رها سمیعیپور
بنا به گفته بنیانگذار آن، گروه «دوستداران سرزمینم» یک گروه خیریه کاملاً داوطلبانه و بدون وابستگی خاصی به نهاد دولتی یا خصوصی برای کمک به ایرانیان در مناطق محروم ایران است. این گروه با تلاش خانم مرجان مقصودی و تعدادی از دوستان جامعه ایرانیان کانادا ایجاد شده است و چند سالی است که فعالیت خود را در ریچموندهیل، در شمال تورنتو، آغاز کرده است. این گروه در برخی از مناطق مرزی و محروم ایران از جمله سیستان و بلوچستان و همچنین در سرخس، استان خراسان، به حمایت از خانوادهها در جهت فراهمکردن شرایط بهتر زندگی میپردازد. خانوادههایی که به گفته خانم مقصودی حتی از کمترین امکانات مانند آب و برق هم برخوردار نیستند. ایشان همچنین میگویند در منطقه ریچموندهیل هم اگر ایرانیهایی که به کانادا مهاجرت میکنند به کمک نیاز داشته باشند ما آنها را در اولویت قرار میدهیم. در حال حاضر هم کمکهایی را برای جامعه افغان انجام میدهیم.
با خانم مرجان مقصودی درباره چگونگی شکلگیری و ایده تشکیل این گروه به گفتوگو نشستیم.
خانم مرجان مقصودی گرامی چه شد که تصمیم گرفتید گروه «دوستداران سرزمینم» را راهاندازی کنید؟
مرجان مقصودی: تقریباً ۲۰ سال پیش ایران را ترک کردم. تا قبل از ازدواجم در آمریکا زندگی میکردم و از سال ۲۰۰۲ در کانادا اقامت دارم. البته اوایل مهاجرتم به کانادا خیلی ناراحت بودم و تصورم این بود که آمریکا بهترین کشور دنیاست اما الان با اینکه همه خانواده من در آمریکا زندگی میکنند اصلاً چنین تصوری ندارم که آمریکا بهتر از کاناداست. از بچگی پدر و مادرم در کارهای خیریه بودند. پدرم در سیستان و بلوچستان کار میکردند و مهندس راه و ساختمان بودند. اوایل انقلاب پدرم با تصور اینکه باید ایران را تغییر دهیم، به سیستان و بلوچستان رفتند و در آنجا کارگاههای قالیبافی و مدرسه و… راهاندازی کردند. خب من از بچگی اسم سیستان و بلوچستان در ذهنم بود، بنابراین اولین باری که به سیستان و بلوچستان رفتم به زهک، هیرمند، زابل و زاهدان رفتم و به یاد دارم وقتی با خیریهای که مادرم عضو هیئتمدیرهاش بودند و خیریه ایتام بود به آنجا رفتیم، از نزدیک مشاهده کردم که چقدر نیازهای بلوچها متفاوت است. این را هم اضافه کنم در این بین پدرم که بیمار شدند حدود ۵ سال به ایران برگشتم و در مورد حضورم در آن زمان صحبت میکنم. آن زمان در تیم پذیرش تهران بودم، میدیدم که خانوادههایی تعدادی از وسایل ضروری زندگی را نداشتند مثلاً اگر یخچال نداشتند ما برای آنها یخچال و… تهیه میکردیم اما سیستان و بلوچستان هیچ وسیلهای برای زندگی نداشتند و یکبار قصد داشتیم برای خانواده ۱۰ نفرهای که ۸ بچه داشتند، یخچال تهیه کنیم، گفتند برای من یخچال نخرید ما برق نداریم، تازه تصور من آنجا از نیازهای این منطقه تغییر کرد چراکه آنها علاوه بر برق، آب و گاز هم نداشتند. تنها کاری که برای این خانوادهها میتوانستیم انجام دهیم این بود که به آنها مواد غذایی با تاریخ مصرف بلندمدت دهیم؛ بنابراین من از ۱۲ سال پیش تا الان با اینکه من و مادرم در تهران به دنیا آمدیم و پدرم هم اهل اصفهان بودند خب بهتناسب آن هم اقوام زیادی در اصفهان داریم اما در اصفهان و تهران و شهرهای بزرگ کار نمیکنم و چون خیریه مادرم هم در سیستان و بلوچستان شعبه داشت سالهاست مبالغ برای کمک را به زابل میفرستادیم.
