نرگس هاشمی
بانو نظیفه م از آن جمله خانمهایی است که در راه پیکار آزادی برای اعاده نمودن حقوق همنسلانش هیچگاهی از بیان حقیقت نترسیده و حقیقتهای جامعهاش را با گوشت و پوست احساس نموده و بر علیه تبعیض جنسیتی و خشونتهای خانوادگی و هزاران مورد دیگر خشونت برعلیه زن به پا ایستاده و مبارزه نموده است. در اینجا با او مصاحبهای را انجام دادیم که توجهتان را به آن جلب میداریم:
لطف نموده خود را به خوانندگان محترم هفته معرفی کنید؟
نظیفه م هستم متولد ولایت کابل در نهم اپریل سال ۱۹۹۶ در یک خانواده فرهنگی و علمپرور به دنیا آمدم. تمام دوره لیسه و لیسانس را در شهر کابل سپری کردم و از رشته ژورنالیزم لیسانس دارم.
از تجارب کاریتان بگویید. در کدام عرصهها بیشتر کار و فعالیت داشتید؟
زمانی که در مکتب بودم با دیدن زنان محل زندگیم که خیلی با آنان رفتار غیرانسانی میشد و حتی بهعنوان یک انسان شناخته نمیشدند، خشونت خانوادگی، آزار و اذیتهای جنسیتی، تبعیض جنسیتی و خلاصه هزاران مورد دیگر که زن و دختر افغان متقبل میشد و این درد در سینهام خانهای از غم شده بود و هدفم بود که یک روزی باید این همه تابو را از بین ببرم و فرهنگهای نادرستی که طرفداران زیادی در افغانستان داشت و تا اکنون هم دارد را برملا سازم. بناء فعالیتهای بشری را از زمانی شروع کردم که هنوز شاگرد مکتب بودم و دورهی لیسه را تمام نکرده بودم.
وظایفم در بخشهای مدیریت زنان بیبضاعت و زمینهسازی کار برای آنها از سوی سازمان ملل بود و ضمناً در رسانههای داخلی و یک تعداد رسانههای خارجی نیز خبرنگار بودم.
قبل از سقوط جمهوریت کمیتههای فرهنگی را برای زنان ایجاد نمودم.
ایجاد کتابخانههای الکترونیکی و غیرالکترونیکی برای محصلان و شاگردان مکاتب، ایجاد بنیاد خیره برای کمک به افراد بیبضاعت و زنان بیوه افغانستان و تا بالاخره عضویت رهبری اجماع بینالمللی زنان افغانستان بیرون مرز را نیز کسب کردم که عموماً دفاع از ارزشها و حقوق فردی و اجتماعی از زنان افغانستان است.
نویسندگی جزئی از کارهای عمدهام است و دوست دارم از درد مردم بنویسم. آنچه را که هزاران زن و دختر افغان نمیتوانند که به زبان بیان کنند.
در کنفرانسهای بینالمللی نیز از سوی نهادهای خارجی دعوت شدم و صدای میلیونها زن افغان را رساندم. به طور معمول هفتهوار سمینارهای آگاهیدهی برای زنان ایجاد و ارائه میکردم و نتایج مثبت تغییر را در وجود بانوان افغان نیز مشاهده مینمودم. تمام این فعالیتهایم بدون حمایت دولت سابق بوده و هیچ فردی از نهادهای خارجی و داخلی مرا حمایت نکرده است و هدفم تنها این بود که شخص اثرگذار بالایی زنان و دخترانی باشم که تا هنوز در قید باورها و تابوهای افغانی زندانیاند.
قسمی که از تجاربتان معلوم میشود در بخش دفاع از حقوق زنان همچنان فعالیتهای داشتید. از دید شما حکومت قبلی در قبال اعاده نمودن حقوق زن چه کارهای مثمر را انجام داد و چه کارهایی را باید بیشتر انجام میداد؟
ما دوره جمهوریت را به دو بخش تقسیم میکنیم. اول دوره حکومت حامد کرزی رئیسجمهور اسبق افغانستان.
