حبیب عثمان
یاد، معرفی و قدردانی از نخبهگان و زحمتکشان جوامع انسانی وظیفه همهی مردم بخصوص کسانی که در رسانهها کارهای فرهنگی، علمی و اجتماعی را منعکس مینمایند است.
من همیشه علما، دانشمندان، ورزشکاران، هنرمندان و سایر زحمتکشان کشور عزیز ما افغانستان را که از گذشتهها تا امروز مصدر کارهای نیک و شایسته شدهاند یاد و معرفی نمودهام. این بار شخصیت ورزشی وطنم را که نهتنها در رشته پهلوانی قهرمان بوده، بلکه خدمات شایانی را برای المپیک افغانستان انجام داده؛ معرفی میکنم. او از چند سال بدین سو در دیار غربت به سر میبَرد. زندهگینامهی خویش را چنین ابراز مینماید:
عبدالرشاد رحیمی، فررند عبدالهاشم رحیمی متولد سال ۱۳۳۸خورشیدی استم. زادگاهم محل چهاردهی شهر کابل است. دوره ابتدائیه را در مکتب تجربوی علاءالدین آغاز نمودم. جهت ادامه دوره متوسطه شامل لیسه عالی حبیبیه شدم. نظر به شوق و علاقهی که به ورزش داشتم از صنف دهم، طور مسلکی به لیسه تربیتبدنی رفتم و بعد از ختم مکتب مذکور شامل انستیتوت تربیتبدنی گردیده در سال ۱۳۵۹خورشیدی سند فراغت آن را به دست آوردم.
جناب رحیمی لطفاً بگوئید که در رشتهی مورد نظرتان کی شامل کار شدید؟
عبدالرشاد رحیمی: بعد از فراغت از انستیتوت تربیتبدنی ابتدا به خدمت مقدس عسکری رفتم. آنجا در کلپ ورزشی اردوی افغانستان شامل شده و به کارهای ورزشی خویش ادامه دادم. بعد از سپری نمودن خدمت سربازی سال ۱۳۶۲خورشیدی از جانب ریاست تربیتبدنی وزارت معارف به حیث امر ورزشی مکاتب دختران و چندی بعد به صفت عضو فنی و مسلکی ریاست تربیتبدنی… مقرر شدم.
در سال ۱۳۶۴ خورشیدی نظر به خواست کمیته ملی المپیک کشور به حیث مدیر عمومی پشتوانه تیمهای ملی بعداً به حیث سر ترینر عمومی پهلوانی، مدیر عمومی بورد مسلکی و مدیر عمومی تدویر مسابقات اجرای وظیفه نمودهام. برعلاوه وظایفام افتخارِ معاون فنی فدراسیون پهلوانی و متعاقباً افتخارِ ریاست فدراسیون پهلوانی را به عهده داشتم.
به ورزش پهلوانی از چی زمانی شروع نمودید؟
در سال ۱۳۵۵ خورشیدی زمانی که در لیسه عالی حبیبیه درس میخواندم تحتنظر مرحوم شهید پهلوان «صدیق زرگر» که ایجادگر کلپ ورزشی چهاردهی که اولین استادم بود، به ورزش پهلوانی شروع نمودم. بعد به کلپ ورزشی معارف تحتنظر استادان داخلی و ترینر شوروی به تمریناتام ادامه دادم.
بعد از کنار رفتن از مسابقات بر علاوه مسئولیتهای کاری کمیته المپیک به صفت ترینر تیم ملی پهلوانی کشور اجرای وظیفه میکردم.
سفرهای ورزشیتان را به یاد دارید؟
عبدالرشاد رحیمی: ۴۷ سفر ورزشی به کشورهای مختلف جهان داشتم. از جمله میتوان اینها را نام برد؛ اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی (سابق)، منگولیا، بلغاریا، آلمان دیموکراتیک، چکوسلواکیا، هندوستان، جاپان، ایران و… که بیشتر جهت اجرای مسابقات و همچنان به حیث سرپرست تیم، ترینر و حَکم مسابقات بود.
لطفا از مسابقاتتان بگوئید!
عبدالرشاد رحیمی: در مسابقات جوانان شرکت کردم و حائز مقام دوم شده و شامل تیم جوانان کمیته المپیک گردیدم. در اثر تمرینات متداوام توانستم در سال ۱۳۵۷ خورشیدی در مسابقات انتخاب تیم ملی پهلوانی کشور شرکت ورزیده و افتخار عضویت تیم ملی افغانستان را به دست آوردم و تا سال ۱۳۷۱ عضویت آن را داشتم.
با عضویت در تیم ملی پهلوانی کشور از دستآوردها و افتخاراتتان صحبت کنید؟
عبدالرشاد رحیمی: شرکت نمودن در مسابقات ملی و بینالمللی، جامهای قهرمانی المپیایی آسیایی، مسابقات دوستانه و تمرینات، آمادهگیها برای مسابقات بیرون از کشور از جمله فعالیتهایم است.
