خردستیزی و جباریت ریشه سانسور کتاب در ایران است؛

گفت‌وگوی هفته با عزت مصلی‌نژاد، مدیر انتشارات زاگرس

مصلی نژاد در گفت‌وگو با هفته از وضعیت نامطلوب کتاب‌فروشی‌ها و انتشارات می‌گوید. او یکی از دلایل مهم کسادی بازار فروش کتاب را رواج فضای خردگریزی در جهان می‌داند که به قول او، این خرگریزی در ایران به شکل خردستیزی هم درآمده است.

 

عزت مصلی‌نژاد، در رشته اقتصاد سیاسی تحصیل کرده و مدرک دکتری این رشته را در هندوستان اخذ کرده است. از او به‌عنوان یکی از قربانیان شناخته شده شکنجه در ایران یاد می‌شود. مصلی نژاد در نهایت در سال ۱۹۸۵ به کانادا پناهنده شد.

او ابتدا در مونترال به‌عنوان عضو مؤسس مرکز همکاری‌های فرهنگی و اجتماعی ایرانیان فعالیت کرد. سپس در سال ۱۹۹۱ از مونترال به تورنتو مهاجرت کرد و در حوزه دفاع از حقوق پناهندگان، مشغول فعالیت شد.

مصلی‌نژاد به‌عنوان نویسنده و ناشر در فضای فرهنگی تورنتو، حضور پررنگی دارد و علاوه بر آن، به‌عنوان کارشناس و مشاور «مرکز کانادایی پشتیبانی از قربانیان شکنجه» نیز سابقه فعالیت دارد.

کتاب‌های «اقتصاد سیاسی نفت در ایران»، «شکنجه در عصر ترس»، «انقلاب خمینی و انقلاب حسینی»، «ادیان و بازگشت شقاوت‌بار خدایان»، «جرایم و مجازات در اسلام» و «سکوت دختر شاه پریان» از جمله آثاری است که از او به چاپ رسیده است.

عزت مصلی نژاد، مدیر انتشارات زاگرس است که این انتشارات در «نمایشگاه کتاب بدون سانسور» در تورنتو هم حضور خواهد داشت.

مصلی نژاد در گفت‌وگو با هفته از وضعیت نامطلوب کتاب‌فروشی‌ها و انتشارات می‌گوید. او یکی از دلایل مهم کسادی بازار فروش کتاب را رواج فضای خردگریزی در جهان می‌داند که به قول او، این خرگریزی در ایران به شکل خردستیزی هم درآمده است.

گفت‌وگوی هفته با این نویسنده و فعال سیاسی و فرهنگی در تورنتو را در ادامه می‌خوانید.

 

کمی از انتشاراتتان برای مخاطبان هفته بگویید. اینکه انتشارات زاگرس چه سالی آغاز به کار کرد و تاکنون در چه حوزه‌هایی کتاب منتشر کردید؟