دور اول آقای کرزی در زمینهای حقوق زن توجه شد آن هم به لطف کشورهای اتحادیه اروپا و امریکا و کانادا. چرا که این کشورها آمدند و بسترسازی برای حمایت از زنان افغان و حقوقشان و زمینهسازی کار و تحصیل برای زنان را در افغانستان مهیا ساختند.
اما ما در دوره آقای اشرف غنی تنها شاهد چند پروژهای بودیم که زنانی از قبل تعیینشده دریافت میکردند و اصلاً کار بنیادی برای دفاع از حقوق زن و بسترسازی شغلی برای زنان انجام نشد. زنان در این دوره در معرض خطرات جدی جنسیتی قرار داشتند از آزار و اذیت خیابانی تا رشوهگیریهای جنسی که از درون ارگ صورت میگرفت.
به نظر من باید دولت جمهوری افغانستان کار بنیادی برای زنان افغان میکرد و برابری جنسیتی را عام میساخت. نهادهایی چون حقوق زن و مدافعان حقوق زن به جز پروژههای کوتاهمدت به زنی که در دوردستترین ولایتهای افغانستان زندگی مشقتبار داشت برای دفاع از حقوقشان کاری نمیشد اصلاً سروی هم نمیکردند که چی تعداد زنان در تمام افغانستان دچار آسیبهای فراوان است و چه تعداد زن و دختر افغان در معرض خشونتهای خانوادگی و اجتماعی و جنسیتی قرار دارد. من خودم بهعنوان یک خبرنگار شاهد و ناظر ضعف حکومتی در افغانستان بودم و بهویژه نهادهای دولتی که ادعا میکردند ما مدافع حقوق زن هستیم.
شما هم مانند دیگر دختران افغان با استقرار حکومت طالبان مجبور به ترک وظیفه گردیده و تحتفشار روحی و روانی قرار دارید. حکومت طالبان چی جفاهای را برحق زن و در مجموع مردم افغانستان کردند که باید نمیکردند؟
هر انقلاب از خود تأثیرات منفی روی روان و اذهان مردم دارد و سقوط دولت جمهوریت و روی کار آمدن امارت اسلامی بهیقین که تأثیرات سوء بالای ذهن من هم داشت.
امروز به میلیونها دانشجوی دختر از مکتب بازمانده و هزاران محصل دختر خانهنشین است و به هزاران زن و دختر وظایفشان ازدستداده و به کار رفته نمیتوانند. من آیندهای تاریک را درمورد زنان و دختران افغانستان میبینم. به نقل از یونسکو افغانستان در پایینترین سطح سواد قرار دارد و با وضعیت فعلی و خانهنشین شدن زنان و گرفتن کار و آموزش از زنان رکود سواد و دانش را بیشتر کردند. در جامعهای که زن حق آموزش نداشته باشد بعید است که فرزندان آگاه تقدیم جامعه کند.
واضیح است؛ کشورهای که نسل جدیدشان از سطح پایین سواد و علم و آگاهی برخوردار باشد آن کشور به قهقرا میرود و مستعمره کشورهای استبدادگر میشود و من نگران این موضوع استم و از سوی دیگر امروز افغانستان در رکود شدید اقتصادی نیز قرار دارد و مردم افغانستان از نبود کار و درآمد رنج میبرند و گفته میتوانیم که حدود ۹۹ درصد مردم افغانستان در فقر اقتصادی قرار دارند.
خواهشم از دولت طالبان این است که حقوق برابر برای زن و مرد را قایل باشند و برای مردم کار ایجاد کنند و اقتصاد مردم را تأمین نمایند.
از اعتراضاتتان در مقابل طالبان بگویید. آیا در اعتراضات زنان سهم داشتید؟ و آیا زنان از اینهمه اعتراضات چیزی را بدست آورند؟ اگر اندک هم باشد لطف نموده بیان دارید.