شرکت جستن در مسابقات «جام سرباز» که از طرف کلوپ سپورتی اردو همیشه دایر میشد. خوشبختانه شش بار مقام اول را به دست آوردم. در سال ۱۳۶۶ خورشیدی موفق به دریافت نشان ماستر سپورت جمهوری افغانستان شدم.
اشتراک در کورسهای ترینری بینالمللی و بهدستآوردن مدرک و سند بینالمللی به آقای «سمرتبج» رئیس عمومی کمیته المپیک جهانی. بعد از کنار رفتن از مسابقات بر علاوه مسئولیتهای کاری کمیته المپیک به صفت ترینر تیم ملی پهلوانی کشور اجرای وظیفه میکردم.
چه وقت و در کجا مهاجر شدید؟
عبدالرشاد رحیمی: در سال ۱۳۷۸ خورشیدی مطابق ۱۹۹۹ میلادی همراه با فامیلم کابل را بهقصد پاکستان ترک کردیم. مدتی زیاد در پاکستان نماندیم. در اگست سال ۲۰۰۱ میلادی به ایالات متحده امریکا مهاجرت نمودیم. از آن موقع تاکنون در ایالت کالیفورنیای شمالی با خانوادهام زندهگی میکنم.
کدام مسابقهیتان برایت پرهیجان، نشاطانگیز و سرنوشتساز بود؟
عبدالرشاد رحیمی: مسابقات ما همه مملو از خاطرات خوب بود. من ورزشکاری بودم که به پیروزی مغرور و به باخت خویش مأیوس نمیشدم بهخاطری که درک کرده بودم مسابقه بردوباخت دارد.
مسابقهی که مرا به مقام رسانید و سرنوشت ورزشیام را تعیین کرد این بود؛ زمانی که متعلم لیسه تربیتبدنی بودم… ترینر ما که روسی ما در جستجو بود که در کجا مسابقه پهلوانی تدویر میگردد تا پهلوانان لیسه تربیتبدنی در آن شرکت و مسابقه بدهند.
اطلاع به دست آورد که مسابقات روزهای جمعه در کلوپ عسکری دایر میشود و روزهای دوشنبه در همان جا جوره میشوند. از تمام کلپهای آزاد و رسمی جمع میشدند. یکی از ترینرهای مکتب ما گفت: روز دوشنبه به کلوپ عسکری بروید من هم آنجا میآیم.
از تمام کلپهای آزاد و ارگانهای رسمی به کلوپ عسکری آمدند و منتظر جوره شدن بودند، هر کلپ پهلوانان قوی، نامدار و شناختهشدهی خود را بالای ترازوی وزن پهلوانان برای تعیین وزن بالا میکردند. ترینر ما برایم گفت بالای ترازو بالا شو. من انجام دادم. از اینکه من متعلم مکتب بودم بالای متعلمین مکتب آنقدر حساب نمیکردند… یکایک همه آمدند و وزن شدند. یکی از آنها از کلپ پهلوانی امیری که باتجربه و کهنهکار بود، ترینر گفت دست بتی یعنی جوره شو. من دست دادم. رفیقهایم برایم گفتند که پهلوان قوی است چرا دست دادی و جوره شدی؟
من گفتم آنچه ترینر گفت اجرا و از گپاش سرکشی نکردم. خلاصه روز مسابقه رسید. همرای من فقط برادرام فریدجان که خورد بچه بود آمد. اما همرای حریف یک موتر کلان پر از نفر، خویشاوندان و رفقای کلپشان با گلهای گردن آمدند. ساعت ۳ بعدازظهر مسابقات شروع شد، جوره چهارم مسابقه من با حریفام بود. باروحیه (مورال) قوی وارد مسابقه شدم… بعد از ۹ دقیقه با کسب ۸ مقابل صفر بر حریف غالب شدم.
باید گفت که؛ در مسابقه آن روز برای پهلوانهای غالب مبلغ یک هزار افغانی بخششی داده میشد که من هم مبلغ مذکور را به دست آوردم.
ورزشکار مانند سرباز همیشه برای مسابقه آماده باشد و هدفش در ورزش در مسابقات افتخارآفرینی به خودش و در مسابقات بینالمللی به کشورش باشد.
از خاطرات جنگ و ویرانی کابل چی به یاد دارید؟
عبدالرشاد رحیمی: پنجشنبه ۶ ثور سال ۱۳۷۱ خورشیدی در ریاست المپیک بودم، همه از اوضاع مطلع بودیم، تایم رخصتی مأمورین طبق معمول روزهای پنجشنبه ساعت یک بعدازظهر بود، یک باند با سلاحهای مختلف و موهای دراز به ریاست المپیک آمدند، همرای ما چند نفر از کارمندان اناث هم بودند، با یک صدای عجیبوغریب خطاب کردند که؛ هیچکس چیزی را از المپیک به خانه برده نمیتواند. در ضمن با خانمها روش بسیار وحشیانه نموده برایشان گفتند؛ از این به بعد دیگر به وظیفه آمده نمیتوانید. تمام مأمورین به موترهای مأمورین سوار و طرف خانههایشان روان شدند. بعضی از آنها به مشکل تا خانههای خود رسیده بودند. ما چند نفر طرف دارالامان میآمدیم که در مسیر سرک سفارت شوروی موتر ما را مردان سلاحدار ایستاده کردند به دریور گفتند کلید موتر را در موتر بمان و همگیتان از موتر پائین شوید. همگی پائین شدیم، موتر را گرفتند و با خود بردند.
