آشکار می‌‌کنند. در نتیجه‌ی همین روشنگری‌هاست که شهروندان به رسمیت‌شناخته‌شدن حقوق‌شان را طلب می‌کنند و خواستار تغییر می‌شوند.

در طول تاریخ، رژیم‌های توتالیتر، برای توجیه و استمرار ظلم خود، گروه‌های خاصی را از بدنه‌ی جامعه جدا، و شأن و منزلتِ انسانی آن‌ها را مخدوش کرده‌اند. در این‌جا نیز هنر و ادبیات هستند که حقیقتِ برابریِ حقوقِ انسان‌ را مستقل از نژاد، قوم، باورها، جنسیت، و جهت‌گیری جنسی‌شان به تصویر می‌کشند و از این راه همدلی و درکِ متقابل را تقویت می‌کنند.

هنر و ادبیات مرزهای مصنوعی را حذف و انسان‌هایِ با تجربیات مشترک را متحد می‌کنند. مطالعه‌ی جمعی یک کتاب و یا تماشایِ مشترک یک نمایش در حوزه دردها و دغدغه‌های انسانی، حس همبستگی ایجاد می‌کند و به مردم نشان می‌دهد که در مبارزات خود تنها نیستند. این درک مشترک، همبستگی و اقدام جمعی را تقویت می‌کند، که می‌تواند در مقابله با رژیم‌های سرکوبگر نقش اساسی داشته باشد.

دیکتاتور‌ها تمایل دارند فرهنگ غالب خود را در اولویت قرار دهند، فرهنگ‌ها و زبان‌های اقلیت‌ها را به حاشیه برانند و روایتی همسو با ایدئولوژى رژیم را تحمیل ‌کنند. ادبیات اما، به ‌عنوان نگهبان هویت‌های متنوع فرهنگی عمل می‌کند و بستری برای شنیدن این صداهای به حاشیه‌رانده‌شده، فراهم می‌کند. نویسندگان این جوامع اغلب از آثار خود برای ابراز غرور فرهنگی، به چالش کشیدن کلیشه‌‌ها و بازپس‌گیری یا ایجاد جایگاه شایسته‌ی انسان در جامعه استفاده می‌کنند.

ادبیات و هنر، نیروی عظیم چالشگری در جوامع دیکتاتوری‌اند که حقیقت را آشکار می‌کنند، تغییرات اجتماعی را زمینه‌ساز می‌شوند و در این مسیر سنگر آزادی را بنا می‌نهند. انعطاف‌‌پذیری ادبیات در توانایی آن برای مقاومت در برابر سانسور، مستندسازی حقیقت، و الهام بخشیدن به کنش جمعی نهفته است. در رویارویی با تاریکی، ادبیات چراغ امید برمی‌افروزد و راه را به سوی جامعه‌ای عادل‌تر و آزادتر روشن می‌کند.

تا زمانی که قلم برای نوشتن و کتاب برای خواندن وجود داشته باشد، ادبیات نیرویی قدرتمند در به چالش کشیدن وضعیت موجود در هر جامعه‌ای، به‌ویژه در جوامع دیکتاتوری، باقی می‌ماند و عمل می‌کند.

تولد «هفته»‌ی فرهنگ و ادب مبارک باد!     

برچسب ها:

ارسال نظرات