بعد از اعزام نیرو به آنجا متوجه شد زندگی در آنجا خیلی به زهک، هیرمند و زابل نزدیک است یعنی منطقه صفر مرزی است. بعد به من گفتند میتوان با فلان مبلغ خانه این خانواده را ساخت که من گفتم میتوانم پرداخت کنم و خیریه مهربان بدیعی هم قرار شده بود نیمی از مبلغ را پرداخت کند. به من گفتند ما میخواهیم برای این خانواده یک خانه ۲۵ متری بسازیم…
درباره مرجان مقصودی از زبان خودش
مرجان مقصودی در تهران و در خانوادهای خیر متولد شد و در سال ۱۹۹۷ در ۱۸ سالگی و بعد از اخذ دیپلم به همراه خانواده به آمریکا مهاجرت کرد و در دو رشته زیستشناسی و بازاریابی در دانشگاه جرج میسون به ادامه تحصیل پرداخت. او در سال ۲۰۰۲ و بعد از ازدواج از آمریکا به کانادا مهاجرت کرد و حدود ۲۰ سال است که در ریچموندهیل کانادا اقامت دارد و به گفته خودش عاشق زندگی در کانادا است. او به علت بیماری پدرش مدتی به طور نیمهوقت به ایران بازگشته و در آن مدت به شهرهای صفر مرزی از جمله زهک، هیرمند، زابل و زاهدان سفرکرده است و با مشاهده فقر خانوادههای این مناطق و به دلیل اینکه شرایط یافتن کار در این مناطق بسیار سخت بوده و تعداد خیران این مناطق بسیار کم است تصمیم گرفت خانوادههای این مناطق کمک کند. خانم مقصودی در کانادا با خیریههای زیادی چه ایرانی و چه خارجی به طور داوطلبانه کار کرده است. از جمله آنها کمک به پناهندههای سوری و زنان ایزدی بود که اغلب برده جنسی داعش بودند و شوهرشان به دست داعش کشته شده بود. مرجان مقصودی بعد از همهگیری کرونا با منطقه سرخس آشنا شدند و با سرد شدن هوا در سرخس به دلیل اینکه امکان انجام کارهای عمرانی فراهم نبود، به چابهار رفته و در آنجا شروع به کار کرد. خانم مقصودی تاکنون ۵ خانه در سرخس و ۵٠ حمام و سرویس بهداشتی ساخته است و ۲ خانه نیز در این مناطق خریداری کرده است. او نزدیک ۲ سال است با کمک دوستان و اقوام در ایران فعالیت میکند و صفحه اینستاگرام «دوستداران سرزمینم» را راهاندازی کرده است. |
چطور شد که منطقه سرخس را برای کمک انتخاب کردید و چگونه با این منطقه آشنا شدید؟
مرجان مقصودی: ما برای مراسم سالگرد فوت پدرم هرسال کار خیری انجام میدهیم. بعد از همهگیری کووید۱۹ به من گفتند خانوادهای در منطقه سرخس هستند و احتیاج دارند که خانهشان ساخته شود، آنجا بود که من با این منطقه آشنا شدم و تا قبل از این نام جایی با عنوان سرخس به گوشم هم نخورده بود. چون همانطور که اشاره کردم نزدیک مراسم پدرم بود و هرسال خیراتی برای پدرم در نظر میگیریم، من قبول کردم برای کمک به خانوادهای در این منطقه اقدام کنم اما تأکید کردم اگر ما بخواهیم به این خانواده کمک کنیم تا خانهشان ساخته شود باید تیم خودمان را اعزام کنیم. خب در آن زمان این خانواده را از خیریه «مهربان بدیعی» به من معرفی کرده بودند که این عزیز از قربانیان پرواز اوکراینی