من در اعتراضات زنان سهم فزیکی نداشتم اما برای آنان برنامههایی را در نظر داشتم و پیشنهادم برای زنان معترض افغانستان همین بود که آگاهانه عمل کنند و از طریق گفتگو با بزرگان امارت اسلامی بهپیش بروند. زیرا ضربالمثل مشهوری است که میگوید: گرهای که به دست باز میشود نیاز نیست که به دندان باز کرد و هر معضل از طریق گفتوگوهای منطقی و مناظره حل میشود. برای فعلاً زود است که بگویم آیا اعتراضات نتیجه مثبت داشت و یا خیر.
نظرتان در مورد تخلیه زنانی تحت تهدید از افغانستان چیست؟ به چه تعداد از زنان مستحق بیرون شدهاند؟
درمورد اینکه زنان موردتهدید به چه تعداد از کشور خارج شده باید بگویم که تنها کمتر از ده فیصد زنان مورد تهدید تخلیه شدهاند و تا هنوز دیگرانی که درتهدید قرار دارند در افغانستان با وجود مشکلات اقتصادی و امنیتی به سر میبرند. کشورهای حامل انتقالدهنده زنان مورد تهدید؛ باید برنامه منظم میداشتند تا تمام زنان فعال مدنی و حقوقی و خبرنگاران بهصورت درست و دقیق خارج میشدند.
من با بیشتر زنان تماس دارم. آنان با مشکلات زیادی مواجهاند و خواهان بیرون رفتن از کشورند. باید بگویم که خیانت در روند انتقال و تخلیه اشخاص تحت تهدید صورتگرفته است. ولی اشخاص واقعاً نیازمند به تخلیه هنوز هم در وضعیت بد به سر میبرند و اگر به زودترین فرصت کشورهای پناهنده توجه نکنند ممکن که اینهمه زنان جانهایشان را از دست بدهند.
فرض کنید که در سمت سیما سمر قرار دارید. چگونه کار خواهید کرد و چگونه از حقوق زن و حقوق طفل در افغانستان دفاع خواهید نمود؟
در مورد کارهای خانم سیما سمر باید بگویم که بهعنوان یک خانم روشنفکر برایش احترام قایل هستم. برنامههای ارزندهای برای زنان و دختران تا حدود داشت و نتایج قابلملاحظه نیز هم داشته. اما ضعف کاری خانم سمر این بود که بهصورت پروژهای کار میکرد نه بنیادی.
خوب من نظیفه مطهر هستم و خانم سیما سمر هم خودشاناند. اما اگر من به سمت خانم سمر میبودم شاید بیشتر از آنچه که میبینم به طفل و زن افغان کار میکردم بهصورت کلی بدون درنظرگرفتن قوم، نژاد و تبعیض و برنامههای طویلالمدتی را برای زنان در نظر میگرفتم و هر برنامه را قدمبهقدم عملی میکردم و از شهر کابل تا پامیر بدخشان و از پامیر بدخشان تا آخرین مناطق هلمند و بامیان و نورستان و قندهار جوزجان، پکتیا و فاریاب و سرپل و دایکندی و نورستان میرسیدم.
شاید در مدت بیست سال حداقل ۸۵درصد زنان را حمایت میکردم و برای آموزش و پرورششان مراکز آموزشی و کاریابی میساختم که هم زنان بیکار نمیماندند و هم صاحب کسب کار و درآمد میشدند و در بالابردن سطح اقتصادی کشور نیز کمک به سزایی میشد و همچنان ظرفیتسازی میکردم و مطابق به استعداد و ظرفیتهایشان زمینه شغلی را برایشان فراهم مینمودم.
برای اطفال خیابانی و بیسرپرست نیز برنامههای آموزشی و پرورشی را در نظر میگرفتم. شاید اکنون هیچ طفلی کنار جاده دستفروش نمیکرد.