عزت مصلی‌نژاد: انتشارات ما از سال ۲۰۰۸ با انتشار کتاب «انقلاب خمینی و انقلاب حسینی» آغاز به کار کرد، اما هنوز ما انتشاراتی‌مان را ثبت نکرده بودیم. بعد من کتابی به زبان انگلیسی به نام «ادیان و بازگشت شقاوت‌بار خدایان» نوشتم و به مدت هشت ماه در جستجوی ناشر بودم. سه ناشر قبول کردند که کتاب را بخوانند و از بین این سه ناشر یکی از ناشران قبول کرد که یک سال و نیم بعد کتاب من را منتشر کند اما من گفتم که موضوع روز است و آن زمان تازه بهار عربی هم اتفاق افتاده بود و دو فصل کتاب من هم درباره آن بود. اگر قرار بود کتاب یک سال و نیم آینده منتشر شود و یک سال هم زمان می‌برد تا در دسترس قرار بگیرد، ارزش خود را از دست می‌داد؛ بنابراین از یکی از برندگان جایزه نوبل به نام پروفسور کلوتو کمک گرفتم. ایشان من را به رئیس کتاب‌های درسی آمریکا به نام پروفسور «ریچارد هال» معرفی کرد. ایشان هم موفق نشدند که این کتاب را به چاپ برسانند و در نهایت یک کتاب برایم ارسال کردند از پروفسور سیلورمن که ایشان هم مشکل من را سال‌ها پیش قبل از فوت داشتند و در نهایت برای رفع این مشکل، خودش یک انتشاراتی تأسیس کرده بود. این موضوع من را تشویق کرد که من انتشاراتی را که به اسمش یک کتاب منتشر کرده بودم به ثبت برسانم و به‌عنوان یک نهاد شروع به کار کنم. قبل از اینکه من این کتاب «ادیان و بازگشت شقاوت‌بار خدایان» را منتشر کنیم یکی دو نفر با من تماس گرفتند که کتابشان را منتشر کنم و من هم قبل از کتاب خودم، کتاب مجموعه شعر اشرف گلپایگانی را با نام «جای پای یادها» و بعد کتاب خودم را منتشر کردم. به‌تدریج کتاب‌های دیگری را نیز به چاپ رساندم. در مراحلی هم برای کتاب‌های مختلف سرمایه‌گذاری کردم که البته در تمام سرمایه‌گذاری‌ها با ضرر مواجه شدم. دلیل عمده‌اش این بود که یک گرایش خردگریزانه در تمام جهان شروع شده است که تمام کتاب‌فروشی‌ها و کتابخانه‌ها تعطیل شده‌اند. حتی در خیلی از کشورهای جهان سوم، کتاب‌فروشی به فیلم فروشی تبدیل شده است. این خردگریزی که به نظر من جهانی است در ایران به‌صورت خردستیزی درآمده است. دقیقاً هدف ما از تأسیس انتشارات زاگرس، مبارزه با خردستیزی بود و اولین برنامه ما این بود که به روشنگری فلسفی دست بزنیم. در واقع به یک نوع تحول فرهنگی و فکری کمک کنیم. درنهایت با تمام این مشکلات به کار خودمان ادامه دادیم.

یعنی با وجودی که سرمایه‌گذاری‌های شخصی شما به لحاظ اقتصادی ره به جایی نبرد، اما همچنان هدف و انگیزه‌های فرهنگی و فکری که داشتید سوخت کارتان شد و ادامه دادید.

عزت مصلی‌نژاد: متأسفانه در مقطعی من دیگر نتوانستم سرمایه‌گذاری کنم و با خودم گفتم حداقل هزینه چاپش را نویسندگان به ما بپردازند، چون الان دورانی شده است که نویسندگان باید به ناشران کمک کنند و با هم همکاری داشته باشند. من تنها هزینه چاپ را از نویسندگان دریافت کردم اما در مورد کتاب‌های خودم از سرمایه شخصی خودم استفاده کردم.

آقای دکتر! شما اشاره‌ای داشتید به این موضوع که خردگریزی در ایران به خردستیزی تبدیل شده است. من می‌خواهم وام بگیرم از عنوان «نمایشگاه کتاب بدون سانسور» به نظر شما این سانسور چه نسبتی با آن خردستیزی در ایران دارد؟