بعد از سه روز جهت حاضری امضا و کارکردن به ریاست المپیک آمدم؛ دیدم میز، چوکی، الماری، قالین، اجناس و لوازم ورزشی خلاصه هیچ چیزی آنجا نمانده بود همگی را به تاراج بردند. حتیٰ کلکینها و دروازهها را کشیده و برده بودند. دوشکهای پهلوانی را با برچه تکهتکه کرده بودند.
قصهی جالبتر اینکه؛ یک همکار ما همراهِ بایسکل جدیدش به دفتر آمده بود یکی از قوماندانهای آن گروه برایش گفت بایسکلتان را برای چند دقیقه کار دارم همکار ما انسانیت کرد برایش داد. دوباره قوماندان آمد همکار ما برایش گفت برادر بایسکل مرا بده. میدانید که برایش چی گفت؟ بایسکلت را چند میخری؟
عوامل پیشرفت یک ورزشکار، چی چیزها بوده میتواند؟
عبدالرشاد رحیمی: جوهر یک ورزشکار اخلاق است، چنانچه گفتهاند «عقل سلیم در بدن سالم است» ورزشکار نمونهی اخلاق در بین جامعه است.
۱) حاضر شدن روزمره ورزشکار به تمرینات طبق پروگرام استاد یا ترینر رشتهی مربوطه.
۲) ورزشکار مانند سرباز همیشه برای مسابقه آماده باشد و هدفش در ورزش در مسابقات افتخارآفرینی به خودش و در مسابقات بینالمللی به کشورش باشد.
۳) ورزشکار با غالب شدن مغرور و با مغلوب شدن مأیوس نگردد که باعث شکست همیشگیاش میشود.
نگاهی به ورزشکاران قدیم و جوانان امروز انداخته نظر خود را بیان کنید.
عبدالرشاد رحیمی: به شما بهتر معلوم است که ورزشکاران در دهههای ۵۰ و ۶۰ و۸۰ و… در رسانهها کمتر دیده میشدند یعنی مردم نخبهگان ورزش کشور خود را نمیشناختند. در سابق بهترین ورزشکاران و قهرمانان را در رشتههای مختلف ورزشی داشتیم از جمله؛ پهلوانی، فوتبال، بسکتبال، والیبال، هندبال، وزنهبرداری، زیبایی اندام، ژیمناستیک، بوکس، اتلتیک خفیفه، آببازی، تکواندو، پینگ پانگ، تینس، هاکی روی سبزه شمشیربازی، نیزهبازی… و بزکشی (بازی مختص به کشور خود ما) را میتوان نام برد.
ولی امروز جوانان زیادتر به ورزش داخل قفس علاقه دارند که در سابق ورزشکاران از چنین ورزش نفرت داشتند به خاطری جنگ و خشن بودن آن که سالم نبود.
من به حیث یک ورزشکار سابقهدار توجهی مسئولین ورزش افغانستان را به ورزشهای اصیل که در کشور ما مروج و شهرت داشت خواهانم. امیدوارم در رأس ورزش مردمان مسلکی، فنی، دلسوز، صادق به وطن و ورزش قرار بیگیرد تا ورزشکاران بتوانند دستآوردها و افتخارات خوبی در مسابقات بیرون مرزی به دست بیاورند. تأکید میکنم که در رأس هر رشتهی ورزشی اشخاص مسلکی و بهخصوص یک دورهی قهرمانی را گذشتانده، باتجربه (پُخته کار) جابهجا شود؛ تا رشتههای که از آنها نامبرده شد از بین نروند و جایش را ورزشهای جنگی بیگیرد.
گفتنی دیگر اگر دارید لطف نموده بگویید؟
عبدالرشاد رحیمی: به باور من قهرمان کسی ست که شجاعانه و در سختترین شرایط فداکاری کند. ورزش تمام جوانان را در سراسر جهان متحد میسازد. پیشکسوتان محترم ورزش، خصوصاً عزیزانی که در رشتههای مختلف ورزش در تیم ملی بودند، ورزش عشقتان بود، آن را فراموش نکنید. تمام سرمایه انسان صحت است و این ورزش است که سلامتی ببار میآورد.
جناب رشاد رحیمی بابت وقتی که گذاشتید سپاسگزاریم.
ارسال نظرات