بودند. چون فرح جان را که مادر مهربان بدیعی بودند را میشناختم، ازایشان سؤال کردم شما سرخس رفتهاید، گفتند نه. گفتم پس من حتماً باید تیم خودمم را اعزام کنم. بعد از اعزام نیرو به آنجا متوجه شد زندگی در آنجا خیلی به زهک، هیرمند و زابل نزدیک است یعنی منطقه صفر مرزی است. بعد به من گفتند میتوان با فلان مبلغ خانه این خانواده را ساخت که من گفتم میتوانم پرداخت کنم و خیریه مهربان بدیعی هم قرار شده بود نیمی از مبلغ را پرداخت کند. به من گفتند ما میخواهیم برای این خانواده یک خانه ۲۵ متری بسازیم که من موافقت نکردم و گفتم یک خانه یکخوابه باید برای آنها ساخته شود و آنها برآورد قیمتی کردند و مبلغ را به من گفتند و من موافقت کردم و البته مبلغی هم کم داشتیم و من یک پست برای فامیل و دوستان خودم گذاشتم و با اطمینان و لطفی که دوستان به من داشتند این مبلغ به مدت نیم ساعت جمعآوری شد و توانستیم کار را شروع کنیم. من قبل از کووید هم با پناهندههای ایزدی و سوریهای کار میکردم. همانطور که میدانید زنان ایزدی زنانی بودند که همسرانشان توسط داعش کشته شده بود و برده جنسی داعش بودند و آسیبهای بسیاری دیده بودند و وقتی آنها به کانادا آمدند من خیلی خوشحال بودم چراکه من از کودکی آرزو داشتم در مناطق محروم زندگی کنم و به مردم کمک کنم. با آمدن کووید همه چیز دیگر کنار گذاشته شد. ما قصد نداشتیم خیریهای ایجاد کنیم و تصمیم گرفتیم تا زمانی که دوستان ساپورت کنند ما کمکهایمان به خانوادههای سرخسی ادامه خواهد داشت. مدتی را هم در سرخس کار کردیم.
پروژه کمک به بلوچها به کجا رسید؟ یعنی فعلاً تنها در منطقه سرخس تمرکز میکنید؟
مرجان مقصودی: بلوچها خیلی انسانهای مهماننوازی هستند اما ریلکس کار میکنند. کاری که سه هفته تو بلوچستان شروع میشود، ۵ روزه در سرخس تمام میشود بنابراین من هم عادت ندارم چند پروژه باز را روی دستم نگه دارم و باید تیم پروژه را تحویل دهد تا پروژه بعدی را تحویل دهم. در تابستان هم که بلوچها کار را تعطیل میکنند و چون خیلی گرم میشود خب کاری هم نمیتوان انجام داد. ما در بلوچستان بیشتر کارهای ساختوساز را انجام دادیم و چندین سرویس بهداشتی در بلوچستان ساختیم. اما اگر ۲ تا ۳ میلیون جمعآوری شود من به سرخس ارسال میکنم اما این میزان را به چابهار ارسال نمیکنم چون آنجا همه روستا فقیر هستند و من کاری را در چابهار به انجام میرسانم که همگانیتر باشد تا حداقل به ۵ خانواده رسیدگی شود؛ بنابراین مبالغ بیشتری را که جمعآوری میشود به چابهار ارسال میکنم و مبالغ کمتر را به سرخس میفرستم. باتوجهبه اینکه تیم سرخس بهسرعت کار میکند و یک آقایی به نام مهدی خممر هستند که اتفاقاً وقتی با ما شروع به کار کردند بهعنوان فیلمبردار ما وارد گروه شدند و گفتند من ۱۷ سال معتاد بودم و ۷ سال هست که پاک هستم و هیچکس به من کار نمیدهد و در تیم ما ماندند.