از دید شما زن بودن در یک جامعه کاملاً سنتی چقدر سخت است؟
افغانستان از لحاظ فرهنگ زیست برابری میان زن و مرد خیلی در ردههای پایین قرار دارد و اکثریت مردم افغانستان باورهای سنتی دارند بناء زندگی در چنین جامعه خیلیها دشوار است.
در چنین کشوری زن بهمانند جنس خریدوفروش میشود و بالای دختران قیمتگذاری میکنند. زن تنها وسیله ارضای غریزهی جنسی مردان و کسی که خدمتکار مرد باید باشد است. در جامعه ما مرد همیشه حرف اول را میزند و تصمیمگیرنده است و سرنوشت زنان را مردان تعیین میکنند.
من برای دختران و زنانی که در جامعه افغانی تابوشکنی کردهاند؛ هزاران درود میفرستم. چراکه این دختران و زنان شجاعت داشتند و اولین مبارزه را از خانوادههای خود شروع کردند و به جامعه راه پیدا نمودند و با اجتماع مبارزه کردند و بالاخره بهترین و اثرگذارترین شخصیتهای برازنده و بارز افغانستان شدند. باید جهان بر این ابر زنان تاریخ افتخار داشته باشند. زیرا زنان افغان الگوی از شجاعت در مقابل جامعه سنتی است که حتی بدون حمایت و پشتیبان قوی برضدجهل جنگیده و مبارزه کردند.
خواست و آرزویتان از جامعه جهانی چیست؟
خواست من نه بلکه خواست تمام مردم افغان بهخصوص زنان افغان همین است که توجه جدی برای زنان افغانستان داشته باشند و باید حق فردی، قانونی و اجتماعی زن افغان برایش داده شود. در این مدت سالها زنان کارکردند و زحمت کشیدند نباید زحماتشان به یکبارگی از بین برود. جامعه جهانی باید بدون درنظرداشت مجاورتهای فرهنگی و جغرافیایی به زن افغان فکر کنند و توجه داشته باشند.
در اخیر تلخترین خاطراتتان را از دوران حکومت طالبان و یا هر رژیمی که باشد بگویید.
باید یادآور شوم که در هرزمان و هرنظام؛ حکومتی که در افغانستان حکمفرما شد فقط زن قربانی سیاستهای آنان بود. از گذشتههای چهل و چند سال قبل تا امروز که دوباره نظام حکومتی تغییر کرد و امارت اسلامی است. اما باید بگویم که تلخترین خاطراتم از دوران جمهوریت است. البته جمهوریت آقای غنی؛ بدترین خاطراتی که دارم این است که از زنان سوءاستفاده جنسی میشد. دختران و زنان از سرک توسط مقامهای حکومت پیشین ربوده میشدند و در دفاتر مورد آزار و اذیت جنسیتی قرار میگرفتند.
شکایتهای زیادی را میشنیدم؛ از دانشگاه کابل شروع تا آخرین دفتر دولتی. برایم بهعنوان یک زن خیلی نگرانکننده بود که مقامهای حکومت پیشین از حیثیت و دفاع از حقوق زن و دفاع از ارزشهای فردی و حقوقی زنان و حمایت قاطع از زنان صبحت میکردند اما همین مقامها کسانی بودند که اولین ضربه محکم را بر روی زنان میزدند. من فاسدترین دوره حکومتی افغانستان را دوره حکومتداری آقای اشرف غنی میدانم زیرا ارزشهای زنان خیلیها زیر پا شد. در اخیر از زبان زنان افغان میگویم: من اندوهگین نیستم من اندوهگین جهانم و در سینهام سرزمینی است که میگرید.
در اخیر سپاس از شما که از من مصاحبه گرفتید.
آرزومندم که صحبتهایم ثمربخش برای آینده و بقای زنان افغان باشد.
با ابراز امتنان از شما خانم نظیفه م
ارسال نظرات