عزت مصلی‌نژاد: من اخیراً در کانون فرهنگی ایرانیان واشنگتن و در یک تلویزیون سخنرانی داشتم که عنوان سخنرانی من نگرش تاریخی به پدیده جباریت در ایران بود. به نظر من دو موضوع وجود دارد که جامعه ایران در تاریخ از آن رنج برده است. یک جباریت بوده که همواره گلوی جامعه را خفه کرده و اجازه انتقاد به مردم نداده است. یعنی در نبود آزادی، مخالفت‌ها سرکوب شده و حقوق اقلیت‌ها نه‌تنها پایمال شده بلکه بارهاوبارها با چکمه آهنین له شده‌اند. عارضه این جباریت نیز عقب‌افتادگی فرهنگی بوده است. جامعه از نظر فرهنگی به طرز وحشتناکی دچار انحطاط شده است. این عقب‌افتادگی فرهنگی هم به جباریت کمک کرده است که نمونه آن آمدن خمینی و دیدن تصویر خمینی در ماه است؛ بنابراین متأسفانه در دوران جمهوری اسلامی این جباریت جنبه مذهبی به خود گرفته است و مقدس می‌شود، طوری که نمی‌توانیم به آن نزدیک شویم، باید به آن احترام بگذاریم و اگر قبول نکنیم حتی با مرگ مواجه می‌شویم. همان‌طور که می‌دانید، تمام سوره‌های قرآن کریم با بسم‌الله الرحمن الرحیم شروع می‌شود یعنی به نام خداوندی که بخشنده و مهربان است اما با این کلمه انسان‌ها را اعدام می‌کردند، اینجا خداوند بخشنده مهربان در دست جباران روزگار به خدای قاتل تبدیل می‌شود. حتی خمینی دستور حمله به کردستان را با بسم‌الله این حکم صادر کرد. این مسئله ایران است که به این شکل درآمده است و ما متأسفانه محصول آن جامعه هستیم. حتی ما که جامعه را تغییر می‌دهیم نمی‌توانیم از نفوذ این انحطاط فرهنگی کاملاً بری باشیم. منت‌ها با به یک مبارزه بی‌امان و سازندگی دائم با خودمان نیاز داریم و اینکه بر این مبنا با بردباری و صبوری می‌توانیم تأثیری در جامعه بگذاریم. هدف ما هم از انتشارات این بود که فضای بازی بگذاریم برای کسی که نمی‌تواند کتابش را منتشر کند. ما برایش منتشر کنیم اما یک مشکل داشتیم و آن اینکه دوباره به عقب‌ماندگی فرهنگی‌مان بازمی‌گردیم. بدترین اتفاقی که ممکن است برای یک نویسنده بیفتد این است که برای پول بنویسد اما یک نویسنده باید برای اینکه به کار نویسندگی‌اش ادامه دهد، بتواند از نوشته‌اش نان بخورد، این هرگز در جامعه ایران اتفاق نیفتاده است. یک ناشر هم باید بتواند با فروش کتاب‌هایش به کار خود ادامه دهد که متأسفانه این هم اتفاق نیفتاده است. در حال حاضر تیراژ کتاب، ۲۰۰ نسخه شده است. برای مثال کتاب «انقلاب خمینی و انقلاب حسینی» را در سه هزار نسخه و کتاب «ادیان و بازگشت شقاوت‌بار خدایان» را در هزار نسخه منتشر کردم. از این سه هزار نسخه بیشتر از ۵۰۰ نسخه فروش نرفت و از هزار نسخه «ادیان و بازگشت شقاوت‌بار خدایان» حداکثر ۴۰۰ نسخه فروش رفت که خیلی از کتاب‌ها را هم هدیه دادیم.

آقای دکتر! خارج از ایران و در کانادا که به قول شما جباریت حکومت وجود ندارد آیا در خارج از ایران هم وضع ما به همین شکلی است که شما درباره داخل ایران توصیف کردید؟ آیا شما به‌عنوان کسی که هم کار انتشارات انجام می‌دهید و هم دستی در نگارش داشتید، چه برداشت و تجربه‌ای از این موضوع دارید؟ آیا رفتار متفاوتی در جامعه باز کانادا نسبت به جامعه ایران داشتیم؟

عزت مصلی‌نژاد: رفتار در جامعه کانادا بازتاب تضادهایی است که در جامعه ایران وجود دارد و چنددستگی وجود دارد. این باعث می‌شود هر فردی کتاب‌های خودش را بخواند و به‌راحتی کتاب‌های دیگران و اندیشه‌های مخالف طرد می‌شود. در حول مسئله فرهنگی ما می‌توانیم متحد شویم، اما متأسفانه در این مسئله هم نتوانستیم تابه‌حال متحد شویم. برای مثال زمانی که ما کتاب «ادیان و بازگشت شقاوت‌بار خدایان» را در سال ۲۰۱۲ برای اولین‌بار برای فروش گذاشتیم، من یک دختر جوان و حدود ۱۶ساله را برای فروش کتاب استخدام کرده بودم. این دختر به من گفت که به من گفتند این کتاب‌ها را نفروش، چون این کتاب‌ها برای افراد چپ‌گراست. من گفتم زمانی که من از تو دعوت کردم که این کتاب‌ها را معرفی کن حتی سؤالی نپرسیدم که تو چپ یا راست هستی؟ هرکسی این موضوع را با تو مطرح کرده نیت خوبی نداشته است، چرا که هر فردی می‌تواند هر نوع کتاب با هر محتوایی را به چاپ برساند. متأسفانه این مسائل وجود دارد. همه ما از فقر فلسفی رنج می‌بریم. البته این وضعیت در کانادا تا حدودی از ایران بهتر است و با جامعه ایران قابل‌مقایسه نیست اما درجه مدارا و قبول مخالفت هنوز در ما رشد نکرده است. هدف ما این است که بتوانیم نظر مخالف را تحمل کنیم و انتقاد را با انتقاد جواب دهیم.

ارسال نظرات