چرا خیریه خودتان را توسعه ندادید و بهعنوان یک خیریه رسمی ثبت نکردید؟
مرجان مقصودی: ما خیلی دنبال این بودیم که این کار را تبدیل به خیریه کنیم اما به علت تحریمهای ایران دست ما بسته است و ما نمیتوانیم برای ایران خیریهای را مانند پردیس و کهریزک ایجاد کنیم چراکه برای تأسیس خیریه در کانادا ما باید ۳ سال بهصورت مداوم رزومه داشته باشیم اما ما از آپریل ۲۰۲۰ کار در ایران را آغاز کردیم که نزدیک ۲ سال است و آن هم به دلیل همهگیری کرونا کلاً شرایط تغییر کرد. البته از طرفی هم بیزینس کوچکی با همسرم در زمینه کارهای لمینت داریم و کمی شلوغ بودیم اما خب در حال حاضر به دلیل این شرایط، خانهنشین شدم و همسرم بهتنهایی کارها را انجام میدهد.
میخواستیم برای آن خانواده در سیستان یخچال تهیه کنیم اما آنها برق نداشتند
فکر میکنید خیریه شما چقدر میتواند به جامعه ایرانیان کانادا کمک کند؟
مرجان مقصودی: چند نفر از دوستانم و من قبل از ایزدیها به جامعه ایرانیان و تازهواردهای ایرانی کانادا کمک میکردیم و پیشتر هم من با گروه ایرانی حمایت از بیماران سرطانی در ریچموندهیل کار میکردم، بنابراین ایرانیای که به کانادا مهاجرت کند و کمک نیاز داشته باشد را در اولویت قرار میدهیم. مثلاً در مدرسه دخترم قبل از کووید اگر ایرانیای نیاز به کمک داشتند چون من در آنجا مشاور والدین بودم با من تماس میگرفتند. همانطور که گفتم و میدانید ما خیریه بزرگی نداریم و ما واقعاً یک بخش کوچکی را برای کمک ایجاد کردیم و دوستان به من لطف داشتند و کارهای خوبی را هم انجام دادیم. اما در حال حاضر به دلیل اینکه فعلاً درخواستی از جامعه ایرانیان کانادا نداشتیم و به دلیل شرایط ویژه جامعه افغان، ما کمکهایی را برای جامعه افغان انجام دادیم و برای آنها لباس جمعآوری کردیم و چندین خیریه کانادایی هم از من بهعنوان مترجم و رابط بین افغانها استفاده کردند تا به آنها کمک کنند. افرادی وجود دارند که بهصورت حرفهای این کار را انجام دادند اما من بیشتر این کارها را برای دل خودم انجام دادم و تصور میکنم که وظیفه انسانی من ایجاب میکند که این کارها را انجام دهم و خیریهای بهصورت رسمی هم ثبت نکردم اما با دبی رز ((debi Ross کار کردم، چراکه تازهواردهای کانادایی را که آسیب دیدهاند، دبی رز حمایت میکند. بیشتر هدف ما از این کمکها انجام کارهای ماندگار است و انجام کارهایی است که کیفیت زندگی هموطنانمان را بالا ببرد. اگر در حال حاضر هم کسی از جامعه ایرانیان کانادا که در منطقه ریچموندهیل اقامت دارند و کمکی را از ما درخواست کنند و در توانم باشد حتماً انجام خواهم داد. مثلاً در همین زمان همهگیری کرونا، خانم ایرانیای بودند که تازه به کانادا آمده بودند و باردار بودند، به ما معرفی شدند که من و دوستانم تا زمانی که ایشان در پناهگاه بودند برایشان لباس و غذا و برای بچههایشان لباس تهیه کردیم و یکی از دوستان در بیمارستان تا زمانی که فرزندشان به دنیا آمدند همراهشان بودند و همچنان با ایشان در تماسیم که در حال حاضر وضعیت ایشان نسبت به قبل بهتر است و تا تولد یکسالگی فرزندشان همراهشان بودیم و به دلیل شرایط موجود کووید، تولد یکسالگی دنیا آمدن فرزندشان را در بیرون جشن گرفتیم.
خانم مرجان مقصودی گرامی از شما سپاسگزارم.
ارسال نظرات